چه آینده ای برای غزه ؟
نویسنده Gilbert ACHCAR برگردان بهروز عارفی
فرضیه یک قیمومتِ اسرائیلی-عربی
چه آینده ای برای غزه ؟
اراده برای نابودی حماس مرتباً تکرار می شود ، اما رهبران اسرائیل برای اعلام وضعیتِ آینده باریکه محصور پس از پایان جنگ دچار مخمصه هستند. اگر چه ممکن است مصر، امارات متحده عربی و مراکش بتوانند نیروی حافظ صلح تأمین کنند، یک مسئله قطعی است و آن اینکه تل آویو قصد ندارد به تشکیلات خودگردان فلسطین، آزادیِ عمل دهد.
نویسنده Gilbert ACHCAR برگردان بهروز عارفی
روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳، شاخه مسلح حماس، با گذشتن از سدِ امنیتیِ دورادور باریکه ی در محاصره غزه، چشمگیرترین عملیات تاریخ خود را به انجام رساند. هشت ماه پس از عملیات انتقام جویانه علیه این سرزمینِ محصورِ فلسطینی، استفاده از «نیروی نظامی نامتناسب» – استراتژی بازدارنده ای که ارتش اسرائیل در سال ۲۰۰۶ علیه لبنان به کار بسته بود – بعد جدیدی یافته است. این استراتژی با نام «دکترین ضاحیه» شناخته می شود، واژه ای که به عربی به معنیِ «حومه» است که در لبنان به عنوان نام مشترک برای حومه جنوبی زیر سلطه ی حزب الله مورد استفاده قرار می گیرد و در بمباران های اسرائیلی در سال ۲۰۰۶ بخش های بزرگی از آن ویران شده است. این استراتژی را در سال ۲۰۰۸، ژنرال گادی آیزِنکوت، عضو کنونی کابینه جنگی (تشکیل شده در ۱۱ اکتبر ۲۰۲۳) که در آن زمان رئیس فرماندهیِ منطقه شمال بود اعلام کرد. او سپس از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ به فرماندهی کل نیروهای نظامی اسرائیل منصوب شد. به موجب تعریفی که سرهنگ ذخیره گابی سیبونی ارائه داد، نیروهای مسلح اسرائیل «باید با روشی نامتناسب از جنبه نیروها و به صورتی تعیین کننده در برابر عملیات دشمن و تهدیدِ آن، بلافاصله عمل کند» به طوری که «چنان خسارت و مجازات گسترده ای وارد کند که روند بازسازی آن، مدت ها زمان و هزینه¬ی گزاف لازم داشته باشد». (۱)
با توجه به تهاجم کنونی اسرائیل به غزه، نامگذاری «نامتناسب» تقریباً یک حُسن تعبیر است. بنابر نظر «اداره هماهنگی امور انسانی سازمان ملل متحد» (OCHA)، ترازنامه دشمنی ها بین اسرائیل و غزه از هنگام کنترل حماس بر غزه در سال ۲۰۰۷ و تا اکتبر ۲۰۲۳، ۶۸۹۸ کشته فلسطینی در برابر ۳۲۶ اسرائیلی بود، یعنی به ازای هر کشته ی اسرائیلی ، ۲۱ فلسطینی کشته شده است (۲) . عملیاتِ حماس ۱۱۴۳ قربانی داشت از جمله ۷۶۷ غیرنظامی و ۳۷۶ ارتشی و عضو نیروهای امنیتی، بر طبق منابع اسرائیلی. علاوه بر ۱۶۰۰ مهاجم فلسطینی که بنا بر همان منابع، درجا کشته شدند، جاده صاف کن اسرائیلی که از آن موقع، بر روی باریکه محصور به راه افتاده، تا هم اکنون ۴۵ بار بیشتر از شمار اسرائیلی های جان باخته در ۷ اکتبر، فلسطینی کشته است، اگر بر تعداد کشته شدگان بر پایه آمار بخش های بهداشتی فلسطینی که بر شمار آنان بی وقفه افزوده می شود، کسانی را بیافزائیم که پیکرشان زیر آوارها مانده است (و اداره سازمان ملل ده هزار تخمین می زند).
