پاکستان، سرمایه داری ی مسلح
در پس زمینه بحران اقتصادی، پاکستان بار دیگر با یک طوفان سیاسی به لرزه درآمده است. آقای عمران خان که پس از عدم رای عدم اعتماد به وی در پارلمان از سمت خود به عنوان نخست وزیر برکنار شد ، راهپیمایی ای را علیه جانشین خود شهباز شریف ترتیب داد و از یک سوء قصد جان سالم به در برد. در کراچی، رهبران محلی، بازرگانان و نظامیان بر سر سرکوب و کنترل کارگران صنعت نساجی با مشت آهنین توافق دارند.
نویسندگان Laurent Gayer & Fawad Hasan
گرین پارک که در حاشیه منطقه صنعتی لندی، در جنوب شرقی کراچی – پایتخت اقتصادی و مالی پاکستان – ، شهر محصور شده ای است که به تازگی ساخته شده. جزیرهای نادر از سرسبزی در این حومه صنعتی پرجمعیت، که به ساکنانش امتیاز یک پارک با دقت نگهداری شده در کنار ساختمانهای زیبائی را اهدا می کند که در پای آنها خودروهای بیابانگرد شهری (SUV) آخرین مدل پارک شدهاند. با بازتولید کدهای مسکن نخبگان، از خانوادههای مردان خودساخته (self-made-men) در صنعت محلی استقبال می شود و در کنار آنها کسانی جذب می شوند که برایشان نیروی کار فراهم میکنند و همچنین مدیرانی از طبقه کارگر که به تدریج پلههای ترقی اجتماعی را طی کردهاند. اگر زیرساختهای این استان همیشه مطابق با جاهطلبیهای آن نیست – شبکه برق آن به اندازه مناطق کارگری اطراف معیوب است – رونق وقیحانه آن گواه چشمانداز صعود اجتماعی در منسوجات و پوشاک، گل سرسبد صنعت پاکستان است.
آقای بلال خان* (۱) یکی از این کارگران ارتقاء یافته است. او در ماه مه ۲۰۲۲، در یک آپارتمان بزرگ و مبله، از ما پذیرایی می کند. بین جرعه هایی از کاهوا، تهیه شده از چای سبز که نزد پشتون های پاکستان عزیز است، او مسیر مثال زدنی خود را برای ماتعریف میکند. او که اصالتاً اهل منطقه دیر در شمال غرب کشور است، در کراچی بزرگ شده و تحصیلات خود – گواهی پایان دوره متوسطه – را در آنجا گذرانده است. وقتی استخدام شد فقط پانزده سال داشت. او که به عنوان یک یاور ساده در پایین ترین پله یک کارخانه نساجی شروع به کار کرد، اکنون در ۴۳ سالگی به عنوان مدیر تولید در یکی از بزرگترین شرکت های پوشاک کشور مشغول است.
او این موفقیت را مدیون سخت کوشی خود، و البته بالاتر از آن، روابطش با احزاب سیاسی ای می داند که بدون حمایت آنها اداره کارخانه اش غیرممکن می باشد. برای سه دهه، از سال ۱۹۸۵ تا حدود ۲۰۱۵ (به ضمیمه مقاله «باندهای کراچی» مراجعه کنید)، کراچی در واقع تحت نفوذ این احزاب نظامی شده بود که دسترسی به خدمات اصلی شهری (آب، برق، حمل و نقل…) را کنترل می کردند. فعالیت های همراه با خشونت شان – برخی از اعضای آنها نظم را در کارخانه ها حفظ می کردند – در نهایت آنها را به شرکای اساسی صاحبان صنایع تبدیل می کند.
