اپوزیسیون در کجای این ماجرا ایستاده است.
فرزین خوشچین
از همان روز نخست برپایی جمهوری اسلامی، منافع ملی ما به تاراج و رو به نابودی رفته است؛ هزینه های دخالت در مناقشۀ میان اسرائیل و اعراب، بذل و بخشش های نجومی و بی پایان، هزینه های سرسام آور در چاه ویل پروژۀ اتمی، بخشیدن منافع و مرزهای ایران در دریای کاسپین به روسیه و جمهوریهای شوروی سابق، وابسته کردن ایران به روسیه و چین، نابودسازی صنایع و کشاورزی، نابودسازی محیط زیست، دزدی های نجومی، سیاست تنش آفرینی با اروپا و آمریکا، باج دادن های بیکران به شیخ نشین ها، بی اعتنایی به تاراج منابع نفت و گاز ایران از سوی قطر و شیخ نشین ها، سرازیر کردن خاک ایران به امارات برای زیرساخت های برج خلیفه و شهرک سازی های امارات و بتازگی هم برای زیرساخت جزیره سازی و شهرک سازی در قطر، چشم بستن بر کمک توتال فرانسه برای به پایان بردن منابع گازی میدان مشترک ایران با قطر، ادعای بی پایۀ تملک عربستان بر میدان گازی آرش، به تاراج چین دادن ماهی های خلیج فارس، به تاراج چین و روسیه دادن منابع طلای ایران، به تاراج چین دادن معادن سنگ ساختمانی، دخالت نابجا در سوریه، لبنان، فلسطین و بخشیدن میلیاردها دلار و میلیاردها بشکه بنزین و گازوئیل به آنها، بخشیدن کیلومترها از اراضی کشاورزی مردم سیستان و بلوچستان به افغانستان و … و بخشیدن منابع و منافع ایران به کشورهای عربی، ونزوئلا، کوبا و … اینها همانند نوک کوه یخی هستند، که بیشترین بخش آن درژرفای نادانی و خیانت های رژیم اسلامی ریشه دارد. افزون بر همۀ این غارت ها و نابودسازی ها، مشارکت رژیم اسلامی با روسیه در جنگ علیه اوکرائین، خطر جنگ گستردۀ آینده را به درون کشور ما می آورد.
بنا بر اسناد تاریخی، روسیه هرگز همسایۀ خوبی نبوده است، چه در زمان تزارها، چه در دوران شوروی، چه در دوران کنونی، که فاشیسم روسی را پوتین نمایندگی و رهبری می کند. روسیه علیرغم همۀ تاراجی، که از رژیم اخوندها می کند، به خودش اجازه می دهد شیخ نشین ها را بدون حضور نمایندگان جمهوری اسلامی، در مسکو گردآورده و برای مالکیت جزایر ایران طرح و برنامه ارائه دهد، تا بتواند برای خودش جای پایی در خلیج فارس پیدا کند. اما این اقدام روسیه هیچ واکنشی از سوی هیچیک از گرایشهای اپوزیسیون را برنمی انگیزد! چرا؟
آخوندها برای امنیت رژیم اسلامی به دامن روسیه آویخته اند، اما هرچه بیشتر این آویختگی ادامه می یابد، همان اندازه بیشتر منافع ملی ما به تاراج می رود و آیندۀ کشورمان تیره تر می شود. این تیرگی آیندۀ کشورمان بویژه از آغاز جنگ روسیه علیه اوکرائین شدت و سرعت بیشتری گرفته است. اکنون حتی سوئد، که همواره از سیاست «بی طرفی» سود برده است، خود را مجبور دیده است به عضویت پیمان «ناتو» درآید. بدینسان، جبهه ها برای جنگ بزرگ جهانی در ایندۀ نزدیک روشن تر و روشن تر می شوند. فرض کنید در زمان جنگ دوم جهانی هستیم و حق انتخاب پیوستن به یکی از دو اردوگاه را داریم. آیا با آلمان نازی متحد می شویم، زیرا انگلستان و فرانسه سابقۀ استعمار و اشغالگری داشته اند؟ امروز هم دقیقاً همان گزینش پیش روی ماست؛ آیا اتحاد با روسیه برای ما سودمند خواهد بود، یا مخالفت با جنگ روسیه علیه اوکرائین و پیوستن ما به اتحادیۀ ناتو؟ متاسفانه، گزینۀ «بی طرفی» وجود ندارد، همانگونه، که در زمان رضا شاه وجود نداشت. فرقش این است، که این بار کشورمان حتماً نابود و یا دست کم، تکه تکه خواهد شد.
