در «تدقیق» بیانیه ۱۲ ماده ای بیست تشکل مدنی ایران / هادی میتروی
در «تدقیق» بیانیه ۱۲ ماده ای بیست تشکل مدنی ایران (۱)
در پایان این بیانیه می خوانیم:
«مطالبات مطروحه در این منشور، محورهای کلی مطالبات ما امضا کنندگان را لحاظ و بدیهیست در تداوم مبارزه و همبستگی خود به صورت ریز و دقیقتری به آنها خواهیم پرداخت»!
من نیز بمثابه یکی از امضاکنندگان در خارج از ایران، به سهم خود به تدقیق ۱۲ ماده مطروحه خواهم پرداخت. باشد تا با تدقیق و توضیح این ۱۲ ماده، گامی در راه اجتماعی شدن آلترناتیو اکثریت عظیم تولیدکنندگان در ایران، برداریم.
مشکل من با ۱۲ ماده مطروحه، بواقع نداشتن مشکل با تک تک مواد مطروحه از یک سو و احساس عدم تجانس درونی ۱۲ ماده، از سوی دیگر است. بعبارت دیگر من امضاکننده ضمن تایید یک به یک ۱۲ ماده، احساس عدم سنخیت زمانی بین مواد مطروحه دارم.
از نظر من ۱۲ ماده مطروحه، مواردی از خواست های عاجل صد ساله جامعه مدنی ایران است که در کنار آرزوهای آجل نویسندگان برای آینده ایران و منطقه و جهان، همسنگ و در کنار یکدیگر مطرح شده اند و این عدم تفکیک خواست های عاجل و آرزوهای آجل، سنگی در راه اجتماعی شدن آلترناتیو اکثریت عظیم تولیدکنندگان در ایران است که پیشنهاد می کنم در ادامه حرکت از پیش پا برداشته شود!
برای ساده تر کردن معضل خوب است توجه کنیم که مواد ۱ تا ۶ خواست های فوری حداقلی همین امروز اکثریت عظیم تولیدکنندگان هستند و به تجربه تاریخ، این خواست ها اگر بطور سراسری و هماهنگ پیگیری شوند حتی تحت حاکمیت اقلیت ناچیز بورژوازی قابل تحقق هستند و برای تحقق آنها از همین امروز در خانه و کارخانه و خیابان، شایسته است یکصدا این خواست های فوری را در سراسر ایران فریاد زنیم و این حداقل های عاجل را هر لحظه و در هرگوشه ایران درجا از همین حاکمیت مذهبی طلب کنیم!
اما موارد دیگری هستند که برای من آرزوهایی آجل هستند که تحت حاکمیت اقلیت ناچیز بورژوازی، در هیچ نقطه جهان قابل تحقق نیستند!
این دسته آرزوهای آجل، در حقیقت برنامه نویسندگان برای درانداختن جهانی دیگر هستند که بی تردید از همین امروز باید طرح و تبلیغ شود تا هدف غایی نویسندگان و امضاکنندگان برای درانداختن جهانی دیگر و استقرار حاکمیت مستقم اکثریت عظیم تولیدکنندگان، آشکار و روشن مطرح شود. اما طرح این دو جنس مواد مطروحه در کنار یکدیگر باعث اغتشاش ذهنی برای خواننده خواهد شد و عمل مشترک هماهنگ را دچار ابهام خواهد کرد چه، مشخص نیست هریک از مواد در چه زمانی و تحت چه حاکمیتی مطرح و محقق خواهد گردید.
این اغتشاش ذهنی عملا باعث خواهد گردید که نیروهای اجتماعی که آرزوهای آجل بحق نویسندگان و امضا کنندگان برای درانداختن جهانی دیگر تحت حاکمیت اکثریت عظیم تولید کنندگان را مورد نظر ندارند و یا غیرقابل تحقق می دانند، در اجرایی-میدانی-سراسری کردن این بیانیه دچار ابهام شوند و یا از دفاع و حمایت از این بیانیه پرهیز کنند و کماکان جدا جدا و غیرسراسری، هریک برخی از خواست های حداقلی عاجل را طرح کنند و به پیش برند!