حرف های آقای خان تمام نشدنی است وقتی در مورد اینکه چگونه این صنعت صادرات محور توانست بر مانع همه گیری کووید-۱۹ غلبه کند که منجر به بسته شدن مرزها و کاهش فروش داخلی شده بود. در اوایل سال ۲۰۲۰، یک بازار جدید به طور ناگهانی در مقیاس جهانی باز شد: تجهیزات محافظت ضد ویروس. شرکت های بزرگ زیر بار تولید در غرب غرق شده بودند. « ما قرارداد بزرگی با آمریکاییها برای ساخت ماسک، روپوش و غیره امضا کردیم. من شخصاً بر ساخت حداقل یک میلیون محصول از این دست نظارت داشتهام». این تولید از حمایت آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده (Usaid) بهره می برد که به ۹ شرکت کمک می کند تا محیط کاری خود را تطبیق دهند و سپس گواهینامه های لازم برای صادرات را دریافت کنند. در عرض چند ماه، یک زنجیره تامین جهانی جدید با حمایت ترانزیت هوایی قابل توجه، اعم از غیرنظامی و نظامی راه اندازی شد.
با این حال، این دولت پاکستان بود که بیشترین کمک مالی را از طریق بانک مرکزی برای توسعه و نوسازی دستگاه تولید انجام داد. علاوه بر این، استراتژی قرنطینه علیه همه گیری که محلی و محدودیت زمانی داشت، تسخیر بازار به ضرر رقبای هندی، چینی و بنگلادشی را تسهیل کرد که با قرنطینه های طولانی مدت مواجه شدند. صنعت نساجی که پانزده میلیون نفر در آن کار می کنند و ۸.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) را تشکیل می دهد، از این بحران قوی تر بیرون آمد: فروش خارج از کشور که بیش از ۶۰ درصد از کل صادرات پاکستان را تشکیل می دهد، تمام رکوردهای خود را در سال های ۲۰۲۲-۲۰۲۱ شکست. (۱۹ میلیارد دلار).
در سال ۲۰۱۲، آتش سوزی یک کارخانه نساجی باعث مرگ ۲۵۵ نفر شد
این رشد می تواند به خطر افتد، افزایش قیمت پنبه به دنبال سیلهای وحشتناک در تابستان ۲۰۲۲ و همچنین کمبود انرژی که به دلیل هجوم اروپا برای گاز طبیعی مایع (LNG) تشدید شده است، آن را تهدید می کند(۲). برخی کارفرمایان همچنین نگران پیامدهای اقتصادی و اجتماعی تورمی هستند که نرخ سالانه آن در اکتبر ۲۰۲۲ به ۲۶ درصد رسید. مدیر یکی از بزرگترین برندهای پوشاک آماده در کشور و وارث خانواده بزرگ کارفرمایان کراچی، آقای زاهد ممون* حتی از یک سناریوی سریلانکا با اشاره به تظاهرات وسیعی که در بهار و تابستان ۲۰۲۲ جزیره را تکان داد، میترسد (۳).
با این حال، سرمایه داری صنعتی پاکستان در مواجهه با بی نظمی آینده، دارای منابع ایمنی قوی است. در واقع، توانایی آن برای غلبه بر بحران ها، در طول تاریخ خود ، نه با توانایی آن در سازگاری با شرائط و نه حتی با کمک مالی دولتی توضیح داده می شود. کارفرمایان عمدتاً به دستگاه سرکوبگر و تسامح مقامات کشوری و لشکری در قبال اقدامات غیرقانونی شان تکیه کرده اند (نقض قانون کار و استانداردهای ایمنی، عدم پرداخت اضافه کار، اخراج های خودسرانه و غیره. .)،امری که با توجیه استراتژیک بودن این بخش انجام می گیرد. صنعت نساجی کراچی با سه دهه تجربه درگیری سخت شهری، موفق ترین شکل این سرمایه داری مسلح است.
