پرویز بابایی نمادی از تحول آگاهی در مقابل سود محوری یک قرن گذشته چپ ایران – مهدی کوهستانی
پرویز بابایی نمادی از تحول آگاهی در مقابل سود محوری یک قرن گذشته چپ ایران
متن جمعی زیر برای بزرگداشت زنده یاد پرویز بابایی آماده شده بود که متاسفانه امکان طرح آن نشد٬ آن عزیز یک تکه کلام بسیار با ارزشی داشت که و هر آن کس که او را می شناسد یادش می کند که می گفت ” از برای جدایی ها می گریزم از آشنایی ها “.
بر روی یکی از پلاکاردهایی یکی از اتحادیه های کارگری کانادا شعار “انسان ، نه سود” توجهات را به خود جلب میکرد و آن زمانی بود که جمعی از فعالان قدیمی کارگری برای شرکت در گنگره های کارگری استانی-ملی و همچنین سمینار چشم انداز جنبش کارگری در ایران به کانادا در سال ۱۳۸۱ دعوت شده بودند و سخنرانی زنده یاد بابایی مورد استقبال اتحادیه های کارگری کانادا قرارگرفته بود. شعار “انسان-نه سود” بسیار جالب بود و گوئی افق جدیدی را از شعارهای طبقه کارگر در پیش رو باز میکرد و تو گوئی مدتی بود که به دنبال چنین شعاری بودند. پرویز بابایی خیلی زود این شعار را گرفت و گوئی جمله ای را یافته بود که مدتها به دنبالش بود. این زمان که در سال ۱۳۸۱ (۲۰۰۲) به تازگی بحث های جهانی سازی و گسترش شرکتها و آزادی تمام و کمال سرمایه داران ورد زبان تئوریسین های نظام سرمایه داری بود و به آرزو و امیال سالیان دور دست یافته بودند و در رسانه های این نظام نوشته ها و تحلیل های دراز و طولانی از ابدی بودن نظام سرمایه داری ارائه میکردند گوئی که دیگر نظام استثمار و بهره کشی انسان از انسان با جهانی سازی سرمایه ها به سر آمده بود و در طرف مقابل طرفداران کارگران و زحمتکشان و اتحادیه های کارگری بر آن بودند و تلاش میکردند که به لحاظ نظری پاسخی در خور به نظریه پردازانی بدهند که پایان مبارزه طبقاتی و حتی پایان دوران سوسیالیسمِ را اعلام میکردند. در سال ۱۹۹۸ تظاهرات سیاتل در مقابله با جهانی سازی و کنفرانس کشورهای بزرگ نظام سرمایه داری برگزار شده بود. برخی نوشتجات دانشگاهی امپریالیسم قرن ۲۱ ام را اعلام می کردند و برخی چهره های جدید همان امپریالیسم را در وجود خصوصی سازی ها و واگذاری همه چیز به بازار آزاد و برداشتن همه موانع در برابر آزادی و بی قید و بند کردن سرمایه داران میدانستند .
نظام سرمایه داری به گفته نظریه پردازانش به راه حل های جدیدی رسیده بود این نظام با مطلق العنان کردن سرمایه داران برای دسترسی به سود های هرچند بیشتر و فزاینده تر که در برابر خود گسترش فقر و سیه روزی نیروی کار را مشاهده میکرد و به خوبی میدانست که سرمایه تحت امر سرمایه داران سودهایش را بایستی از فشار هر چه بیشتر بر نیروی کار و طبیعت بدست آورد ، طرح گسترش ان جی او ها را مطرح کرده بود تا در برابر غارت میلیاردها میلیارد دسترنج نیروی کار و نابودی طبیعت یک کتابخانه در گوشه ای از یک روستا بسازد و یک توالت عمومی در جاده ای دور افتاده بنا کند تا چنین جلوه دهد که جهانی سازی دارای مزایایی نیز هست . اما کارگران و زحمتکشان ن که در گیر مستقیم و بلافصل این ترفند های جدید بودند از همان ابتدا مقابله خودشان با این روش های جدید استثمار آغاز کردند و در اعتراضات سراسری خود در نقاط مختلف جهان به مقابله با این تهاجم جدید نظام سر مایه داری پرداخته بودند در آن دوره اعتراضات سراسری در بیشتر کشورهای جهان برای مقابله با سیاستهای جهانی سازی در جریان بود . علاوه بر اعتراضات سراسری در سیا تل در برابر اجلاس کشورهای بزرگ سرمایه داری که بسیار مورد توجه جهانیان قرار گرفت و موجب به هم ریختن اجلاس سران کشورها شد اعتراضات در سایر کشورها نیز به مقابله با سیاستهای جهانی سازی و یا همان سیاستها که بعدا به نئولیبرالیسم مشهور شد تقریبا سراسر قاره امریکا و سپس آسیا و اروپا و افریقا را فرا گرفت .
