متن سخنرانی مینا زرین بمناسبت ۸ مارس روز جهانی زن در شورای کلن
با درود به پیشگامان روز عملی و مبارزاتی ۸ مارس.
مبارزه برای برابری و در نهایت رهایی زنان بمثابه یکی از محوری ترین مبارزات زنان سوسیالیست و فمنیست- منظور فمینیست رسمی و از بالا نمی باشد – در ارتباط با ستم جنسیتی و ستم طبقاتی در جهان بوده و می باشد.
در آغاز بصورت مختصر به تلاشهایی که قبل از پیدایش روز جهانی زن صورت گرفته، می پردازم.
زنان کارخانه ریسندگی در نیویورک در مارس ۱۸۵۷ بدلیل وضعيت محیط کار و پایین بودن دستمزد اعتصاب کردند.پلیس سرکوبگر آمریکای شمالی به اعتصاب کارگران زن حمله کرد، تعداد زیادی از زنان کارگر زخمی و زندانی شدند.
در اولین کنفرانس بینالمللی زنان سوسیالیست در اشتوتگارت آلمان در سال ۱۹۰۷ زنان سوسیالیست به بحث و تبادل نظر درباره گرامی داشت روز جهانی زن پرداختند.در کنفرانس بینالمللی زنان سوسیالیست در سال ۱۹۱۰ در کپنهاگ دانمارک، رزا لوکزامبورگ و کلارا زتکین به همراه ۹۹ زن سوسیالیست از ۱۷ کشور مختلف در ساختمان” خانه مردم ” ( این مرکز بعدا به خانهی جوانان تغییر نام داد)برگزار شد،شرکت کردند.کنفرانس بینالمللی زنان سوسیالیست، پیشنهاد کلارا زتکین سوسیالیست آلمانی و مسئول دبیرخانهی بینالمللی زنان سوسیالیست برای برپایی یک روز عمل جهانی برای زنان زحمتکش و کارگر را تصویب کرد.
بخشی از قطعنامه کلارا زتکین به کنفرانس زنان سوسیالیست در کپنهاگ که تصویب شد :
“زنان سوسیالیست در توافق با سازمانهای سیاسی و سندیکاییِ آگاه طبقاتیِ پرولتاریا در هر کشور٬ هر سال روز زن را برگزار میکنند. روز زن اول از همه هدف دستیابی به حق رای همگانی برای زنان را خواهد داشت. این خواسته مطابق با درک سوسیالیستی از کل مسئله حقوق زن خواهد بود. روز زن ماهیتی بینالمللی خواهد داشت و باید با تدارک بسیار به استقبال آن رفت”
نگاهی به تاریخ خونبار و پر تلاش زنان در قرن بیستم:
زنان کارخانه نساجی نیویورک در سال ۱۹۰۸ برای گرامی داشت مبارزه زنان این کارخانه در سال ۱۸۵۷ در مارس ۱۹۰۸ دست به اعتصاب و اکسیون اعتراضی زدند.اعتصاب و آکسیون اعتراضی زنان کارخانه نساجی نیویورک به خون کشیده شد و ۱۲۹ زن کارگر توسط سرمایه داران و دستگاه سرکوب اش در آتش سوختند.
کنفرانس بینالمللی زنان سوسیالیست در سال ۱۹۰۷ و ۱۹۱۰ و انترناسیونال دوم اولین تشکل هایی بودند که ۸ مارس روز جهانی زن را در دستور کار مبارزاتی زنان قرار دادند.
