کنشگرایی و واکنشگرایی درجوامع ناساختارمند و ساختارمند – بخش 2 / اکبر دهقانی ناژوانی
کنشگری و واکنشگری بعد از انقلاب ۵۷ در ایران:
در بخش اول خواندیم که چگونه مردم قانون طبیعت را در رابطه با نیروی جاذبه و نیروی انبساط خلاء درنظر نگرفتند. به همین خاطر عقبگرد به قرون وسطی و با مسخ مذهبی خود انقلاب ۵۷ را آفریدند. متقابلا رژیم آخوندی ولایت فقیه به خاطر عقبماندگی مذهبی هزار و چهارصد ساله بی عقل، بی احساس، ضد اصلاحات، ضد اصالت انسانی و هیچ نوع تحول، دگرگونی و نوگرایی را نه می فهمد و نه آنها را می خواهد. رژیم آخوندی به فرمان اربابان شرق و غرب، بخصوص اسرائیل انقلاب ۵۷ را شروع و به دنبال آن کشتار، سیاست زدگی مذهبی ارتجاعی، اقتصاد اسلامی من دربیاری و انقلاب فرهنگ زدایی از ایران را شروع کرد. همزمان جنگ هشت ساله را با تلفات جانی و مالی سنگین به مردم تحمیل تا بتواند بهتر بر گرده مردم سوار شود. بعد از جنگ نیز کشتار دهه شصت و دهه هفتاد را شروع کرد. متقابلا مردم مسخ مذهب، متوهم، راکد و منزوی و تحت فشار مضاعف مذهبی بودند. کنشگرایی و واکنشگرایی ذهنی و روحی مردم زیر سلطه کنشگرایی و واکنشگرایی مذهبی رشد عقبگرد داشت، مثلا خیلی ها مذهب افراطی داشته و با رژیم در راه خدا به خرافات دامن می زدند تا دِین خودشان را به مذهب و آخوند افراطی اداء کنند. یا مردم به خاطر وابستگی به مذهب افراطی از درون گرفتار دعوای کنشگرایی و واکنشگرایی مذهبی حاکم بر ذهن و روح خود بودند و با خودشان از درون کلنجار می رفتند. فرد و افراد با خود و با دیگران اصطکاک زیاد و نسبت به همدیگر کنشگری و واکنشگری رشدیابنده متضاد داشتند. از نظر ذهنی و روحی بیمار و اسید به صورت زنان یا سنگسار زنان یا موادی می شدند و یا بچه های خود را می کشتند. برای چندرغاز خودشان را به رژیم آخوندی می فروختند و همدیگر را لو می دادند. بی سوادی، توهم، انزواطلبی، بی عقلی مردم هم به این جو دامن می زدند. همه چیز به ضرر مردم و به نفع رژیم آخوندی بود. جهان رو به جلو ایرانیان به طرف عقب رشد می کردند.