این اعتراضات خصلتی متفاوت با اعتراضات قرن بیستم داشت و تنها شامل اعتراضات در کارخانه ها وبنگاه های اقتصادی نمیشد بلکه اقشار وسیعی از بخش های مختلف مردمی را در بر میگرفت که همگان به نوعی تحت تعرض جدید شرکتهای بزرگ سر مایه داری قرار گزفته بودند . از اعتراضات کارگران و مردم افریقای جنوبی در برابر خصوصی سازیها و اعتراضات کلمبیائی ها به سیاستهای صندوق بین المللی پول (اوریل ۲۰۰۰) و بهم ریختن مجمع جهانی اقتصاد در ملبورن استرالیا (سپتامبر۲۰۰۰) و به خیابان آمدن میلیونها نفر از مردم هند (اوریل ۲۰۰۰*)در اعتراض به خصوصی سازی ایها ……خصلت این اعتراضات که تا به امروز نیز ادامه دارد و شامل جلیقه زردهای اروپائی نیز میشود دیگر تنها بحث کارگران نیست بلکه بحث ادامه زندگی انسانها در برابر سود طلبی عده ای صاحبان سر مایه های کلان است ٬ همان در اعتراضات به مجموعه وال استریت در سالهای ۲۰۰۸ به یک در صدی ها و ۹۹ درصدی ها مشهور شد . اکنون دیگر انسانیت یکطرف قرار میگرفت و سود طلبی در طرفی دیگر و این امر از طلایه های جهانی سازی در آغاز قرن بیست و یکم مشهود بود
هرچند برخی تفکرات قدیمی هم چنان این امور را در خدمت امپریالیسم میدانستند اما همه انها نوید دورانی جدید از ضرورت تغییر در گفتمان طبقه کارگر و مدافعان آن را نشان میداد٬ جنبش چپ در ایران همراه با جنبش چپ جهانی دوره ای تاریخی را از سر میگذراند که در آن دوره که به تازگی “اردوگاه سوسیالیسمِ” از هم پاشیده بود و نظام سرمایه داری همراه با نظریه پردازان آن نظم نوین جهانی را مطرح میکردند که دیگر انسان تنها برده سود طلبی و سود پرستی بود هرآنچه سود سرمایه و همراه با آن سود سرمایه دارن را تامین میکرد ارزشمند بود و در مقاوله نامه های جدید میان کشورهایی سرمایه داری و سایر پیروان آنها دیگر نه مسئله حقوق بشر و حقوق کارگر مطرح بود و نه حفظ محیط زیست و قوانین مربوط به آن که نمونه بارز و به خود بالنده این مقاوله نامه ها هم قرار داد نفتا بود که میان سه کشور امریکا و کانادا و مکزیک به تازگی بسته شده بود و در ان حقوق کارگران تنها به توافق کارگر و کارفرما سپرده شده بود و دولتها را از مداخله در امر سرمایه گذاری به دلا یل محیط زیستی منع کرده بود . در چنین شرایطی خصوصی سازیهای آموزش و پرورش و بطور کلی فرهنگ رواج یافته و بیمارستان ها و بخش بهداشت نیز تنها با سود آور بودن میتوانستند به فعالیت ادامه دهند .همچنین بخشی از طرفداران به اصطلاح سوسیالیسمِ نیز تسلیم این روند شده و سوسیالیسمِ بازار را تبلیغ میکردند که آن هم چیزی جز همان محوریت سود و سود پرستی نبود در چنین شرایطی دیگر مسئله پرولتاریا و سرمایه داری نبود بلکه بدرستی درک میشد که انسان و انسانیت در برابر سود و سود پرستی قرار گرفته است.