چه صفت هایی برای بیان این خشم و غضب مناسب است
ویرانه ها بی اندازه اند: بنابر گزارش مشترک سازمان ملل، اتحادیه اروپا و بانک جهانی، تا پایان ژانویه ۲۰۲۴ در غزه، بیش از ۲۹۰ هزار واحد مسکونی کاملاً یا تااندازه ای ویران شده است، و جمعیتی معادل با دو میلیون و ۳۰۰ هزار نفر را از داشتن خانه محروم کرده است (۳). گستردگی خرابی ها به حدی است که گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد حق داشتنِ مسکن مناسب، پیشنهاد کرد تا اصطلاح جدید «مسکن کُشی» به فهرست جنایت علیه بشریت افزوده شود (۴). به گفته چارلز مونگو بیرچ، رئیس سرویس مبارزه با مین سازمان ملل (Unmas) در سرزمین های فلسطینی، باید ۳۷ میلیون تن آوار از غزه خارج کرد، یعنی در این باریکه ی به درازای ۴۱ کیلومتر، بسیار بیشتر از ۹۶۵ کیلومتر در جبهه اوکراین (۶).
برای وصف خشم و غضب ویرانگراسرائیل، صفت کم نیست. فراتر از نامگذاریِ «نسل کشی» که موجب شد آفریقای جنوبی، به دادخواهی در دیوان بین المللی دادگستری اقدام کند، از سال پیش، مطبوعات بزرگ ایالات متحده بر خشونت باورنکردنیِ بمباران های اسرائیلی تأکید کردند. در روزهای پایانی نوامبر، گزارش تحقیقی در روزنامه نیویورک تایمز با عنوان درشت نسبت به این که «غیرنظامیان غزه زیر آتش شدید اسرائیل با آهنگی تاریخی کشته می شوند» هشدار داده و ارزیابی کرد که بنابر آمار سازمان ملل متحد، در این باریکه محصور، در کمتر از هفت هفته، به اندازه ی بیش از سراسر سال ۲۰۲۲ در کلیه مناقشه های جهان از جمله اوکراین، کودک کشته شده اند (۷). یک ماه پس از آن، واشینگتن پست با عنوان «اسرائیل مخرب ترین جنگ این قرن را در غزه به پیش برده است» از آن یاد کرد (۸)، در حالی که خبرگزاری آسوشیتد پرس از رابرت پِیپ، سیاست شناس دانشگاه شیکاگو نقل کرد که ویرانی غزه مثل «یکی از شدیدترین کارزارهای تنبیه غیرنظامیان در تاریخ است» (۹).
خرابیِ وجهه ی اسرائیل به اوج خود رسیده است، نکته ای که سامی کوهِن، از مرکز پژوهش های بین المللی (CERI، مدرسه عالی علوم سیاسی پاریس)حتی در سال ۲۰۰۹ ذکر کرده بود که به عقیده او، پیامدِ استراتژیِ «انتقام جویی نامتناسب» بود (۱۰). این پژوهشگر گوشزد می کرد «هنگامی که به جمعیت غیرنظامی آسیب می رسانی، جهان را علیه خود بر میگردانی، ولی نظامیان اسرائیل ظاهراً این حساسیت شدیدِ افکار عمومی جهان نسبت به تلفات غیرنظامیان را نفهمیده اند». کوهن به ارتش اسرائیل درمورد استفاده گسترده از «سلاح¬های نادقیق» ایراد می گیرد. امری که در مورد تهاجم کنونی به غزه نیز صدق می کند: واشینگتن پست در ماه دسامبر نوشته بود که در نزدیک به نیمی از ضربه های اسرائیل از بمب های هدایت نشده استفاده کرده اند (۱۱).
اما، استفاده گسترده از بمب هایی که به رغم مجهز بودن به سیستم هدایت شونده، چنان وزنی دارند که باید در نقاط شهری ممنوع شوند، علتِ رقم بالا و دهشتناک قربانیان فلسطینی است. در واقعیت، برپایه بررسی نیویورک تایمز که در بالا نقل شد، نزدیک به ۹۰% بمب های پرتاب شده روی غزه در دو هفته ی نخست جنگ، یعنی شدیدترین مرحله بمباران ها، بمب های یک تُنی و نیم تُنی هدایت شونده توسط ماهواره ها بودند. در ناحیه ای با تراکم بالای جمعیت مانند غزه، کاربردِ بمب ها هرقدر هم دقیق باشد، شعاع ویرانی به اندازه ای است که کشتار بزرگی به بار می آورد. روزنامه نیویورکی از حیرت کارشناسان در برابر «استفاده ی بی امان» توسط اسرائیل در ناحیه شهری خبر داده بود، به طوری که برای یافتن نمونه ای مشابه در بمباران های گسترده گذشته، می بایست «تا جنگ ویتنام یا جنگ دوم جهانی» عقب رفت.
