هيروشيما:نگاه فمينيستی به جنگ، آنيتاگلدمن
چطور افسانه به واقعيت مرگبار تبديل ميشود
نويسنده: آنيتا گلدمن*
برگردان: زهره سحرخيز
www.roshangari.info
حمله آمريکا و انگليس به عراق بر حقيقت استوار بود يا افسانه ؟ آيا آن سلاحهای کشتار جمعی که آمريکا و انگليس برای انهدامشان به جنگ دست زدند ، وجود داشتند؟ مدتهاست که رسانه ها و سياست بزرگ روی اين سوال ها متمرکز شده اند.
ولی بنظر من مبنايی که اين سوالات بر پايه آنها طرح ميشوند ، غلط است. يعنی اين مبنا که جنگهايی وجود دارند که ماهيتا با افسانه سرايی بيگانه هستند، يا نوعی تصميم به بمباران و کشتار هست که ميتوان با وجدان “پاک” ، بر اساس انگيزه های غير قابل ترديد، اتخاذ کرد! گويا در هر جنگی بر پايه ترس و تدافع ، ترکيب دروغهای قديم و جديد، تبليغ و آرزو، افسانه بافی نميشود.
در باره ماجراهای دور وبر جنگ عراق ، دروغها، افسانه سرايی ها، واقعيت های موجود- روزی همه چيز را خواهيم فهميد. ولی معلوم نيست همه ” حقيقت” را يک جا تائيد کنند . عليرغم اينکه با دستيابی برواقعيت های تاريخی ساده تر ميتوان ديد چگونه افسانه سازی شکل گرفت واز آن بهره برداری شد ، افسانه به حيات خود ادامه ميدهد، با نيروی حياتی قويتری ازواقعيت، “واقعيتی” که ما گاهی تحمل روبرو شدن با آن را نداريم.
امروز وقتی من اين سطور را مينويسم 6 ماه اوت است، سالگرد روزی که بمب اتمی آمريکا بر هيروشيما فرو افتاد. عليرغم آنکه از آن هنگام سال ها گذشته وکيلومترهادر باره آن بمب نوشته شده است، افسانه سازی در رابطه با آن هنوز هم در جريان است.
يک افسانه که به سرعت تصحيح شد چيزی بود که توسط بالاترين مقام مسئول اين تصميم ، خود پرزيدنت ترومن اعلام شد که در اولين اعلام رسمی و عمومی چنين گفت:” اولين بمب اتمی روی هيروشيما، يک پايگاه نظامی افکنده شد. و اين از آن روی بود که ما ميخواستيم در اين اولين حمله تا جايی که ممکن است از کشتار شهروندان غيرنظامی جلوگيری کنيم.” آنها بعدا مجبور شدند اعتراف کنند هيروشيما شهری بود با 300000 نفر جمعيت.
ولی افسانه سرايی های ديگر هنوز ادامه دارد، برای مثال اين افسانه که ايالات متحده از اين رو بمب را بکار برد که ميخواست ” جان آمريکايی ها را نجات دهد” ، که درغير اين صورت در يک حمله مرگبار ژاپن از دست ميرفت.
گفته شد ژاپنی ها آنقدر فناتيک هستند که تنها يک بمب ميتوانست آنها را مجبور کند که به مبارزه برای امپراطورشان خاتمه دهند.
ولی ژاپن عملا قبل از آن شکست خورده بود و در ماه ژوئيه1944 رهبر نظامی کشور در جستجوی راهی برای تسليم شدن بود ، به نحوی که ژاپن حق حاکميت بر سرنوشت خود را از دست ندهد.
دليل پروژه نظامی- علمی بمب اتمی اين بود که آلمانی ها به ساختن بمب اتمی دست يافته بودند و بنابراين آمريکا ميخواست پيشدستی کند. ولی وقتی آلمان از بازی خارج شد، صرف ارقام نجومی برای پيشبرد پروژه همچنان ادامه يافت.
با آنهمه پول و پرستيژ علمی- سياسی که سرمايه گذاری شده بود، بمب بايد بر جايی فروافکنده ميشد. و رقيب جديد برای سروری بر جهان ? اتحاد شوروی ? را ميترساند. افسانه ژاپن ساخته شد. و اين افسانه ای بود که در 6 اوت 1945 به واقعيت مرگبار تبديل شد.
آيا آن بمب اتمی اکنون به “تاريخ” تبديل شده است؟ اين مساله برای هيچکس جالب نيست، مگر بستگان 200000 نفری که مستقيما در اثر بمب يا از تشعشعات آن جان باختند( اين امر مدت طولانی در آمريکا انکار ميشد. ) گار آلپروويتز در کتاب 800 صفحه ای خود تحت عنوان ” تصميم به استفاده از بمب اتم و معماری يک افسانه آمريکايی” معتقد است که تصميم به بمباران هيروشيما ” اکنون با گذشته ارتباط کمی دارد، اما در عوض روشی که ما برای نگاه به اين نوع اتفاقات انتخاب ميکنيم تماما به آينده مربوط است.”
زيرا دقيقا ” چگونه ما فرهنگ خود را خلق ميکنيم؟ از کجا شروع ميکنيم؟ من تصور ميکنم ما اينکار را پيش از هر چيز با پذيرش از طريق سکوت ، و بيش از هر چيز با عملکرد زبانی خودانجام ميدهيم. ما در خلق آنچه که در ورای مرزهای شرافت قرار دارد و از نظر فرهنگی و اخلاقی غير قابل قبول است، نقش بازی ميکنيم.”
افسانه ها به خودی خود شرير نيستند. به کمک افسانه ها ما واقعيت هايمان را شرح ميدهيم، به آنها نام ميدهيم و آنها را درک ميکنيم. افسانه بازسازی گذشته در تصويری است که عميق ترين ارزشهای يک فرهنگ را تجسم ميبخشد. افسانه ها نقشه هايی هستند که فرهنگ ها بر مبنای آنها طول زمان را طی ميکنند. ولی اين افسانه ها ميتوانند تا به آن حد پرمعنا شوند که به خاطر آنها زندگی کنيم و بميريم. از اين رو همه ما مسئوليم به آنها دقيق نگاه کنيم، وظيفه ماست که از آنها آگاه باشيم و در مقابل ” عملکرد زبانی” خود پاسخگو باشيم.
*آنيتا گلدمن نويسنده و روزنامه نگارسوئدی و يهودی است. او 18 سال در اسرائيل اقامت کرده است و شوهر او يک افسر سابق دست راستی اسرائيلی است . جنگ و زن موضوع بسياری از نوشته های اوست. اين مقاله به مناسبت سالگرد بمباران هيروشيما نوشته شده است.
از آرشیو
Comments
هيروشيما:نگاه فمينيستی به جنگ، آنيتاگلدمن — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>