نگاهی به اسناد نشست دوره ای تشکل های چپ و کمونیست – هادی میتروی
نگاهی به اسناد نشست دوره ای تشکل های چپ و کمونیست (۱)
در آستانه اول ماه مه ۱۴۰۳ و بدنبال اوجگیری کمی و رشد کیفی مبارزات طبقاتی در ایران و پایان محدودیتهای همه گیری ویروس کوید ۱۹، نیروهای «چپ»
در خارج از کشور، بار دیگر یک به یک به صحنه می آیند. این کنشگری همیشگی «چپ» در ۱ ماه مه، اگرچه همواره درگوهر خود امری مثبت بوده و هست اما برای آینده ای بهتر، بنظر نویسنده شایسته است یکبار برای همیشه دچار تحول و دگرگونی کیفی شود!
حال منظور نویسنده از «دگرگونی کیفی» در کنشگری سوسیالیست های خارج از ایران چیست؟
نویسنده چهار دهه گذشته را در تبعی و در فرانسه زندگی می کند و آنچه می نویسد طبیعتاً نتیجه آشنایی میدانی با کنشگری «چپ» در فرانسه است. نویسنده امیدوار است مشاهداتش از رقابت های روشنفکرانه در بین سوسیالیست های مقیم فرانسه، با آنچه در کشورهای دیگر جهان بر سوسیالیست ها گذشته است و می گذرد، متفاوت بوده باشد.
بیاد دارم در آغاز دهه ۹۰ میلادی، تشکل ها و افراد «چپ» جدا جدا به میدان تظاهرات ۱ ماه مه می آمدند. در این دوران طیف سوسیال دموکرات های تبعیدی ایران، کمتر کشته داده بودند، کمتر زخمی بودند، علنی بودند و بلحاظ تعداد گسترده تر از دیگر طیف های چپ به میدان ۱ ماه مه می آمدند.
در این دهه مدافعان سوسیالیسم بدون پسوند و پیشوند مقیم فرانسه، آرایش چندان مناسبی نداشتند و دور جدید انشعاب های گوناگون و ریزش نیرو در تشکل های سوسیالیستی آغاز شده بود. در این دوران رقابت آنچنان بین نیروهای گوناگون سوسیالیستی شدید شده بود که حتی برای بدست آوردن جای مناسب در صف تظاهرات اول ماه مه، یکدیگر را «زیر» می گرفتند!
باری در چنین شرایطی بود که برای جلوگیری از این پراکندگی و رقابت های کودکانه در صف سوسیالیستهای ایرانی بویژه در روز ۱ ماه مه سمبل مبارزه در راه اتحاد بین الملی پرولتاریا، به ابتکار طیف رنگارنگی از همچنان سوسیالیست های مقیم پاریس «کمیته ایرانی برگزاری اول ماه مه» تشکیل شد و این کمیته تا سال ۲۰۱۹ و نزدیک به سه دهه بکار خود ادامه داد. این کمیته متشکل از سوسیالیست های مقیم فرانسه، بدنبال همه گیری ویروس کوید ۱۹ تا امروز، دست از کار کشیده است.
این کمیته هر ساله کار خود رابا فراخواندن مجمع عمومی در پایان ماه فوریه آغاز میکرد و مجمع عمومی پس از بررسی تحولات سالی که گذشته است، تعیین شعارها و تراکت های مناسب با شرایط آن سال و نهایتا انتخاب هیات اجرایی جدید، کار خود را در برگزاری صف مستقل سوسیالیست ها در روز جهانی کار آغاز می کرد.
متأسفانه این کمیته متحد سوسیالیست ها در روند استحاله افراد و تشکل های سوسیالیستی و مشرف شدن برخی از رفقا به دکترین هایی نظیر «سوسیال دموکراسی» و «سوسیال میهن پرستی» و حتی لیبرالیسم با ادعای «سوسیالیسم آزادی خواه»، دچار ریزش و انشعاب شد بطوریکه در سال های قبل از همهگیری ویروس کوید ۱۹ «چپ» ایرانی مقیم فرانسه روز جهانی کارگر را در سه صف مجزا و هرچه دورتر از یکدیگر برگزار می کرد!
نویسنده اعتراف می کند که امروز خوشبختانه در آن شرایط نیستیم. یکی از دلایل تغییر شرایط کنونی ما، خیزش قهرمانانه سراسری شش ماهه زن، زندگی، آزادی ست. خیزشی که به تدوین و انتشار بیانیه ۱۲ ماده ای حداقلی خواست های تاریخی ساکنان ایران (۲) منجر گردید. حال انتظار من نوعی از «دگرگونی کیفی» در واکنش درست به این همه از خودگذشتگی در ایران، پایبندی هر یک از ما، چه منفرد و چه متشکل، به ادعاهای خود در عمل روزمره است!از این رو نویسنده سعی می کند موقتا به بیماری «آل زایمر» (سه) دچار شود، دوران قبل از همه گیری ویروس کوید ۱۹ را عمدا از ذهن خود پاک کند و هشتمین دهه زندگی خود را با عشق و امید به اجرای اسناد نشست دوره ای رفقای شورای همکاری تشکل های چپ و کمونیست، آغاز کند. با این امید که این سند تاریخی، در حد شعار نماند و به منصه عمل وارد و اجرایی شود. این سند حاوی دو بحث مهم کلیدی در مقطع کنونی زندگی ماست. در بخش نخست اهمیت، این سند می نویسد:
«نشست شورای همکاری همچنین در راستای شکل دادن به بدیل سوسیالیستی بر اهمیت پاسخگویی به معضلات سر راه پیشروی جنبش های اجتماعی، به اهمیت سیاست گذاری در راستای انسجام بخشیدن به گرایش رادیکال و سوسیالیستی در جنبش کارگری، جنبش رهایی زن و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی و کمک به امر سازمانیابی این جنبش ها تأکید کرد»!