این بمباران ها، بدون همدستی ایالات متحده در مناقشه کنونی غیرممکن بود، زیرا واشینگتن در واقع، خود طرفِ دعوا ست (۱۲). از سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳، ایالات متحده نزدیک به ۷۰% واردات نظامی اسرائیل را تحویل داده است (۳۰% نیز سهم آلمان بوده است) (۱۳). علاوه بر بمب های کوچک تر که از اکتبر گذشته به اسرائیل تحویل داده شده است، ایالات متحده تا ماه دسامبر ۲۰۲۳، بیش از ۵۰۰۰ بمب « Mark 84» (BLU-117) نزدیک به یک تن (دوهزار پاوند) تحویل داده است (۱۴). حال آنکه، به خاطرِ تعلیق ارسال ۱۸۰۰ عدد دیگر از همان بمب ها و نیز ۱۷۰۰ بمب « Mark 82 » نیم تُنی بود که در آغاز ماه مه، جوزف بایدن را رودرروی بنیامین نتانیاهو قرار داد.
در حالی که هر دو کاملاً می دانستند که این کار بر روی توانائی ارتش اسرائیل برای تکمیل اشغالِ باریکه ی غزه و تهاجم به ناحیه رفح (نزدیک به ۱۵% باریکه) که بیش از نیمی از جمعیت غزه روی هم انباشته شده اند، تأثیری ندارد. در حالی که نتانیاهو، با لحن پرتکلفِ دراماتیکی که دارد، تأکید می کرد که اسرائیل آماده است تا «با ناخن هایش» بجنگد، دریادار دانیل هاگاری، سخنگوی نیروهای مسلح اسرائیل اطمینان می داد که ارتش برای انجام مأموریتش از جمله تهاجم به رفح، امکانات لازم را در اختیار دارد. (۱۵).
جان کربی، مشاور اطلاعاتیِ امنیت ملیِ آمریکا که او هم دریادار (بازنشسته) است، در همان زمان توضیح می داد: «همه از وقفه در تحویل سلاح صحبت می کنند، در حالی که محموله اسلحه همچنان روانه اسرائیل می شود. آنان همچنان بخش بسیار بزرگی از نیازشان را تحویل می گیرند تا از خود دفاع کنند» (۱۶). او پژواک صدای رئیس جمهورش بود که بی وقفه تأکید می کرد که وقفه در تحویل [سلاح]، فقط به بمب هایی محدود است که مشخصات شان در بالا آمد و بر بقیه هیچ تأثیری ندارد (۱۷). روز ۱۴ مه، اطلاع حاصل شد که دولت [آمریکا] تصمیم گرفته تا بیش از یک میلیارد دلار سلاح بیشتر به اسرائیل تحویل دهد، از جمله معادل ۷۰۰ میلیون دلار مهمات و ۶۰ میلیون دلار خمپاره انداز. در نتیجه، ژستِ بایدن بیشتر نمادین بود تا او را از اتهام مشارکت در کشتار در حالِ تدارک در رفح تبرئه کند، در لحظه ای که نکوهش از نسل کشی در دانشگاه های آمریکا، در بین رأی دهندگان حزب دموکرات و نیز درمیان نمایندگان کنگره گسترش می یافت.
از سوی دیگر، پس از اعلام تعویق، چند تن از آنان خواستار صدور گزارشی درباره لزومِ احترام کشورهای گیرنده سلاح های آمریکائی به حقوق انسانی شدند. گزارشی که دیدگاه بایدن را بازتاب می داد، طوری تنظیم شده که نه سیخ بسوزد، نه کباب، با تأیید اینکه «عقلائی» خواهد بود که پذیرفت که استفاده از سلاح های آمریکائی بوسیله اسرائیل، حقوق انسانی بین المللی را نقض کرده است، بدون این که مدرک عینی دردست باشد که علیه این سلاح های خاص باشد و قطع تحویل آن ها را توجیه کند. با توجه به همه نکات، بایدن نتوانست منتقدان چپش را متقاعد کند و درضمن، به رقیبان جمهوری خواه خود از جمله دونالد ترامپ میدان داد تا با متهم کردن او به شرکت در بازی حماس، به او حمله کنند (۱۹).