اپوزیسیون (از راست های سلطنت طلب گرفته، تا چپ های لنینیست و مائوئیست) تا امروز چه کار کرده است، تا بتواند پشتیبانی جامعۀ جهانی را به خودش جلب کند؟ هر گام سنجیده و واکنش خردمندانه در سیاست جهانی، می تواند برای اپوزیسیون اعتبار و ارزش بخرد. آیا هیچکدام از بخشهای گوناگون اپوزیسیون تلاش کرده است، و یا حتی به این فکر افتاده است، که علیه دخالت روسیه و چین در منافع کشورمان دست به اقدامی بزند؟ شرکت رژیم در جنگ اوکرائین را محکوم نموده و خواهان برپایی میتینگ و کنفرانس خبری مشترکی با اوکرائین باشد؟ کشتار زندانیان سیاسی در هر رژیمی کاری ضد انسانی و محکوم است، چه در زندانهای جمهوری اسلامی رخ داده باشد، چه در زندانهای روسیه. در اینصورت، باید به این پرسش پاسخ داده شود: آیا محکوم کردن جلادان جمهوری اسلامی، صرفاً برخوردی تاکتیکی و مشخصاً علیه جمهوری اسلامی بوده است، یا محکومیت حمید نوری نمایانگر موضع حقوق بشری عام و دمکراتیک می باشد، که شامل همۀ مردمان همۀ کشورهای جهان نیز می شود؟ موضع راست افراطی آلکسئی ناوالنی را می دانیم. اما آیا اپوزیسیون رژیم اسلامی، از موضع حقوق بشری و دمکراتیک عام حرکت کرده و ترور این زندانی سیاسی در روسیه را محکوم کرده است؟ آیا اپوزسیون توانسته است این را درک کند، که دخالت روسیه در تعیین سرنوشت جزایر ایرانی خلیج فارس باید محکوم شود؟ آیا اپوزیسیون توانسته است برای خودش استقلال سیاسی و تاکتیک مبارزه داشته باشد و در برابر دخالت روسیه در سرنوشت جزایر ایرانی خلیج فارس، کمپینی را برای آزادسازی جزایر دودی ژاپن علیه اشغالگری روسیه برپا کند؟ اینگونه برخوردها، تمرین روابط بین الملل برای اپوزیسیونی است، که خودش را آگاه و روشنفکر به شمار می آورد. آیا اپوزیسیون توانسته است این را درک کند، که برای محکوم کردن ماهیگیری ترال چین در خلیج فارس بیانیۀ مشترکی بدهد و ماهیگیری را حق انحصاری ماهیگیران کشور خودمان بداند؟ آیا اپوزیسیون توانسته است بفهمد، که بخشیدن کیلومترها اراضی مردم سیستان بلوچستان به حکومت طالبان را باید محکوم کند؟ آیا در برداشت یکسویه و خالی کردن میدان گازی بوسیلۀ قطر هیچگونه واکنشی از اپوزیسیون دیده ایم؟ آیا اپوزیسیون توانسته است به فکر کمپین سراسری علیه ادامۀ پروژۀ اتمی بیافتد؟ صرفاً چند انتقاد ساده و پراکنده به هیچ دردی نمی خورد.
مردم با تحریم انتخابات نشان داده اند رژیم را نمی خواهند. اما این نه به سرنگونی رژیم می انجامد، و نه به معنی تایید هیچیک از گرایشهای اپوزیسیون می باشد.