در ۱۵ مه ۲۰۲۲، با وجود گرمای سوزان، فدراسیون ملی اتحادیههای کارگری (NTUF) خواستار تظاهرات علیه این روشها شد. برخلاف آنچه از نامش پیداست، این سازمان کمتر شبیه یک سندیکای صنفی است تا یک سازمان غیردولتی (NGO) که از حقوق کارگران در دادگاه یا در افکار عمومی دفاع می کند. آن روز در خارج از باشگاه مطبوعات، محل تجمع اصلی کراچی، هیچ جمعیتی وجود نداشت: چند ده کارگر و اعضای NTUF، به علاوه تعداد انگشت شماری از فعالان سازمان های برادر آن مانند فدراسیون کارگران خانگی (HBWWF). سخنرانان یکی پس از دیگری پشت بلندگو قرار می گیرند ، اما سخنان آنها تا حد زیادی توسط سیستم صوتی قوی تر گروه دیگری از تظاهرکنندگان – برای آرمان فلسطین – خفه می شود. این تجمع صنفی بازتابی از جنبش حقوق کارگران در کشور است: بی خون و با صدائی که به سختی شنیده می شود.
با این حال، فعالان NTUF حاضر به تسلیم شدن نیستند. دو چهره آن آقای نصیر منصور و خانم زهرا خان در همه صحنه های مبارزه حضور دارند. با ارائه کمک های حقوقی به کارگرانی که به ناحق اخراج شده اند یا به کسانی که در تلاش برای به رسمیت شناختن اتحادیه خود هستند، آنها همچنین در کنار قربانیان حوادث صنعتی قرار دارند : مانند خانواده های ۲۵۵ کارگری که در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۲ ، در آتش سوزی کارخانه پوشاک علی اینترپرایز جان باختند. در حالی که دلایل اصلی فاجعه هنوز روشن نیست (اتصالی برق یا آتش سوزی ؟)، عدم رعایت اقدامات ایمنی بدون شک به افزایش تلفات انسانی آن کمک کرده است. این کارخانه برای گروه آلمانی KiK شلوار جین تولید میکرد و دادگاه مرتبط با این آتشسوزی صنعتی – مرگبارترین تا به امروز –در عین حال زنجیرههای تولید ارزش جهانی شده را نیز محاکمه می کند. کمپین بسیج فراملی به رهبری NTUF و خانواده های قربانیان در پاکستان و آلمان به مدت یک دهه، گروه KiK را مجبور کرد که غرامت قابل ملاحظه ای به این خانواده ها بپردازد. اگرچه دستگاه قضائی آلمان از به رسمیت شناختن مسئولیت مشتری(KiK) در فاجعه امتناع کرد ، اما قانون مصوب سال ۲۰۲۱ توسط برلین در مورد وظیفه هوشیاری در زنجیره تامین (قانون LkSG) که از ۱ ژانویه ۲۰۲۳ لازم الاجرا می شود، با اشاره به این موضوع افزایش کنترل تامین کنندگان برندهای بزرگ اروپایی (۴) را ضروری می کند. با این حال، هنوز کارهای زیادی باید انجام شود. به خصوص همانطور که آقای منصور و خانم خان اشاره می کنند، همه گیری کووید منجر به احیای اقدامات غیرقانونی شده است.
«مدرنیزاسیون» نیروی کار را زنانه می کند
در استان سند، جایی که کراچی در آن قرار دارد، قرنطینه (۲۳ مارس – ۲۸ آوریل ۲۰۲۰) پوششی عالی برای کاهش وحشیانه نیروی کار فراهم کرد. هنگام دریافت دستمزد، برخی از کارگران متوجه می شوند که کارت ورود به کارخانه شان مصادره شده و بدین ترتیب از تعطیلی کارخانه مطلع می شوند. سایرین فقط از طریق تلفن از اخراج خود مطلع می شوند. در بسیاری از موارد، کارگران اخراجی، برخلاف قانون، نه حقوق دریافت می کنند و نه حق سنوات. این شیوهها تکاندهنده است: برخی از این شرکتها از وامهایی با نرخ یارانهای برای پرداخت حقوق بهرهمند و در مقابل آن متعهد شده بودند که اخراجها را متوقف کنند.
