Comments

جامعه و نظریه کارآمد <br> شباهنگ راد — 2 دیدگاه

  1. دباره اختلاف بین ترامپ و زلنسکی.
    ترامپ زلنسکی را ضعیف پیدا کرد و از ضعف او سوء استفاده نمود، کارش را پیش برد. ضعف زلنسکی از سرسپردگی بود. اما،
    ایا روسیه تهدیدی است علیه اروپا؟
    واقعیت این است که نه و درجه تهدیدش بیشتر از تهدیدهای کشورهای اروپائی علیه روسیه نیست. سیاست دولت روسیه که گرداننده آن پوتین است این بود که به اتحادیه اروپا و حتی ناتو بپیوندد:
    https://www.theguardian.com/world/2021/nov/04/ex-nato-head-says-putin-wanted-to-join-alliance-early-on-in-his-rule.
    شدید شدن اختلافات بین روسیه و کشورهای اروپائی و آمریکا با گسترش ناتو و تبلیغات ضد روسی آغاز شد – در بخشی از مقاله گاردین به آن اشاره شده. ارزیابی حاکمین اروپا این بود که دولت روسیه قابل نوکر شدن است. گرچه میتوان اینطور دید اما بازی شطرنج اقتدارگراها هنوز تمام نشده و بفوریت قابل روئیت نیست، چون بسیار پنهانکار هستند.
    تضادههای درونی کشورهای دموکراتیک غربی را باید در چهارچوب تضادهای آلیگاروشی ها و تضادهای جهانی سرمایه داران فهمید. این تضادها در جامعه اقتدارگرای ما انسانها هزاران سال است که وجود دارد. میگویند جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم. ولی واقعیت این است که ما دهها جنگ جهانی در چند هزار سال گذشته داشته ایم. یکی از جنگهای جهانی جنگهای صلیبی بود، نمونه های دیگر حمله امپراتوری های ایران (پارسی) به شرق و غرب.
    صاحبان اقتدار از طریق استثمارگری مزدور و ثروت جمع میکنند، تشکل سلسله مراتبی شکل میدهند و وقتی خیالشان از بابت شورش خلاص میشود با هم بازی های سیاسی میکنند که بسیاری از آنها مرگ آور و جنایتکارانه است. مارکس وجه اقتصادی این را بخوبی تشخیص داد اما در اقتصادگرائی زیادی روی کرد.
    برای ما زنان و کارگران دنیا، مشاهده مشاجرات و تضاد ها و فهم واقعیات عینی لازم است اما باید خونسرد بود، روابط خود را تقویت کرد و جانب یکی از ارتجاعیون را نگرفت و نبرد را در محل کار و زندگی دید نه در میدانی که مرتجعین میخواهند. یکی از ساده ترین کارهائی که زنان و کارگران میتوانند بکنند شرکت نکردن در انتخابات است. این آخری احتیاج به آگااهی دارد که فعلا بسیار کمیاب است. حتی علیرغم تحریم اولیه، احتمالا توده ها فکر کردند خیلی باهوش اند ولی گول خورده در انتخابات اخیر ایران شرکت کردند!
    آنارشیست

  2. اگر امنیت شاه قوی نبود، سازمان نویسنده شاه را ترور میکرد. خب، در این جنگ ارتجاعی که کی ، کی را بکشد، رژیم شاه هوادار ترور خودش را اعدام کرد.
    این دور از واقعیته؟ نه.
    رژیم فعلی نباید اعدام کند و رژیم شاه نباید اعدام میکرد، چون اعدام کردن کار درستی نیست، اما سازمان چریکهای فدایی خلق و لنین و استالین آنها به اعدام کردن اعتقاد راسخ داشتند و هنوز هم اعتقاد دارند. اسم ش را میگذارند اعدام انقلابی.
    اگر مخالفتی با گفته فوق دارید، خوشحال می شوم اگر بیان کنید.
    مهم نیست که یک شخص یا جریان میگوید کمونیست است، مهم این است که در هر لحظه دارد مثل یک کمونیست حرف و عمل میکند یا نه. سازمان چریکهای فدایی خلق شاید اسم خود را کمونیست میگذارند اما تا به امروز در هر لحظه مثل سرمایه داران دولتی استالینیست حرف زده اند و عمل کرده اند.
    سازمان چریکهای فدایی خلق نه اراده اش را داشت و نه واجد شرایط بود که بتواند زنان و کارگران ایران را کمونیست کند، برای همین، منطق جامعه به اینصورت در می آید که زنان و کارگران انتخاب غیر کمونیستی میکنند، که کردند.
    کلا، در فرهنگ و آداب سازمان چریکهای فدایی خلق آن دوره و امروز اثری از فرهنگ و آداب کمونیستی وجود ندارد، چون لنینیستها – استالینیستها آدمهایی هستند که اعتقاد سختی به بالا سر بودن، سیاست بازی، پشت صحنه تدارک دیدن، تهدید نظامی کردن، تحقیر کردن ، سلسله مراتب و بوروکراسی تشکیلاتی درست کردن دارند.
    حال با این گفته،
    تکلیف ما با شهدای آن سازمان و سازمانهای معتقد به مبارزه مسلحانه و مشی چریکی چه میشود؟
    نظر درست این است که از چگوارا تا احمد زاده، همگی گول حزب کمونیست جنایتکار و حامی سرمایه داری دولتی را خورده بودند. از حزبی که (در زمان استالین) دهها نفر از رهبران خود را اعدام کند ، نمیتوان انتظار داشت که در جهت منافع طبقه زنان و کارگران حرکت کند چون آگاهی انقلابی محصول رو راست بودن، گفتن حقایق و تجزیه و تحلیل واقعیات و بحث و جدل در مورد آن است که همگی توسط احزاب مارکسیستی سرکوب میشدند و هنوز هم سرکوب میکنند.
    زنان و کارگران باید همین الان خود را با جامعه طبقاتی، نقش دولتها، افتضاح حزب بازی، مضرات رابطه سلسله مراتبی و ضد علمی و بی منطق بودن انواع خرافات و عقاید شبه علمی آشنا کنند. بعد از آشنایی، محل مبارزه محیط کار و زندگی است که تشکلات کمونیستی-آنارشیستی خودش را لازم دارد. کمونیسم یعنی عدم اعتقاد به استثمار نیروی کار، آنارشیسم یعنی حل مسائل اجتماعی از طریق شور و مشورت نه بر اساس گفته و آتوریته اقتدارگرایان.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>