سخن کوتاه، غرض نویسنده از این چند خط پیشنهاد به نویسندگان است تا برای تسهیل و تسریع اجتماعی شدن این بیانیه، نویسندگان در بیانیه های متعاقب که جهت تشریح و تدقیق ۱۲ ماده منتشر می کنند، بین خواست های عاجل قابل تحقق در جامعه سرمایه داری و آرزوهای نویسندگان و امضا کنندگان برای درانداختن جهانی دیگر تحت حاکمیت اکثریت عظیم تولیدکنندگان، تمیز قایل شوند!
زنده باد انقلاب!
برقرار باد حاکمیت مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان!
زنده باد کمونیسم!
فرانسه، اسپندماه ۱۴۰۱
hadi.mitravi@yahoo.com
(۱)
زن، زندگی، آزادی
منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران
مردم شریف و آزاده ایران!
در چهل و چهارمین سالروز انقلاب پنجاه و هفت، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشمانداز روشن و قابل حصولی را نمیتوان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم ازاین رو است که مردم ستمدیده ایران _ زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب _ با از جان گذشتگی کم نظیری خیابانهای شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیین کننده برای خاتمه دادن به شرایط ضد انسانی موجود تبدیل کردهاند و از پنج ماه پیش _ به رغم سرکوب خونین حکومت _ لحظهای آرام نگرفتهاند.
پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز بهدست زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کم سابقهترین حمایتهای بینالمللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیر مذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما _ عموم مردم ایران _ تحمیل شده است.
این اعتراضات زیر و رو کننده، برآمده از متن جنبشهای بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکست ناپذیری است که مصمماند بر تاریخ یکصد سال عقبماندگی و در حاشیه ماندن آرمان بر پایی جامعه ای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارند.
پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران، اینک جنبشهای بزرگ اجتماعی پیشرو_ جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابری خواهانه زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام و... _ در ابعادی تودهای و از پایین در موقعیت تاثیر گذاری تاریخی و تعیینکنندهای در شکلدهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفتهاند.
از همین رو، این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکلگیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.
ما تشکلها و نهادهای صنفی و مدنی امضا کننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبشهای اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضد انسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواستهای حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجهی اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعهای نوین و مدرن و انسانی در کشور میدانیم و از همه انسانهای شریف که دل درگرو آزادی و برابری و رهائی دارند میخواهیم از کارخانه تا دانشگاه و مدارس و محلات تا صحنه جهانی پرچم این مطالبات حداقلی را بر بلندای قله رفیع آزادیخواهی بر افراشته دارند.
۱. آزادی فوری و بیقید و شرط همه زندانیان سیاسی، منع جرم انگاری فعالیت سیاسی و صنفی و مدنی و محاکمه علنی آمرین و عاملین سرکوب اعتراضات مردمی.
۲. آزادی بیقید و شرط عقیده، بیان و اندیشه، مطبوعات، تحزب، تشکلهای محلی و سراسری صنفی و مردمی، اجتماعات، اعتصاب، راهپیمایی، شبکههای اجتماعی و رسانههای صوتی و تصویری.
۳. لغو فوری صدور و اجرای هر نوع مجازات مرگ، اعدام، قصاص و ممنوعیت هر قسم شکنجه روحی و جسمی.
۴. اعلام بلادرنگ برابری کامل حقوق زنان با مردان در تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی، امحا و لغو بی قید و شرط قوانین و فرمهای تبعیض آمیز علیه تعلقات و گرایشهای جنسی و جنسیتی، به رسمیت شناختن جامعهی رنگین کمانیِ “الجیبیتیکیوآیایپلاس”، جرم زدایی از همه تعلقات و گرایشات جنسیتی و پایبندی بدون قید و شرط به تمامی حقوق زنان بر بدن و سرنوشت خود و جلوگیری از اعمال کنترل مردسالارانه.
