Comments

آنچه بود و هست<br> شباهنگ راد — 14 دیدگاه

  1. پاسخ به این کامنت:
    “این انارکوفمنیست مانند کودکان؛ از زبان و ابزار کودکانه استفاده میکند و مدام مینویسد: من در کمنت پیروز شدم و تو بازنده هستی !
    انگار در قمارخانه و کازینوی سرمایه داری مافیاست که با زبان برد و باخت حرف میزند. بقول سوسول ها : چه چیپ است ! یارو”
    پاسخ:
    فرقی نمی کنه، کازینو، قمارخانه، مافیا هم که بروی بازنده ای.

  2. این انارکوفمنیست مانند کودکان؛ از زبان و ابزار کودکانه استفاده میکند و مدام مینویسد: من در کمنت پیروز شدم و تو بازنده هستی !

    انگار در قمارخانه و کازینوی سرمایه داری مافیاست که با زبان برد و باخت حرف میزند. بقول سوسول ها : چه چیپ است ! یارو

  3. پاسخی دیگر به دزد نام “ضد-اقتدار” نویسنده این کامنت:
    “نگاه طبقاتی به موضوعات میتواند راهنما باشد. شعارهای شبه آنارشیستی ولنتاریستی اراده گرایانه…”
    ببین به هر ترفندی متوسل شدی و بازنده شدی، دزدیدن نام “ضد-اقتار” را هم علیه ات دارم استفاده میکنم. همانطور که می بینی منطق و علم دست نخورده و تو بازنده هستی چون کامنتهای من علیه ارتجاع مردسالاری، علیه استثمار و علیه امپریالیسم ادامه دارد و حالا وطن پرستی را هم نقد کرده ام. وطن پرستی مثل خدا و پیغمبر است، به ذهن توده های کار و زحمت تحمیل و وارد کرده اند تا استثمارشان کنند. هر چه بیشتر اسم بدزدی و حتی ایده بدزدی وعلیه دیگران بکار ببری، بازنده تر خواهی بود. اپوزیسیون و پوزیسیون ارتجاعی وطن پرست میتواند سرکوب کند، اما نمیتواند استدلال کند.
    ضد-اقتدار

  4. پاسخ به دزد نام “ضد-اقتدار” در این کامنت:
    “نگاه طبقاتی به موضوعات میتواند راهنما باشد. شعارهای شبه آنارشیستی ولنتاریستی اراده گرایانه در خارج از مملکت دادن هنر نیست
    .باید مثلا در میان کارگران شوراهای مبارز تشکیل داد …”
    دولت را درست کرده اند که استثمارگری را تضمین کنند برای همین دولت نهادی برای مبارزه با استثمار نیست. پس با دولت نمی توان جامعه کمونیستی درست کرد. چون دولت بدرد نمی خورد، کشور هم بدرد نمی خورد و ایده وطن و تمامیت ارزی ایده آشغال و ضد بشری است.
    ضد-اقتدار

  5. نگاه طبقاتی به موضوعات میتواند راهنما باشد. شعارهای شبه آنارشیستی ولنتاریستی اراده گرایانه در خارج از مملکت دادن هنر نیست
    .باید مثلا در میان کارگران شوراهای مبارز تشکیل داد و نه در لباس آنارکوسندیکالیست که همان اکونومیست گرایی بورژوایی است علیه ساییر نیروهای مبارز و چپ و ملی تبلیفات سم آمیز نمود.
    بیش از نیمی از تبلیغات آنارشیست های قلابی خارج نشین علیه نیروهای ایرانی مانند مارکسیست ها و ملیون و روشنفکران و نمایندگان جوانان و سایر اقشار است.
    سکتاریسم آنارکو در طول 130 سال گذشته علیه مبارزات زحمتکشان و در کنار ارتجاع دینی و بورژوازی بوده و با ژست های انقلابی گرایی کذایی خودش را فریب داده.
    ضد-اقتدار

