کلافگی رژیم ولایت و ترس از فروپاشی
محمد حسین یحیایی
سال 1357 در چنین روز هایی « خمینی » از پاریس به سوی تهران پرواز کرد ( 12 بهمن ماه ) تا با فریبکاری و گفتار دروغین بر موج انقلابی که مردم برای آزادی و رهایی از سلطه استبداد آغاز کرده و فداکاری ها نموده بودند سوار شود و آن را به انحراف کشد. تا باور های ارتجاعی و کهنه خود را به اجرا در آورد. خمینی با تیم ارتجاعی خود در فکر برپایی رژیمی بود که پیشتر ها در زمان فتحعلی شاه قاجار از سوی شیخ «جعفر کاشف الغطا » که برای رشد شیعه گری به ایران دعوت شده بود پایه ریزی شده بود تا تاریک اندیشی و خرافات را در کشور بگستراند. زیرا در سایه همین خرافات بود که بخش مهمی از کشور از دست رفت. این اندیشه و تفکرات ارتجاعی مدت ها به کنجی خزید تا منتظر فرصت دیگری باشد. این اندیشه و تفکرات ارتجاعی سال ها بعد با نام « فدائیان اسلام » از سوی « نواب صفوی » در صحنه سیاسی کشور خود نمایی کرد و همراه با ترور و خشونت رخ نمود و بعد از وقفه ای کوتاه خمینی این بار با واژه های جدید و مردم فریب خواهان ادامه همان راه شد تا نظامی برپا کند و کشور را تا ورطه نابودی پیش ببرد. خمینی خیلی قول ها داده بود در حکومت اسلامی دیکتاتوری وجود ندارد ( کیهان 3 بهمن 57 )، همه احزاب در ابراز عقیده آزادند، مارکسیست ها در ابراز عقیده آزادند، ما زندان سیاسی نخواهیم ساخت ( کیهان 26 دیماه 57 )،روحانیون نباید در سیاست دخالت کنند، ما سیاست را برای اهل سیاست رها می کنیم ( خمینی، کیهان 9 بهمن 57 ) همراه با این گفتار به مردم نوید خوشبختی، رفاه اقتصادی و آزادی های اجتماعی می داد که زمان دروغ بودن آنها را به اثبات رساند و نشان داد که هدف خمینی و میراثداران آن حاکمیت ارتجاع و تبلیغ خرافات در جامعه بوده است..
حال 46 سال از آن روز ها می گذرد، رژیم ولایت با استفاده از باور های مردم ساده دل و زود باور که از سوی رژیم پهلوی این حوزه بویژه روحانیت تقویت می شد خود را بر مردم تحمیل کرد، بدون فوت وقت قانون اساسی ارتجاعی و پر از تناقض خود را به تصویب رساند و در فکر صدور انقلاب، همه منابع کشور را در جنگ 8 ساله ( بیش از 1000 میلیارد دلار ) هزینه کرد و همزمان به ماجراجویی دیپلوماتیک پرداخت و در درون کشور به کشتار مخالفین و دگراندیشان ادامه داد، تا نوبت به خودی های دیروز رسید و در نهایت انقلاب از درون تهی شد. با گذشت زمان رژیم خمینی ساخته و از سوی خامنه ای پرداخته شده، برای ادامه حیات به گسترش فساد، رانت، دزدی و… روی آورد، منابع کشور را در اختیار خودی های جدید و نورس قرار داد « خامنه ای » که در جایگاه رهبری نشسته بود با علوم انسانی و با هرگونه