مایه شرمساری بایدن شد که خود به پشتیبانی بی قید و شرط از انتقام جویی اسرائیل با هدفِ نابودی حماس متعهد شد بدون این که بین سازمان سیاسی و شاخه نظامی آن، بریگادهای عزالدین القَسام تمایزی قائل شود، و بی آنکه این واقعیت را در نظر گیرد که حماس یک جنبش توده ای است که از سال ۲۰۰۷ در غزه حکومت می کند. هدف از مقایسه حماس پس از ۷ اکتبر با سازمان دولت اسلامی (داعش) و نه با حزب الله که نکات مشترک فراوانی با هم دارند، توجیه ریشه کن کردن آن سازمان با پنهان کردن دینامیک نسل کشی بود. روز ۱۵ اکتبر ۲۰۲۳، بایدن در مصاحبه با تلویزیون « سی بی اِس» ضمن هشدار در مورد اشغال مجدد غزه در دراز مدت، اعلام کرده بود که اسرائیل باید «وارد» غزه شود و «افراطی ها را نابود کند» (۲۰). در پاسخ روزنامه نگار که پرسیده بود: «شما فکر می کنید که حماس باید کاملاً نابود شود؟»، بایدن پاسخ داده بود که «آری، این طور فکر می کنم».
با چنین روحیه ای بود که دولت بایدن با تهاجم به رَفَح مخالفت کرد: نه با رد آن به صراحت، بلکه با امتناعی مشروح همراه با درخواست تضمینی که تهاجم موجب قتل عام نشود – به یک معنی، یک چراغ زرد، به جای چراغ قرمز. اسرائیل پیام را که همراه با افزایش بیزاری جهانیان بود، به خوبی دریافت کرد. نیروهای مسلح اسرائیل که قبلاً از مردم غزه خواسته بود تا به ناحیه رفح پناه ببرند، این بار اهالی غزه را تشویق کرد که به سوی «ناحیه امدادی» که از المواصی بر روی کرانه دریا تا غرب خان یونس کشیده می شد، نقل مکان کنند.
ناحیه حائل در درون باریکه
دور کردن اهالی از مرز مصر، که رفح تنها گذرگاه آن است، شکست طرحِ راست افراطی اسرائیل را نشان می دهد که آرزو داشت با تکمیلِ نکبه جدید (فاجعه) اهالی غزه را به طور گسترده به صحرای سینا اخراج کند (۲۱). از سوی دیگر، دشواری هایی که هم اکنون ارتش اسرائیل برای کنترل سرزمین با آن روبروست، تأکید بر این امر است که گزینش اشغالِ مجدد و دراز مدت در دستور کار نیست (۲۲). دربرابر نارضایتی نظامیان، نتانیاهو با همان دوراهی روبروست که به توافق های اسلو در سال ۱۹۹۳ منجر شد. در مقابل فشار فزاینده جهانی برای ایجاد یک دولت فلسطین و به ویژه فشار همه ی جناح ها آمریکا با هم، او به دشواری می تواند نسخه ای را رد کند که پیش از این، به بلوکه کردنش افتخار می کرد (به خاطر داریم که ترامپ در ژانویه ۲۰۲۰ یک طرح «پیمان قرن» معرفی کرده بود که یک «دولت فلسطینی» را در کرانه باختری و غزه مستقر می کرد) .
