Comments

هم آوائی رهبر «حزب کمونیست کارگری» با تجاوز اسرائیل و آمریکا به ایران — 4 دیدگاه

  1. قسمت دوم
    حال، اگر امپریالیستهای شزقی حساس تر شوند، به احتمال زیاد، به تقویت اقتصادی و سیاسی و نظامی رژیم می پردازند و حتی ممکن است این با تغییرات سیاسی در ایران همراه باشد. اگر چنین چیزی پیش آید، چیزی نیست جز اینکه اصل رژیم عقب نشینی کرده و بطور تاکتیکی به حریفان داخلی خود قدرت سیاسی داده است. این حریفان، مثل اصلاح طلبان نیستند، الزاما پرو غرب نیستند، اما مخالف فرهنگ ارتجاعی غرب هم که در امپریالیستهای شرقی هم وجود دارد، نیستند. میتوان آنها را نیمه سکولارهای بوروکرات-تکنوکرات-نظامی نامید که ایده ال امپریالیستهای شرقی اند. با این تغییرات، در حقیقت، رژیم نوکری شرق را برای بقایش می پذیرد نه غرب را. واقعیت هم این است که مثل ما، زنان و کارگران، که تا حدودی در انتخاب ارباب سرمایه دار و یا مردسالار اختیار داریم، رژیم هم بعنوان قربانی امپریالیستها، تا حدودی زیادی در انتخاب ارباب امپریالیست اختیار دارد. با حمله امپریالیستههی غربی به ایران، تمایل به نوکری برای شرق در چهارچوب ذهنیت ارتجاع حاکم در ایران، معقول است.
    اما برای ما زنان و کارگران، حرکت معقول نقد و نفی متشکل غیر سلسله مراتبی ارتجاع در محل کار و زندگی است.
    ارتجاع هست: هیراشی، بردگی مزدی، امپریالیسم، تعصبات، تبهکاری و خرافات.
    پایان
    آنارشیست

  2. در ارتباط با جنایت علیه بشریت بیشتر،
    قسمت اول
    قبل از آغاز جنگ و با شروع مذاکرات، توضیح داده شد که امپریالیستهای غربی آمده بودند که رژیم را بدون جنگ نوکر خود کنند. گفته شد که بهتر است رژیم این نوکری را بپذیرد تا زنان و کارگرانی که به دنیای سیاست کاری ندارند بیخودی کشته نشوند. امروز هم بنوعی در آن شرایط قرار داریم. رژیم یا باید سرسپردگی را بپذیرد و یا دوباره بمیاران شود و در این بمباران دوباره عده ای زیادی بیطرف کشته شوند. فعلا، اما، معلوم نیست که رژیم میخواهد چکار کند و احتمالا مشغول تصمیمی گیری و یا برنامه ریزی هستند. ولی دنیای قبل از جنگ با دنیای بعد از جنگ تفاوت دارد.
    دو دلیل وجود داشت که راه حل را بصورت قبول نوکری رژیم ببینیم. یکی فقدان ذهنیت انقلابی در زنان و کارگران بود و دیگری عدم تمایل امپریالیستهای شرقی به کمک کردن به رژیم. این دلایل در کامنتهای متعددی توضیح داده شد. با اتحاد کامل ناتو در هفته گذشته و با قبول افزایش بودجه نظامی، امپریالیستهای غربی عزمشان را جزم کرده اند که تعرضات خود را به شرق افزایش دهند. موفقیت در تضعیف رژیم و سرنگونی اسد، خنثی کردن حزب الله و زیرزمینی کردن حماس، به امپریالیستهای غربی قوت قلب داده است. مطمئنن این تحول در رصد امپریالیستهای شرقی است و ممکن است آنها را نسبت به مسئله امنیت خود حساس تر کند.
    پایان قسمت اول
    آنارشیست

  3. قسمت دوم
    حال ،‌جدا از این نقد، ایا حملات اسرائیل موجب تقویت رژیم شده است؟
    قوت رژیم دو‌جنبه دارد، یکی قوت سرکوب زنان و کارگران ایران و دیگری قدرت مداخله در کشورهای دیگر و دفاع از خود.