این امر چشم انداز جدیدی را در برابر فعالان کارگری می گشود و پرویز بابایی نیز از این امر مستثنی نبود او که کار فرهنگی را با ترجمه کتابهای انتشارات پروگرس آغاز کرده بود و برای یک نسل از فعالان چپ و کارگری به عنوان اشاعه دهنده فرهنگ چپ جهانی شناخته میشد اکنون درمی یافت که دیگر سنت قدیمی چپ پاسخ گوی نیاز های کنونی نیست
کارهای فرهنگی این شخصیت فرهنگی را میتوان در مجموع به سه دوره تقسیم کرد
برجسته ترین آثار در اولین دوره کتابهای زمینه تکامل اجتماعی و چند مقوله فلسفی تاریخ عرب در قرون جدید است که همگی از آثار شوروی آن زمان و تحت تسلط فرهنگی دوران استالین است. در کتاب زمینه تکامل اجتماعی همان ۵ دوره شیوه تولید دیکته شده که بخشی از سمینارهای دستوری است که عبارت است از کمون اولیه٬ برده داری٬ فئودالیسم و سرمایه داری است و از شیوه تولید آسیايی و شیوه تولید خورد نامی آورده نشده است. در آن دوره یک فرهنگ دیکته شده توسط نهادهای رسمی اردوگاه سوسیالیسمِ بر نوشته های تحقیقی حاکم بود و به جز اندکی نوشته های منتشر شده، همگان آن فرهنگ را ترویج میکردند و به نوعی فرهنگی کلاسه شده و مورد قبول همگان بود.
دوره دوم کارهای فرهنگی ایشان بیشتر بر کارهای فکری و فلسفی تاریخ تکامل فکری بشر مربوط است که از آن جمله میتوان کتابهای از سقراط تا سارتر و کانت و فلسفه معاصر را نام برد که بطور عمده مربوط به تکامل فکری جامعه انسانی از زمان های قدیم تا دوران معاصر است. در این دوره فرهنگ عمومی چپ جهانی و همراه با آن در ایران مهمترین مسئله برای جنبش های چپ عقل گرائی و آشنائی با فرهنگ تعقل به عنوان جایگزین فرهنگ تبعیت و پیروی از یک دستور فکری مخصوص است این آثار اساسا بیانگر آن است که بجای فرهنگ متابعت از چهارچوب فکری خاص بایستی بر تعقل و استدلال متکی بود. چیزی را بپذیریم که تعقلا بتوان از آن دفاع کرد.
و اما دوره سوم نوشتجات و آثار این مرد بزرگ همان دوره ای است که دیگر با جهانی شدن نظام سرمایه داری نظم نوین حاکم بر این جهان دیگر نه مسئله پرولتاریا و دیکتاتوری یک طبقه اقتصادی بر دیگران بلکه مسئله انسان و وجود او مطرح است. در این دوره است که کتابهای همانند اومانیسم و سوسیالیسمِ و دموکراسی و انقلابی اندیشه های انقلابی مارکس و سایر کتابهای این زمینه در دستور کار قرار می گیرد و مقالات انسان نه سود سر فصل نوشته های این انسان متفکر قرار میگیرد. زیرا که نظام سر مایه دار نه تنها با کارگران بلکه با تمامی انسان و انسانیت طرف است و این نظام در پی نابودی تمدن بشر است، تا آنکه سود و سودهایش پا بر جای بماند. این درک درست را بابایی در انتخاب متن های جدیدی را که ترجمه میکرد دنبال میکرد. از انسان در برابر تهاجم جدید سرمایه داران دفاع میکرد. هرچند برخی این تغییرات را در ک نمیکردند اما در عرصه اجتماع این تغییرات قابل مشاهده بود .