  6. اگر مرتجعین کودن می شوند جرا انقلابیون با هوشیاری پیروز نمی شوند؟
    کودن در حل مسائل و مشکلات اجتماعی بنفع همه میشوند نه برای منفعت شخصی و طبقاتی و نه در علم سرکوب. در علم سرکوب باهوش میشوند. هوش اتقلابیون باید از هوش سرکوبگری مرتجعین بیشتر باشد تا بساط مردسالاری و بردگی مزدی و امپریالیسم و غیره را جمع کنند. انقلابیون در حل مسائل اجتماعی بنفع همه هوشیار می شوند. آنها باید در علم جنگ با ارتجاع هم که بخش بزرگی از آن روانشناسی انقلاب است، هوشیار شوند.تزهای افشاگرانه کافی نیست. باید تزهایی داشت که بتوان بکمک آن مهندسی فکری توده ها را خنثی کرد. این تز ها علمی خواهند بود و جای تجربه و آزمایش این تزها محل کار و زندگی است. از بیرون از گود نمی توان تز های عملی انقلابی داد. تزهای بیرون از گود محدود به افشاگری هستند و برای تغییر واقعیات جامعه کافی نیستند.
    آنارشیست-کمونیست

  7. قسمت اخبار سایت روشنگری بیان ایدئولوژی سایت روشنگری است همانطور که ایدئولوژی سایت بی بی سی و یا سی ان ان یا کیهان از طریق نوع اخبارش قابل تشخیص است. قسمت اخبار روشنگری میگوید که ایدئولوژی انقلاب مخملی پرو غربی دارد.
    آنارشیست-کمونیست

  8. کامنت بدی نیست، بعضی از مسایل را باز میکند.
    .
    ادامه پاسخ به آن کامنت:
    نوشته:
    “اگر گروههای چریکی زیاد شوند یکروز میتوانند به ارتشهای کوچ تبدیل شوند و انوقت مردم می آیند و رهبری انها را برای ادامه مبارزه قبول میکنند. ”
    .
    اول می خوانیم که عمرشان کوتاه بود، حال فرض کرده عمرشان طولانی شود و به ارتش بزرگی تبدیل شوند و رهبری توده ها را بگیرند و رژیم ارتجاعی را سرنگون کنند. خب، برای تو چه اشکالی دارد؟ بگذار مجاهد و فدائی رژیم را سرنگون کنند و رژیم خودشان را درست میکنند؟ مگر تو هدف دیگری داری؟ اگر هدف دیگری داری، توضیح بده ببینیم که چیزی داری یا اینکه ماموری.
    .
    در آن کامنت میخوانیم:
    “دلیل ان خرده بورژوا بودن انان از نظر طبقاتی بود . محصول جامعه نیمه روستایی و نیمه شهری و مذهبی”
    .
    اول اینکه سرمایه داری در انگلیس از روستا شروع شد.
    .
    دوم اینکه من در شهر بدنیا آمدم و در شهر بزرگ شدم و در شهر دنیا را فهمیدم و آنارشیست هم شدم. خرد بورژوا از طریق سرمایه اش زندگی میکند، من و پدر و مادرم هیچ وقت سرمایه نداشتیم و همیشه نیروی کار می فروختیم و مزد می گرفتیم. در حقیقت مزدبگیر بودنم من را آنارشیست و کمونیست کرد. همه مزدبگیران بهتر است کمونیست و آنارشیست بشوند وگرنه نوکر و کلفت صاحبان قدرت و ثروت باقی خواهند ماند.
    .
    پاسخی داری بنویس، نداری از اربابت بپرس و برگرد بنویس.
    .
    وطن بی وطن، کارگران جهان، برای انقلاب کمونیستی-آنارشیستی، متحد شوید.
    .
    ضد-اقتدار