بحران همه گیری به بسیاری از صنعتگران این فرصت را داده است تا زنجیرههای تولید خود را «بهینهسازی» کنند. بهعنوان رئیس سابق فدراسیون کارفرمایان پاکستان، آقای نجم کتیاوری*، که ریاست یک شرکت بزرگ پوشاک را بر عهده دارد، می گوید: «کووید یک موهبت الهی بوده است. ما را قادر ساخت تا سهم مهمی از بازار را به دست آوریم، اما همچنین ما را به بازنگری در نحوه انجام کارها و افزایش بهره وری با مدرن سازی خود و اجرای فرآیندهای کارآمدتر سوق داده است». در این بخش، «مدرنیزاسیون» به ویژه شامل زنانه شدن نیروی کار است که به دلایل فرهنگی نسبت به سایر کشورهای آسیایی مانند کامبوج، ویتنام و تایلند پیشرفت کمتری دارد (۵). زنانی که گفته می شود «با وجدان تر و مطیع تر» هستند،و به طور متوسط برای کار برابر با مردان ۴۰٪ کمتر حقوق می گیرند.
.
در پاسخ به هدف کنترل اجتماعی و همچنین کاهش هزینه، ترجیح جنسیت در استخدام اخیرا افزایش یافته است. مدیر تولید یک شرکت بزرگ پوشاک، آقای کامران حسین* به ما می گوید که اخیراً در جلسه ای شرکت کرده است که «همه مدیران گروه دعوت شده بودند. ما حداقل صد و بیست نفر بودیم. و در آنجا، روسا به ما گفتند: از این به بعد شما فقط زنان را استخدام خواهید کرد». این «تبعیض» به طور فزاینده ای قابل مشاهده است. در لندی از کنار اتوبوسی رد میشویم که کارگران زن را حمل میکند، در پشت آن یک بنر تبلیغاتی از افتتاح یک کمپین استخدامی که منحصراً مختص زنان است، خبر میدهد.
موج اخراج کارگران مرد به دلیل افزایش هزینه های تامین مواد و کمبود انرژی احتمالا تشدید خواهد شد. فرو بردن دهها هزار کارگر در وضعیتی بسیار شکننده، از سوی دیگر تسهیل کننده اقدامات غارتگرانه و سلطه جویانه کارفرمایان است. در حالی که مدت قانونی کار ، با احتساب اضافه کاری، دوازده ساعت در روز است ، ما کارگرانی را ملاقات کردیم که مجبور بودند بیست و چهار یا حتی سی و شش ساعت به طور متوالی کار کنند، البته با چند وقفه زمانبندی شده برای رفتن به توالت یا بلعیدن یک وعده غذایی در حال حرکت. علاوه بر این، به ندرت اتفاق می افتد که اضافه کاری طبق قانون با دو برابر شدن نرخ معمول ساعت کار ، پرداخت شود و یا حتی اصلا پرداخت شود. در چشمانداز صنعتی که اتحادیهها از حضور در آن منع شدهاند و امکان توسل به رویههای قانونی پرهزینه و پر زحمت است، مقاومت در انزوا باقی میماند و پوشش رسانهای کمی دریافت میکند.
مدیریت پرسنل به یک افسر سابق سپرده شده است
با این وجود، اینجا و آنجا شکاف هائی در این نظم تحمیلی کارفرمایان بروز می کند. آقای عبداللطیف چاندیو* که به مدت ۹ سال در اینترنشنال نساجی، یک شرکت بزرگ واقع در منطقه صنعتی کورنگی، اپراتور ماشین آلات بود، در میان یک گروه بیست و پنج نفر اخراجی قرار داشت که در آغاز همهگیری ویروس کرونا بدون هیچ گونه توضیحی تعلیق شدند. این کارگر جوان ۲۵ ساله با امتناع از پذیرش سرنوشت خود به NTUF نزدیک می شود که شکایتی را در دادگستری کار برای حمایت از وی طرح می کند. از طریق شرکت واسطه استخدامکنندهای که به او این شغل را داده بود و معمولاً حقوق ماهانهاش را پرداخت می کرد، مدیریت به او یک توافق مالی پیشنهاد میدهد که او قبول نمیکند. سرسختی او شرکت استخدام کننده مورد نظر را خشمگین می کند که مانند بسیاری از هم صنف هایش می داند که چگونه از تماس های خود در احزاب سیاسی و دنیای زیرزمینی در صورت بروز اختلافات کاری استفاده کند.
