عملیات انتحاری قورباغه ها و دانشی که شریر شده است
روشنگری: چند سال پیش پدیده مرموزی که بیشتر دور وبر دریاچه ای در هامبورگ اتفاق می افتد، در رسانه ها مورد بحث قرار می گیرد. موضوع از این قرار است که قورباغه ها حدود نیمه های شب شروع می کنند به باد کردن.. باد کردن، و بزرگ و بزرگ تر شدن تا ناگهان بالاخره به حالت انفجاری می ترکند. قبل از انفجار حجم آن ها به سه برابر و نیم می رسد و فشار انفجار ی به حدی است که دل و روده های قورباغه ها در دایره ای به شعاع یک متر پخش می شود.
موضوع منحصر به یک یا چند قورباغه نیست. بلکه حرف از هزارها قورباغه است.به طوریکه دل و روده های پخش شده سطح شهر را به کثافت کشیده و برای شهرداری مشکل ایجاد می کند. این پدیده مرموز بیش از همه دور و بر حوضچه آلتونا در هامبورگ روی می دهد ولی حالا قورباغه ها ی منفجر شونده در دانمارک هم دیده شده اند.
طبیعتا دسته ای از دامپزشکان و محققین فورا به این محل شتافتند تا راز این انفجار عجیب و غریب را که اخبار آن در رسانه های گروهی جهان پیچیده است، پیدا کنند. بعضی ها تمام شب کشیک کشیدند، ولی بیشتر جواب ها فقط تئوری بود، ورنر اسمولنیک که یکی از کارکنان حفاظت از طبیعت شهر است به بی بی سی گفت علت باید ابتلا قورباغه ها به یک بیماری ویروسی یا قارچی باشد.
مکانیسم دفاعی
اما سرانجام یک دامپزشک آلمانی به جای این که سرخودش و مخاطبانش را با بحث و نظر گرم کند، راست رفت سراغ واقعیت و راز این پدیده عجیب را کشف کرد. این دامپزشک که فرانس موچمان نام دارد و یکی از پژوهشگران برجسته آلمان در مورد حیات قورباغه هاست به روزنامه ایندیپندنت انگلیس گفت رفته است قورباغه هایی را که می ترکند معاینه کرده و مشاهده نموده روی پشت همه ی آن ها – درست در جایی که کبد حیوان قرار دارد- دایره ای که اثر گاز گرفتن است را مشاهده کرده است. ولی چیزی که کشف او را بیش از پیش هیجان انگیز می کند این است که همه کالبدهایی را که معاینه کرد فاقد کبد بودند. جای گازها هم اثر منقار پرنده است. درست حدس زدید: کلاغ، دشمن درجه یک قورباغه پشت ماجرا قرار دارد.
قبلا هم بعضی از رسانه ها مثلا خبرگزاری فرانسه گزارش داده بودند این پدیده ممکن است یک مکانیسم دفاعی باشد، و حتی اضافه کرده بودند که قورباغه ها با این کار سعی می کنند کلاغ ها را فراری بدهند. وشاهد آورده بودند که کم شدن کلاغ ها بعد از ترکیدن دسته جمعی هزاران قورباغه این فرض را تایید می کند.
اما فرانس موچمان توضیح دقیق تری دارد. او می گوید کلاغ جانور زرنگی است و می داند پوست قورباغه سمی است و کبد قورباغه تنها قسمت با ارزش بدن او برای شکار است. همین امر دلیل منفجر شدن قورباغه ها را نیز توضیح می دهد. قورباغه ها فقط بعد از این که کبدشان از دست رفته متوجه می شوند که مورد حمله کلاغ ها قرار گرفته اند. آن وقت به عنوان یک مکانیسم دفاعی شروع می کنند به باد کردن. ولی چون قورباغه فاقد دنده است و کبدش هم از بین رفته، بنابراین چیزی باقی نمی ماند تا کالبد را به هم پیوسته نگاه دارد. شش ها باد می کنند، باد می کنند تا وقتی که قورباغه بترکد.