۵. مذهب امر خصوصی افراد است و نباید در مقدرات و قوانین سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور دخالت و حضور داشته باشد.
۶. تامین ایمنی کار، امنیت شغلی و افزایش فوری حقوق کارگران، معلمان، کارمندان و همه زحمتکشان شاغل و بازنشسته با حضور و دخالت و توافق نمایندههای منتخب تشکلهای مستقل و سراسری آنان.
۷. امحا قوانین و هر گونه نگرش مبتنی بر تبعیض و ستم ملی و مذهبی و ایجاد زیر ساختهای مناسب حمایتی و توزیع عادلانه و برابر امکانات دولتی برای رشد فرهنگ و هنر در همه مناطق کشور و فراهم کردن تسهیلات لازم و برابر برای یادگیری و آموزش همه زبانهای رایج در جامعه.
۸. بر چیده شدن ارگانهای سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از طریق شوراهای محلی و سراسری. عزل هر مقام دولتی و غیر دولتی توسط انتخاب کنندگان در هر زمانی باید جزو حقوق بنیادین انتخاب کنندگان باشد.
۹. مصادره اموال همه اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای دولتی و شبه دولتی و خصوصی که با غارت مستقیم و یا رانت حکومتی، اموال و ثروتهای اجتماعی مردم ایران را به یغما بردهاند. ثروت حاصل از این مصادرهها، باید به فوریت صرف مدرن سازی و بازسازی آموزش و پرورش، صندوقهای بازنشستگی، محیط زیست و نیازهای مناطق و اقشاری از مردم ایران شود که در دو حکومت جمهوری اسلامی و رژیم سلطنتی، محروم و از امکانات کمتری برخوردار بودهاند.
۱۰. پایان دادن به تخریبهای زیست محیطی، اجرای سیاستهای بنیادین برای احیای زیرساختهای زیست محیطی که در طول یکصد سال گذشته تخریب شدهاند و مشاع و عمومی کردن آن بخشهایی از طبیعت (همچون مراتع، سواحل، جنگلها و کوهپایهها) که در قالب خصوصی سازی حق عمومی مردم نسبت به آنها سلب شده است.
۱۱. ممنوعیت کار کودکان و تامین زندگی و آموزش آنان جدای از موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده. ایجاد رفاه همگانی از طریق بیمه بیکاری و تامین اجتماعی قدرتمند برای همه افراد دارای سن قانونی آماده بهکار و یا فاقد توانایی کار. رایگان سازی آموزش و پرورش و بهداشت و درمان برای همه مردم.
۱۲. عادی سازی روابط خارجی در بالاترین سطوح با همه
کشورهای جهان بر مبنای روابطی عادلانه و احترام متقابل، ممنوعیت دستیابی به سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانی.
از نظر ما مطالبات حداقلی فوق با توجه به وجود ثروتهای زیر زمینی بالقوه و بالفعل در کشور و وجود مردمی آگاه و توانمند و نسلی از جوانان و نوجوانانی که دارای انگیزه فراوان برای برخورداری از یک زندگی شاد و آزاد و مرفه هستند، به فوریت قابل تحقق و اجراست.
مطالبات مطروحه در این منشور، محورهای کلی مطالبات ما امضا کنندگان را لحاظ و بدیهیست در تداوم مبارزه و همبستگی خود به صورت ریز و دقیقتری به آنها خواهیم پرداخت.