قشر متوسط با وجودی که خیلی مواظب بود که با کنشگرایی و واکنشگرایی مذهبی افراطی، آخوند جماعت ، سپاهیان و بازاریان سنتی(مؤتلفه ای ها) در نیفتد، با وجوداین افراد سعی می کردند که قشر متوسط خودشان را تقویت و با اهرمهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نیم بند حرفهایی برای گفتن در سطح جامعه داشته باشند. رژیم آخوندی ، سپاه پاسداران، مؤتلفه ای های بازار و اربابانشان احساس خطر کردند که این کنشگری و واکنشگری قشر متوسط حرف مذهب و آخوند را نمی زند. رکود، انزوا، توهم و بیکاری و بی سوادی مردم را تقویت نمی کند تا مردم زیر سلطه ما بروند. چه غلطها! فوراً کنشگرایی و واکنشگرایی عقبمانده مذهبی حاکم بر ذهن و روح آخوندها دستور حمله را بر علیه کنشگرایی و واکنشگرایی طبقه متوسط صادر کردند. آخوندها، سپاهیان و مؤتلفه بازار عقب افتاده محافظه کار و جاه طلب به فرمان خدای کنشگر و واکنشگر مطلقگرا حاکم بر ذهن و روح خودشان حملات خودشان را بر علیه طبقه متوسط شروع و عده ای را دستگیر، عده ای را فراری و سرمایه آنها را غارت کردند. عده ای هم تسلیم و خودشان را به رژیم فروختند و به رژیم وصل شدند. عده ای هم به بهانه های مختلف زندانی و یا اعدام شدند. هر آنچه قشر متوسط به دست آورده بود بین آخوندها، مؤتلفه ای های بازار و سپاه پاسداران تقسیم شد و دعوای کنشگرایی و واکنشگرایی مذهبی عقب مانده در ذهن و روح آخوند جماعت که خودشان را پیروز میدان می دیدند با کنشگرایی و واکنشگرایی قشر متوسط تا حدودی فروکش کرد، چون دیگر به آن معنی قشر متوسط مستقل و رقیبی برای جمهوری اسلامی به حساب نمی آمد، البته از همان اول مذهبی های افراطی و آخوندهای افراطی ضعفها و اختلافات خودشان را با قشر متوسط حس می کردند، ولی چون خودشان عقل درستی نداشتند و کار بلد و کننده کار نبودند، منتظر بودند که تا حدودی قشر متوسط اوضاع خراب جامعه را رو به راه کند و بعد مذهبی ها و آخوندها بیایند و دست آورد آنها را تصاحب و قشر متوسط را متلاشی و زیر سلطه خود بیاورند.
رژیم وامانده آخوندی به زبان حال و خودمانی می گفت؛
ما آخوندها عقب افتاده و کمبودهای زیادی داریم. کنشگرایی و واکنشگرایی در ذهن و روح ما مذهبی ها خیلی کهنه، راکد، منزوی، ضد عقل، ضد علم، عقبگرا، توهمزا ، انحصارگرا، مطلقگرا، خشن، آتش به اختیار و کمبود های زیادی دارند. ما مذهبی ها و ما آخوندها بدون شما امت نمی توانیم درگیری های کنشگرایی و واکنشگرایی مذهبی در ذهن و روح خودمان را کم کنیم و این دو را با هم آشتی بدهیم. ما خودمان شیطان را اختراع کردیم و این کمبودها و مشکلات خودمان را به گردن شیطان می اندازیم که از سر خودمان آنها را وا کنیم. اما شما بندگان خدا با جان و مال خودتان این مشکلات شیطانی ما را حل کنید تا این خدای ذهنی و روحی ما راضی و ما تقویت و شما امت به پاخاسته به خاطر این بزرگواری در حق دین روز قیامت به بهشت بروید. به زبان دیگر کنشگری و واکنشگری شما امت نباید بر علیه ما آخوندها شورشی باشد. اگر کنشگری و واکنشگری اعتراضی دارید باید در حد حرف و خیلی سطحی و ضعیف باشد، مثلا بگویید «مسئولین چرا به داد ما نمی رسید؟ » « یک اختلاس کم بشه ، مشکل ما حل می شه». اگر هم مشکلات شما حل نشد بروید روضه خوانی و با گریه برای امام حسین عقده هایتان کم، دلتان خالی و سبک بال و آرام می گیرید و کنشگری و واکنشگری شما آرام و شما را به خواب می برد. آن وقت رستگار می شوید. اما اگر با ما در افتادید کنشگرایی و واکنشگرایی درونی ما آخوندها آن روی شیطان صفتیش گُل می کند و فرمان صادر می کند که تا ما آخوندهای نایبان بر حق امام زمان شما را غارت و بکشیم، حتی اگر تمام ایران هم نابود شد به درک! ذهن، روح و جسم من علیل مذهبی آخوندی باید همه جوره محافظت شود. ما دشمن عقل و خرد و علم و هر جا از اینها کم آوریم از اربابان شرق و غرب، بخصوص اسرائیل کمک می گیریم تا چند روزی به حکومت ننگین آخوندی خود ادامه دهیم.