اپوزیسیونی، که به منافع ملی بی توجه باشد، هرگز از هیچگونه پشتیبانی مردم برخوردار نخواهد شد و هرگز در معادلات سیاسی وزنۀ مهمی نخواهد بود، و از همین روی نیز جوامع بین المللی روی چنین اپوزیسیونی حساب نخواهند کرد. در نتیجه، رژیم جمهوری اسلامی به این زودی ها سرنگون نخواهد شد. همۀ این موارد نشان دهندۀ این واقعیت هستند، که اگر اپوزیسیون بر کشورمان حاکم شود، دقیقاً همین کارهای جمهوری اسلامی را تکرار خواهد کرد، اگر نه، تا کنون علیه این سیاستها اعتراض می کرد؛- اگر بر فرض معجزه ای بشود و چپها به قدرت برسند و یا دارای نفوذی در سیاست آینده بشوند، تقریباً و یا دقیقاً همین سیاست جمهوری اسلامی را در مسائل فلسطین و اسرائیل دنبال خواهند کرد. اگر معجزه بگونۀ دیگری رخ دهد و سلطنت طلبان به قدرت برسند، تقریباً همان سیاست زمان شاه را پیاده خواهند کرد، و یا اینگونه، که آقای رضا پهلوی نشان داده است، سیاست را کاملاً در اختیار اسرائیل خواهند گذارد. هیچگونه استقلالی، هیچگونه حسابگری بر اساس منافع ملی در کار نخواهد بود، زیرا هیچکدامشان شخصیت کارکشته و کاردان سیاسی نمی باشد.
برای آنکه شخصیت های کاردان سیاسی داشته باشیم، نیاز به سازمان و حزب داریم. اما اینگونه نیست، که سازمان و یا حزب بتواند معجزه کند و کادرهای کاردان و آگاه را تولید کند، مگر آنکه پایه های اندیشۀ سیاسی سازمان و حزب دنباله، کپی و یا تقلیدی از گذشتۀ احزاب و سازمانهای موجود نباشد. بنا بر این، و با توجه به نتیجۀ فعالیت همۀ احزاب و سازمانهای سیاسی، بهترین کار این است، که همۀ آنها گذشتۀ خودشان را نقد کنند و سازمان و حزب نوینی را پایه گذاری کنند، که در همۀ دیدگاههای گذشته بازنگری کرده باشد.
خودتان را بیخود با این سفسطه بازی لو رفته که چند هدف را با هم دنبال میکند خسته نکنید.
میخواهید صورت مسئله اصلی یعنی زائیده شدن این رژیم اشغالگر اسلامی ازدرون اهداف استراتژیک جهانی سازی یا همان سلطه دیکتاتوری دیجیتالی سرمایه بر کل زمین و حفاظت جامعه بین المللی!ازرژیم اشغالگری که زائیده اهداف استراتژیک جهانی خودش میباشد و بمانند مردمک چشمانش در این چهل وپنج ساله گذشته محافظت نموده است را پاک کنید وبجای آن یک صورت مسئله قلابی بگذارید که بله این اپوزیسیون است که بخاطر این دلیل وآن دلیل مسخره نتوانسته دل جامعه بین المللی!را در حمایت از خود بدست آورد.
در این سفسطه شما اینطور تصویرمیشود که جامعه بین المللی؟!منتظررقص عربی جذاب اپوزیسیون است تا رژیم اشغالگر حاکم بر ایران و در نتیجه شاخک هایش وکل تشکلات پیروان اسلام ناب محمدی که ستون فقرات اجتماعی جهانی سازی را شکل میدهند به آن رقص عربی جذاب بفروشد.
بهر حال جنابعالی که لالائی بلدید چرا خوابتان نمی برد؟
بفرمائید در بدست آوردن دل جهان خواران ببخشید جامعه جهانی!بجای نق زدن به اپوزیسیون جلو بیافتید ما هم بدنبالتان.
ببینیم شما وماتا چه اندازه می توانیم بیش ازبقایای فرقه مسلمین ناب محمدی حنیف نژاد در بدست آوردن دل امریکا تا جاسوسی و لو دادن افراد ضد اشغال عراقی و همچنین خ…بیاری برای افسران محافظ اردوگاهاشان انجام وظیفه کنیم؟.
خوب آخر وعاقبت تخت گاز رفتن براستی حال بهمزن برای بدست آوردن امریکا چه شد؟
بجزگرفتن اسلحه های هدیه صدام از این فرقه و… محبوس کردنشان در دهکده جذامی ها واجازه دادن برای راه انداختن سیرک اینترنتی سالیانه که تمامی سخنران های اروپائی وامریکائی این سیرک در جریان جنبش زن زندگی آزادی بروشنی دشمنی افسار گسیخته خود با این جنبش را بنفع استمرارعمر رژیم را بنمایش گذشتند شما وما بیش ازاین فرقه زائده بلوای انگیسی نشان سال چه ودوی امام گور بگوری چه کاربیشتری میتوانیم بکنیم؟ .
در این سقسطه شما میخواهید ایرانیان هرچه فریاد دارند را بر سر روسیه بزنند.
