Comments

3 اطلاعیه از شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست — 2 دیدگاه

  1. “سرنگونی انقلابی” این سازمانها و احزاب تعریف روشنی ندارد اما با مراجعه به اسناد و ادبیات این تشکلات براحتی میتوانیم نتیجه بگیریم که چیزی نیست جز سرنگونی برای درست کردن یک دولت بلشویکی، جکا سازی، استالین سازی و بعد کی جی بی سازی برای بقا.

    الان، این تشکلات نمی گویند طبقه کارگر میخواهد رژیم سرنگون کند، میگویند که “مردم” میخواهند. دلیل این تاکتیک این است که میخواهند تا میتوانند نیرویهای اجتماعی سرنگونی رژیم را زیاد کنند. بقول مائو (گرچه مائوئیست نیستند) تضاد عمده دولت است که باید سرنگونی شود. حال اگر سرنگونی مثلا توسط آنها انجام شد و یا با تائید آنها، سیاست شان تغییر پیدا میکند به صورت انقلاب کارگری (نه دیگر مردمی) برای درست کردن دیکتاتوری پرولتاریا. خواهند گفت سرنگون باد جمهوری دموکراتیک بورژوازی. بعد از اینکه این سازمانها موفق شدند و دولت درست کردند، در ذهنیت آنها، جامعه تبدیل می شود به پرولتاریای در قدرت (خودشان) و مخالفین که ضد انقلاب هستند. در حقیقت همین هواداران شورش “زن زندگی آزادی” که بیان سوسیالیستی نداشت، در جامعه تحت سلطه این سازمانها، میشود ضد انقلاب برای بازگشت سرمایه!

    البته، این سازمانها و احزاب در بالای جامعه یعنی در دولت دیکتاتوری پرولتاریا، با هم در جنگ خواهند بود و در جنگ برای هژمونی، آنی که زرنگ تر و باهوش تر و جنایتکار تر است، مثل استالین، کار بقیه را تمام میکند که معمولا بهانه اصلی اش هم هست جنگ برای بقای میهن سوسیالیستی.

    انترناسیونالیسم آنها چگونه است؟ فعلا که وجود ندارد. بعد از پیروزی و درست کردن دیکتاتوری پرولتاریا، انترناسیونال را جهت میدهد در خدمت بقای میهن سوسیالیستی شان و برایش هزاران صفحه سیاه میکنند که بگویند بقای میهن سوسیالیستی بنفع همه کارگران جهان است!!!

    آنارشیست

  2. اگر مردم ایران خواهان سرنگونی رژیم بودند، رژیم سرنگون شده بود. چرا خودتان را گول می زنید؟
    ذهنیت زنان و کارگران ایران انقلابی نیست و حالا می بینیم حتی سرنگونی طلبانه هم نیست.
    نفرت از رژیم در میان ایرانی ها الزاما به معنای انقلابی بودن نیست.
    شعار سرنگونی شما ضد انقلابی است چون انقلاب را سیاسی جلوه میدهد و چهار دهه هست که فکر میکنید انقلاب با سرنگونی شروع می شود در حالیکه ارتجاع با سرنگونی به شکل دیکری شروع میشود و بهترین مثال در درون خودتان است: لنین و استالین.
    هیچ تفاوتی بین کنه روابط اجتماعی موجود در ایران با سایر کشورها وجود ندارد، این روابط اقتدارگرایانه و استثمارگرانه است.
    مارکس و انگلس شعور درک درست ارتحاع را نداشتند، شما ها هم ممکن است بگوئیم دیر شده، اگر هواداری دارید، امید است که آنها بفهمند.
    ارتجاع هست: هیراشی، بردکی مزدی، امپریالیسم، تعصبات، تبهکاری و خرافات.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>