درحالی که، نتانیاهو مثل مابقیِ طبقه سیاسی اسرائیل و همچنین بایدن هیچ اعتمادی به توانائی تشکیلات خودگردان فلسطین محمود عباس برای کنترل اهالی غزه ندارند. این «تشکیلات» نتوانست این کنترل را در کرانه باختری ، به رغم حضور نیروهای اشغالگر و مداخله دائمی آن ها در ناحیه A که قرار بود تشکیلات در آن حکمرانی کند، تضمین کند. به همین دلیل، یک جنبش نیرومند به سوی راه حلی که نخست وزیر پیشین اهود باراک (از حزب کارگر)، توصیه کرده بود، شروع به شکل گیری کرده است. روز ۱۵ اکتبر، حتی پیش از آغاز تهاجم به غزه، مجله هفتگی اکونومیست سخنان باراک را چنین گزارش می داد (۲۳):
«آقای باراک معتقد است که نتیجه ی مطلوب، هنگامی که ظرفیت نظامی حماس به حد کافی نابود شد، استقرار تشکیلات خودگردان در غزه است (…) بااین وجود، او برآورد می کند که محمود عباس رئیس تشکیلات فلسطینی را ” نباید به عنوان بازگشت به نوک سرنیزه اسرائیلی تلقی کرد“. بنابراین، یک دوره ی گذار لازم است که در طی آن، ”اسرائیل تسلیم فشار بین المللی شده و غزه را در اختیار یک نیروی حافظ صلح عربی واگذار کند که می تواند مصر، مراکش و امارات متحده عربی را نیز در بر گیرد“.»
با این حال، در اوایل ماه مه، نیویورک تایمز با تکیه بر منبعی از جمله سه مسئول اسرائیلی (با حفظ هویت)، برملا کرد که همکاران نتانیاهو، در پشت صحنه، پیشنهادی را بررسی می کنند که در ماه نوامبر گذشته ، بازرگانان نزدیک به نخست وزیر داده بودند و هدف کنترل دوجانبه غزه توسط اسرائیل با شرکت عرب ها بود (۲۴) . بنابر نوشته Financial Times به نقل از منابع غربی سه دولت پیشنهادیِ باراک نسبت به ایده شرکت در یک نیروی حافظ صلح در غزه، روی مساعد نشان داده اند (۲۵). بااین وجود، استقرار دولت فلسطین شرطی است که بدون آن، هیچ دولت عربی چنین طرحی را نخواهد پذیرفت. پاددشاهی سعودی، بدون دادن نشانه ای از تمایل برای ارسال نیرو به محل، «عادی سازی» روابطش با اسرائیل را در کفه دیگر ترازو گذاشته است.
این کار، برای نتانیاهو در حکم تسلی بخشی خواهد بود که در صورت چرخش، به او امکان خواهد داد در برابر شریکان راست افراطی اش خود را توجیه کند. او شاید بتواند به نام منافع والای کشور، ماندن در ریاست یک دولت وحدت ملی بدون راست افراطی ولی با شرکت رقیبش بنی گانتس (که پذیرفته بود در اکتبر گذشته در کابینه جنگی به او ملحق شود) مذاکره کند. وگرنه، احتمال دارد که نتانیاهو مجبور به مقابله با انشعابی در حزبش شود که به رهبری یوآو گالانت وزیر دفاع و موافقِ سناریوی بالا، رخ خواهد داد. احتمال دارد که نخست وزیر، سرانجام، به آن پیوسته و موجب شادمانی بایدن شود، که این پایانی ایده آل خواهد بود.
با این همه، آنچه در آن شکی نیست، این است که برای اسرائیل محال است که باردیگر، مجموعه ی این باریکه را مثل سال ۲۰۰۵، زیر کنترل تشکیلات خودگردان قرار دهد، به آن صورتی که ممکن است «دوباره زنده» شود (بر طبق اصطلاحی که بایدن در دسامبر گذشته به کار برده است) (۲۶). در طرف اسرائیلی، حداکثر سناریویی شبیه به وضعیت کرانه باختری را می¬پذیرند که ارتش اشغالگر، سرزمین های ناحیه A را که تشکیلات خودگردان اداره می کند، محاصره کرده و بناحق، حقِ مداخله را برای خود، هر وقت که ضروری بداند، قائل شود.(۲۷) این کار انجام شده است: علاوه بر صاف کردن سرزمین غزه به عرض یک کیلومتر در سراسر مرز آن با اسرائیل برای ایجاد یک ناحیه حائل، اسرائیل راهروهای استراتژیکی برای کنترل این باریکه نیز ایجاد کرده است ، که شبیه شبکه ای است که کرانه باختری را کنترل می کند (۲۸). اگر تصور شود که این یک «راه حل» برای مسئله فلسطین است، این آرزویی خیالی است.