بیدار زنی
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
اتحادیه آزاد کارگران ایران
اتحادیه تشکلهای دانشجویی دانشجویان متحد
کانون مدافعان حقوق بشر
سندیکای کارگران شرکت نیشکرهفت تپه
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
خانه فرهنگیان ایران( خافا)
ندای زنان ایران
صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز
کانون مدافعان حقوق کارگر
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
اتحاد بازنشستگان
شورای بازنشستگان ایران
تشکل دانشجویان پیشرو
شورای دانش آموزان آزاد اندیش ایران
سندیکای نقاشان استان البرز
کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران
شورای بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی(بستا)
https://roshangari.info/%d9%86%d9%82%d8%af%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d9%85%d9%86%d8%b4%d9%88%d8%b1-%d9%85%d8%b7%d8%a7%d9%84%d8%a8%d8%a7%d8%aa-%d8%ad%d8%af%d8%a7%d9%82%d9%84%db%8c-%d8%aa%d8%b4%da%a9%d9%84/
نقدی بر«منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران»
https://www.azadi-b.com/?p=32183
ما کارگران خوزستان با «منشور حداقلی» مخالفیم! / هسته کارگران پیشتاز سوسیالیست خوزستان
….
ما امضا کنندگان زیر با این منشور مرزبندی خود را اعلام می کنیم. ما با شیوه های تشکیلاتی و مبارزاتی خود از طریق ساختن هسته های مخفی و نهایتا ایجاد ستاد رهبری سراسری کارگران، خود به تدارک انقلاب کارگری از طریق سرنگون کامل این و یا هر نظام سرمایه داری را به فرجام می رسانیم و در دوره اعتلای انقلابی شوراهای کارگری با اتکا به آری اکثریت مردم زحمتکشان ایران خود حاکمیت را بدست می گیرند . در آن زمان تمام مطالبات صنفی و دمکراتیک و سیاسی را حاکمیت کارگری به قدرت رسیده متکی به آرا اکثریت مردم ایران، در اسرع وقت به مورد اجرا خواهد گذاشت.
• جمعی از کارگران راه آهن جنوب
• جمعی از کارگران شهرداری اهواز
• جمعی از کارگران اتوبوس رانی اهواز و حومه
• جمعی از کارگران شرکت نورد و لوله
• جمعی از کارگران پتروشیمی منطقه ویژه ماهشهر
• جمعی از کارگران مناطق پارس جنوبی و گچساران
• جمعى از کارگران پیمانى و حجمى شرکت ملى حفارى
• جمعی از کارگران پیمانی و حجمی پالایشگاه و پتروشیمی آبادان
• جمعی از کارگران شهرک صنعتی ماهشهر
• جمعی از کشاورزان منطقه شادگان و اهواز و سوسنگرد
• زنان فرهنگی جامعه سوسیالیست خوزستان
• هسته کارگران پیشتاز سوسیالیست خوزستان
باز تکثیر از هسته کارگران پیشتاز سوسیالیست خوزستان
https://t.me/ahvazijava
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
منشورِ همبستگی و سازماندهی برای آزادی (مهسا)
باورهای مشترک نیروهای خواهان تغییر نظام جمهوری اسلامی برای رسیدن به ایران دموکراتیک:
حکمرانی دموکراتیک
۱. تعیین نوع حکومت از طریق همهپرسی و استقرار یک نظام دموکراتیک سکولار (بر مبنای اصل جدایی دین از حکومت) که در آن تمامی مقامات سیاسی و رسمی، به واسطهی انتخابات آزاد و دموکراتیک انتخاب میشوند و باید همهی شهروندان از هر باور و قوم و جنسیت و گرایش جنسی در پیشگاه قانون، از حقوق و احترام برابر برخوردار باشند.
۲. حفظ یکپارچگی سرزمینی ایران با پذیرش گوناگونیِ زبانی، قومی (اتنیکی)، مذهبی و فرهنگیِ آن.
۳. تمرکززدایی از قدرت با سپردن اختیارات مالی، اداری و سیاستگذاری به نهادهای منتخب استانی، شهری و ناحیهای.
۴. تشکیل نهاد مستقل نظارت بر انتخابات و پذیرش نظارت نهادهای ناظر داخلی و بینالمللی بر انتخابات.
۵. برگزاری انتخابات دموکراتیک برای تشکیل مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی جدید در فرآیندی شفاف و مشارکتی.