این پدیده کاملا ناشناخته نیست و قبلا هم انفجار قورباغه ها گزارش شده بود، در همین شمال آلمان در ۱۹۶۸ و همین طور در دانمارک، بلژیک و آمریکا هم انفجار قورباغه ها سابقه داشت.
موچمان این فرض را مطرح می کند که حمله کلاغ ها در فصل جفت گیری قورباغه ها صورت می گیرد و وقتی قورباغه ها سرگرم کار خود و غافل و از خود بیخود شده اند، کلاغ ها از فرصت استفاده کرده و به آن ها حمله می کنند و کبدشان را می دزدند. داستان دارد شبیه قصه هایی در می آید که برای حیوانات ساخته اند. در ادبیات فولکلور بسیاری از کشورهای غربی قورباغه سمبل عشق و محبت به شمار می آید. گاهی هم آن را به همان شاهزاده رویایی تشبیه می کنند که وفا و دلدادگی اش مقامش را مفید مىکند , و به خاطر همان می آید و دختر طلسم شده را با بوسه ای از خواب جادو بیدار می کند. شاید به خاطر داستان های تورات قورباغه ها سمبول افشای دروغ هم به شمار می روند. اما کلاغ هم در ادبیات عامیانه سمبل هوش و زرنگی است. البته این ها مربوط به ادبیاتی است که با نیت خیر برای حیوانات صفت می تراشد.
اما این روزها و در جنگل رقابت دندان به دندان و جنگ همه با هم، گویا نیت خیر اعتبارش را نزد آدمیزاد ازدست داده است. و در چنین روزهایی داستان انفجار قورباغه ها بلافاصله عملیات انتحاری را به خاطر می آورد و هم اکنون در بلاگ ها و سایت ها در شبکه با اشاره به این شباهت اظهار نظرهای زیادی آمده است. ولی اگر این تشبیه را قبول داشته باشیم، به خاطر رعایت حق و انصاف در مورد قورباغه ها و کلاغ ها حتما باید یادمان باشد درجنگلی که آدمی زادگان ساخته اند عملیات دفاعی و تهاجمی هردو از صداقت “حیوانی” بی بهره و پر است از شرارت “انسانی.”
در جنگل انسانی در عملیات دفاعی انتحار کنندگان برخلاف قورباغه ها فقط خود را از بین نمی برند بلکه نفرات دشمن و خیل شهروندان بی گناه و غیرنظامی هم را به دیار نیستی می فرستند. و در عملیات تهاجمی، مهاجمان برخلاف کلاغ ها فقط به فکر برداشتن لقمه ای بدون آلودگی به سم برای سیر کردن شکم خالی مانده خود نیستند، بلکه در اختراع وسایل ویرانگری و نابودی انسان و دستاوردهایش، طبیعت و خدایان قهر را انگشت به دهان و حیران گذاشته اند.
نواری که از آن به نمایش گذاشته شده، برای افشاگری در اینترنت پخش نشده، بلکه آن را برای تبلیغ توان ویرانگری دانشی که در اختیار دارند پخش و توزیع می کنند. دانشی که هنوز نتوانسته علت و درمان سرطان را بشناسد، اما وسایلی کشف کرده که با سرعتی غیر قابل مقایسه با طاعون و وبا و همه بیماری های واگیر دار دیگر تاریخ آدم می کشد، ساخته هایش را ویران و طبیعتش را آلوده می کند و زمین را به طرف نابودی می برد.
البته باید تاکید کرد دانش در این مورد بی گناه است. لعنت به شرارتی که “علمی” می شود. و برای پالایش نام بزرگوارانی که برای خدمت به مردم به دانش روی آورده و می آورند، یادآوری تلاش های اینشتاین، اپن هایمر، لئو پولد آینفلد و دانشمندان دیگر برای ممانعت از تبدیل دانش به سلاح کشتار جمعی یک گام کم زحمت ولی با ارزش است.
Comments
عملیات انتحاری قورباغه ها و دانشی که شریر شده است — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>