زیرنویس ها:
۱- Gabi Siboni, « Disproportionate force : Israel’s concept of response in light of the second Lebanon war », INSS Insight, université de TelAviv, 2 octobre 2008.
۲- OCHA, « Data on casualties », ochaopt.org/ data/casualties.
۳- European Union, The World Bank, United Nations, « Gaza Strip – Interim damage assessment», 29 mars 2024, https://thedocs.worldbank.org
۴- Balakrishnan Rajagopal, « Domicide : The mass destruction of homesshould be a crime against humanity », The NewYork Times, 29 janvier 2024.
۵- Lisa Schlein, «Explosives clearance enables aid to reach victims of war in Gaza », VOA News, 1 er mai 2024, et Isaac Chotiner, « Gaza’s unexploded-bomb crisis », The New Yorker, 8 mai 2024.
۶- Reuters, « UN official says it could take 14 years to clear debris in Gaza », 26 avril 2024.
۷- Lauren Leatherby, « Gaza civilians, under Israeli barrage, are being killed at historic pace », The New York Times, 25 novembre 2023.
۸- Evan Hill et al., « Israel has waged one of this century’s most destructive wars in Gaza », The Washington Post, 23 décembre 2023.
۹- Julia Frankel, «Israel’smilitary campaign inGaza seen as among the most destructive in recent history, experts say», Associated Press, 21 décembre 2023.
۱۰- Samy Cohen, «Tsahal ou la stratégie de la “riposte disproportionnée”», Les Cahiers de l’Orient, n° 96, Paris, 2009/4.
۱۱- John Hudson et al., « Unguided “dumb bombs” used in almost half of Israeli strikes on Gaza », The Washington Post, 14 décembre 2023.
۱۲- مقاله «عملیات امداد ایالات متحده برای نجات اسرائيل»، نوعی نگاه شماره ۱۹۳- « اسرائیل – فلسطین، سرزمینی برای زندگی » https://ir.mondediplo.com/rubrique433.html
۱۳- Pieter D. Wezeman et al., «Trendsin international armstransfers», Sipri, Stockholm, mars 2024. (14)Robin Stein et al., «A Times investigation tracked Israel’s use of one of its most destructive bombs in South Gaza», The New York Times, 21 décembre 2023.
۱۴- Robin Stein et al., « A Times investigation tracked Israel’s use of one of its most destructive bombs in South Gaza », The New York Times, 21 décembre 2023
۱۵- Julian Borger et Jason Burke, « “We will fight with our fingernails”, says Netanyahu after US threat to curb arms», The Guardian, Londres, 10 mai 2024
۱۶- « On-the-Record press gaggle by White House national security communications advisor John Kirby», The White House, Washington, DC, 9 mai 2024.
۱۷- Kevin Liptak, «Biden says he will stop sending bombs and artillery shellsto Israel if it launches major invasion of Rafah», CNN, 9 mai 2024
۱۸- Julian Borger, « US finds Israel’s use of weapons in Gaza “inconsistent” with human rights law, but will not cut flow of arms», The Guardian, Londres, 10 mai 2024.
۱۹- Toluse Olorunnipa et Jacqueline Alemany, «Biden’s isolation grows as Gaza report both criticizes and clears Israel », The Washington Post, 10 mai 2024.
۲۰- Scott Pelley, « President Joe Biden : The 2023 60 minutes interview transcript », CBS News, 15 octobre 2023.
۲۱-مقاله « فلسطین، شبح اخراج و آوارگی»، لوموند دیپلماتیک، دسامبر ۲۰۲۳ https://ir.mondediplo.com/2023/12/article4658.html
۲۲- Jared Malsin et Summer Said, «Hamas’shift to guerrilla tactics raises specter of forever war for Israel », The Wall Street Journal, New York, 15 mai 2024.
۲۳- «Ehud Barak blames Binyamin Netanyahu for “the greatest failure in Israel’s history”», The Economist, Londres, 15 octobre 2023.
۲۴- Patrick Kingsley, «Israeli officials weigh sharing power with arab states in postwar Gaza», The NewYork Times, 3 mai 2024.
۲۵- Andrew England et Felicia Schwartz, «US encouraging Arab states to join multinational postwar force in Gaza», Financial Times, Londres, 15 mai 2024.