از اول انقلاب این کنشگرایی و واکنشگرایی افراطی مذهبی آخوندی شروع و در هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به اوج خود رسید. آخوندها با این کنشگری و واکنشگری مذهبی افراطی به چپاول، غارت، انحصارگرایی، کشتار روشنفکران و مردم فقیر ، زندان و شکنجه ادامه و به انزوا طلبی، رکود و به عقب گرد مردم دامن می زدند تا در و دکان مذهبی آخوندی را پا برجا نگه دارند.
هشدار نیروی جاذبه و انبساط خلاء با زبان مهسایی:
نیروی جاذبه و نیروی انبساط خلاء به آخوند جماعت افراطی و اربابانش و مردم مسخ شده ایران هشدار دادند که این تو بمیری آن تو بمیری نیست! کور خوانده اید! این وسط ما حرف اول و آخر را در هستی عالم می زنیم! چه غلط های زیادی و بیجا! شما مردم در بخش اول خواندید که ما دو نیرو بر روی ماده کره زمین و بر روی ذهن، روح، عقل، احساس و جسم شما مردم هم حاکم و با همدیگر درگیری داریم، چون بشر بخشی از ماده است. کنشگرایی و واکنشگرایی در ذهن و روح شما مردم از ما دو نیرو پیروی می کنند. شما مردم از خودتان می پرسید که چرا ما مردم ناتوان، متوهم، منزوی و مسخ مذهب افراطی شده ایم؟ ما دو نیرو حاکم بر ذهن، روح، عقل، احساس و جسم شما به شما می گوییم چرا؟ شما مردم ایران از روی ناتوانی، نفهمی و بی عقلی و بی علمی واقعیات اجتماعی و محیط زیست را درست نفهمیده و چند صد سال درجا زده، راکد، منزوی شده و با این عقبگردها مذهب افراطی را بوجود آوردید و آن را قبله حاجات خود کردید. فراموش کردید که مذهب افراطی مظهر بدبختی است و متقابلا از روی جهل گفتید که مذهب عیب ندارد و تمام عیبها و تقصیر ها را به گردن خودتان گرفتید. از روی نادانی بر علیه هم پیش مذهبها و آخوندهای عقب افتاده شکایت و برای چندرغاز همدیگر را لو می دهید. ما دو نیرو در سال های قبل در زمان شاه و بعد از انقلاب، در دهه شصت و هفتاد، در زمانهای مختلف مدام به شما می گفتیم که عامل اصلی تمام بدبختی ها مذهب افراطی و آخوند افراطی هستند، آنها را فراموش نکنید! چه معنی دارد که عامل اصلی تمام این بدبختی ها را ول کرده اید و به فرعیات می چسبید؟ چه معنی دارد که به جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر رای می دهید؟ چه معنی دارد که در کشتار اول انقلاب، کشتار دهه شصت و هفتاد سکوت می کنید؟ چه معنی دارد که در جنبش دانشجویی ۷۸ کنشگری و واکنشگری شما مردم دانشجو خیلی سطحی و فقط به شعار سطحی عوام پسند «چرا روزنامه سلام را بسته اید» ختم می شود؟ چه معنی دارد که می گویید «مسئولان به داد ما برسید!»؟ در صورتی که تمام مسئولان از پایین تا خامنه ای همه دزد هستند. باز در سال ۸۸ ما دو نیرو به شما گفتیم که جنبش سبز شما از نظر کمی میلیونی است. اما از نظر کیفی ضعیف، بدون سازمان دهی و تشکل و از رهبری درستی برخوردار نیست و رهبرانش شریک دزد و رفیق غافله هستند. شما جنبش سبزی ها اصل را ول و فرع را چسبیده اید. مشکل اصلی مذهب افراطی و رژیم آخوندی آتش به اختیار است. با رژیم افراطی آتش به اختیار چندان شورشی برخورد نکردید و فقط گفتید که «رای من کو؟» این کنشگری و واکنشگری شما در جنبش سبز ۸۸ ضعیف بود و به فرمان خدای کنشگر و واکنشگر مطلقگرای آتش به اختیار حاکم بر