نوآوری مخالفت کرد، تا مدیران خود پرورده را جایگزین در اداره کشور کند در این راستا افراد بی مایه و تهی ار تفکر و دانش را در جاهای مهم قرار داد، کشور را به مداحان و تملق گویان از خود تسلیم کرد و اینگونه سال ها از پی هم گذشت تا اقتصاد کشور با همه منابع سرشارش در قهقرا و نابودی قرار گرفت، در این مدت، فاصله طبقاتی به شدت افزایش یافت گروه اندکی در مناطق خوش آب و هوا ویلا هایی ساختند که شاید در جهان بی نظیر باشند ولی توده های مردم هر روز فقیرتر شدند تا جائیکه قبرخوابی، اتوبوس خوابی، پشت بام خوابی و… رونق گرفت، بر اساس داده های داخل کشور بیش از نیمی از مردم زیر خط فقر و 27 درصد از مردم قادر به تامین مایحتاج غذایی و دارویی خودنیستند، بیش از یک میلیون کودک به علت فقر از تحصیل باز ماندند، بیماری های گوارشی و تغذیه به علت فقر غذایی در حال گسترش است ( ابراهیم صادقی و علی ربیعی در نشست مشترک )، یک پژوهش دانشگاهی که در 2 فوریه منتشر شده می نویسد: بیش از 55 درصد از مردم شهر نشین گرفتار فقر غذایی هستند که البته این آمار مربوط به سال 1401 است و امروز این رقم افزایش یافته است. اوضاع در پیرامون کشور که در آنجا اقلیت های قومی و ملی زندگی می کنند به مراتب بد تر و وخیم تر است پزشکیان در دیدار از سیستان و بلوچستان گفت: 50 سال پیش اینجا بودم و حال مقایسه می کنم وضعیت مردم نسبت به 50 سال پیش بدتر شده که به نظر می رسد به گوش خامنه ای نمی رسد. کشور با کمبود برق، گاز، آب، آلودگی هوا و… روبرو شده، مراکز تولیدی و آموزشی تعطیل می شوند و مهاجرت کادر درمانی و تخصصی بحران را عمیق تر می کند، رژیم گرفتار در بحران هنوز به گفتمان سرخ شهادت و سبز امامت پای می کوبد در حالیکه توده های مردم سال ها است از ان گذر کرده اند. دیگر امیدی به بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی نیست، خامنه ای در گفتار خود در روز یکشنبه 2 فوریه به ایالات متحده تاخت و گفت : تنها ایران است که در مقابل آمریکا می ایستد و مقاومت می کند و ما در این مدت در همه زمینه ها پیشرفت کرده ایم، شما به پیشرفت حوزه های قرآنی توجه کنید که هر روز در حال افزایش و گسترش است، به نظر می رسد پیشرفت در همه زمینه ها را خامنه ای و کاسه لیسان پیرامون وی که همه امکانات اقتصادی را به یغما برده اند، احساس می کنند و گرنه توده های مردم در رنج و عذابند، بیماران خاص با گرانی و کمبود دارو روبرو هستند و برخی از بیماران بعلت گرانی دارو نسخه در دست با دست خالی از داروخانه ها خارج می شوند، سازمان غذا و دارو مجمز افزایش قیمت 16 قلم را صادر کرده که در برخی اقلام افزایش قیمت تا 415 درصد خواهد بود!