این گونه ارتباطات که در محلههای کارگری یا در گوتها (دهکدههای شهری که در آن شیوه زندگی نیمه روستایی باقی مانده است) عمیقا ریشه دارند ، نفوذ کارفرمایان را در زندگی روزمره کارگران گسترش میدهند. آقای چاندیو که نه سال پیش روستای زادگاهش در سند را ترک کرده و در یکی از قدیمیترین گوتهای کورانگی ساکن شده است، به سرعت بهای سرسختی اش را میپردازد. در این منطقه که انبوه درختان میوه و سبزی خیره کننده مزارع در برابر دکور خاکستری منطقه صنعتی اطرافش خودنمایی می کند، زیبایی محیط طبیعی نباید گمراه کننده باشد.اهالی در این «روستا» علاوه بر مواجهه گسترده با آلودگی های صنعتی که به گفته ساکنانش منجر به بیماری های تنفسی و سرطان های زودرس می شود، با ترس از باندهایی به زندگی خود ادامه می دهد که در دهه ۲۰۱۰ محله های بلوچ را در شهر قتل عام کردند. درست است که این باندها عمدتاً بین سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ متلاشی شدند، اما برخی از اعضای آنها همچنان در خدمت کارفرمایان و نماینده های محلی آنها به راحتی دست به خشونت می زنند.
پس از رد پیشنهاد سازش کارفرمایانش، قلدرها و لات ها به سرعت به ملاقات آقای چاندیو آمدند. تهدیدها و توهینها در ملاعام زندگی را برای او غیرقابل تحمل میکند و او مجبور به اسباب کشی می شود، او توضیح میدهد: «ما مردم محترمی هستیم، آنها نمی توانند به خانه من بیایند و به من توهین کنند. بنابراین تصمیم گرفتم خانواده ام را به جای ساکت تری ببرم، نه به خاطر ترس، بلکه به خاطر آبرویم».
نه چندان دور از آنجا، منطقه چاکرا گوت چندین سال است که پذیرای جریان مداوم کارگران مهاجری است که از مناطق روستایی سند به دلیل تأثیرات تغییرات آب و هوایی (خشکسالی، سیل و غیره) رانده شده اند. این منطقه جنوب پاکستان به طور فزاینده ای قربانی تغییرات اقلیمی است. پس از گذر از مسیری پر دست انداز در میان کوچه های باریک و پر پیچ و خم، به یک دابای محلی می رسیم ، یک غذاخوری محبوب که ساکنان مرد محله برای خوردن غذا یا کمی استراحت زیر سایه درخت بلند چریش به اینجا می آیند. این غذاخوریها علی رغم بیاعتمادی که از زمان دیکتاتوری ضیاء الحق (۱۹۷۷-۱۹۸۸) در مورد آنها وجود دارد، محل تبادل نظر و بحث هستند. در برخی از آنها همچنان این هشدار بر روی دیوارها به چشم می خورد: «لطفا از هرگونه بحث سیاسی خودداری کنید». این نوع هشدارها باعث نمی شود که آقای ارشد خاشخیلی* و دوستانش متمایل به رعایت آن باشند. آنها چهار زانو روی تخت های بافته شده از طناب می نشینند و مصمم هستند تا درباره سختی هایی را که در ماه های اخیر پشت سر گذاشته اند، تبادل نطر و برای سازماندهی خود برای به دست آوردن شرایط کاری بهتر، تلاش کنند.