حقوق بشر و کرامت انسانی
…
علیه سرمایه
تریبون کارگران ضد سرمایه داری
مطالبات حداقلی یا مناقصه دستاوردهای جنبش کارگری
…
2 – درد منشورنویسان ربط چندانی به درد توده کارگر ندارد. آنان نوشته اند: « شیرازه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشمانداز روشن و قابل حصولی را نمی توان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود» معنای این سخن بی نیاز از تفسیر است. آنچه این جماعت را به خشم آورده و به تدوین مانیفست واداشته است، نه گرسنگی، کارتن خوابی، بی داروئی، خانه به دوشی، بی آبی و فلاکت توده کارگر که از هم پاشیده شدن استخوان بندی اقتصاد و سیاست سرمایه داری است. ریشه این پاشیدگی و بحران زدگی را هم در بی کفایتی، دیانت و بی تخصصی دولتمردان روز سرمایه می بینند.
…
از سایت:
https://adfiran.com/docs/mahsa-charter
منشورِ همبستگی و سازماندهی برای آزادی (مهسا)
بهروزرسانی شده در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۴۰۱
پس از قتل مهسا (ژینا) امینی و آغاز انقلاب زن، زندگی و آزادی، مردم ایران مبارزهی آزادیخواهانهی خود را پی میگیرند و بر آن هستند تا زنجیر ستم، تبعیض و استبداد را بگسلند. همهی ما که زخمی از جمهوری اسلامی بر جان و تن خود داریم، راه رسیدن به ایرانی آزاد و دموکراتیک را گذار از جمهوری اسلامی میدانیم. رسیدن به این هدفِ نهایی نیازمند سه عامل همبستگی، سازماندهی و مبارزهی مستمر است.
…
ایران برای گذر از استبداد جمهوری اسلامی نیازمندِ همبستگی تمامِ ایرانیان آزاده است. شجاعتِ مردمِ ایران و مبارزهی پیگیرِ آنان برای آزادی، چشماندازِ روشنِ فردای ماست. در آفریدن فردای آزاد خود کنار هم بایستیم.
روشنگری: بازدیدکنندگان گرامی، لطفا در بخش نظرات از درج کامل مقالات دیگران خودداری کرده و فقط عنوان و لینک مقاله مربوطه را بنویسید. با تشکر
مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی و مدنی ایران»/ مازیار رازی
فوریه 16, 2023
پرسش و پاسخ کوتاه کارگر سوسیالیست با مازیار رازی
کارگر سوسیالیست:
رفیق مازیار رازی، نظر شما در بارهٔ انتشار «منشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی و مدنی ایران» چیست؟ آیا این اقدام را در مقابل طرحهای جریانات راست و میانه اپوزیسیون، یک منشور مترقی و یک بدیل بهپیش ارزیابی می کنید؟ آیا از آن حمایت میکنید؟
مازیار رازی:
این اقدام، یعنی طرح مطالبات عمومی دمکراتیک و صنفی کارگری، در شرایط عادی (که امروز وجود ندارد)، یک گام بهپیش است. اما، در موقعیت کنونی که سطح آگاهی سیاسی و ضد سرمایهداری طبقه کارگر به حدی ارتقا یافته که مسئله حاکمیت خودشان را مطرح میکنند، دو گام به پس! لازم به توضیح است که شرایط امروز ما در ایران، شرایطی عادی نیست. ما در بحبوحه «موقعیتی انقلابی» قرار داریم. ما از یکسو، شاهد کشتارهای دستهجمعی جوانان و سرکوبها و شکنجههای بیرویه و شدید در زندانها و درون جامعه هستیم، و از سوی دیگر، اعتراضات تودهای و آغاز اعتصابات کارگری در همبستگی با اعتراضات خیابانی.
در شرایط «وضعیت انقلابی» اینچنینی، دو گزینه در مقابل تودهها قرار میگیرد:
– تدارک درجهت برپایی ستاد رهبری با هدف سرنگونی رژیم و استقرار دولت کارگری.
