در مورد اطلاعیهی “بلوک متحد سوسیالیستی”
هراس از اعلام تشکیل یک حزب سنتی!/ مهران زنگنه
طبعا باید انتشار اعلامیهای که تحت عنوان «اطلاعیه کمیته موقت هماهنگی برای ایجاد “بلوک متحد سوسیالیستی”» (منبعد اطلاعیه) منتشر شده است، را مثبت تلقی کرد! نه بواسطهی الگوی سنتی کار، نه بواسطهی مفاد برنامهی موقت و نه به خاطر این یا آن نکتهی مثبت در آن بلکه باید آن را فقط به خاطر یک کلمه در عنوان آن یعنی «متحد» مثبت تلقی کرد!
در کلمهی جادوئی مذکور خواست وحدت نیروهائی به بیان میآید که بدون وحدتشان انقلاب آتی حداقل با عزیمت از تناسب قوای فعلی میتوان گفت محکوم به شکست است!
در واقع آنچه در این چند جملهی اخیر ذکر شد به احتمال قریب به یقین مورد اجماع همهی سوسیالیستها است! مشکل اما این است که چنین اطلاعیهای ارزش عملی ندارد علیرغم اینکه احتمالا در مورد خواست اصلی که آن را میتوان خواست «وحدت» تلقی کرد، اجماع وجود دارد!
چرا؟ این اطلاعیه باز بدون توجه به موانع وحدت نوشته شده است! در گفتاری در کلابهاوس (اتاق روایژ) با عنوان «مارکسیسم چند صدائی، قدرت و وحدت» نه به تمام موانع، بلکه به چند مانع اشاره کردهام! (لینک زیر)
همانطور که آنجا اشاره شد متاسفانه باید باز اطلاعیه مورد بحث را در کنار برنامههای رادیکال جادوئی مکرر نوشته شده در طول چند دههی اخیر گذاشت! در اطلاعیه یک ویژگی میتوان دید: سطح نازل آگاهی و تخیل مبتکرین. «آموزگارانی» که این اطلاعیه را نوشتهاند خودشان نیاز به آموزش دارند!
اطلاعیه نشانی از زمان و مکان ندارد! بیائیم آن را به یکی از زبانهای رایج (بگوئیم عربی یا انگلیسی) ترجمه کنیم و به عنوان کلمهی عراق یا آمریکا را بیافزائیم! و بنویسیم «اطلاعیه … در عراق (یا در آمریکا)»! جز دو کلمهی سلطنت و اسلام در بند دوم، کدام کلمه یا مفهوم، کدام خواست را باید تغییر داد؟ یا با این تغییر نام چه چیز باید به اطلاعیه افزود یا کم کرد؟ هیچ! تعجبی ندارد، «نتایج» اصول آموزهای (دکترینی) و آن هم دکترین مارکسیسم عامیانه خلاصه و به عنوان برنامه ارائه شدهاند! کاری که هر کس میتواند بدان صورت بدهد اگر با الفبای مارکسیسم آشنا باشد (در اینجا حتی نوع مارکسیسم نیز مطرح نیست)! در حالیکه نقطهی عزیمت هر نقد رادیکال اجتماعی و خواستهای ناشی از آن، حداقل در دریافت مارکسی، نه اصول بلکه واقعیت است، در این برنامه به هیچ رو ساخت اجتماعی ایران و آرایش قوا در «تموج دورهای» politische Konjunktur فعلی و احتمالا آتی در سطح ملی و بینالمللی بازتاب نیافتهاند و فقط سرمایهداری بودن یا ویژگی دوران تاریخی در جهان مورد توجه واقع شده است! با تساهل میتوان گفت یک سلسله خواست صورتبندی شدهاند که میتوانند در سراسر جهان مطرح بشوند و در طول قرن گذشته بارها در سطح جهان و در چند دههی اخیر در اپوزیسیون برای ایران نوشته شدهاند، اگر چه میتوان با قطعیت گفت ربط مستقیمی به ایران ندارند!
