«کیک محبوب من»، قصیده ای در ثنای عشقهای دیر هنگام در ایران / مرمر کبیر
![](https://orientxxi.info/local/cache-responsive/cache-2000/0290ce996c44ad40128d722b822ff5ec.jpg.webp?1738821181)
این فیلم بلند سینمایی از مریم مقدم و بهتاش صناعیها، چهارشنبه ۵ فوریه ۲۰۲۵ در سینماهای فرانسه اکران می شود. فیلم با حساسیت به تنهایی و احساسات یک زوج سالخورده در جامعه ای با ممنوعیت های فراوان می پردازد. این فیلم که در ایران سانسور و مورد پیگرد قانونی قرار گرفته ، اما جوایزی را در جشنواره های معتبر اروپایی به دست آورده است، بدون شک سوالاتی را نیز در باره سبک جدید سینمای ایران بر می انگیزد.
مهین، دور و بر ۷۰ سال سن دارد و در حومه تهران زندگی می کند، سی سال است بیوه شده، زندگی روزمره اش مملو از عاداتی است که از بار تنهایی نمی کاهد. هنگامی که دیگر به تنگ می آید، تصمیم می گیرد روزمرگی کسل بار را در هم بشکند و ماجرای غیر منتظره ای برای خود رقم زند. فرامرز، یک راننده تاکسی سر راهش قرار میگیرد و شبی فراموش نشدنی را با او به اشتراک می گذارد.
فیلمبرداری ازحریم خصوصی یک زوج
این فیلم را به سهولت میتوان به دو بخش تقسیم کرد. قسمت نخست در خلوت زندگی روزمره مهین با بازی لیلی فرهادپور . زنی بیوه که بچه هایش مهاجرت کرده اند و نوه اش که ظاهراً فارسی بلد نیست، خیلی با مادربزرگش تلفنی حرف نمی زند. این زن میانسال که در صحنه ای ستایشگر دوران «باشکوه دکلته پوشی»ِ زنان ایرانی است، در تقابل با جامۀ سخت گیری می باشد که در صحنه برخورد گشت ارشاد با دختران جوان شاهد آنیم. در مقابل پلیس می ایستد تا تجسم مقاومت و شجاعت زنان نسل خود باشد و به عنوان الگو نشان داده می شود … آنهم به دخترانی که در فیلم منفعل به نظر می آیند، هر چند به واقع شاهد شجاعت همین دختران در جنبش سال ۲۰۲۲ بودیم.
در قسمت دوم فیلم، مهین جسارت کرده ، فرامرز، با بازی اسماعیل محرابی، که او هم تنها، راننده تاکسی و سابقا سرباز جنگ ایران و عراق بوده را به خانه دعوت می کند. مهین و فرامرز که دارای پیشینههای اجتماعی متفاوتی هستند، با نیاز پرکردن خلأ عاطفی به هم پیوند میخورند. سپس موضوع اصلی مطرح می شود: به اشتراک گذاشتن ارزش های انسانی، گنجینه ای که به نظر می رسد روابط آنها را تعالی می بخشد. این زوج ایرانی در خلوت یک فضای بسته فیلمبرداری می شوند. در اینجا، حجاب فرو میافتد و فضایی برای آزادی لحن بر جای می گذارد، آنها با لیوان شراب درد دل می کنند، با صدای موسیقی تداعیکننده گذشتههای سپری شده می رقصند و «زیادهروی» میکنند. آزادی تن ها.
این بخش دوم، که در مکانی واحد می گذرد، با ظرافت فضای داخلی را به آشیانه لطیفی برای ابراز عشق بدل می کند و به طور متناقض واقعی ترین بخش فیلم است. وقتی مهین سعی می کند فرامرز را که زیر سنگینی احساسات این غروب غیرمنتظره از حال رفته ، احیا کند، صدای بی وقفه فنرهای تخت به طرز ظریفی قیاسی بین ژست ناامیدانه او و رابطه جنسی سقط شده را تداعی می کند. کیک محبوب من با نمایش رابطه عاشقانه یک زوج در دهه هفتاد زندگی خود، صرفاً یک ملودرام عاشقانه نیست، اهمیتی که به مفهوم «دیگری» داده شده واقعیت را در ژرفنای خود تثبیت و رمانتیسم را به رئالیسم تبدیل می کند. این رویکرد در دیالوگ ها آشکار می شود، جایی که تنهایی، نقطه مشترک دو شخصیت، ریسمانی می شود که آنها را بهم می پیوندد. مراودات آنها که در ابتدا بر مرگ متمرکز بود، به تدریج گرمای انسانی می گیرد، انزوا محو می شود و هستی معنا پیدا می کند. لحظاتی چند با کیک محبوب من ، طعم زندگی را می چشیم.