– عقب نشینی موقت تودهها تا دوره خیزشهای آتی
امروز، شعار محوری میلیونها اعتراض کننده در خیابانها و در بخشهای رادیکال جنبش کارگری، سرنگونی رژیم و عبور از آنست. اما اینکه دولت بعدی چه دولتی خواهد بود هنوز مسئله مورد مشاجره است. از منظر ما دولت بعدی باید یک دولت کارگری متکی به اردوی کار جامعه باشد (نه یک دولت سرمایه داری صرفنظر از هر شکلی که در آن ظاهر شود).
بدیهی است که در شرایط معمولی، هر حرکت و اقدامی در راستای تحقق حقوق انکارشده و سرکوبشده صنفی و دمکراتیک نهادهای صنفی و مدنی مانند سندیکاهای کارگری، فرهنگیان، بازنشستگان و دیگر فعالان مدنی و غیره، یک گام بهپیش محسوب میشود و ما در مقابله با دولت سرمایهداری استبدادی، از این اقدامات حمایت میکنیم و در مبارزه برای تحقق آن در کنار آنان بوده و حتی پرچمداری آنرا بر عهده میگیریم. اما در شرایط فعلی و با توجه به وضعیت بحرانی و حاد کنونی، هدف دیگری در پیش رو داریم؛ هدف فرارفتن از وضعیت موجود و کمک به تحقق حاکمیت خود کارگران و زحمتکشان اردوی کار به رهبری شوراهای کارگری متشکل در جامعه.
در نتیجه، مطالبات طرحشده در منشور، حتی منطبق به آگاهی کنونی بخشهای پیشتاز کارگران نیست. برای نمونه، مطالبه کارگران هفت تپه، تقریبا پنج سال پیش، نشان داد که آنها در مبارزه علیه بخش خصوصی به آگاهیهای ضد دولت سرمایهداری رسیدند. مطالباتی مانند «اداره شورایی» (تصمیمگیری دمکراتیک و جمعی) و «نظارت کارگری» (کنترل تولید و توزیع بهدست خود کارگران)، نشانگر آگاهیهای ضد سرمایهداری در میان این کارگران بود. به سخن دیگر، به چالشکشیدن دولت سرمایهداری آخوندی و جایگزینی آن با قدرت کارگری، از طریق اعتصابات کارگری درون جامعه مطرح شد. اما در این منشور نه سخنی از به چالشکشیدن دولت سرمایهداری و استقرار کنترل و نظارت کارگری آمده است و نه حرفی از اعتصاب عمومی. آنان حتی اشارهای به مطالبه اصلی اکثریت مردم ایران، مطالبه سرنگونی رژیم نکردهاند. این منشور میتوانست یکدهه پیش هم با همین مضمون نوشته شود. از اینرو انتشار در حال حاضر کاملا بدون ارتباط با وضعیت کنونیست.
در انتها، بایدبه چند نکته فرعی دیگر هم اشاره شود. این منشور توسط بسیاری از نهادهای کارگری امضا گردید که کارنامه فعالیتهای حداقل چند ساله اخیر آنان روشن نیست. از اینرو باید از تمامی نهادهای امضا کننده درخواست شود که کارنامه مبارزات کارگری خود را، حداقل در یکدهه گذشته، ارائه دهند. «سندیکای هفتتپه» هم بنا بر ادعای فعالان امروز هفت تپه وجود ندارد و هم خود اذعان دارند که این سندیکا پس از فروپاشی تنها یک عنصر غیراطلاعاتی داشت که اینک بازنشسته شده، که اگر چنین است، باید روشن شود که این امضاء از طرف چه اشخاص و نهادهایی در زیر این منشور آمده است؟
مازیار رازی
https://linktr.ee/mazraz
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
*برای مطالعهی متن کامل منشور و فهرست مطالبات و تشکلها به لینک زیر مراجعه کنید:
https://bit.ly/40SGvx4