روز ۸ مارس ۱۹۱۱ در خیابانهای آلمان، اتریش و دانمارک با مارش زنان به لرزه در آمد و در فوریه و مارس ۱۹۱۷ زنان در پتروگراد تظاهرات عظیمی را بر علیه گرسنگی ، جنگ ، نابرابری و تزاریسیم سازمان دادند.بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بلافاصله حق رای به زنان، حق طلاق، مشروعیت فرزند نامشروع لغو گردید، آشپزخانه های عمومی برپا شد تا زنان بتوانند بدون دغدغه به خود و فعالیت بپردازند، فرزند کمتر تبلیغ و ترویج گردید و دیگر اقدامات در جهت حقوق زنان.این اقدامات انقلاب اکتبر در دوران استالین لغو گردید، از آنجمله حق طلاق ملغی شد و بسیاری از دستاوردها انقلاب اکتبر برای زنان برچیده شد.
دهه ها بعد در زمان سلطه فاشیسیم هیتلری در آلمان، علیرغم غیر قانونی بودن روز هشت مارس،زنان در برلین به خیابانها آمدند و نقش پیشرو خود را نشان دادند. ۸ مارس روز جهانی زن در تمامی کشورهای تحت سلطه فاشیسم غیر قانونی اعلام شد. قوانین ضد زن در جوامع تحت سلطه فاشیسم،خانه نشینی زنان،فرزند آوری و دیگر قوانین ارتجاعی را بر زنان تحمیل کرد.اما در اسپانیای تحت دیکتاتوری فاشیستی فرانکو،سی هزار زن در سال ۱۹۳۷ با شعار نان و صلح دست به تظاهرات زدند. همزمان مبارزات زنان در جنبش رهایی بخش فرانسه و المان جان تازه ای به خود گرفت.
در دوران معاصر کنونی که اتحادیههای کارگری بشدت تضعیف شده اند،فمینیسم اعتصابی به خروش در آمده است.
مقاومت و مبارزه علیه سیاست های نئولیبرالیسم که در تمامی عرصه های اجتماعی از جمله بهداشت و سلامت، آموزش، مستمریها، مسکن، کار و خدمات رخنه کرد است، برای گروههای اجتماعی ضروری می باشد.
از موج اعتصاب معلمان امریکایی تا مبارزه بر ضد خصوصی سازی آب در ایرلند و اعتراضاتِ کارگرانِ سیستم فاضلاب دالیت در هند، در این مبارزات است که سرسختترین گروههای مبارز در حین مبارزه ایجاد می شوند.گروههای مبارزی که توسط زنان هدایت میشوند و نیروی خود را از زنان میگیرند.
فمینیسم اعتصابیِ زنان در آرژانتین، اسپانیا و ایتالیا حمایت گستردهای را از جانبِ نیروهای ضدِ ریاضت اقتصادی جلب کرد.نیروهایی که نسبت به قطع بودجهی عمومی ،مدارس، بهداشت و سلامت، مسکن، حمل و نقل و حفاظتهای زیست محیطی معترض هستند. اعتصابات زنان با اعتراض نسبت به تعرض به اموال عمومی که توسط دولتها و به دستور سرمایهی مالی رقم میخورند، بتدریج به نیروی سازمان دهنده و الگویی برای تلاشهای گستردهای بدل میشوند و از اجتماعاتمان دفاع میکنند و خواستِ نان و گل سرخ را سر می دهند.
درقرن بیست و یکم، ۸ مارس ۲۰۱۸،یک اعتصاب فمینیستی در سراسر اسپانیا، این کشور را دچار نوعی سکته کرد.سازمان دهندگان اعتصاب فمینیستی – la huelga feminista
تظاهرات میلیونی را بر پا کردند و خواهان “جامعهای بدون استثمار،خشونت و سرکوب سکسیستی ” شدند.خواهان ” شورش و مبارزه بر ضد اتحاد پدرسالاری و سرمایهداری ” که از ما میخواهد فرمانبردار،مطیع و ساکت باشیم،شدند. وقتی خورشید از مادرید و بارسلون طلوع کرد ،خیابانها پُر شدند از جمعیت انبوه زنانی که با شادی و امید فریاد میزدند. اعتصابکنندگان فمینیست اعلام کردند؛ ” در روز ۸ مارس ما دست به دست یکدیگر میدهیم و تمام فعالیتهای تولیدی و بازتولیدی را متوقف میکنیم “.آنها خواستار پایان بخشیدن به شرایط کار بدتر از مردان و دستمزد مشابه در مقابل کار برابر بودند.