آقای خاشخیلی* تا اکتبر ۱۳۹۰ به عنوان اپراتور ماشین در شرکت پوشاک جین مشغول به کار بود. این شرکت مستقر در کورنگی در سال ۲۰۰۵ تاسیس شد و هشت هزار و پانصد نفر را استخدام کرد تا اینکه در ژوئیه ۲۰۲۲ نیمی از کارکنان خود را بدون اطلاع قبلی اخراج کرد. این شرکت که شلوار جین برای برندهای بزرگ بینالمللی (H&M، C&A، Zara، Mango، Walmart و غیره) تولید می کند، تصویر خود را با برجسته کردن ارزشهای اخلاقی و احترام به محیط زیست و همچنین استفاده از تجهیزات پیشرفته منزه جلوه می دهد. آقای خاشخیلی و همرزمانش با این وجود شرایط ظالمانه کار در این شرکت را افشا و محکوم می کنند، جایی که مدیریت پرسنل به یک افسر سابق ارتش سپرده شده که برای اجرای تصور خویش از نظم و انضباط کارخانه، به اراذل و اوباش بدنام متکی است.
این تبانی ها گاهی پیش چشم همگان آشکار می شود. در آوریل ۲۰۲۱، خانم فیضه محمد*، یک خیاط سی و چند ساله، پس از درخواست پرداخت پاداش سالانه ای که به طور سنتی توسط شرکت های سود ده به کارمندانشان تخصیص داده می شود، با یک زنجیر ضد سرقت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او در میان مهاجمان ، چندین مرد قوی هیکل را شناسائی می کند که به تازگی توسط کارفرمایش استخدام شدهاند، کسانی که پس از این جریان بدون نگرانی در کارگاهها همچنان پرسه می زدند.
ظهور نیروهای پلیس صنعتی جدید
با تلاش برای بسیج کارگران برای احقاق حقوقشان، آقای خاشخیلی و همراهانش به زودی خشم مدیریت و حامیان قدرتمندش را برانگیختند. تعدادی از کارگران با توقیف شناسنامه توسط پلیس ساکت می شوند و پلیس خواستار امضای استعفانامه برای پس دادن شناسنامه به آنها می شود. پس از چند ماه تنش با مافوق هایش، آقای خاشخیلی نیز به نوبه خود قربانی ارعاب می شود. وی توسط دژخیمان رئیس پرسنل دستگیر و با ضبط گوشی تلفن همراه با دستبند به واحد تولیدی دیگری منتقل و در سلول انفرادی زندانی می شود. دستگیرشدگان او ادعا میکنند که با اطلاعات ارتش معامله کردهاند و تهدید میکنند که در صورت شکایت به دادگاه، او را مخفیانه ناپدید خواهند کرد. عادی بودن این نوع تهدیدها که توسط چندین شاهد تأیید شده است نشان می دهد که فرهنگ ترور دولتی حتی در معمولی ترین اختلافات کارگری نیز نفوذ کرده است.
در کنار این تهدید خشونت های فراقانونی، استفاده از پلیس و نهاد های کیفری باعث توسعه رفتار های خودسرانه می شود. مدت کوتاهی پس از ربودن ساختگی آقای خاشقلی، پسر عموی او، آقای ساجد ملاح*، متوجه می شود که مورد شکایت پلیس محلی قرار گرفته است. او به همراه چند تن از کارمندان پوشاک جین متهم است که هنگام خروج از کارخانه برای یکی از مدیران شرکت کمین کرده است، اتهامی که او آنرا رد و استدلال می کند که این شکایت فقط برای مجبور کردن او به استعفا و مجازات او به دلیل نافرمانی اش بوده است. با تحت فشار قرار دادن او از نظر مالی، مراحل قانونی او را در وضعیتی شکننده قرار داد. همانطور که آقای ملاح اشاره می کند، این پرونده ها همچنین در خدمت «بی آبرو کردن» و «تخریب زندگی» کارگران سرکش است و آنها را از چشم انداز شغلی محروم می کند زیرا خوردن چنین انگی از چشمان یک استخدام کننده دقیق پنهان نمی ماند.
