Comments

نظری کوتاه بر دیدگاه‌های مختلف در ارتباط با انحلال حزب کارگران کردستان (پ ک ک) / شباهنگ راد — 3 دیدگاه

  1. در ادامه نقد مقاله آقای فولادی
    چرا شعار آزادی بی قید و شرط بیان و تجمع ممکن نیست و احمقانه است؟
    دلیلش این است که جامعه انسان بر اساس اخلاق کار میکند و نمیتوان تبلیغ و ترویخ کارهای غیر اخلاقی را آزاد گذاست. کلا قرارهای اخلاقی یعنی نقض بی قید و شرط بودن آزادی. مثلا، تبلیغ و ترویج راههای دروغگویی، دزدی و آدم کشی و تجاوز جنسی و غیره را نمیتوان آزاد گذاشت و وارد دروس مدرسه کرد. باید بین خوب و بد فرق قائل شد و بد را محدود کرد.
    حال که نمیتوان آزادی بیان و تجمع را مطلق کرد، چطور میتوان از سوء استفاده از آن بمنظور محدود کردن افکار و کارهای خوب جلوگیری کرد؟ برای اینکار باید از همه برای تعیین اینکه چه چیزی خوب و چه جیزی بد است کمک گرفت، یعنی همه در تعیین امر بد از خوب باید شرکت کنند. این هست روابط شورایی. فرق روابط شورایی با روابط دموکراتیک در این است که در روابط شورایی یادگیری و تشخیص و تعیین امر خوب و بد توسط همه انحام می شود نه توسط یک عده ای خاص بنام نماینده که معلوم نیست نماینده چه غلطی را بعدا از جدا شدن از جمع ، بپذیرد.
    کلیدی ترین و حیاتی ترین محل تجمع، محل کار است. محل کار باید شورایی باشد تا تمام خوب و بد آن توسط همه بحث شود، از جمله خوب از بین بردن مالکیت بر وسایل تولید در دست عده ای معین نه در دست همه کارگران. این بحث و تبادل نظر باید در محیط شورایی باشد نه محیط دموکراتیک. کلا، محیط دموکراتیک احتیاج به دولت دارد و دولت دست کارگران را از تعیین خوب و بد زندگی خودکوتاه میکند.

    آیا میدانید قانون چیست؟
    قانون هیچ چیز نیست جز تعیین خوب و بد بعنوان دستورالعمل برای اعمال دولت و قضات. در جوامعی که استثمار وجود دارد، مثل جامعه سرمایه داری، قانون جای اخلاق را میگیرد تا استثمار پنهان شود و دولت در حفظ آن کمک کند.
    کسانیکه از دموکراسی دفاع میکنند در حقیقت از دولت و قانون دفاع میکنند و شیاد هستند. قانون بدرد نمیخورد، اخلاق بدرد میخورد. مهمترین و کلیدی ترین و حیاتی ترین محل بحثهای اخلاقی در محل کار است.در این محل، مهمترین و کلیدی ترین و حیاتی ترین موضوع بحث اخلاقی این است که روابط سرمایه داری خوب است یا بد. کتاب سرمایه مارکس برای این نوشته شده است که در محل کار از بد سرمایه داری بفهمیم و آنرا با الغای مالکیت بر وسایل تولید در دست عده ای معین به خوب تبدیل کنیم. جالب است که اینرا مارکسیستها نمی فهمند.
    انارشیست