در لهستان، آرژانتین و بسیاری از کشورهای دیگر قبل از کرونا زنان برای آزاد بودن رایگان سقط جنین،مقابله با نابرابری دستمزد طغیان کردند و همزمان برای به زیر کشیدن سیطره سرمایه مالی حرکت های جسورانه ای را سازماندهی کردند و به ریشه های فراموش شده میان طبقه و جنبش زنان پیوند زدند.
نگاهی به وضعیت زنان در ایران !!!
در تمامی دوران سلاطین در ایران قوانین ظالمانه بر زنان حاکم بود.بر اساس این قوانین ارتجاعی، جایگاه زنان در جامعه تنها به اموری مانند رتق و فتق خانه،همبستری و فرزند آوری خلاصه می شد.تحمیل حجاب و روبنده با شلوارهای گشاد.زنان حتی حق صحبت کردن مستقیم با مردان را نداشتند و می بایست فرد دیگری بجای زن حرف بزند.این روند سده ها در جامعه ایران حاکم بود.
در انقلاب مشروطیت در سال ۱۲۸۴ قوانینی از جمله آموزش دختران در مدارس مطرح شد.مشروطیت از موانع سه گانه شاه،شیخ و استعمار عبور کرد اما به مسائلی مانند حجاب و دیگر حقوق زنان پرداخته نشد.
در ارتباط با مسئله زنان از آنجمله آموزش و مدارس برای زنان ،تاریخ دوران رضا خان تحریف شده است.تحت دیکتاتوری رضا خان به زور حجاب را از سر زنان پایین کشیدند.
مسئله زنان بعد از انقلاب سفید از بالای سر زنان فرودست اجرا شد و تشکیلات های دست ساز حکومتی زنان مانند ” سازمان زنان ایران ” به رهبری اشرف پهلوی عملا شکست خوردند.زنان پیشرو و انقلابی در دوران رژیم سلطنتی ( رضا خان و محمد رضا ) این رژیم را از آنجمله در دهه 50 به چالش کشیدند.
مبارزه زنان علیه رژیم سرمایه داری- اسلامی حاکم بر ایران را باید از جنبه های مختلف نقد،بررسی و تدوین کرد.زنان در ایران بدلیل تلفیق مذهب با دولت، تحت ستم مضاعف قرار می گیرند. زنان بصورت فعال و دخالتگرانه در مبارزات سیاسی قبل و بعد از قیام بهمن سال ۱۳۵۷ در سازمانها و احزاب چپ و مترقی شرکت داشتند. از آنجمله شرکت فعال زنان در سرنگونی رژیم سرمایه داری- سلطنتی، برگزاری تظاهرات تاریخی ۸ مارس در اسفند سال ۱۳۵۷ ،مبارزات زنان پیشرو در کوردستان و دخالتگری مستقیم در مبارزه سیاسی .
برگزاری ۸ مارس در اسفند سال ۱۳۵۷
رژیم اسلامی در اسفند سال ۱۳۵۷، ۸ مارس روز جهانی زن را غربی خواند و مطرح کرد که بزودی روز زن در حکومت اسلامی را اعلام می کنند.خمینی و دولت ملی – مذهبی بازرگان بنابر ماهیت ارتجاعی شان در چگونگی پوشش زنان دخالت کردند و حجاب را مطرح نمودند.اما در تقابل با این حرکت رژیم اسلامی،زنان تظاهرات تاریخی چند روز ۸ مارس را در اسفند سال ۱۳۵۷ در تهران،اهواز و تبریز و …. سازماندهی و برگزار کردند.برخی از فمینیست های آمریکایی و فرانسوی که در آنزمان در ایران حضور داشتند و شاهد این حرکت تاریخی بودند از این اعتراضات شگفت زده شدند.
