آینده ملت فلسطین، بیم ها و امیدها
هادی میتروی
بیش از ۱۵ هزار کشته غیرنظامی در کمتر از دو ماه، وجدان اکثریت عظیم تولیدکنندگان کشورهای گوناگون جهان را بدرد آورد و هزاران هزار از انسان های آزادیخواه در اعتراض به کشتار جمعی ارتش اسراییل و در حمایت از حقوق حقه ملت فلسطین به میدان آمدند!
ملل گوناگون جهان با حضور خیره کننده خود در سطح شهرهای بزرگ کشورهای جنگ ساز و جنگ طلب خود توانستند خواست آتش بس فوری، تبادل اسرای فلسطینی و گروگان های اسراییلی و حتی تشکیل دو دولت مستقل اسراییلی و فلسطینی را، نه تنها به دو قدرت درگیر در جنگ، بلکه به دولت های مزدور همسایه فلسطین و دیگر دولت های کلان سرمایهداری جهانی، تحمیل کنند!
در شرایطی که یاد قربانیان این جنگ بویژه کودکان و نوجوانان بی گناهی که از ارزش والای زندگی محروم شده اند را ارج می گذاریم و پیروزی وجدان ملل جهان بر نیات شوم دولت های متجاوز خود را قدر می دانیم، نبایستی فراموش کنیم که عموسام و ماشین جنگی آمریکا تنها نیرویی در جهان است که کماکان مدافع سیاست های دولت سوپر دست راستی کنونی اسراییل و ادامه جنایت جنگی در نوار غزه است!
از این رو نویسنده بر این باور است که تا زمانی که دولت های بزرگ امپریالیستی و در رأس همه، امپریالیسم آمریکا همچنان خواهان بازگشت قدرقدرتی و ژاندارمری خود بر دهکده کوچک جهانی باشد، خلع سلاح جهانی تحقق نخواهد یافت و تا ابد شاهد جنگ ها و کودتاهای خانمانسوز، آوارگی و بی خانمانی بیشتر و فقر و فساد و فلاکت گسترده تر در کشورهای در حال توسعه؛ که جهان دوم می نامم شان؛ خواهیم بود!
بواقع دهکده کوچک جهانی ما، از دو جهان موازی تشکیل شده است!
جهان اقلیت ناچیز زورگویان حاکم بر جهان در یکطرف و در طرف دیگر جهان اکثریت عظیم تولیدکنندگان محکوم که نه تنها محلی از اعراب در سیاست های کلان ملی ندارند بلکه، هیچ نقشی در پیشبرد امور زندگی روزمره خود نیز ندارند!
جنگ اوکراین، کودتاهای مسلسل در آسیا و آفریقا، ظهور فاشیسم در آرژانتین و هلند و فاجعه جنایت جنگی اخیر ارتش اسراییل در فلسطین نشان داد که این اکثریت عظیم تولیدکنندگان، بردگانی بیش نیستند!
بردگانی که اگرچه هیچ نقش تعیین کننده ای در تداوم بربریت حاکم ندارند اما با تمام وجود از این بربریت حاکم بر سراسر گیتی، بیزارند!
خب در چنین شرایطی، بطور مثال در فلسطین که در ۷۵ سال گذشته دولت های سرمایهداری هریک به سهم خود بیش و کم بجانش افتاده اند خونش را می مکند و از پیکر مجروحش خون می ریزند، چه می توان کرد؟
آیا تشکیل یک یا دو و یا حتی سه دولت سرمایهداری در فلسطین و اسرائیل، به آزادی و امنیت و رفاه و صلح پایدار ساکنان فلسطین یاری خواهد رساند؟
نویسنده معتقد است بفرض تشکیل دولت های کارگزار اقلیت ناچیز سرمایهداران منطقه و از جمله در اسراییل و فلسطین، اوضاع ملل ساکن این کشورها تغییر کیفی نخواهد کرد و شاهد ادامه وضع موجود، ادامه چرخش چرخه معیوب بربریت و ظهور دولت های دیگری در حمایت از منافع اقتصادی و سیاسی و فرهنگی اقلیت ناچیز سرمایهداران خواهیم بود!
اما چرا؟
از این رو که بربریت حاکم بر جهان، با تبعید و زندان و شکنجه و اعدام آزادیخواهان، باعث سکوت و سکون و عدم پیشرفت اجتماعی هم در ملت فلسطین و هم ساکنان اسراییل و هم دیگر ملل جهان، در همه ابعاد شده است. این سکون و سکوت و عدم تحول اجتماعی در هر دو طرف جنگ جاری، باعث می شود که بفرض برگزاری انتخابات آزاد و تحت نظارت «سازمان دول متحد مشترک المنافع» کماکان دولت هایی از جنس دولت های کنونی در هر سه منطقه بوجود خواهد آمد که پس از تنفسی چند گاهه، بخواست این یا آن بخش سرمایهداری جهانی، همین روز از نو ادامه می یابد و جنگ خانمانسوز دیگری از نو آغاز خواهد گردید!
