سرطان، درمان پذير؟
خبرکشف درمان سرطان، ازنوع خبرهايی است که سال ها ست تکرار شده، کسانی را مشهور و کسانی را رسوا کرده است. موسسات گوناگون نيز برای درمان سرطان منابع وسيع بسيج کرده اند، اما عليرغم اين مشکل سرطان در 50 سال اخيربزرگتر شده است، بخصوص در کشورهای پيشرفته جهان که مشکل بيماری های عفونی در آن ها عمدتا حل شده است. اگر پيشرفتی هم صورت گرفت عمدتا به خاطر ترک سيگار يا پيشرفت های جزيی در درمان بود.
با وجود اين در سال های اخير اطلاعاتی در مورد سرطان جمع آوری شده است که به نظر می رسد انسان را در يک قدمی درمان اين بيماری ترسناک قرار داده است. اخبار جديد مثل کليشه های قبلی “کشف داروی” سرطان نيست که هيجان می آفريد، و بعد معلوم ميشد حقيقت ندارد، بلکه مستندات علمی است که يک نقطه عطف واقعی در اطلاعات مربوط به اين بيماری بوجود آورده و درمان سرطان و تبديل آن به يک بيماری عادی را در همين دهه ای که در آن زندگی می کنيم مقدور نموده است. اتفاقا درست برعکس خبرهای قبلی اطلاعات جديد “ناگهانی” و “مهيج” نيستند و شرکت ها ی دارويی بزرگ حداقل در شرايط کنونی نمی توانند از آن پول زيادی به دست آورند، و همين به عاملی در جلوگيری از استفاده از اطلاعات تاکنونی و پيشرفت درمان تبديل شده است. چگونه ؟
نشريه اکونوميست در اواخر سال گذشته گزارشاتی در اين مورد چاپ کرد که اطلاعات مفيدی در اختيار می گذارد و در اين جا فقط به برخی از نکات آن اشاره می شود.
پژوهشگران در دهه اخير بخش اعظم بيو لوژی مولکولی سرطان را شناخته اند و به کمک تحقيقات ژنتيک انسانی در يافته اند که اين بيماری چگونه پيشرفت می کند. نکته بسيار مهمی که در نتيجه اين تحقيقات آشکار شد اين است که “سرطان” نام يک بيماری منفرد نيست، بلکه اين نام جمعی است برای گروهی از بيماری ها که تنها در يک چيز اشتراک دارند و آن اين است که اين بيماری ها بوسيله سلول هايی ايجاد می شوند که نمی دانند چگونه تقسيم و تکثير خود را متوقف کنند.
آگاهی به اين واقعيت که سال هاست اندک اندک شناخته شده بود اکنون به سطحی رسيده است که می توان روی آن اقدام نمود و راه های درمان را معين و عملی کرد. در عرض چند سال آينده شاهد اين خواهيم بود که شيوه های درمان جديد اعلام شود و در نتيجه آن تصوير دهشتناک تاکنونی از سرطان به کلی تغيير کند. اين امر حتی در درمان يک رشته بيماری های ديگر نيز تحول ايجاد خواهد کرد. ويژگی همه اين درمان ها ی جديد اين است که برپايه مشخصات منفرد و آختصاصی هر گروه از بيماری ها که به ” سرطان ” منجر می شود، صورت می گيرد. اما همين امر که نقطه عطفی در درمان سرطان و نيز گروه وسيعی از بيماری ها ايجاد کرده ، خود به مانع بزرگی در راه عملی کردن کشف جديد تبديل شده است.
اکونوميست اين موانع را تحت عنوان “گنج بی رنج ممکن نيست” چنين شرح می دهد.
به اجرا در آوردن طرح های درمانی جديد آسان نخواهد بود. نه تنها پزشکان بايد شيوه برخورد خود به تشخيص و برخورد به درمان را تغيير دهند، بلکه مشکل بزرگ اين است که شرکت های دارويی بزرگ بايد نحوه عمل خود را تغيير دهند.