ذهن و روح آخوند جماعت و سپاه پاسداران شما را قتل عام کردند. باز هم ما دو نیرو به شما می گوییم که مذهب ارتجاعی، آخوندجماعت، سپاهیان بی عقل، بی احساس و بی سواد و مؤتلفه ای های بازاری و کاسه لیسان آنها کمبودهای وحشتناکی دارند و مدام سعی می کنند که کنشگرایی و واکنشگرایی مذهبی مخرب حاکم مطلق بر ذهن و روح خودشان را در همه جا و به هر کس تحمیل کنند، حتی در زندگی شخصی و اتاق خواب شما مردم. این اواخر دختران و پسران مدرسه ای را مسموم کردند و کشتند . توی توالت مدرسه دخترانه هم دوربین می گذارند تا کمبودهایشان بر طرف شود. در راه رضای خدا، آخوند لجن با بچه شیرخواره هم فلان و بهمان می کند. اگر شما مردم با این جفنگیات مذهبی جانی و مالی قربانی می شوید، آخوند جماعت در این لجن مذهبی افراطی رستگار می شود. هر جا کم می آوردند از اربابان خارجی شرق و غرب، بخصوص اسرائیل کمک می گیرند. با چنین افراد لجنی شما مردم می گویید:«رأی من کو؟» با وجود تمام این حرفهای هشدار دهنده که ما دو نیرو به شما مردم زدیم باز هم بعد از جنایات ۸۸ شما مردم بعد از محمود احمدی نژاد حسن روحانی را انتخاب کردید، یعنی عزیز جون ما مردم هنوز نمی دانیم که مقصر تمام این بد بختی ها مذهب افراطی و آخوند شیاد است، پس همه این بد بختیها را به گردن می گیریم و با لو دادن همدیگر و انتخاب بین بد و بدتر از توی رژیم خداباور حمایت می کنیم . اما از ۸۸ تا ۹۶ شما مردم پی بردید که اصولگرا و اصلاح طلب و اعتدالیون از خامنه ای گرفته تا محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد تا حسن روحانی همه مثل هم و تشخیص درستی از اصلاحات ندارند و اصلا نمی خواهند چیزی را برای مردم به درستی اصلاح کنند و هر نوع اصلاحی فقط باید به مذهب و رژیم آخوندی خودشان خدمت کند. در دی ماه ۹۶ ما دو نیرو بالاخره خودآگاهی جمعی شما مردم را بیدار کردیم و به کنشگرایی و واکنشگرایی در ذهن و روح شما مردم فرمان دادیم که به رژیم مذهبی آخوندی پشت کنید و شما مردم نگویید« مسئولین به داد ما برسید!» نگویید «رأی من کو» با صدای بلند بگویید«مرگ بر خامنه ای، مرگ بر دیکتاتور! اصلاح طلب اصولگرا دیگر تموم ماجرا!» « مرگ بر اصل ولایت فقیه» . در برابر کنشگری و واکنشگری مذهبی در ذهن و روح لجن آخوند این اولین کنشگری و واکنشگری بجا و درست و قدرتمند شما مردم جان به لب رسیده بود . برای اولین بار به جای اینکه فرع را بچسبید و همدیگر را مقصر بدانید انگشت اتهام را گذاشتید روی عامل اصلی تمام این بد بختی ها، یعنی مذهب افراطی و آخوند جماعت. با این کنشگری و واکنشگری شورشی و با این شعارهای انقلابی کنشگرایی و واکنشگرایی در ذهن و روح شما مردم کمی جان تازه گرفتند و کمی از زیر سلطه کنشگرایی و واکنشگرایی مذهبی آخوندیسم بیرون آمدند و با کمی استقلال نسبی از مذهب، از تضادها و دعواهای افراطی همدیگر کاستند. با آشتی کنشگرایی و واکنشگرایی در ذهن و روح شما مردم شما مردم فردی با خودتان و جمعی با همدیگر بیشتر آشتی و در برابر همدیگر کنشگری و واکنشگری جنبشی پیدا و کمتر با همدیگر شورشی برخورد می کردید، یعنی نسبت به مردم و همنوع خود انعطاف پذیر تر، منطقی تر، تعامل پذیر تر، راسخ تر، متحد تر، انتقاد