با آنچه از کلان بربریت حاکم بر جهان گفته شد، چه آینده دیگری می تواند در انتظار ملت فلسطین و دیگر ملل منطقه و جهان باشد؟
آینده بشریت، امروز در گرو پایان دادن به بربریت کنونی و ختم حیات دولتهای کارگزار و مدافع حاکمیت اقلیت ناچیز سرمایهداران است. فلسطین و اسراییل نیز از این قاعده مستثنی نیستند. تشکیل هر دولتی که نماینده اکثریت عظیم تولیدکنندگان نباشد، نه تنها گرهی از بندهای اسارت اکثریت عظیم تولیدکنندگان را در هیچ کشوری باز نخواهد کرد بلکه بنوبه خود گره جدیدی بر دست و پای آن ملت خواهد تنید. با توجه به جهانی شدن حاکمیت سرمایه و انقلاب ارتباطات، گرهی جدید با تشکیل یک دولت سرمایهداری جدید که در دفاع از اقتدار سرمایه بر سرنوشت یک ملت عمل خواهد کرد، آثار مخرب خود را با دخالت های نابجای سیاسی و نظامی حتی بر ملل همسایه خواهد گذاشت!
پس اگر امروز دوست ملت فلسطین و ساکنان اسراییل هستیم، شایسته است عوامفریبی و قهرمان سازی و اسطوره پردازی را همه جا و بویژه در دو جامعه در حال جنگ متوقف کنیم تا بتوانیم، با فرهنگ و سیاست و اقتصادی نوین، جامعه ای دگر دراندازیم. جامعه ای فارغ از ارزش های حقیر بورژوایی همچون منیت و لوکس و چشم و هم چشمی و مصرف ایجاد کنیم. جامعه ای ایجاد کنیم که صاحب ارزشهای والای انسانی همچون آزادی و برابری و عدالت فردی و جمعی ست و تنها ره رهایی نهایی انسان از بربریت حاکم بر پنج قاره جهان است!
رفقای کارگر، کمونیست ها؛
بیایید به خود و دیگران دروغ نگوییم!
آزادی و امنیت و رفاه و صلح پایدار هنگامی متصور است که اکثریت عظیم تولیدکنندگان جوامع گوناگون برای این اهداف انسانی و رهایی از بربریت؛ مستقل از اقتصاد و سیاست و فرهنک اقلیت ناچیز حاکم، سازماندهی شوند!
آری من نوعی می پذیریم که چنین سازماندهی از اکثریت عظیم تولیدکنندگان جهان، تنها راه برای رهایی از بربریت حاکم است!
آری من نوعی می پذیریم که چنین سازماندهی مستقل از تمامیت فرهنگ و اقتدار بورژوایی؛ آنهم در زیر تیغ دولت های مدافع حاکمیت سرمایه و خواستار ادامه بربریت موجود؛ کاری دشوار و بواقع هنری بسیار عالی و با ارزش است!
آری من نوعی می پذیریم که اگر چه سازماندهی مستقل اکثریت عظیم تولیدکنندگان، در زیر تیغ حاکمان آزادی کش و انسان ستیز، دشوار و هزینه بردار است اما، این معضل با فکر و کار جمعی و رعایت اصول مبارزه با پلیس سیاسی، در مسیر سازماندهی کم سر و صدای خود، ممکن است!
من نوعی می دانیم که هدف غایی ما در رهایی از بربریت حاصل از فراموشی انسان ها در حاکمیت سرمایه، بی تردید در روندی آرام و مستمر و طولانی طی خواهد شد اما، بیاییم حقیقت را همانطور که هست بگوییم و با ایجاد توهماتی انحلال طلبانه و یا خوشباورانه و یا ماجراجویانه و یا حداقل گرایانه، اراده نسل جوان انقلابی جهانی را به انحراف نکشیم چه، تجربه نشان داده است هرگونه انحراف از مسیر سازماندهی اکثریت عظیم تولیدکنندگان هر ملت برای دردست گرفتن تمامی قدرت، نه تنها گامی به پیش نخواهد بود بلکه عملا با از بین بردن نیروهای جوان انقلابی در جنگ و ستیزهای پرهزینه و کم دستاورد، دو گام به پس است و چیزی جز یک سراب نمی باشد!
زنده باد انقلاب!
برقرار باد حاکمیت مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان!
زنده باد کمونیسم!
هادی میتروی
فرانسه، آذرماه ۱۴۰۲
Comments
آینده ملت فلسطین، بیم ها و امیدها<br>هادی میتروی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>