اماانگشت ایرانیان بدرستی بسوی امریکاو انگیس وفرانسه وآلمان و…بقول شما جامعه جهانی؟!بعنوان حامیان جمهوری اسلامی است.
چرا؟
چون بعینه نقش شیطان بزرگ!در روی کارآوردن شیطان کوچک را دیدند.
چون دیدند که این روسیه نبوده ونیست که دارای آنچنان قدرت همه جانبه ای باشد که افغانستان وعراق ومصر ولیبی وتونس را در همین چند ساله گذشته بنفع اسلامیزه کردن و…آنها بهم بریزد،بلکه همین جامعه بین المللی؟!است که این چنین قتل عام و… کرده.
می بینند همین طالبان را روسیه یا عمه من دوباره بر سرکار نیاورد.
میبیند این روسیه نیست که سالیانه میلیونها میلیون دلار وپوند ومارک وفرانک و…از بودجه سالیانه کشوری را به مساجد و دیگرتشکلات اسلامی در کشورهای غربی کمک مالی میکند بلکه این کمک های مالی از سوی دولت های جامعه بین المللی؟!انجام میشود واین دولت های غربی هستند که مسلمین را وارد ساختارهای دولتی واحزاب و…خود نموده اند.
در اینجا اصلا وابدا حرف بر سر ماهیت حاکمیتهای روسیه وچین نیست که سگ زرد برادر شغال است.
در اینجا حرف بر سر تلاش شما و…برای برداشتن تقصیرفتنه انگیزی در کل گیتی از گردن جامعه بین المللی؟!و گذاشتن آن بر گردن روسیه وچین در حالی است که چین نه یک کشور بلکه کارخانه کلان سرمایه داران کشورهای غربی است وروسیه قادر به بالا کشیدن تنبان خود در اوکراین نیست.
اینکه از روسیه قطبی!بسازند و رژیم ایران را وابسته بدین قطب معرفی کنند تا خود رااززیرضرب بیرون کشند کلک خود امریکاست اما انگشت ایرانیان وهمه قربانیان سیاست های استعماری جامعه بین المللی؟! همچنان بدرستی بسوی همین جامعه بین المللی!بعنوان فتنه اصلی در گیتی و در ایران وعراق ولیبی وتونس ولبنان ویمن و… راه بندان اصلی افتادن رژیم وشاخک های اهریمنی اش میباشد.
در همین راستای چسباندن رژیمی که مو به مو سیاست های اقتصادی اهریمنی صندوق بین المللی پول وبانک تجات جهانی را با سرعت بالا اجرا نموده به روسیه مدتها شاهد سلطیه بازی سیاسی جامعه بین المللی؟! بودیم که وای مصبیتا ایران دارد به روسیه پهباد و…میدهد.
اما همین چند ماه پیش رسانه ها تق دادن قطعات پهباد ها و…از سوی اطریش وآلمان وامریکا به رژیم را درآوردند ودر همین راستاتق دادن قطعات اصلی موشک ها دوربرد ونقطه زن نیزاز سوی جامعه بین المللی؟!نیزدرآمد.
بله قربان ایرانیان می بینند این روسیه وحتی چین نیست که دوربین ها وبرنامه های فوق پیشرفته چهره شناسی را به رژیم میدهد بلکه همین دانمارک وآلمان و امریکا تقدیم رژیمی نمودند که سرکوب خشن خیابانیش را با سرکوب تکنولژیک ترکیب نماید ونمونه.
تفنگ های ساچمه زنی که چشمان بسیاری را کور نمود همین فرانسه به رژیم تقدیم نمود.
ده میلیارد در عراق وپنج میلیارد دلار در کره جنوبی را همین امریکا در بحبوحه نبرد نابرابر دختران وپسران وزنان ومردانی ایرانی با رژیم تقدیم خامنه ای نمود.
همین امریکا بود که در بحبوحه جنبش سبز برای خامنه ای نامه فدایت شوم نوشت.
شعار اوباما اوباما یا با اونا یا باما از همین حمایت علنی از رژیم برخاست.
همین جورج بوش بود که رژیم را محور شر خواند وبعذ تقش درآمد اشغال افغانستان وعراق با کمک سپاه پاسداران همین محور شر ممکن شد.