مقوله آزادی زن و تعرض به نظر و نگاه خمینی، نیروهای سرکوبگر رژیم و دولت ملی و مذهبی بازرگان،مسئله زن را به بحث روز و کشمکش میان دولت و زنان تبدیل کرد. دیگر مراجع ارتجاعی برای احترام گذاشتن به سنن شرقی و ایراد نداشتن یک چارقد فتوا دادند. آنها با طرح نظراتی مانند ” یک چادر مگر چه اندازه ایی دارد و مگر چه می شود این چادر که وزنی ندارد سرشان کنند ” جو مسموم و ضد زن را دامن می زدند.زنان در تقابل با این نظرات و دستورات ارتجاعی تظاهرات ۸ مارس را در اعتراض به حجاب با شعارهایی مانند ” آزادی جهانی ست،نه شرقی ست و نه غربی ست” ،ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم و در طلوع آزادی جای حق زن خالی ” بر پا کردند.رژیم اسلامی در مقابل اعتراضات زنان مجبور به عقب نشینی گردید تا سال ۱۳۶۴ که قانون مجازاتهای اسلامی را به تصویب رساند.رژیم جمهوری اسلامی از سال ۱۳۵۸ در محیط کار و مدارس، زنان را مجبور به استفاده از پوشش اسلامی کرد.
جنبش زنان در سازماندهی و برگزاری ۸ مارس اسفند سال ۱۳۵۷ موفق عمل کرد اما نتوانست سرکوب زنان و مبارزه علیه نابرابری های جنسیتی را با جنبش توده ای گره بزند.حرکت ۸ مارس اسفند سال ۱۳۵۷ علیه پوشش اجباری از جانب سازمانها و احزاب آن زمان متاسفانه مورد حمایت قرار نگرفت.
بازنگری و بررسی تصاویر تظاهرات ۸ مارس زنان در اسفند سال ۵۷ حضور مردان که زنجیره محافظت حول تظاهرات بوجود آوردن بودند را به روشنی نشان می دهد. فعالین سازمانها و احزاب چپ بصورت فردی و نه تشکیلاتی در این اعتراضات حضور فعال داشتند.
طی سه سال کشاکش میان نیروهای انقلاب و ضد انقلاب رژیم اسلامی از بیست و دو بهمن ۵۷ تا ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ ،زنان نوجوان و جوان نسل انقلاب ،در سازمانهای چپ و مخالف، تشکلهای کآرگری،زنان،در محلات،مدارس،دانشگاهها،در مکانهای پخش نشریه و در جنبش خلق های تحت ستم برای دستیابی به حق تعیین سرنوشت و مسئله ارضی در کوردستان،ترکمن صحرا و …… نقش اساسی و تعیین کننده ایفا کردند.
بعد از ۳۰ خرداد سال ۶۰، زنان زندانی سیاسی از اعضا و هواداران سازمان ها و احزاب چپ و کمونیست و مخالف رژیم جمهوری اسلامی، در این عرصه از مبارزه نابرابر،زندان را به صحنه مبارزه و مقاومت تبدیل کردند.هزاران زن زندان سیاسی چپ و کمونیست و مخالف شکنجه و اعدام شدند.
بر اثر سرکوب و اختناق دهه ۶۰ مبارزات و تشکل های نیمه علنی و علنی زنان که از بهمن ۵۷ تا ۳۰ خرداد ۶۰ به نحوی فعالیت می کردند،همچون دیگر تشکلهای نمیه علنی و علنی مبارزاتی کاملا سرکوب شدند و تشکل یابی و مبارزات شکل مخفی به خود گرفت.