مبارزات جلیقه زرد ها در سراسر اروپا٬ کشاورزان فرودست در آسیا و امریکای لاتین٬ مبارزه بر علیه خصوصی سازی در امریکای شمالی که برای سالها در اعتراض به سیاستهای اقتصادی دولت های جهانی ادامه دارد و مبارزات سراسر جهان که دیگر نه فقط برای افزایش حقوق ها بلکه برای زندگی در برابر دیکتاتوری ها و برابری های اجتماعی و قومی و جنسیتی که در حقیقت تمامی این تحمیلات برای افزودن بر سودهای سرمایه دارانی است که در این دوره جهانی سازی دارای منافعی هم آهنگ تر وهم بسته تر شده اند .هرچند بابایی این مسائل مبرم را درک کرده بود اما عمر او اجازه نمیداد که شاهد دست آوردهای جدید این مبارزات باشد. مبارزاتی که همچنان در سراسر جهان برای مقابله با جنگ افروزی ها و تهاجم های جدید به معیشت مردمانی است که تحت سیطره این سرمایه داران قرار دارد . سرمایه دارانی که امروزه بیش از هر زمان در سراسر جهان متحد هستند تا سودهایشان محفوظ مانده و آسیبی نبیند و در برابر برایشان هیچ اهمیتی ندارد که زندگی انسان ها در هر دقیقه و ثانیه نابود شود. یادش مانا و کارهایش محلی برای اندیشیدن.
مهدی کوهستانی
تیر ماه ۱۴۰۳
این کامنت مربوط به آقای بابایی و آثار او نیست و فقط مربوط به برخی از نکات متن مقاله است.
.
نظام سرمایه داری مستقل از اراده انسانها نیست و خود بخود انسان را به نابودی نمی کشاند. این اندیشه که تکامل اجتماعی انسان مستقل از اراده اوست و مثلا سرمایه داران آنقدر احمق هستند که نمی فهمند که دارند جهان را نابود میکنند و یا قانونمندی تکامل اجتماعی بگونه ای است که بلاخره جامعه کمونیستی بوجود می آید، توهمات و استدلالهای بد است.
.
تضادی بین انسان و سرمایه داری وجود ندارد، سرمایه داری بخشی از وجود واقعی انسان است (شبیه این را به این صورت داریم: ایرانی اسلامی نیست، اسلام برای ایرانی غریبه است، که البته میدانیم که چنین نیست)، هر نوع از استثمار نیروی کار و سیستم اجتماعی منطبق با آن، هر نوع جنایت و سرکوب در تاریخ، نوعی از وجود تاریخی-فرهنگی انسان است. در انسانیت است که استثمار و استعمار و مردسالاری و سایر کثافتکاری ها وجود دارد، اینها غیر انسانی نیستند.
.
البته انسان ایده ال، انسان جامعه کمونیستی و آنارشیستی است و ما برای چنین نوعی از بودن باید مبتکر و فعال باشیم. پیدایش روابط کمونیستی-آنارشیستی، تکامل انسان از نوع حاکم اقتدارگرایانه به نوع حاکم غیر اقتدارگرایانه است – تکامل انقلابی انسان و نه تکامل ارتجاعی او. تا به امروز تکامل انسان ارتجاعی بوده است. اکثریت عظیم اهالی کره زمین زیر سلطه مشتی سلطه جو زیست کرده اند. دلیلی وجود ندارد که انسان برای همیشه با فرهنگ ارتجاعی زیست نکند، ارتجاع میتواند تا ابد ادامه پیدا کند. دلیلی هم وجود ندارد که این فرهنگ را انسان نتواند به فرهنگی ازاد کمونیستی -آنارشیستی تبدیل کند. همه چیز بستگی به شناخت، اراده انسانهای انقلابی و ذکاوت آنها دارد، اینکه، بلاخره ، آیا آنها میتوانند باهوش تر از ارتجاعیون باشند و هوشیارانه تر عمل کنند یا خیر.
.
آنارشیست