محتشم السلطنه، سپهسالار تنکابنى
.
محتشم السلطنه (حاج میرزا حسن خان)
پسر میرزا محمد خان صدیق الملک معروف به میرزا محمد رئیس نورى. از اجرا وزارت خارجه و مدتها مامور خارجه در هندوستان بود و بعد ریاست امورات مرکزى وزارت خارجه را در تهران عهده دار بود
در دوره اول مجلس شوراى ملى (۱۳۲۵) که میرزا على اصغر خان اتابک اعظم به ریاست وزرا منصوب گردید او از طرف وى به معاونت رئیس الوزرائى به مجلس معرفى شد. در سنه ۱۳۲۶ مامور کمیسیون تحدید حدود عثمانى و ایران گردید و به طرف ارومى حرکت کرد و در ارومى مدتى در حبس مجاهدین بود
پس از فتح تهران در سال ۱۳۲۷ به دست احرار به تهران آمد و جزو وزراى دوره تجدد معرفى شد.
سپهسالار اعظم تنکابنى(محمد ولى خان)
ولى خان نصرالسلطنه سپهدار اعظم پسر حبیب الله خان سرتیپ تنکابنى(که در تاریخ ۱۲۵۴ هجرى در جنگ ایران با هرات به یک توپ مجهولى که بالاخره معلوم نشد که از طرف دوست یا دشمن بود مقتول گردید). سالهاى متمادى حکومت تنکابن را داشت. در حدود ۱۳۰۴ سرتیپ اول بود و در رشته نظام منسلک بود
در ۱۳۰۸ امیر تومان و حاکم استرآباد گردید. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه کمتر در تهران بود. در ۱۳۱۴ اوائل سلطنت مظفرالدین شاه به تهران آمد و اول دفعه وزیر گمرک شد و کم کم ترقى کرد و ضرابخانه را هم بر شغل خود افزود. در سال ۱۳۱۵ که دوره صدارت حاجى میرزا على خان امین الدوله بود سپهدار هم یکى از رجال اولیه دربار بود
در سال ۱۳۱۶ و ۱۳۱۷ حاکم گیلان بود. در سال ۱۳۲۲ ثانیا باز حاکم گیلان گردید. در سابق یعنى زمان ناصرالدین شاه هم اغلب تمام گمرک گیلان را اجاره مىکرد. در سال ۱۳۲۳ تلگرافخانه را که سالهاى زیاد در دست مخبرالدوله مرحوم در سالى بیست هزار تومان اجاره بود, در سالى دویست و سى هزار تومان اجاره کرد و از طرف خود سردار منصور را به ریاست برفرار کرد و خودش به حکومت استرآباد رفت
در سال ۱۳۲۴ اول مشروطیت بواسطه اینکه پسرش در تنکابن برخلاف انتخابات کار مىکرد و آخوندى را که جاهد در پیشرفت انتخابات بود چوب زده و ریش شیخ بیچاره را بریده بود این مطلب خیلى باعث یادآورى اعمال سابق سپهدار که برخلاف آزادى کرده بود شد, و آن این بود که قبل از انعقاد مجلس و دستخط مشروطیت که علماى تهران و تجار مشغول درخواست این امورات بودند و در مسجد جامع تحصن جسته بودند, سپهدار از طرف دولت مامور قلع و قمع متحصنین گردید و فوق العاده سختى به اهالى کرد, و نیز به حکم یکى از پیشکاران او سیدى کشته شد. این مسائل و این حرکت پسرش در اول مشروطیت تنفرى برخلاف او در دل مردم گذاشت و مسئله چوب زدن شیخ در مجلس باعث هیجان وکلا گردید
پس از توپ بستن مجلس در سال ۱۳۲۶ سپهدار از طرف محمد على میرزا رئیس اردوى آذربایجان و مامور متفرق نمودن مشروطیون در تبریز گردید. پس از چند ماه توقف در خارج از شهر و ناسازگارى با عین الدوله فرمانفرماى آذربایجان متغیرا به تنکابن مراجعت و نداى عدالت خواهى را بلند کرد و انجمنى هم به اسم ¨انجمن عدالت¨ تشکیل داد
در اول سال ۱۳۲۷ که مجاهدین رشت را تصرف کردند و آقا بالا خان حاکم رشت را کشتند بنا به مکتوبى که به سپهدار نوشته بودند سپهدار به رشت وارد شد و با مجاهدین همقدم گردید. بالاخره پس از فتح تهران در ۲۳ جمادى الاخر ۱۳۲۷ و عزل محمد علىشاه, سپهدار اول شخص ایران شد. اگرچه ظاهرا رئیس ملیون بود و آزادیخواهى را پیشه خود اظهار مىکرد ولى برخلاف ملییون اقدام مىکرد و مىشود گفت اول نفاقى که در مشروطیون پس از فتح تهران آشکار شد باعثش سپهدار بود
در ۱۳۲۷ در کابینه اول وزیر جنگ و در رمضان همان سال رئیس الوزرا شد. در رجب ۱۳۲۸ کابینه سپهدار معزول و کابینه میرزا حسن خان مستوفى الممالک سر کار آمد. در دهم ربیع الاول ۱۳۲۹ باز کابینه تحت ریاست سپهدار تشکیل شد. خودسریهاى سپهدار در ایران یکى از مسائل معروف ایران است. چوب زدن شخصى مثل سهام الدوله حاکم سابق فارس را براى معامله شخصى در صورتى که در آن موقع سپهدار مصدر هیچ شغلى نبود, همین طور کتک زدن میرزا ابو القاسم عارف را در بازار به عنوان اینکه شعرى برضد او گفته است معروف بود. بعداز ترور آیت الله بهبهانى و اختلافاتى که بین او و سردار اسعد بختیارى بروز کرد از ریاست دولت استعفا داد
رضا خان که بعداز به قدرت رسیدن, املاک دیگران را به زور در تملک خود در مىآورد یا بزور ¨مىخرید¨ به املاک او هم دست انداخت, سپهسالار که از فشارهاىمالى به تنگ آمده بود در شهریور سال ۱۳۰۵ خورشیدى در هشتاد سالگى دست به خودکشى زد
Comments
محتشم السلطنه، سپهسالار تنکابنى — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>