  9. مستبد با کودنی رابطه دارد. وقتی مستبد دیگر نمیتواند استدلال کند و می بیند که بازنده است، بجای رشد عقلش، همانی را انتخاب میکند که دارد و با آن دیگر نمیتواند استدلال کند، کودنی یعنی ذهنیتی که قابلیت رشد ندارد. مرتجعین ابتدا باهوش هستند، بعد از اینکه با مقاومت انقلابیون روبرو می شوند، برای حفظ سلطه و مزایای آن، بجای رشد، در جا میزنند و کودن می شوند. وقتی کودن می شوند، تنها راه حفظ حاکمیتشان، خشونت و آدم کشی است، یعنی استبداد.
    آنارشیست-کمونیست

  10. خب، پس می بینیم که کامنتها و مقالات در سایت روشنگری بی پاسخ نمی ماند و همیشه چیزی برای فکر کردن وجود دارد.
    فقط مستبدین و کودنها هستند که در رفتند.
    آنارشیست-کمونیست

  11. آقای آرام بختیاری اجازه نوشتن کامنت زیر مقاله اش را نمیدهد. در اینجا من نظرم را در مورد مقاله اخیر ایشون تحت عنوان رنسانس،- چگونه غرب غرب شد و ما شرق هم نشدیم، می نویسم.
    #
    خیلی کوتاه،
    دوران رنسانس دوران بیداری نبود، دوران پیدایش یکی از شرورترین، ریاکارترین و آدم کش ترین طبقات حاکم، یعنی طبقه سرمایه دار بود. آنارشیسم و کمونیسم همیشه وجود داشته و تا وقتی که اقتدارگرائی وجود دارد، وجود خواهد داشت. رنسانس فرهنگ غرب را سرمایه داری کرد نه انقلابی، این فرهنگ که چطور بیشتر و بهتر استثمار و استعمار کرد و چطور نظام فئودالی را برای این منظور کنار زد چون بازده ارتجاعی خوبی ندارد! مارکسیستها تاریخ را بد فهمیده اند و بد توضیح میدهند.
    .
    آنارشیست-کمونیست

  12. پاسخ به این کامنت:
    “مشی مجاهد و چریک هر دو آنارشیستی بود چون از طریق ترور و انفجار قصد سرنگونی دولت دیکتاتوری شاه را داشتند و عمرشان کوتاه بود و …”
    .
    مجاهد اسلامی بود و فدائی مارکسیست. بعضی از آنارشیستها در دوره کوتاهی اعتقاد به مشی چریکی پیدا کردند اما اکثر آنها به مشی توده ای روی آوردند. اگر آنارشیستی باشد که به مشی چریکی اعتقاد داشته باشد، اشتباه میکند و راه درستی نمی رود.
    .
    روش ترور همیشه روش دولتها بوده است برای حفظ حاکمیت صاحبان اقتدار.
    تروریسم نمیتواند در خدمت انقلاب علیه استثمارگری و استعمارگری باشد.
    .
    ضد-اقتدار

  13. مشی مجاهد و چریک هر دو آنارشیستی بود چون از طریق ترور و انفجار قصد سرنگونی دولت دیکتاتوری شاه را داشتند و عمرشان کوتاه بود و با زمان کوتا و کارهای کوچک می خواستند به نتایح بزرگ برسند و عجله داشتند و بی حوصله بودند و پیگیر نبودند و فکر میکردند اگر گروههای چریکی زیاد شوند یکروز میتوانند به ارتشهای کوچ تبدیل شوند و انوقت مردم می آیند و رهبری انها را برای ادامه مبارزه قبول میکنند. یعنی هم انارشیست بودند و هم اتوپیست و هم رمانتیک. دلیل ان خرده بورژوا بودن انان از نظر طبقاتی بود . محصول جامعه نیمه روستایی و نیمه شهری و مذهبی.
    ضد0اقتدار

