Comments

نگاه سیاسی چپ،<br>فرامرز دادور — 2 دیدگاه

  1. قبل از اینکه حرف از انقلاب بزنید باید حرف از زشت و پلید بودن استثمار، استعمار، مردسالاری و هر نوع سلطه دیگر انسان بر انسان بزنید، وگرنه نمیتوان فرق بین ارتجاعی و انقلابی را روشن کرد. خودداری از الویت دادن به اعمال زشت ذکر شده، همکاری با مرتجعین است. مارکسیستها باید دست از مترقی دانستن استثمارگران و استعمارگران و بقیه بردارند و بیشتر از این خود و تودهای میلیاردی زن و کارگر را به گمراهه نبرند.تز مراحل تاریخی مارکس یک تصور واهی است برای توجیه اعمال بد و حفظ موقعیت روشنفکری خود.
    آنارشیست

  2. بحث نویسنده در مورد عقیده مارکس محدود و کاملا بی مورد است. شرایط دوران مارکس با شرایط امروز متفاوت است. مفهوم دموکراسی در مقاله ناروشن است. در غرب دموکراسی هست اما استثمار نیروی کار، استعمار و سایر اشکال سلطه وجود دارد. پس می بینیم که دموکراسی اصلا جیز خوبی نیست. دیکتاتوری هم که بد است و داریم مزه تلخ آنرا از طریق رژیم می چشیم. آزادی نه احتیاج به دموکراسی دارد و نه احتیاج به دیکتاتوری. برای آزادی باید سلطه جویی را در تمام اشکالش نفی کرد، این آغاز کار است، آغاز کار، برسمیت شناختن حق استثمارگران، استعمارگران، مردسالاران و غیره نیست.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>