کتاب کمیته 300 – دکتر جان کولمن
نجوا
راي بسياري از ما آشکار است که گردانندگان واقعي حکومت کشور ها، کساني که در ظاهر بر اوضاع سياسي و اقتصادي و امور داخلي و خارجي فرمان مي رانند، نيستند. اين نکته، مرا هم مانند بسياري از مردم در پي يافتن حقيقت و جستجوي علل نارساييها در ايالات متحده بوده ام، به مقالات روزنامه ها يا نويسندگان ستونهاي خبري متوسل ساخته بود . طبيعي است حقيقت در جاي ديگري نهفته است
در اين مورد اصطلاح « جوينده يابنده است » هميشه درست از آب در نمي آيد . واقعيتي که ما بدان دست يافتيم اين بود که مردم در تاريکي قدم زده و بدون توجه به جهتي که کشور شان در حرکت است ، به سر نوشت آن اهميتي نداده ولي همواره بر اين باورند که بر مسايل کشور خود احاطه دارند . اکثر مردم ، آن چنان تحت تاءثير چنين انديشه اي قرار گرفته اند که رفتار شان همسو با نظرات حکومت پنهان ، شکل پذيرفته است
ما اغلب مي شنويم که « آنها » چنين يا چنان کرده اند . اما به نظر مي رسد « آنها » به راحتي از مجازات قتلهايي که مرتکب شده اند رهايي يافته ، مالياتها را افزايش داده و پسران و دختران ما را به سوي جبهه هاي جنگهاي گسيل داشته اند که هيچ نفعي براي کشور ما در بر نداشته است . به نظر ميرسد « آنها » بالاتر از دسترسي و دور از چشم اندازمان قرار دارند و هرگاه بخواهيم گامي عليه « شان » برداريم ، به گونه گيج کننده اي با ياس و عدم توفيق روبرو مي شويم . ظاهرا هيچ کس قادر نيست بگويد « آنها » چه کساني هستند . اين وضعيت ، سالهاست که ادامه داشته است . در جريان مطالب اين کتاب کوشش خواهم کرد هويت مرموز « آنها » را افشا کنم . پس از آن بر مردم است که نسبت به اصلاح اوضاع دست به اقدام زنند .
در سي ام آوريل 1981 ، من مقالهء مستندي در باب افشاي هويت باشگاه رم به عنوان يکي از اقمار کميتهء 300 به رشته تحرير در آوردم . اين نخستين اشاره به اين دو سازمان در ايالات متحده به شمار مي آمد . بسياري از پيشبيني هاي مقاله 1981، مانند به قدرت رسيدن مرد گمنامي به فيليپ گونزالس در اسپانيا ، برگشت ميتران به صحنهء قدرت در فرانسه ، سقوط ژسکار دستن و هلموت اشميت و همچنين بازگشت به قدرت اشرافي سويدي و عضو کميته 300 ، اولاف پالمه ، عقيم شدن رياست جمهوري ريگان و … از ابتکارات کميته 300 مي باشد ، به حقيقت پيوسته است .
مشارکت حکومت پنهان جهاني ، در يک توطئه کاملا آشکار عليه خداوند و بشريت که انقياد و آزار و قتل عام اکثر مردمان باقيمانده بر روي کرهء زمين ، از زمان جنگ را هدف قرار داده ، بر کسي پوشيده نيست . در جامعهء اطلاعاتي مرسوم است که براي پنهان نگاه داشتن يک موضوع محرمانه آن را در معرض ديد باز قرار مي دهند .
حکومت پنهان جهاني ، موازي با حکومت آشکار در سطح بالا ، بر خلاف انتظار از زير زمينهاي مرطوب و اطاقهاي تاريک طبقات پايين ساختمان ها استفاده نمي کنند . بر عکس ، خود را در کاخ سفيد و کنگره و در ساختمان شماره 10 خيابان داونينگ و ساختمان هاي مجلس به نمايش مي گذارند . در واقع به آن « موجودات » عجيب الخلقه و وحشت آور فيلمهاي داستاني شباهت دارد که با قيافه هاي ناهنجار و مو هاي ژوليده و اندامهاي دراز ، به روي همه چيز مي لولند . در دوران جديد ، هيولاي عجيب و موجود وحشت آور بر عکس ، لباسهاي خوش دوخت بر تن مي کند و در اتومبيلهاي کشيده و گران قيمت به دفتر کار زيباي خويش به کاپيتول هيل مي رود .