در شرايط کنونی اين شرکت ها قسمت اعظم نيروی خود را متمرکز کرده اند بر توليد داروهای blackbuster يعنی آن ها که ” موفقيت ” انفجاری دارند و با ايجاد بازار وسيع و فروش عظيم سود زياد به بار می آورند. در حالی که بسياری از اين داروها در واقع روی تعداد محدودی از بيمارها اثر درمانی دارند، اگرچه همه بيماران علايم مشابهی را نشان می دهند. بدتر از اين بسياری از بيماران در اثراين داروها دچار عوارض جانبی مخرب نيز می شوند.
اکونوميست يادآوری می کند که اطلاع از اين مساله حتی ممکن است باعث شود شرکت ها مجبور شوند بعضی از داروهای خود را از بازار جمع کنند و به عنوان مثال از داروی vioxx، مسکن درد نام برده که کارخانه مرک – که بيل گيت هم در آن سهام خريده است – مجبور به جمع آوری آن از بازار گرديد. اما ماجرا بسيار گسترده از اين است. در حقيقت مدت هاست عوارض درمان بر مبنای يک تصوير کلی و غير اختصاصی از بيماری ها شناخته شده ولی به علت “مضر” بودن آن برای شرکت های دارويی از اقدام روی اين دانش در پزشکی جلوگيری به عمل آمده است. اخيرا در مورد داروهای يائسگی و نيز داروهای جلوگيری از بارداری حقايق وحشت انگيزی افشا و آشکار شد شرکت ها ی توليد کننده دارويی تلاش کرده اند حتی با تطميع و يا تهديد پژوهشگران جلوی انتشار تحقيقات آن ها را بگيرند. از جمله در انگلستان گروهی از زنان روی داروهای نامبرده و ارقام بالای سرطان هايی سينه حاصل از مصرف آن ها رابه عنوان شواهد پرونده جمع آوری می نمايند.
به نوشته اکونوميست اطلاعات جديد، تعداد بيماری های شناخته شده را بالا خواهد برد، زيرا بسياری از بيماری ها که تحت يک عنوان خوانده ميشدند به چندين بيماری تقسيم خواهند شد که هرکدام درمان خاص خود را خواهند داشت. مثلا در مورد سرطان تومورهايی که در زير ميکروسکوپ شبيه هم به نظر می آمد، وقتی از نظر ژنتيکی و مولکولی مورد بررسی قرار می گيرند معلوم می شود در واقع بيماری های کاملا متفاوتی هستند که به درمان های کاملا متفاوتی نياز دارند، و همين امر است که باعث می شود درمان های موجود تنها برای معدودی موثر است.
پزشکان اميدوارند بر مبنای اين اطلاعات انواع درمان ها در سطح مولکولی متناسب برای هر دسته بيماری را طراحی کنند، که هرکدام گروه ويژه بيماران آن حوزه را بطور موثر درمان کند. به همين ترتيب اطلاعات مولکولی و ژنتيکی آشکار می کند کدام دسته از بيماران بيش از همه احتمال دارد به عوارض منفی جانبی احتمالی دچار شوند.
اکونوميست می نويسد در حاليکه اين حرکت به طرف درمان مشخص و ” اختصاصی ” برای بيماران منافع عظيمی به همراه دارد، اما نه برای صنايع دارويی که تمايل آشکار آن ها اين است که دارو برای عمومی ترين مشخصات ملکولی يک بيماری تهيه کنند و بيمارانی را که به اين نوع درمان واکنش نشان نمی دهند يا حتی واکنش منفی نشان می دهند ناديده بگيرند.
طبيعی است داروهايی را که نتوان مثل آسپيرين يا وياگرا در مقياس عظيم به بازار عرضه کرد گران تر تمام می شود، وحتی در مورد داروهای اختصاصی که با توجه به تحقيقات جديد تهيه می شوند، اکونوميست نوشته است شرکت ها برای تحقيقات افرادی را انتخاب می کنند که مشخصات ملکولی آن ها عمومی تر باشد و در نتيجه داروی توليد شده با توجه به مشخصات آن ها می تواند بازار گسترده تری داشته باشد. در عمل اين به مفهوم آن است که کليه کسانی که بيماری شان از اين چارچوب استاندارد خارج است به امان خدا سپرده می شوند و حتی بدتر به آن ها داروهايی داده می شود که حالشان را بدتر می کند!