وقتی این فشارهای فردی ناکافی است، مثلاً در صورت تظاهرات وسیع ، حضور پلیس در مجاورت یا حتی در کنار دیوارهای کارخانه ها تقویت می شود. ویدئویی که در سال ۲۰۲۱ توسط کارگران پوشاک جین فیلمبرداری شده است، پلیس را نشان میدهد که کارگران را در کارخانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهد. یکی از افسران ارشد پلیس کورنگی در پاسخ به سوالی درباره روابط خود با کارفرمایان محلی، تأیید می کند که هیچ خواست یا تقریباً هیچ خواستی را نمی توان از صنعتگرانی رد کرد که «با کمک به خزانه و درآمدهای صادراتی دولت، فرزندان عزیزان رهبران سیاسی هستند».
صنعت گران نیز از کالایی شدن امنیت عمومی سود می برند. در سالهای اخیر، شهرک بازرگانی صنعتی سند (SITE)، قدیمیترین منطقه صنعتی کراچی، مانند دژهای نظامی با رنگهای استتاری پوشیده شدهاند، و در آنها افراد مسلح نگهبانی میدهند. این پلیس های صنعتی جدید کارمندان شرکت گاردهای امنیتی رنجرز (RSG) هستند، که وابسته به نیروی اصلی شبه نظامی محلی، تکاوران سند، است که تحت کنترل مقامات غیرنظامی اما توسط افسران ارتش فرماندهی میشود. بوجود آمدن این سرویس خدمات پلیس صنعتی در پی مذاکره و به خواست با انجمن صنعتی SITE (اتحادیه کارفرمایان) انجام گرفته است. ساکنان نواحی کارگری اطراف که با باروهایی که در حاشیه شهرک صنعتی برپا شده ، تحرکات آنها به طور قابل توجهی مختل شده است، در مورد آنها دچار توهم نیستند. یک مقام منتخب محلی از ناحیه بوانی چالی در مقابل یکی از دیوارهایی که حق ورود عابران پیاده در جایی که بیشتر و بیشتر شبیه یک منطقه نظامی-صنعتی به نظر میرسد، کنترل می شود، با ناامیدی نتیجه میگیرد: «آن کسی که به ویولنها پول میدهد، موسیقی را انتخاب میکند».
هر چقدر هم که بسته و محکم به نظر برسد، این سیستم سلطه بی عیب و نقص نیست. با رشد این بخش، وظیفه هوشیاری شرکت های چند ملیتی می تواند برخی از آنها را مجبور کند تا در مورد اقدامات اجباری تامین کنندگان خود گزارش دهند. بنابراین، نقض حقوق بشر اشاره شده در قانون آلمان LkSG شامل محدودیتهایی می شود که توسط ماموران امنیتی، دولتی یا خصوصی، بر آزادی اجتماعات اعمال می گردد (۶). به نظر میرسد این بند برای مقابله با تعداد بیشماری از متخصصان خشونت که به شرکتهای نساجی کراچی و در جهت منافع بزرگترین برندهای جهان خدمات می دهند، طراحی شده است.
۱- نام همه کسانی که با ستاره مشخص شدهاند، تغییر داده شده است.
۲- Marine Godelier, « Énergie : la politique de l’UE plonge le Pakistan dans l’obscurité », La Tribune, Paris, 27 juin 2022.
۳- مقاله «سریلانکائی ها قدرت را به چالش کشیدند»، لوموند دیپلماتیک ژوئیه ۲۰۲۰ https://ir.mondediplo.com/2022/07/article4120.html
۴- Robert Grabosch, « La loi allemande sur le devoir de vigilance », Friedrich-Ebert-Stiftung, Bonn, janvier 2022. ۵- International Labour Organization, « Employment, wages and productivity trends in the Asian garments sector », Genève, janvier 2022.
۶- Act on Corporate Due Diligence in Supply Chains, section 2, art. 11.
Laurent Gayer
مدیر تحقیقات در مرکز تحقیقات بین المللی (CERI) – Sciences Po، نویسنده کتاب Le Capitalisme à main armee. دفاع از نظم کارفرمایان در یک کارگاه جهانی، CNRS Éditions، پاریس، که در ژانویه 2023 منتشر می شود.
Fawad Hasan
روزنامه نگار
Comments
پاکستان، سرمایه داری ی مسلح — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>