Comments

نه مردمی برابر نیرنگ کاران ولائی ،<br> بهنام چنگائی — 6 دیدگاه

  1. برای فاکت بیشتر در حکم بدرد نخور بودن گزینه دولت غیر دینی در خدمت کمونیسم، این کشورهای نزدیک به ایران را هم میتوان مثال زد. همگی دولت غیر دینی دارند:
    رژیم سوریه، اردن، مصر، ترکیه، پاکستان، هندوستان، گرجستان، قزاقستان، آذربایجان و غیره.
    اینهمه فاکت کافی نیست؟ برای ذهن بسته و منتظر انتقام، نه انقلاب، نه.
    آنارشیست

  2. کلا ،
    دولت سکولار نه مذهب را از بین می برد و نه بردگی مزدی و نه سایر اشکال سلطه را.
    مارکسیستها اینرا درک نمیکنند چون نمیدانند که دولت بخشی از کار شکل دادن به سلطه برای استثمار است نه چیزی جدا و در نتیجه نمیتوان دولت کارگری داشت. مثل این است که بگوئیم دولت برده ها باید درست کرد!!!!!
    دولت کمونیستی سکولار نمیتواند وجود خارجی داشته باشد. دولت کمونیستی سکولار همان دولت سرمایه داری مارکسیست‌های تکنوکرات و بروکرات است.
    آنارشیست

  3. از لحاظ علمی میتوان اینطور هم استدلال کرد.
    رژیمهای اروپای شرقی مارکسیستی دیکتاتوری، سرمایه داری دولتی و سرکوبگر بودند.
    توده های زن و کارگر و سرمایه داران سکولار مخالف دولت تک ایدئولوژی بودند اما درکی از کمونیسم آنارشیستی نداشتند.
    آنها همه سرنگونی طلب بودند چون آن دولتها اصلاح پذیر نبودند.
    توده های متوهم به چند ایدئولوژی کردن دولتها، رژیمهای خود را سرنگون کردند.
    نتیجه؟
    همه آن دولتهای جدید تمام ایدئولوژیک دموکراتیک نوکر دولتهای ناتو شدند و نه تنها از لحاظ اقتصادی تا ریشه وابسته و از لحاظ سیاسی ضد کارگر، ضد زن و پرو امپریالیست نیز هستند.
    پس، بحث چند ایدئولوژی کردن دولتها بحث غلطی است.
    بحث جدایی دین از دولت در حقیقت بحث چند ایدئولوژی کردن دولتهاست نه بحثی علیه مردسالاری، بردگی مزدی و امپریالیسم و غیره.
    اوکراین بهترین نمونه فاجعه انقلاب مخملی (جدایی دین از دولت به زبان سیاست در ایران) اروپای شرقی بود. اوکراین شد محل تضادهای آلیگاروشها و بلاخره یکی از کثیف ترین جنگهای قرن فعلی تا به امروز.
    آنارشیست