  2. درباره شیادی دموکراسی خواهی،
    شیادان دموکراسی خواه به ما زنان و کارگران میگویند که باید طرفدار دولت دموکراتیک پارلمانی سرمایه داری باشیم.
    حال چرا شیاد هستند؟
    – محل کار در روابط سرمایه داری دموکراتیک نیست، بلکه بر اساس دیکتاتوری یک صاحب، چند صاحب و یا یک مدیر و یا چند مدیر است. ان مارکسیستها و یا بورژواهائی که به ما میگویند باید طرفدار دموکراسی پارلمانی باشیم، یا خودشان کار نمیکنند و مفت خور هستند، حال به هر دلیلی، یا اگر کار میکنند، ذهنیت بردگی دارند و پابوس اربابان صاحب محل کار و یا مدیران آنها هستند.
    – محل کار در سرمایه داری کشورهای دموکراتیک پارلمانی سلسله مراتبی است. در این شیوه سازماندهی، یک دیکتاتور بر زیر دست خود حاکم است و زیر دست بر زیر دست دیگر تا پائین ترین کارگران. بالایی ها همه بر پائینی ها و بر سرنوشت زندگی معاشی همه سلطه دارند.
    – تمام احزاب پارلمانی جوامع سرمایه داری دموکراتیک بر اساس سلسله مراتب کار میکند و یک یا چند ارباب بالا دارند که همه کاره هستند و توده ها همه سیاه لشکرند. آن بالائی ها یا خودشان سرمایه دارند و یا رشوه بگیر سرمایه داران هستند. کارگران فریب خورده از روابط بالائی های حزبی خبر ندارند.
    – تمام دولت دموکراتیک کشورهای سرمایه داری سلسله مراتبی هستند و بر اساس استبداد بالا دستی ها اداره می شوند.
    – زنان و کارگران جامعه نمیدانند چه رابطه ای بین وکلا، وزرا، قاضی ها، وزیران و بقیه با ثروتمندان، گانگسترها و بقیه استثمارگران و فاسدها وجود دارد.
    . تقریبا تمام جلسات دولتی ها در بسته است و آنها برای میلیونها زن و کارگر تصمیم گیری میکنند. مثلا در جنگها، تصمیم به جنگ میگیرند و کارگران را به قتلگاه می فرستند.
    – دموکراسی برای کارگران جوامع سرمایه داری هیچ چیز نیست جز انتخاب یک مستبد سیاسی.
    – فرق بین جوامع دیکتاتوری سرمایه داری و جوامع دموکراتیک سرمایه در این است که در اولی کسی ارباب سیاسی انتخاب نمیکند اما در دومی انتخاب میکند.
    – تمام فعالیت سیاسی زنان و کارگران در دموکراسی ها محدود است به استثمار شدن هر روزه و یک روز بعد از دو یا چهار سال انتخاب اربابان شیاد و مستبد.

    پس،
    دموکراسی خواهی در اپوزیسیون داخل و خارج ایران هم شیادی است. زنان و کارگران دموکراسی خواه یا ناآگاه هستند، یا نوکر و کلفت صفت هستند و یا امید دارند که در بخت آزمائی ارباب سیاسی شدن شرکت کنند و خادم سرمایه داران شوند.
    انگلس درست میگفت که دموکراسی بورژواها برای درک وضعیت ذهنی کارگران است تا ببینند که کی باید بجان آنها بیافتند و کی نه.
    —.
    آنارشیست

  3. درباره این مقاله از آقای فولادی :
    ضد ونقیض گویی و اهداف ِآن

    مقاله میگوید که رژیم خمینی و اپوزیسیون فرقه گرا (منظور او مارکسیستهای بلشویک ایران است) ضد و نقیض میگویند و دنبال آزادی بی قید و شرط بیان و دموکراسی نیستند.
    در انتها مینویسد:
    “، نمی‌توان بدون ورود به ماهیت سازمان‌ها و احزابی مانند پ ک ک و بدون توضیح نقش مستقیم نیروی کمونیستی با برنامه به‌عنوان پیشرو جامعه، محاسن و معایب این رویدادها و اتفاقات سیاسی را تشخیص داد.”

    ایشون درست میگوید که بدون ورود به ماهیت سازمانها و احزاب، محاسن و معایب رویدادها و اتفاقات سیاسی مربوط به آنها را نمیتوان تشخیص داد.
    اما خود آقای فولادی را هم باید در ردیف ضد و نقیض گوهای مقاله اش قرار داد چون ایشون سالیان سال است که از جوامع امپریالیستی دموکراتیک غربی دفاع میکند اما یکبار هم نشده که وارد ماهیت بردگی مزدی و استعماری احزاب اصلی این کشورها شود. بدتر، اینکه، سیستم سیاسی بردگی مزدی آنها را، یعنی دموکراسی امپریالیستی-سرمایه داری را ، میخواهد به کارگران ایران تحمیل کند.
    واقعیت این است که ماتریالیسم تاریخی مارکس دارای یک ضد و نفیض گوئی است، استثمارگر را انقلابی معرفی میکند، مثلا بورژوازی استثمارگر علیه فئودال استثمارگر،‌ انقلابی است. این تناقض، ارتجاعی شدن بسیاری از مارکسیستها (از جمله اقای فولادی) را توضیح میدهد ، چون آنها هم در خود دیدند که نقش بورژوای استثمارگر تاریخ را بازی کنند!
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>