پذیر تر و کمتر همدیگر را مقصر و بیشتر به هم نزدیک تر و متحد تر شدید. به همین خاطر کنشگرایی و واکنشگرایی در ذهن و روحتان با واقعیات اجتماعی و محیط زیست هماهنگ تر و در برابر کنشگرایی و واکنشگرایی مذهبی آتش به اختیار رژیم آخوندی شما مردم آگاهانه تر و قدرتمند تر عمل کردید و اولین مشت محکم را به دهان آخوندیسم مذهبی زدید و ثابت کردید که برده و بنده نیستید. از طرفی دیگر این اولین دگرگونی و تصفیه و تسویه حساب درونی شما مردم با خودتان از درون بود. به همین خاطر در دی ماه ۹۶ کنشگری و واکنشگری ما دو نیرو بر ذهن، روح، عقل، احساس و جسم شما مردم بهتر جا افتاد و منظم تر شد و حرف اول و آخر را در ذهن شما زد. اما در دی ماه ۹۶ با وجودی که کیفیت شعارها خیلی خوب، ولی تعداد شما مردم در این شورش زیاد نبود و از طرفی دیگر تشکل لازم را با هم نداشتید و خدای مطلقگرای آخوندی کنشگرا و واکنشگرا در ذهن و روح آخوند جماعت لرزید، ولی سرنگون نشد. رژیم آتش به اختیار وحشت زده به فرمان خدای ذهنی و روحی آتش به اختیارش شما مردم را سرکوب کرد . اما آتشی که ما دو نیرو بنیان گذارش هستیم اگر همانطور که ما دو نیرو می خواهیم در ذهن و روح شما روشن شود خاموش شدنی نیست. این مهم در دی ماه ۹۶ اتفاق افتاد. از اینجا به بعد درگیری ما دو تا نیروی جاذبه و نیروی انبساط خلاء بر روی ذهن، روح، عقل، احساس و جسم شما مردم بیشتر تنظیم و تضاد و درگیری ما دو نیرو با هم کمتر شد. ما کمک کردیم که کنشگرایی و واکنشگرایی ذهن و روح شما مردم با واقعیات اجتماعی و محیط زیست هماهنگ تر شوند که ای عزیز جون تا به حال انتخاب بین بد و بدتر داشته اید و همه جوره بر علیه هم و به نفع رژیم آخوندی عمل کرده اید. اما از امروز، یعنی از دی ماه ۹۶ به بعد باید شما مردم یاد بگیرید که با همدیگر کنشگری و واکنشگری جنبشی درستی داشته و با هم در نیفتید و متحد و هوای همدیگر را داشته و واقعیات اجتماعی و محیط زیست را بهتر بفهمید تا اتحاد و خودآگاهی شما بالا برود و دشمن نتواند با کنشگری و واکنشگری شورشی آتش به اختیار در شما رخنه و شما را فریب بدهد و از واقعیات اجتماعی و محیط زیست دور و شما را به جان هم بیندازد. متقابلا شما مردم باید این دشمن بی عقل ، ضد عقل،ضد بشر و ضد ایرانی آتش به اختیار آخوندیسم را بهتر و دقیق تر بشناسید و حساب شده با آن شورشی برخورد و بجنگید تا کنشگرایی و واکنشگرایی ذهن و روح خودتان را از زیر سلطه کنشگرایی و واکنشگرایی حاکم بر ذهن و روح آخوند جماعت بیرون بکشید. در افتادن با مذهب افراطی و آخوند افراطی، یعنی در افتادن با مسخ شدگی و خاکستری بودن ذهن و روح خودتان. ما دو نیرو به شما مردم ایران قول شرف می دهیم که بر روی ذهن و روح لجن آخوند جماعت، سپاه پاسداران و نوکران داخلی و خارجی شان درگیری خودمان را بالا ببریم تا از درون آنها تا مرز جنون به جان هم بیفتند و نابودی آنها حتمی شود. شما مردم بعد از دی ماه ۹۶ پیامهای ما دو نیرو را درست گرفتید و طبق قانون فیزیک به آن عمل کردید که با خودتان جنبشی و با دشمن اصلاح ناپذیر شورشی برخورد کنید. ما دو نیرو و قانون فیزیک و مادرمان کره زمین از شما پشتیبانی کرده و به رژیم آخوندی و نوکرانش پشت می کنیم .