  4. جناب چنگایی،
    نوشته اید:
    “بنابرین من چنین نگاهی داشته و دارم که روشنگری روشنگران چپ و کمونیست می بایست همزمان به این نگرش ساده هم رسیده باشد که حد و حق اراده ی آزاد مردم برای داشتن و نداشتن عقیده های آنها را بپذیرد تا در میدان و هنگام مبارزه طبقاتی پیشارو چنددستگی و پراکندگی میان نیروی کار برابر سرمایه ایجادنشود اگرچه امروزه بسیاری از کارگران از روی کلیت دین و دینمداری تجربی و خونین خویش گذرکرده اند. بنابرین جدائی دین از دولت پیام این نگرش را به روشنی به کارگران مسلمان می دهد که آنها در برگزینی باور و عقاید و وجدان خویش آزاد و مستقل می باشند. همین!”
    .
    پاسخ:
    .
    1 – هر کسی حق دارد هر عقیده ای که میخواهد داشته باشد، کمونیستها هم حق دارند عقیده خودشان را داشته باشند.
    2 – داشتن عقیه یک چیز است، عمل به آن چیز دیگر. وقتی به ایده عمل شود، اگر عمل آن ایده مضر به حال اشخاص یاشد، حق آن عمل را باید گرفت.
    3 – وقتی توده ها ی زن و کارگر عقیده ارتجاعی حمل میکنند، اعمال ارتجاعی و یا غیر انقلابی انجام میدهند. پس، قبل از عمل باید ایده را تغییر داد تا مجبور نشویم حق عمل به یک ایده ارتجاعی را بعدا بگیریم و یا دوباره نقد کنیم.
    4 – کار فعال کمونیست نقد عقاید ارتجاعی در ذهن توده است تا اعمال ارتجاعی انجام نشود و برعکس با ارتجاع مبارزه شود.
    5 – وجود ایده جدائی دولت از دین وجود افکار ضد انقلابی در ذهن توده هاست چون این ایده وجود دولت را بفرض گرفته.
    پس:
    هر کسی میتواند عقیده جدائی دین از دولت داشته باشد، کسی مخالف داشتن این عقیده نیست. تمام بحث این است که این عقیده در عمل ، نه صرفا در داشتن، ضد زن، ضد کارگر و ضد انقلابی است.
    در کامنت قبل کمی توضیح دادم چرا جدائی دین از دولت ایده ای ارتجاعی و ضد انقلابی است. اگر سئوال شود توضیح بیشتر خواهم داد.
    آنارشیست

  5. جناب آنارشیست درود؛
    زمینه سازی برای مبارزه کلان اجتماعی طبقاتی کاری نچندان ساده است که آن گستره ای بدرازای تاریخ خداباوری و پهنائی به چیرگی تنگدستی نیروهای کارگری و کارمزدی و دیگران هموند دارد که هرکدام ویژگی های فرهنگی، ملی و عقیدتی خویش را دارند که می بایست مورد توجه جدی قرارگیرند.

    در ایران اسلامزده ی 14 قرنی و بیشتر واپسمانده در شیوه تفکر فئودالی و پیشاسرمایه داری می باید به این نکته ها پی برد که توده های کارگر و کارمزد وابستگی ها و دلبستگی های عقیدتی ناخودآگاهی به دین و مذهب آخوندی دارند که زندگی کنونی آنان را تباه و تاراج کرده است.

    بنابرین من چنین نگاهی داشته و دارم که روشنگری روشنگران چپ و کمونیست می بایست همزمان به این نگرش ساده هم رسیده باشد که حد و حق اراده ی آزاد مردم برای داشتن و نداشتن عقیده های آنها را بپذیرد تا در میدان و هنگام مبارزه طبقاتی پیشارو چنددستگی و پراکندگی میان نیروی کار برابر سرمایه ایجادنشود اگرچه امروزه بسیاری از کارگران از روی کلیت دین و دینمداری تجربی و خونین خویش گذرکرده اند. بنابرین جدائی دین از دولت پیام این نگرش را به روشنی به کارگران مسلمان می دهد که آنها در برگزینی باور و عقاید و وجدان خویش آزاد و مستقل می باشند. همین!

    باسپاس از شما

  6. شعار جدا کردن دین از دولت، شعاری کاملا ارتجاعی و ضد کارگری است و مقاله را در ردیف بورژوای های استثمارگر ایران قرار میدهد. منافع کارگران در نداشتن دولت و بجای آن مدیریت شورائی و کلکتیو محل کار و زندگی است نه دنبال سیاستمداران و احزاب بورژواها راه افتادن. شورشهای دو دهه گذشته، گرچه دو تای آخری سرنگونی طلبانه بوده است، اساسا شورشهائی اصلاح طلبانه در ارتباط با مسائل اساسی جامعه و انقلاب مخملی در ارتباط با فرهنگ و سیاستش بوده اند.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>