خامنه ای در توهم خود بزرگ بینی و خود شیفتگی گرفتار آمده است تا جائیکه به گفتار مقامات اقتصادی و رئیس جمهور خود برگزیده خود هم توجهی نمی کند، پزشکیان فریاد بر می آورد که قادر به اداره کشور نیستیم و در پرداخت حقوق ها با مشکل روبرو می شویم که برای برون رفت ارزش دلار را بالا می برند و امروز ارزش هر دلار از 85 هزار تومان گذشته است ( تنها در 11 روز گذشته که ترامپ به کاخ سفید برگشته ارزش دلار بیش از 15 هزار تومان بالا رفته ) کاهش ارزش پول ملی به افزایش شدید قیمت ها می انجامد که در چند ماه آینده شتاب بیشتری خواهد گرف، التهاب در بازار ارز و طلا همچنان ادامه دارد.این التهاب نشانه بی اعتمادی مردم به اقتصاد ملی و آینده سیاسی کشور است، هر ساله میلیارد ها دلار به شیوه های گوناگون از کشور خارج می شود که بیشترین آن را دولتمردان خود انجام می دهند زیرا به این نتیجه رسیده اند که این رژیم به پایان خود نزدیک می شود، البته کنشگران اجتماعی در داخل همواره آن را به زبان می آورند که مردم خشم خود را در سینه پنهان می کنند و در اولین فرصت بدست آمده آن را نشان خواهند داد، نمایندگان اتاق های بازرگانی هشدار می دهند که اقتصاد با بن بست روبرو شده، هیچ راهی برای برون رفت متصور نیست زیرا اقتصاد هیچ نظمی ندارد، اقتصاد اسیر سیاست و سیاست هم در دست بی خردان، سود جویان و دزدان گرفتار آمده، تنها گروهی همه منابع کشور را در دست گرفته اند و با کاربرد زور و اسلحه به هر مسیری که دلخواه خودشان است به پیش می برند.
رژیم ولایت با پیشبرد سیاست های ارتجاعی و سرکوب شدید دگراندیشان هم خود و هم جامعه را گرفتار انسداد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کرده است و اجازه هیچگونه تغییری را در مدیریت سیاسی و اقتصادی کشور نمی دهد، البته این از ویژگی های رژیم های استبدادی است که جامعه را در انسداد و شرایط انقلابی قرار می دهند، آنها با هرگونه تغییر ساختاری و حقوقی مخالفت می کنند، گروهی متملق و چابلوس را به روی صحنه می فرستند تا عربده بکشند که هیچگونه پایگاه اجتماعی ندارند، مانند کوچک زاده، رسایی و افراد دیگری که با چند هزار رای در شهر چند میلیونی وارد مجلس بی اراده رژیم ولایت شده اند، البته کسی هم که در ریاست مجلس به اصطلاح قانونگذاری ( قالیباف ) نشسته تنها 550 هزار رای از مردم در شهر تهران بدست آورده ( شهر 8 میلیونی ) که نشانگر پایگاه مردمی ایشان است. برخی از این نمایندگان به اصطلاح منتخب بار ها فریاد بر آوردند که وظیفه آنها اجرای منویات رهبری است..
رژیم ولایت که با مردم فریبی و استثمار باور های مذهبی مردم ساده دل چند دهه پیش قدرت را در دست گرفته، دیگر قادر به ادامه آن نیست، دیگر هیچگونه پایگاه مردمی ندارد همه ترفند های آموخته خود را بکار می برد که مانع از فروپاشی شود، به شدت کلافه شده گاهی رفتار های متضاد در سیاست های داخلی و خارجی از خود نشان می دهد، افرادی را به گوشه و کنار جهان می فرستد تا با نابودی نیابتی های خود، زمینه گفتگو را برای حفظ خود فراهم آورد و همزمان از توانایی های موشکی و قدرت نظامی خود پرده برداری و رونمایی می کند که آنهم نشانگر کلافگی و سردرگمی است.
راه برون رفت از بحران های عمیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در این کشور استبداد زده، رهایی از این رژیم ارتجاعی است، گذشت زمان فرصت سوزی است، در این 46 سال نزدیک به 2 هزار میلیارد دلار از درآمد های نفتی در این کشور گم و یا برای حاکمیت ارتجاع هزینه شده است، رژیم ولایت همه راه ها را مسدود کرده ، قدرت و اقتصاد در مرکز در دست گروه خاصی قرار گرفته است که با هرگونه تغییر و تحول مخالفت می کند، پیش شرط رهایی انهدام و نابودی آن است…
محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.se
پیش شرط رهایی این است که میلیاردها زن و کارگر ایران و جهان درک کنند که نیروی کارشان توسط ارتجاع استثمار می شود و انقلاب باید بکنند که استثمار نشوند.
آنارشیست