کمونیست یا سوسیالیستی کیست که به جمع پذیرفته میشود؟ جواب اطلاعیه: «تنها شرط توافق بر سر مبانی نظری مشترک و مبارزه عملی» است. «مبانی مشترک نظری» یعنی وحدت نظری (که شرط مارکسیسم تکصدائی روسی است) بدل به شرط ورود به محفل شده است! دقیقا آنچه مانع وحدت در جنبش سوسیالیستی است و فقط مبین یک دریافت و تفسیر اتوریتر از مارکس است شرط ورود به بلوک شده است!
از آنجا که این مبانی ارائه نشدهاند، طبعا باید پرسید چه کسی قرار است این مبانی نظری را تعریف کند؟ و چگونه بر سر آنان توافق صورت میگیرد؟ جوابی صریح موجود نیست! احتمالا بر حسب سنت این نوع مارکسیسم، یکی از نسخ مارکسیسم روسی/ارتدکس، حزبی مبانی موجودند و ما باید طبق صورتبندی رایج آنان را به صورت «خلاق» به کار ببندیم!
چگونه توافق صورت میگیرد؟ مکانیسم تولید توافق چیست؟ معلوم نیست! منظور اما معمولا بر حسب تجارب گذشته احتمالا این است که هر کس میخواهد در این جمع فعال بشود باید نظرات ضمنی و صریح ارائه شده و رهبری مبتکرین را بپذیرد! (تا کنون چنین بوده است! در اطلاعیه چیزی نیامده که دلالت بر غیر آن بکند! جز واژهی موقت که مبهم است! معمولا در جهان به اصطلاح «سوم» انسان با آگاهی نسبی در مورد تاریخ این جوامع کهیر میزند وقتی واژهی موقت را در حوزه سیاست کلان میشنود! «موقت» در بیشتر موارد اسم رمز دورهای است که روابط قدرت قرار است در آن تثبیت بشوند!
باید گفت این برنامه اصولا آنقدر کلی است که از فرط کلی گوئی بی معنی میشود! این امر انسان را وامیدارد که به آن به عنوان نتایج یک گفتمان «محض» قدرت نگاه کند! گفتمان قدرت چه کسی؟ نامی وجود ندارد. چه چیز موجب عدم ذکر نامها شده است؟ اهمیت نامها در این است که انسان از روی نامها کم و بیش و احتمالا درمییابد که خواست قدرت چه کسی (چه کسانی یا کدام جریان) مطرح است! این امر باید مخفی بماند تا تمام فعالیتهای آنان که چیستی و کیستی آنان را روشن می کند، در محاق بماند و به این ترتیب گفتمان قدرت این افراد در گذشته دیده نشود!
از پیش میتوان گفت فصل مشترک مبتکرین نیاز به سیاهی لشکر برای تحقق خواست قدرتشان است! سه حالت دارد: ۱) عناصر مبتکر منفردند ۲) ترکیبی از عناصر حزبی و منفردند هستند ۳) عناصر حزبیاند! احتمال حالت سوم کم است! مگر اینکه بپذیریم این یا آن حزب بواسطهی بحران نفوذ میخواهد چیزی شبیه کنفدراسیون دانشجوئی تولید کند و توان آن را ندارد خواستش را به طور مستقیم پیش ببرد! دومی الگوی رایج تمام تشکلهائی است که پیشوند «هم» دارند و باز همچون در کنفدراسیون دانشجوئی شکاف بین روابط قدرت واقعی و صوری در آنان قابل مشاهده است! در حالت ۱ یعنی مبتکرین منفرد، بلافاصله به این شبهه دامن زده میشود که این قدمی در راه تشکیل یک حزب سنتی دیگر است و یا میخواهند در روند بازیهای سیاسی دست بهتری داشته باشند. انسان به این نتایج میرسد اگر بپرسد چرا این افراد به احزاب و تشکلهای موجود نمیپیوندند؟ یا چرا از این تشکلها خارج شدهاند؟