نقش عقل سلیم و احساس سالم در تنظیمات ما دو نیرو :
ما دو نیرو به شما مردم می گوییم که اگر بخواهید کنشگرایی و واکنشگرایی در ذهن و روح شما مردم سالمتر و استقلال بیشتر و رنگ و بوی عقل سلیم و احساس سالم پیدا کنند، باید بدانید کجا ها از عقل و کجاها از احساس و کجاها از هر دو در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست استفاده کنید، یعنی ذهن و روح، عقل، احساس و جسم شما مردم با هم هماهنگی دارند. اگر شما مردم علتها و واقعیات اجتماعی و محیط زیست را با کمک عقل و احساس همدیگر درست بفهمید و در برخورد با همدیگر و در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست آنها را درست بکار بندید تاثیرات درستی روی واقعیات این محیطها گذاشته و آنها را درست می سازید و متقابلا واقعیات این محیط ها هم تاثیرات درستی روی ذهن، روح، عقل، احساس و جسم شما می گذارند. این بده و بستانها اگر درست باشند علتهایی به حساب می آیند که در برخورد با واقعیت اجتماعی و محیط زیست رشد بیشتری کرده و به معلولهای درست (تجارب و شناختهای جدید فرد و افراد) تبدیل می شوند که رشدیابنده و نو آوری دارند .
این معلولها می توانند از نو علتهای باز تعریف شده به حساب آیند اگر شما مردم در برخوردهای بعدی با همدیگر و در برخوردهای بعدی با واقعیات اجتماعی و محیط زیست آنها را از نو بجا و درست بکار ببرید. در هر مرحلهٔ تبدیل شدن علت به معلول باید بدانیم کجاها عقلی و کجاها احساسی و کجاها از هر دو بجا استفاده کنیم تا علتها با واقعیات اجتماعی و محیط زیست درست بکار برده شوند و معلولهای درستی حاصل شوند. اگر کارکرد و کاربرد در عمل درست باشند علتها و معلولهای جدید (شناختها و تجارب جدید) از علتها و معلولهای قبلی بهتر ، کامل تر با باز تعریف بهتر و کاربرد بیشتری دارند برای سازندگی درست تر بعدی. در غیر این صورت عقبگرد. در هر کنشگری و واکنشگری علتها به معلولها تبدیل و معلولهای به دست آمده (شناختها و تجارب فردی و جمعی رشدیابنده درست به دست آمده) یک تاثیر رشدیابنده روی ذهن، روح، عقل، احساس و جسم شما مردم می گذارند و کنشگرایی و واکنشگرایی ذهنی و روحی شما مردم را تنظیم می کنند. این کنشگرایی و واکنشگرایی ذهنی و روحی درگیری ما دو نیروی جاذبه و انبساط خلاء بر روی ارگانیسم شما مردم را فردی و جمعی تنظیم می کنند ، چون شما مردم از نظر ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی در رابطه با همدیگر و در رابطه با این محیط ها رشد دارید و روی رشد همدیگر تاثیر می گذارید. این تاثیرات باید بجا و به موقع عقلانی و بجا و به موقع احساسی باشند تا رشد شما با همدیگر و با این محیط ها هماهنگ تر باشد. ثمره و میوه این رشدیابندگی علتها و معلولهای درست (شناختها و تجارب عقلی و احساسی رشدیابنده فرد و افراد ) را در اجتماع، محیط زیست، صنعت، اقتصاد، علوم طبیعی و