در دهه های ۷۰، ۸۰ و ۹۰ زنان همچون دیگر گروه های اجتماعی با شکستن جو اختناق در راستای اهداف و مطالبات خود در تقابل با رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفتند. از طرف دیگر در طی این ۳ دهه برخی از زنان در چارچوب رژیم جمهوری اسلامی و قوانین ارتجاعی این رژیم حرکت کردند و از این طریق مبارزات زنان را به انحراف کشاندند. به عنوان نمونه کمپین ۱ میلیون امضا که با جمع آوری امضا می خواستند نظر مراجع مرتجع را در چارچوب قوانین ارتجاعی اسلامی برای ” تغییرات” جلب کنند.
در خیزیش های توده ای ۹۶ و ۹۸ که به قیام گرسنگان و زحمتکشان نام گرفتند، زنان بصورت فعال در این دو خیزیش دخالتگری کردند.
اعتراضات توده ای سال ۱۴۰۱ با قتل حکومتی ژینا دختر جوان از کوردستان بدلیل پوشش اش،شروع گردید.اعتراضات از کوردستان شروع شد و در ادامه به خوزستان، آذربایجان، تهران و دیگر نقاط ایران سرایت کرد.
این اعتراضات توده ای با شعار ” زن ،زندگی آزادی” در دهها شهر بمدت چندین هفته طول کشد .زنان ،از آنجمله زنان نوجوان و جوان در صف مقدم این اعتراضات توده ای بودند.خواسته های عمده این بخش از زنان نوجوان و جوان دخالتگر در این جنبش ،حول آزادیهای اجتماعی و فردی ،حق اختیار بر تن و بدن خود ، موسیقی، حق پوشش آزاد بود. در این اعتراضات توده ای همزمان شعارهای دیگری هم علیه رژیم جمهوری اسلامی ( مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنهای، مرگ بر جمهوری اسلامی ، مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر ) مطرح شد.
نیروهای بورژوازی خارج از قدرت ( سلطنت طلبان و غیره) با آلترناتیو سازی تحت اسم منشور مهسا و بوجود آوردن دهها موسسات مالی NGO تلاش کرده و می کنند ،مبارزات زنان را به نفع منافع خودشان مصادره کنند و با شعارهای پوپولیستی مبارزات زنان را به انحراف و تحت کنترل خود در بیاوردند.
از طرف دیگر جنبش زنان ایران در تقابل با فمنیست رسمی، لیبرال و بورژوا که با ظاهری فریبنده و آلترناتیو سازی در جهت به انحراف،کنترل و شکست کشاندن مبارزات زنان تلاش می کنند، قرار دارد. بنیاد ها،سازمان ها و افراد فمینیست رسمی،لیبرال و بورژا مانند هیلاری کلینتون با شعار حمایت از زنان لیبی، یکسری موسسات زنان بوجود آوردند و به آنها کمک مالی کردند و همزمان به این کشور حمله کردند و بعد از بمباران و تسخیر لیبی و غارت منابع نفتی و غیره آن، زنان را مانند یک خاکستر بدور انداختند.
ما زنان ایران از مبارزه علیه ستم جنسیتی ،سقط جنین و دیگر خواسته هایی که علیه سیستم سرمایه داری مبارزه می کنند، دفاع می کنیم و خود را بخشی از این جنبش جهانی می دانیم. بقول نانسی فریزر، جنبش زنان باید به مسائل طبقاتی،نژاد پرستی ، بیگانه و مهاجر ستیزی حساس باشد و علیه تمامی ناهنجارهای فرهنگی ،اقتصادی و سیاسی مبارزه و تلاش بکنند. از این نقطه نظر به جمله مارکس برمی گردیم رهایی جامعه در گرو رهایی زنان می باشد.
زنده باد هشت مارس روز جهانی زن
Mina Zarrin
8.3.2024
Comments
متن سخنرانی مینا زرین بمناسبت ۸ مارس روز جهانی زن در شورای کلن — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>