همهء اين مردان در معرض ديد قرار دارند . اينان بندگان « جهان تک حکومتي نظم نوين جهاني » هستند . به متجاوزين به ناموس شباهت دارند که حتي ممکن است قرباني خود را سوار بر اتومبيل نموده و تا محل تجاوز ، محترمانه و مودبانه راهنمايي نمايند . در چنين حالي ، آنان به هيچ روي عجيب و خطرناک به نظر نمي رسند . چه در غير اينصورت ، قرباني از وحشت فرار را بر قرار ترجيح خواهد داد . بطور نمونه ، پرزيدنت بوش ، در نگاه اول ، به خادم بدون ارادهء حکومت پنهان موازي شباهتي ندارد . ولي هرگز اشتباه نکنيد ، او به همان اندازهء موجودات عجيب الخلقهء فيلمهاي وحشت آور ، عجيب و خطرناک است .
براي لحظه اي به دستور کشتار بيرحمانهء بوش فکر کنيد که چگونه يکصد و پنجاه هزار نفر از سربازان عراقي را که در کاميونها با پرچمهاي سفيد ، بر طبق مقررات کنوانسيون ژنو در حال برگشت و عقب نشيني به کشور شان بودند ، قتل عام نمود .
وحشت سربازان عراقي را در حالي که به اتکاء پرچمهاي سفيد خود ، به سوي خانه و کاشانهء خود روان بودند ، ولي ناگهان مورد حملهء هوايي امريکاييان قرار مي کيرند ، مجسم نماييد . در قسمت ديگري از جبههء مقدم جنگ ، يکصد و بيست هزار نفر از سربازان عراقي در گودالي که در آن مشغول جنگيدن ، زنده زنده مدفون شدند . آيا در مفهوم واقعي، اين همان روش موجودات وحشت آفرين عجيب الخلقه نيست ؟ آيا پرزيدنت بوش دستور خود را براي چنين اقدام وحشت آوري از کجا دريافت نموده است ؟ بله ، او دستورات خويش را از موسسهء سلطنتي بين المللي که آن نيز به نوبه خود ، زير فرمان کميته 300 قرار دارد و به المپين ها معروف مي باشد دريافت داشته است ….
کميته 300 ، از نزديک به يکصدوپنجاهسال پيش فعاليت خود را آغاز نموده ، اما شکل کنوني خويش را از سال 1897، يعني حدود 95 سال پيش بدست آورده است . کميته همواره دستورات خود را از مجراهاي غير مستقيمي ، همانند موسسهء سلطنتي روابط بين المللي صادر مي کرده است . هنگامي که مقرر گرديد يک نيروي برتر، ادارهء امور اروپا را زير نظر بگيرد ، موسسهء سلطنتي روابط بين المللي ، موسسهء تاويستاک را بوجود آورد که اين موسسه هم به نوبه خود ، دست به تشکيل سازمان ناتو زد . اعتبارات سازمان ناتو به مدت پنج سال به وسيلهء صندوق پول آلماني مارشال تامين مي شد ….
تذکر : آنچه در بالا خوانديد بخشي از ابتداي فصل اول کتاب کميته 300 دکتر جان کولمن بود. دکتر جان کولمن ، زادهء آمريکا و تبعه بريتانيا و افسر برجسته MI6 بوده که مدت بيست و پنج سال نقش ديده بان از تاريکي را به عهده گرفته و با ارتباطي که از آن زمان ، با عوامل پنهان و آشکار داشته ، توانسته گوشه اي از کوشش هاي اين موجويت عجيب به نام « کميته 300 » را بر ملا سازد .
مترجم در پيشگفتار کتاب آورده است :
در سال 1992 هنگامي که در يکي از کشور هاي انگليسي زبان نسخهء کتاب حاضر را خريداري نمودم ، در راه بازگشت ، براي تغير پرواز ، در کشور انگليسي زبان ديگري ، با ميزبان خود ضمن ساير مطالب ، دربارهء مضمون کتاب گفتگو نمودم و او را نيز به داشتن نسخه اي از کتاب علاقه مند يافتم . براي خريد کتاب به چند کتاب فروشي بزرگ مراجعه کرديم و در کمال تعجب ، هر چه بيشتر جستجو کرديم کمتر يافتيم . طبيعي بود که بين من و ميزبانم بر سر نيافتن کتاب ، آن هم در چنين کشوري ، بحث گرم و طولاني به ميان کشيده شود . دست آخر هر دو به اين نتيجه رسيديم که علت ناياب بودن کتاب و احتمالا جلوگيري از توزيع آن ، مسايلي بوده که در متن مورد اشاره قرار گرفته است .
Comments
کتاب کمیته 300 – دکتر جان کولمن — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>