۲۶- Will Weissert, «Biden says “revitalized Palestinian Authority” should eventually govern Gaza and the West Bank », Associated Press, 18 novembre 2023.
۲۷- James Shotter et Neri Zilber, « Israel plans buffer zone in Gaza after Hamas war», Financial Times, 19 octobre 2023.
۲۸- Louis Imbert et al., «Comment Israël remodèle la bande de Gaza», Le Monde, 3 mai 2024.
Gilbert ACHCAR
*استاد دانشگاه پاريس ٨ ، آخرين آثار منتشر شده : شرق ملتهب ( ٢٠٠٣ ) و جدال دو توحش ( چاپ مجدد ٢٠٠٤ )
سیاست آزاد گذاشتن بخش نژادپرست یهودیان (صهیونیستها) توسط امپریالیستهای غربی، و تسخیر هر روزه و اشغال سرزمینهای فلسطینی و تبدیل آن به مناطق مسکونی خود، با ورود ارتش اعراب از بین نمی رود و یا اگر از بین برود، این آخری مشروط به کنار گذاشتن اولی است. همانطور که مشاهده میشود، امپریالیستهای غربی به نوکر و مخلوقشان اجازه جنایت میدهند تا راضی بمانند و نوکری کنند و ادم یاد آن فیلمهایی می افتد که رئیس دراکولا سهمی هم از خون قربانی به زیر دستی اش میدهد تا راضی نگه ش دارد.
امپریالیستهای غربی، مخصوصا آمریکا، باید تصمیم بگیرند که آتش زیر خاکستر علیه خودشان را میخواهد تقویت کنند یا اینکه محدود نگه دارد. با وضع فعلی و وجود دولتهای ضد شان و جنگ اوکراین و غیره، ممکن است مثل رومی ها و یا هخامنشیان و یا هر امپراطوری جنایتکارانه در تاریخ “انسان خردمند” فعلا پست، تصمیم بگیرند به سیم آخر بزنند و جنگ جهانی راه انداخته که این شامل جبهه ای در خاورمیانه هم خواهد شد. البته اینکه آیا موفق شوند دنیا را بلاخره بگیرند و یا نه، خود جنگ برای آنها مهمتر از نتیجه آن است چون جنگ را خودشان نمیکنند، زنان و کارگران گول خورده پیش می برند.
رویکرد انقلابی چگونه باشد؟
۱ – رویکرد انقلابی، نمیتواند ناسیونالیستی باشد چون به وحدت با استثمارگر منجر می شود.
۲ – در مقابل ارتجاع آدم کش و ضعف فعلی انقلابیون، مقاومت وسیع و یا تعرض مسلحانه نمیتواند باشد.
۳ -باید تمرکزش روی مسئله استثمار و کوشش در ساقط کردن شریانهای حیاطی ارتجاع باشد بدون اینکه حیات خود را بخطر بیاندازد.این کار دشوار است اما منطق روشنی دارد و در واقع کار اصلی است.
۴ – در فرم سازماندهی فعالیتش باید غیر هیراشی، داوطلبانه، غیر متمرکز و شورایی به معنای غیر سیاسی اش باشد نه شورایی بصورت ایده دولت شورایی که جوک است.
۵ – تغییرات فرهنگی تدریجی ضد ارتجاع (مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و هیراشی و غیره) وقتی به درجه کمی و کیفی معینی رسید، شرایط تسخیر کامل محل کار و زندگی فراهم می شود. به احتمال بسیار زیاد این به یک جنگ مسلحانه منطقه ای و یا جهانی علیه ارتجاع منجر میشود که چون فرهنگ انقلابی جهانی شکل گرفته، موفق خواهد بود و زیاد هم طول نخواهد کشید.
۶ – مبارزه مسلحانه، تسخیر قدرت، سرنگونی طلبی های ابلهانه فعلی همگی یا خوش خیالی اند، یا خالی بندی و یا ارتجاعی. بر خلاف ایده مارکس، تمرکز فعالیت انقلابی باید بروی مسئله استثمار باشد نه رشد نیروهای مولده. این آخری ایده ای ارتجاعی در افکار مارکس بود و موجب شد هوادارنش سلطه طلب و استثمارگر شده و جنایتکاری های بشر احمق (نه خردمند را) ادامه دهند.
آنارشیست