    معلوم نیست قوت رژیم بعد از این جنگ در سرکوب زنان و کارگران بیشتر شده است. اگر جنگ ادامه پیدا نکند و اگر امپریالیستهای شرقی به کمک رژیم نیایند تا بهبود اقتصادی پیدا کند، بتدریج اعتراضات و اعتصابات زیاد خواهد شد و معلوم‌ نیست که رژیم توانایی سرکوب آنها را داشته باشد. بعلاوه، امکان جنگ داخلی مثل جنگ بلوچها، کوردها هم کم نیست. پس، نمیتوان بطور قاطع گفت که رژیم در زمینه داخلی تضعیف نشده و یا تقویت شده.

    در ارتباط با امنیت کشوری اش،
    رژیم از لحاظ نظامی بسیار تضعیف شده است. در کامنتی گفته شد که ممکن است با آن رفتار جنگ اول عراق را داشته باشند، یعنی زدن دست و پا تا برگردند با اشکر کشی آنرا سرنگون کنند. بعلاوه، معلوم‌ نیست که جنگ ادامه پیدا نکند. پیروز نظامی جنگ، امپریالیستهای غربی بوده اند. بعلاوه، امپریالیستهای غربی، بمباران تمام نقاط ایران را برای خود رزرو کرده اند. تنها راه رژیم مستقر کردن پدافند هوایی پیشرفته در یک زمان است، چون اگر تدریجی باشد، مثل نمونه ترکیه در سوریه، آنها را تخریب میکنند. اما رژیم چنین پدافند های هوائی را ندارد.

    کلا، اینطور بنظر می آید که،
    بعلت ارتجاعی بودن رژیم، بعلت برخورد دوگانه داشتن با امپریالیستهای غربی، بعلت سرنگونی طلبی بنجل موجود در اپوزیسیون، و میتوان اضافه کرد، بعلت بی مصرف شدن مارکسیسم، امپریالیستهای غربی فعلا ابتکار عمل را در ارتباط با ایران در دست دارند.
    بعلت ضعف جنبش آنارشیستی-کمونیستی، امکان انقلاب وجود ندارد. اگر امپریالیستهای شرقی بخواهند و رژیم هم نوکر بودن برای آنها را بپذیرد، ممکن است رژیم از این مخمصه خلاص شود. شکست خوردن امپریالیستهای غربی در اوکراین و عقب نشینی آنها در تعرضاتشان به شرق هم ممکن است به بقای رژیم کمک کند.

    آنارشیست

  4. قسمت اول
    در یکی دو کامنت آنارشیستی ، در ارتباط با شورش زن زندگی آزادی، نظر حزب کمونیست کارگری نقد شده بود. نقد این بود که حزب کمونیست کارگری با امپریالیستهای غربی و انقلاب مخملی آنها همسویی میکند. البته آن نقدها در چارچوب دیدگاه آنارشیستی کمونیستی صورت پذیرفت.

    این مقاله، بدرستی، نظرات حمید تقوایی را نقد میکند، اما این نقد از دیدگاه لنینی-استالینیستی است که بغایت ارتجاعی است. نقد لنینیست-استالینیستها از ارتجاع مثل نقد امپریالیستهای غربی از جمهوری اسلامی است. امپریالیستهای غربی بروی نکات درستی انگشت میگذارند که نقطه ضعف رژیم هم هست، مثل نقض حقوق بشر، زن ستیزی و دیکتاتوری رژیم. نیت امپریالیستهای غربی از این نقدها مجبور کردن رژیم به اطاعت و سرسپرگی و یا حتی سرنگونی ارتجاعی آن است. در این مقاله هم،”کارگران متحد انقلابی ایران” ، رژیم را نقد میکنند، اما نیت این گروه مهندسی فکری کردن زنان و کارگران ایران به امید درست کردن حزب خودشان و ارباب کارگران ایران شدن است.
    انارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>