«تولید مشترک»، خطری برای سینمای ایران ؟
این دومین فیلم بلند سینمایی مریم مقدم و بهتاش صناعی ها که در پسزمینه سرکوب خیزش مردمی ۲۰۲۲ فیلمبرداری شد، در ایران توقیف و باعث پیگرد قانونی عوامل فیلم شد. دو کارگردان که ممنوع الخروج شده بودند، نتوانستند برای ارائه فیلمشان به فرانسه بروند، و اینکار از راه دور انجام شد. تهیه کننده ایرانی نیز در انتظار محاکمه است. اولین نمایش جهانی آن در جشنواره بینالمللی فیلم برلین در سال ۲۰۲۴ بود. از آن زمان بهطور گسترده در شبکه های اجتماعی وایرال شده و مورد بحث قرار گرفته است، جایی که گاه شک و تردیدهایی هم در مورد واقعگرایی آن ابراز می شود – «چطور یک زن و مرد سالخورده، در این دوره و زمانه بی امنیت، تصمیم میگیرند فقط بعد از چند بار دیدن، در خانهای تنها ملاقات کنند؟ » – ویا : «من این زن را دوست دارم، خیلی زنده است، چه انرژی ای دارد! » اما اکثر کامنت ها بر نقش آفرینی قابل توجه لیلی فرهادپور و اسماعیل محرابی اتفاق نظر دارند.
تولید مشترک اروپایی فیلم (فرانسه، سوئد، آلمان) به نمایش در برلیناله و توزیع بینالمللی آن کمک کرد. اما «تولید مشترک» برای سینمای ایران خالی از خطر نیست. به گفته رضا غیاث، منتقد سینمای مقیم ایران، از دهه ۲۰۰۰ به این سو، تامین مالی بین المللی این سینما تبعاتی هم دارد : «مشخصهی اصلی چنین آثاری توجه به مسائل معاصر کلانشهرهای ایرانی است؛ منتها به صورتی که غالبا وانموده جایگزین واقعیت شود. » این فیلم ها مضامین خود را به نقد مسائل صرفا مدنی و غیر طبقاتی که در «شهرهای بزرگ ایران» می گذرد، محدود می کنند، طبقه متوسط، که عموم مردم اروپا به راحتی می توانند با آنها همذات پنداری کنند، جایگاهی مرکزی را اشغال می کند. منتقد از کمنمایندگی طبقات محروم ابراز تأسف میکند: «فیالمثل طبقات فرودست ایرانی در عمدهی این آثار جایگاهی ندارند یا اگر دارند مسائلشان غیرطبقاتی است؛ و از آنجا که تلاش برای رسیدن به دستآوردهای مدنی، با شکل زیستیِ طبقات متوسط سازگارتر است، سهم اعضای این طبقه همواره در چنین آثاری پررنگتر است. با اینحال بازنمایی مطالبات مدنی این طبقه نیز به همان صورتی نیست که غالبن در واقعیت رخ میدهد». بنابراین، بیشتر آثار «خلق شده برای جشنوارههای غربی» ارتباط خود را با مخاطبان محلی از دست میدهد. غیاث ادامه میدهد: «در مورد وقایع معاصر ایران اگر بازنمایی تحریفشده این واقعیتها جای بیان اصیل آنها را بگیرد، بیهوده است. روش انضمامیتر شاید همان است که زوج این فیلم در پیش میگیرند؛ جایگزین شدن تعامل با تحمیل و به این واسطه دیالوگ برقرار کردن با دیگری»(۱).
کیک محبوب من از عهده چالشی مضاعف بر آمده است : رهایی از سختگیریهای « اخلاقی» تحمیل شده توسط رژیم ایران، به ویژه درباره زنان، بدون تسلیم شدن به خواسته های تولیدکنندگان غربی، که اغلب در جستجوی تصاویر غریب یا نامتعارف از ایران می باشند تا بهتر انتظارات بازار را برآورده کنند.
۱ـ مقاله «استثناء و قاعده» نوشته رضا غیاث در لومونددیپلماتیک فارسی، نوامبر ۲۰۲۴، در این رابطه را بخوانید
https://ir.mondediplo.com/2024/11/article5126.html
همکار بخش فارسي لوموند ديپلماتيک و اوريانت ٢١
درباره این توضیحات در بالای قسمت کامنتگذاری سایت اخبار روز:
.
“متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.”
.
سایت اخبار روز بجای بهتر شدن هر روز بدتر می شود؛ مدلش نولیبرالیسم سرمایه داری است. از سانسور کامنتها تا حذف نمره دادن به مقالات واقعا ارتجاعی و متعلق به امپریالیستهای غربی و شرقی و حالا این توضیحات بالا.
در حقیقت سایت اخبار روز میگوید که دنبال خواننده احمق است و خوانندگانی که میخواهند حرفی بزنند بهتر است خفه شوند. باید گفت، امروزه چه کسانی هستند که دیدگاه فلسفی، اجتماعی، سیاسی و یا ایدئولوژیک ندارند و در عین حال گند نامه شما را می خوانند؟ بعلاوه، چرا خوانندگان باید مقاله بنویسند؟ این چه مدئلی است که دارد در اپوزیسیون ارتجاعی مد میشود؟!!! خوانندگان دلشان میخواهد ننویسند. ببینم، کارگرانی که توانائی مقاله نویسی ندارند اما حرف زیادی برای گفتن دارند باید خفه شوند؟
آنارشیت