وحدت ضروری است! وحدت محصول تعامل بین افراد و جریانات است! این روند را باید سازمان داد و موانع آن را باید برداشت و نه از پیش یک برنامه عملا تمام شده در ابتدای روند ارائه کرد که باید محصول و نتیجهی تعامل در روند باشد! راه حل در ایجاد یک شبکهی وحدت است! در این شبکه باید فقط یک خواست مطرح بشود! خواست وحدت! نه مبانی نظری و نه خواستهای برنامهای حزبی (همچون در اطلاعیه)! مسئله اصلی گسست از مارکسیسم اتوریتر روسی و اتفاقا بر خلاف اطلاعیه گسست از خواست توافق در وجه نظری مطرح است! مسئله تولید مکانیسم تولید اجماع یا حل مسئلهی قدرت است که منوط به انکشاف تشکلها و تعامل بین جماعت گرد آمده در آنان و به ترتیب تعامل بین اجزاء ساختی است! چتری که ادعا میشود فراحزبی است، فراحزبی نیست، بلکه حزبی، حداکثر و در بهترین حالت یک حزب سنتی جدید است که عملا و در بنیاد تفاوتی با سایر احزاب ندارد و یا نخواهد داشت! حداقل باید این پرسش را در ذهن داشت آیا این اطلاعیه اعلام حزب کسانی نیست که حتی از اعلام حزب هراس دارند؟ الگوی نخنمای پیشبرد خواست یعنی تشکیل یک بلوک از بالا با اعلام موازینی که حداقل به صورت موقت «باید» پذیرفت، نمونهی تقرب سنتی مبتکرین به مسائل است! باید با این الگوها خداحافظی کرد! تناقضی که در اطلاعیه وجود دارد عبارت از: خواست وحدت بدون برداشتن موانع سیاسی-تئوریک وحدت است!
لینک گفتار «مارکسیسم چندصدائی، قدرت و وحدت»:
لینک دو مقالهای که در گفتار به آنان اشاره میشود:
- بررسی آرایش نیروهای سیاسی در روند جاری و بحران روامندی
- https://www.azadi-b.com/?p=32405
-
- شکاف بین نسلها و انقلاب آتی شکاف بین نسلها و انقلاب آتی
مقاله بسیار عالی و آموزنده:
https://www.azadi-b.com/?p=36989
خیزیم اما نه حقیر، سرمایه آویز و مدنی، که مشتعل، آگاه، ضد سرمایه داری
.
در این مقاله میخوانیم:
“این روزها همه از سالگرد «زن، زندگی، آزادی» می گویند و در شیپور شروع مجدد آن نهضت اصلاح طلبانه مدنی سرمایه آویز می دمند. ”
“تمامی ۷۰۰ و چند جان داده غیور آن جوانان شرزه و شجاع دختر، پسر طبقه ما بودند…”
“اما راهی که پیش گرفتیم، میدانی که در آن جنگیدیم، دورنمائی که پیش روی خود قرار دادیم، هیچ کدام، هیچ نشانی از ریل کارزار واقعی، میدان جنگ راستین و افق زلال رهائی ما بر جبین نداشت.”
“جنبش ما این بار باید تجلی زنده و پرفروغ خواست های اساسی، حیاتی، شفاف، انداموار، طبقاتی و ضد سرمایه داری ما باشد. مجرد رژیم ستیزی و سرنگونی طلبی دامی است که اپوزیسیون های فریبکار، دروغگو و فرصت طلب راست و چپ بورژوازی پیش پای ما پهن می کنند، شعارهای توخالی دموکراسی سر دادن باتلاقی است که همین جماعت رسوای کارگرستیز برای ما حفر می کنند، محدود ساختن میدان جدال به محو حجاب اجباری، جدائی دین از دولت، آرایش و ویرایش نظام اختاپوسی مستولی، تله ای است که برای شکار جنبش ما ساخته اند.”
…
و مطالب درست و عالی دیگر.
.
آنارشیست
درست کردن دولت سکولار دموکرات یعنی درست کردن دولت ریاکاران استثمارگر سکولار. هواداری از استثمارگری کاری زشت است.
آنارشیست
لینک اظلاعیه:
https://rahkargar.com/?p=23342
آنارشیست
درود.
معنی کلمات و ترکیبات تازه .:
ایران میزان نیست(ام. خم).