اگر بخواهم بر تک تک حمایت ها سیاسی واقتصادی و همکاری های نظامی وامنیتی واطلاعاتی و…جامعه بین المللی؟!از رژیم اشغالگر ایران ودر معنی “ستون فقرات” اجتماعی کلان سرمایه داران شخصی ودولتی یعنی گلوبالیستهای اهریمنی انگشت بگذارم براستی کتابی خواهد شد در شرح رنج وخونی که جامعه بین المللی!بر مردم ایران و… تحمیل نموده است.
دومادر رابطه با کارهای قطر وچین و…هیچ احمقی نمیاید بنا بفرمایش شما یقه جمهوری اسلامی را بعنوان مقصراصلی رها ویقه قطر وچین وروسیه و…را بگیرد.
بعد هم جنابعالی بهتر میدانید چین هیچ نیست بجز کارخانه جامعه بین المللی ؟! که اگر امروزکلان سرمایه داران غربی سرمایه های خود را از چین خارج کنند فرداچین دچارقحطی خواهد شد.
در پاین باید بگویم من بر برخی از نوشته های شما چشمی انداخته وشما را با سواد تر و آگاه تر از این یافته ام که به این دست از نوشته های خود سر سوزنی باور داشته باشید.
بنابر این بهتر است به همان نبش قبر خود و صفحه سیاه کردن در مورد اختلاف پلخانوف با اصغر اف ومهین اف با شهین اف و…اکتفا وبدنیای مادی بیرون از این نبش قبرهاپا نگذارید.
پاسخ به این کامنت:
.
“منافع ملی، یعنی همۀ شرایطی، که برای زیست مردم لازم هستند؛ دریاچه ها، تالاب ها، جنگلها، منابع نفت و گاز، منابع آهن، طلا و … بدون اینها، هیچگونه منافع طبقاتی هم وجود نخواهد داشت.”
.
مقاله و کامنت من در مورد منافع ملی است نه منابع ملی. اما چه در منابع ملی و یا منافع ملی، کلمه “ملی” از طریق سلطه طلبان بوجود آمده نه بردگان آنها. پس بهترین توضیح قضیه این است که بگوئیم بدون طبقات حاکم منابع و منافع ملی وجود ندارد.
حال چرا سلطه طلبان واژه ملی را بوجود آورده اند؟
سلطه طلبان تاریخ به محدوده استثماری و استعماری خود راضی نبوده اند و امروز هم راضی نیستند و اگر موفق شوند تمام دنیا را تسخیر میکنند. از آنجا که در مناطق مختلف هم سلطه طلب وجود داشته، آنها با هم در تقابل قرار گرفتند و هر یک در محدوده جنایتکارانه، استثمارگرانه و استعمارگرانه خود درجا زدند. آنها این محدود شدنشان را ملت نام گذاشتند.
زنان وکارکران دنیا منافع ملی ندارند، منافع جهانی دارند.
آنارشیست
منافع ملی، یعنی همۀ شرایطی، که برای زیست مردم لازم هستند؛ دریاچه ها، تالاب ها، جنگلها، منابع نفت و گاز، منابع آهن، طلا و … بدون اینها، هیچگونه منافع طبقاتی هم وجود نخواهد داشت.
میخوانیم:
.
“اپوزیسیونی، که به منافع ملی بی توجه باشد، هرگز از هیچگونه پشتیبانی مردم برخوردار نخواهد شد و هرگز در معادلات سیاسی وزنۀ مهمی نخواهد بود، و از همین روی نیز جوامع بین المللی روی چنین اپوزیسیونی حساب نخواهند کرد. در نتیجه، رژیم جمهوری اسلامی به این زودی ها سرنگون نخواهد شد. ”
.
منافع ملی، طبق همان ایده غلط تاریخی سوسیال دموکراتها و دقیقا مثل همان دیدگاههای استالینی و لنینی (زیر پای شوراها را زدن)، به منافع طبقاتی ترجیح داده شده. این همان ایده کهنه است که باعث میشود که سیاستمداران حرفه ای (پوا مالیات به جیب زدن و یا کمک مالی جمع کردن مثل آخوندها) با ذهن زنان و کارگران بازی شود تا مردسالاری، روابط استثمارگرانه بردگی مزدی و امپریالیسم دست نخورد.
.
مقاله وجود مرض را می بیند اما راه درمان را نه، چون علت مرض را خوب متوجه نیست. فکر کنم هنوز در پارادایم انقلاب بورژوائی لازمه برای انقلاب سوسیالیستی بدست حزب توانای کارگری متحد با بورژواهای ضد امپریالیست است.
.
آنارشیست