اجتماعی، فرهنگ ، حقوق و غیره می بینیم . اگر چنین شود به همین نسبت ما دو نیرو بر روی ذهن، روح، عقل، احساس و جسم فرد و افراد درگیری خودمان بهتر تنظیم و این تنظیمات را مطابق با واقعیات اجتماعی و محیط زیست و قانون فیزیک بر روی کره زمین تنظیم تر کرده تا هستی و رشد آن مطابق قانون فیزیک راه درست خودشان را پیدا کنند. اگر باور ندارید و می گویید نه! از حافظ بزرگ بپرسید! ما دو نیروی جاذبه و انبساط خلاء روی ذهن، روح، عقل، احساس و جسم حافظ بزرگ تاثیرات درستی گذاشتیم تا حدی که او واقعیات را درست تر دید و با خدای مطلقگرا و مذهبی های افراطی در افتاد. حافظ بزرگ به خدا می گفت که ای خدا گِل آدم را در عرش نسرش ! بیاور زمین و در میخانه گِل این آدم را با می طواف بده تا این آدمها که بر روی زمین خلق می شوند چیز دیگری از آب در آیند و بتوانند واقعیات کره زمین را بهتر بفهمند، اما خدا گوشش بدهکار نبود. دست آخر خدا می بیند که این افرادی که گِل آنها را در عرش سرشیده است، مثل آخوندها روی زمین همدیگر را می کشند. خدا و ملائکه راه چاره ای پیدا نکردند و خدا به ملائکه گفت بروید شبانه زمین از حافظ بپرسید که ما به او دیوانه و راه نشین(گدای کن سر راه) می گفتیم.
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند….. گِل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
دنباله و ادامه شعر را لطفاً خودتان بخوانید!
اما خدا و این افرادی که گِل آنها را در عرش سرشیده بودند، مثل آخوند جماعت زیر بار حرف حافظ بزرگ نرفتند، چون هم خدا و مذهب و هم این افراد باید همه جوره نوسازی و اصلاح می شدند. هفتصد سال حافظ بزرگ حرف ما دو تا نیرو را به گوش شما مردم رساند. اما در دی ماه ۹۶ ما دو نیرو توانستیم سخن حافظ بزرگ را به گوش مردم ایران برسانیم و انسان ایرانی را از آسمان و عرش به زمین آوریم و گِل آنها را با واقعیات اجتماعی و محیط زیست کره زمین درست سرشیدیم که ای عزیز جون عامل تمام بدبختی ها مذهب و خدا و آخوند افراطی و بی عقلی، بی عاطفگی و بی علمی است. ما دو نیرو از دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ تا جنبش انقلابی مهسا به شما مردم یاد دادیم که بر علیه خودتان نزنید و برای چندرغاز با رژیم منفور همکاری نکنید و همدیگر را لو ندهید. با خودتان و همنوع خودتان کنشگری و واکنشگری جنبشی داشته تا متحد و هوای هم را داشته باشید. اما با رژیم مذهبی افراطی آتش به اختیار آخوندی حساب شده کنشگری و واکنشگری شورشی داشته باشید تا سرنگونیش. در بخش بعدی بیشتر به کنشگری و واکنشگری جنبش انقلابی مهسا می پردازم.
مؤید و پیروز باشید! پاینده و جاویدان ایران عزیز ما!
اکبر دهقانی ناژوانی
بخش اول:
Comments
کنشگرایی و واکنشگرایی درجوامع ناساختارمند و ساختارمند – بخش 2 / اکبر دهقانی ناژوانی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>