آنجا همه چیز جعل و تحریف و نادرست است. 90 درصد مترجمان یکروز در خارج از ایران نبوده اند.
مترجمان سیاسی و اجتماعی و فلسفی با عنوان فیلسوف و جامعه شناس و نظریه پرداز سیاسی وارد دانشگاهها میشوند و تدریس میکنند. حداد عادل گویا عضو انجمن لغات سازان و فرهنگسازان بوده.
معنی این واژه مورد استفاده شما “رونق” است. اگر در ایران آنرا “تموج!!” ترجمه کرده اند(مثال اشعه های چرنبیل). منظور موجی است که در حال رشد و ارتفاع گرفتن و افزایش… است. این اصطلاح رونق، دهها سال است که در زبان فارسی سکولار مورد استفاده میباشد.
پیش بسوی شوراهای سنترال دمکراتیک سراسری غیراقلیمی !
برقرار باد اتحاد زنان و مردان سکولار دمکرات علیه آخوندهای لواطکار دیسپوت و علیه دانش ویکیپدیایی تجزیه طلب !
راهتان پر دوام !
از آنجا بردگی مزدی باید از بین برود و برای آن معتقدین به چنین اندیشه ای نیازمند همکاری و یا اتحاد هستند، لازم می بینم که نکات زیر را مطرح کنم.
#####
عنوان اطلاعیه مورد نقد در مقاله آقای زنگنه هست:
اطلاعیه کمیته موقت هماهنگی برای ایجاد “بلوک متحد سوسیالیستی”
این اطلاعیه در سایت “راه کارگر” (فکر کنم بخش انشعابی) موجود است.
.
درباره اطلاعیه:
.
۱ . شاید شرایط ذهنی سرنگونی بورژوایی دولت جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، اما شرایط ذهنی سرنگونی انقلابی این رژیم موجود نیست، شرایط انقلابی وقتی بوجود می آید که بخش قابل توجهی از زنان و کارگران ایران ذهنیتی مخالف هر گونه سلطه طلبی پیدا کنند. مطمئنن چنین تحولی خودش را بصورت پیدایش تشکلات غیر سلسله مراتبی در محل کار و زندگی نشان خواهد داد.
۲ . از آنجا که شرایط ذهنی انقلاب (تاکید کنم نه سرنگونی) در ایران فعلا موجود نیست، نمیتوان شعار سرنگونی داد، مگر اینکه عبارت پردازی کرد. با عبارت پردازی هم نمیتوان چیزی را تغییر داد و اگر بتوان تغییر داد، در خدمت عبارت پردازان خواهد بود که نتیجه اش مجددا حاکمیت ارتجاع است.
۳ . جدایی دین از دولت یعنی اعتقاد به دولت و اعتقاد به دولت در تناقض است با شرکت افراد طبقات تحت سلطه در بدست داشتن یا گرفتن سرنوشت زندگی اجتماعی خویش ، زیرا این دولت خودش محل کار نیست، بلکه محل فرماندهی است و با فرماندهی فقط سلطه بازتولید می شود و ذهنیت مستقل لازم برای گرفتن سرنوشت اجتماعی توسط افراد از همان ابتدا نفی می شود. ببخشید از جمله طولانی، وقت تصحیح ندارم.
۴ . دولت شورایی احتمالا همان دولت دموکراتیک بورژواهاست که انتخابات در آن توسط شوراهای محلات صورت میگیرد. این واژه نیز عبارت پردازی است. تا وقتی که یک مرکزیت با اتوریته داریم، خبری از شرکت فعال افراد در تعیین سرنوشت اجتماعی خود نداریم.
۵ .در ارتباط با بردگی مزدی، دیدگاه درست و عمل درست از بین بردن ماشین دولتی و بوجود آوردن شوراها (یا کلکتیوها) در محل کار و زندگی است. تمام فعالیتهایی که نیازمند مرکزیت هست توسط دولت صورت نخواهد گرفت چون دولتی وجود نخواهد داشت، این فعالیتها خودشان محل کار هستند و حیاتشان در عمل وابسته به محلهای شغلی دیگر است نه حاکم بر آنها. بدین ترتیب پروسه سیاسی و شغل سیاست و نهادش در جامعه از بین می رود و باید بفوریت از بین برود.