  14. اگر سازمان چریکهای فدائی خلق پیروز می شد، تبدیل می شد به حزب بلشویک ایرانی و حزبش به بهانه کارگری بودن دیکتاتوری مارکسیستی نوع استالینیستی اعمال میکرد که امروز توسط آدمهای صادق بعنوان جامعه دیکتاتوری سرمایه داری دولتی شناخته می شود نه جامعه سوسیالیستی.
    مشی چریکی در حقیقت یک مشی کاملا ضد کارگری و ضد انقلابی بود چون کمونیستهای جوان را تشویق میکرد که بجای رفتن به درون توده ها و شرکت در سازمان یابی ضد ارتجاع در جامعه، از کارگران دور شوند و خود را در خانه های تیمی ایزوله کنند و نقشه ترور مرتجعین را بکشند.
    آنها فکر میکردند که استالین یک مارکسیست انقلابی است نه یک جنایتکار مرتجع و ارباب سرمایه داری دولتی. برای همین نمی توان شک کرد که روابط درونی این سازمان با رابطه استالین و زیر دستهایش فرقی داشت. حتی امروز هم در این سن و سال و با انشعابات فراوان یک ارزیابی از علت شکست خوردن خود و هیچ بودنشان بعد از سرنگونی شاه و هیچ شدن دولتهای بلوک شرق و سرنگون شدن احزاب مارکسیستی اش ندارند. از مائو هم طرفداری میکردند اما هنوز هم نمیتوانند توضیح بدهند که جرا این حزب هم شد حزب سرمایه داری دولتی و خصوصی.
    خیر،
    اصلا راه سازمان چریکهای فدائی خلق را نباید رفت چون اصلا راه شناخت جامعه و تغییر آن نیست.
    این سازمان ترجیح میدهد خانه تیمی درست کند و عملیات نظامی کند تا در درون زندگی توده ها باشد و گره های شناختی انقلاب را باز کنند. این سازمان درکی از شناخت ندارد. اعضای این سازمان چون از توده ها دور می شوند، هرگز جامعه را نمی فهمند. اگر جامعه را می فهمیدند می دیدند که بردگان مزدی روسبه تحت حاکمین دیکتاتوری مارکسیستهای حزب کمونیست ش از تعیین سرنوشت اجتماعی خود محروم شده بودند. برای همین است که هنوز در دهه ۴۰ زندگی میکنند. هنوز در خانه های تیمی هستند. روسیه حزب کمونیست از هم پاشیده شده اما تاثیری در دگم اعضای این سازمان نکذاشته. کلا مارکسیسم (نه مارکس)، بلشویسم و بدتر نوع چریکی اش، سخت سری و عدم انعطاف و دگم پرستی ست.
    در خانه تیمی بودن یک نوع ارباب بودن است. همیشه خود را بعلت انقلابی بودن و فدائی بودن تافته جدا بافته می بینی. حتی اگر پیروز شوی خود را مستحق حکومت کردن و ارباب بودن. چنین ذهنیتی که در میان مارکسیستها بوفور یافت می شود، در ایده فدائی به عرش اعلا می رسد. وقتی افراد دارای این ذهنیت قدرت سیاسی بگیرند، دیکتاتوری دوست دارند و رقیب را مثل استالین می کشند و اعدام میکنند تا جدائی خود را از توده ها حفظ کنند. برای همین عاشق دولت هستند چون دولت آنها را از توده ها دور میکند و کار آنها می شود سیاست گذاری زیر باد کولر و شوفاژ گرم. هر چه باشد، خانه تیمی هم از فلزات سرد کارخانه آرامش بخش تر است. کارگری نکرده اند نمی فهمند و یا اکر کارکر بودند به خانه تیمی رفته اند تا کارگری نکنند.
    راه این سازمان راه سرمایه داری دولتی است نه راه انقلاب کمونیستی.
    ارتجاعی بودن رژیم شاه و جمهوری اسلامی، استالین را و جامعه دیکتاتوری بلشویکی لنینی را انقلابی نمیکند. تفاوت حاکمیت بلشویکها با حاکمیت شاه و خمینی و حاکمیت دموکراسی های غربی امپریالیستی فقط تفاوت در فریب دادن کارکران برای ارباب آنها شدن است.
    آنارشیست-کمونیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>