درمجموع برای اين که بتوان کشفيات جديد در مورد درمان سرطان را به درمان عمومی عملی تبديل کرد بايد در درجه اول دولت ها سهم بيشتری را به خدمات درمانی اختصاص دهند، امادر دوره ای که خدمات اجتماعی عمومی زير ضرب هجوم نئو ليبرالی قرار گرفته، اين خود بزرگ ترين مشکل است. به همين جهت اکونوميست نوشته است حتی کشورهايی که به اندازه کافی ثروتمند هستند که توانسته اند مشکل بيماری های عفونی مثل مالاريا را حل کنند و حالا به بيماری های مثل سرطان و انواع بيماری های ثروتمندان دچارند، ضرورتا معلوم نيست بتوانند از پس درمان های جديد برآيند. البته اکونوميست که طرفدار سرمايه های بزرگ است مسووليت را به گردن خود مردم انداخته و نوشته است معلوم نيست خود ماليات دهندگان و بيماران حاضر باشند صورت حساب را بپردازند! و اين نشريه تاکيد کرده بيماران کشورهای فقيرتر که اساسا از اين مقوله خارج می مانند.
حقيقت اين است که حتی با سطح پيشرفت کنوني، آن دسته از کشورهای اروپايی که بيمه درمانی با کيفيت بالای خود که در دهه هفتاد وضع شده بود را حفظ کرده اند، بسياری از بيمارانی که به انواع سرطان دچار شده اند، به کمک درمان های پيشرفته جديد می توانند بر بيماری خود غلبه کرده و اگر کاملا از آن رها نشده باشند، با آن به مثابه يک بيماری مزمن کنار می آيند، در حاليکه همين نوع سرطان در کشورهايی مثل ايران در فاصله کوتاهی بيمار را می کشد. همين مساله را در مورد بسياری از مشاهير و سياستمداران و سرمايه داران کشورهايی مثل آمريکا می بينيم که دهه ها پيش به سرطان دچار شده اند و توانسته اند بر آن غلبه کنند، چون توان پرداخت بهای سنگين درمان های انفرادی را دارند. به عبارت ديگر خارج کردن بهداشت و سلامت از يکی از اولين اولويت های جامعه بشری مانع آن شده که از دستاوردهای تاکنونی نيز در سطح عمومی بهره برداری شود.
اما اطلاعات جديد يک تحول کيفی در کشفيات تاکنونی است ودر درمان سرطان می تواند يک انقلاب درمانی بوجود آورد. اکونوميست اظهار اميدواری کرده است برای رسيدن به اين نقطه عطف و عمومی کردن دستاوردهای آن، شرکت های بزرگ دارويی بايد راه هايی پيدا کنند تا با مشکلات آن- يعنی بازارهای کوچک و سود محدود – مبارزه کنند. نويسنده حتی به اين شرکت ها وعده داده است که اگر راه های جديد بتوانند وسيله غلبه بر يکی از دشمنان وحشت انگيز بشريعنی سرطان را ايجاد کند- که اطلاعات جديد نشان ميدهد قطعا می تواند – بدون شک در تمام حوزه های ديگر درمان هم اثر خواهد گذاشت. به عبارت ديگر به شرکت ها وعده می دهد در مورد کشفيات مربوط به سرطان سرمايه گذاری کنند، چون چشم انداز يک بازار عمومی و بزرگ و سود آور را در رابطه با ديگر بيماری ها و همه داروها و درمان های لازم برای آن ها باز می کند.
حالا چرا انسان برای سلامتش بايد به شرکت های سودجو باج بدهد و نسل اندر نسل از سرطان و انواع ديگر بيماری ها بميرد تا وقتی که آن ها سودشان تضمين شد به حفظ سلامت انسان رضايت دهند معلوم نيست. يعنی معلوم هست و دليلش همان دفاع از سودجويی همين شرکت هاست.
زهره سحرخيز
از آرشیو
Comments
سرطان، درمان پذير؟ — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>