۶ . مردسالاری و نهاد مرکزی اش یعنی دولت و خانواده باید هدف انقلاب ضد مردسالاری باشد. قبول این دشوار است. اما مثل از بین بردن دولت، نهاد ارتجاعی ی هست که باید از بین برود.
۷ ۰ اگر اتحاد سوسیالیستی در خارج از کشور، خارج از محل کار در ایران و خارج از محل زندگی در ایران است، فقط و فقط میتواند یک تشکلی باشد که مبلغ و بازکننده مسائل انقلاب است نه بیشتر.
۸ . پیشنهاد من بوجود آوردن چنین تشکیلاتی ست نه تشکل رهبری کننده که همان حزب است. کلا، ایده حزب، نه فقط در خارج، در ایران هم ایده ضد کمونیستی است.
.
پس هدف اتحاد بهتر است بدین صورت بیان شود:
ارتقای نظری افراد نسبت به این ابعاد ارتجاع:
۱ . مردسالاری.
۲ . بردگی مزدی.
۳ . امپریالیسم.
۴ . استبداد سلسله مراتب.
۵ . و احتمالا بیشتر.
.
خود اتحاد در خارج بصورت شورایی یا کلکتیو اداره می شود یعنی اینکه:
۱ . مرکزیت و سلسله مراتب ندارد، اما منشور دارد.
۲. حساب و کتابش در اینترنت در دسترس همه هست.
۳ . شرایط شرکت همه (زن و مرد) در کار انتشارات و گفت و شنود، بحث، ارائه نظر، نقد و غیره فراهم است و با موانع آن مبارزه می شود.
۴ . ساختار تشکیلاتی این کار آموزشی بصورت تشکلات شورایی مستقل کاری افراد داوطلب صورت میگیرد.
.
نکاتی دیگر:
* مجددا ذکر کنم، کار این اتحاد بوجود آوردن شرایط سرنگونی سیاسی جمهوری اسلامی نیست، کار این اتحاد صرفا کمک به ایجاد شرایط ذهنی انقلاب (به معنای ذکر شده) است . حتی میتوان گفت کار این تشکل صرفا انقلاب در ایران نیست.
** اعتبار این پیشنهاد به وجود شرایط سرنگونی و یا تحقق سرنگونی وابستگی ندارد. یعنی، چه قبل و چه بعد از سرنگونی، معتبر است.
*** از سرنگونی رژیم توسط ارتجاعیون و یا با ایده های ارتجاعی نباید ترسید. فقط باید افراد خود را در امان نگه بداریم و روند فعالیت انقلابی خود را با شرایط جدید تطبیق بدهیم
**** اگر رژیم در حال سرنگونی هست، و یا اگر روزی باشد، معقول نیست که کمونیسم و آنارشیسم شورایی خود را تعطیل کنیم و وارد جنبش چنین سرنگونی ی بشویم. این اشتباه بزرگی است و هزینه های سنگینی دارد. افراد مهره های بازی نیستند، زندگی دارند. مگر قرار نیست که انقلاب برای زندگی باشد!!! شرکت در چنین سرنگونی ی باید داوطلبانه صورت پذیرد نه بصورت رهنمود اتحاد یا تشکل. حتی با پیدایش شرایط ذهنی انقلابی، شرکت در سرنگونی و انقلاب باید داوطلبانه باشد چون برخلاف اندیشه رایج، زندگی بر انقلاب باید الویت داشته باشد.
#####
آنارشیست
politische kojungtur
به معنی “رونق سیاسی” بهتر از “تموج دوره ای” نیست ؟ منظور ترجمه این اصطلاح سیاسی است.
مرسی.
با تشکر! واژه منجمله اقتصاد به کار میرود و معمولا چهار لحظه در آن تشخیص داده میشود! رونق یکی از آنان است! در اقتصاد به جای آن در فارسی تموج گذاشته شده است!