خب این قلم بارها و بارها نوشته است که شعار زدن سنگ بزرگ علامت نزدن است. به عبارت دیگر ایجاد آلترناتیو سوسیالیستی و مشارکت در مبارزات توده ای و متشکل کردن «چپ» در آن واحد بطور همزمان و آنهم قبل از متشکل کردن سوسیالیست ها در صفی متحد، از نظر نویسنده در حد نزذن است چه، قادر به بلند کردن سنگی به بزرگی آلترناتیو کارگری و کوبیدن این سنگ بر فرق سر اژدهای هفت سر سرمایهداری ایران نیستیم و از نظر من سنگ بزرگی ست که علامت نزدن همچون عملکرد چهار دهه گذشته است!
خب این همان بحث تاریخی من نوعی با شما رفقای طرفدار جبهه گسترده و توده ای «چپ» است چه من نوعی کوشش در راستای تشکیل حزب انقلابی طبقه کارگر ایران را لازم، مقدم و ممکن می بینیم.
من نوعی معتقدیم، برای ایجاد چنین آلترناتیو کارگری و ایجاد تشکل توده ای سراسری و اجتماعی، ناچاریم در گام نخست بلوکی متحد و منظم از سوسیالیست های بدون پسوند و پیشوند متشکل شویم و آنگاه با در اختیار داشتن شبکه ای گسترده از هسته ها و گروه های متشکل از سوسیالیست ها، بسراغ جنبشهای زنان و ملی و حمایت از محیط زیست و حیوانات و معلولان و غیره رویم. متأسفانه شما رفقا تاکنون در مقابل ایجاد شبکه ای پلورال از سوسیالیست های خواهان حاکمیت تمام عیار طبقه کارگر ایران؛ با کنترل کارگری در پایین و تسخیر دولت در بالا؛ وعبورمستقیم از حاکمیت نظام سرمایهداری در ایران مخالفت و مقاومت می کنید!
نتیجه این مخالفت و مقاومت و خود را در امید داشتن به «انقلاب دو مرحله ای» دیگری برهبری بورژوازی «عاقل» ایران و در قبال اقتدار تمام عیار پرولتاریای ایران و آغاز بی واسطه دوران انتقال به سوسیالیسم نشان می دهد و خود را در میدان با فاجعه همکاری «همه با همی» در همین هیجانات ناشی از خیزش خونین قهرمانانه شش ماهه سراسری نسل جوان ایران که از بهار ۱۴۰۱ آغاز شده بود و در انفجار این هیجانات با خیزش سراسری شش ماهه از پایان تابستان همان سال، خود را در داخل و خارج از ایران نشان داد!
هیجانانی سراسری از امید به پایان کار زودرس حاکمیت مذهبی ایران که بشکلی بی سابقه
بیش از ۵۰ هزار نفر را در کانادا و بیش از ۸۰ هزار ایرانی تبعیدی و شهروندان آزادیخواه کشورهای میزبان را در حمایت از خیزش سراسری نسل جوان ایران به میدان آورد!
هرگز فراموش نکنیم که بقول خود شما رفقا در همین سند تاریخی و در نبود «الترناتیو سوسیالیستی»؛ و بقول من نوعی شبکه ای پلورالیست و سراسری از سوسیالیست های بدون پسوند و پیشوند؛ این هیجانات و امیدهای ناشی از سرنگونی حاکمیت مذهبی ایران باعث شد تا بار دیگر سیاست «همه در کنار هم» در میدان ها به پیش رود و پرچم های رنگارنگی که برنامه هایشان هیچ تناسب و تناسخی با یکدیگر ندارند، خوشحال و خندان در کنار هم، دوش بدوش و یکصدا، خواست محو و نابودی حاکمیت مذهبی ایران را فریاد زنند و در وحشت از خدشه دار شدن «وحدت» کلمه در بزیرکشیدن حاکمیت مذهبی ایران، کلمه ای از برنامه های خود در لزوم نفی و عبور از حاکمیت نظام سرمایهداری در ایران، بر زبان نیاورند!
بچشم و در عمل دیدیم چنین خودسانسوری سیاسی در وحشت از مرزبندی روشن با «چپ» سوسیال دموکرات و سوسیال ناسیونالیست و دیگر «آزادیخواهان» پرچم شیر نر و شمشیر آخته در دست و عدم طرح خواست محوری سوسیالیست ها در عبور از چهارچوب نظام سرمایهداری، برقراری حاکمیت مستقیم و تمام عیار پرولتاریای ایران و آغاز دوران طولانی انتقال به سوسیالیسم باعث شد تا بکمک «نت ورک» سیستم امپریالیستی؛ حداقل با مشاهده صفوف «متحد» تظاهر کنندگان خارج از ایران؛ «چپ» مدافع عدالت اجتماعی در کلیت خود بوسیله «راست» مدافع نظام سرمایهداری، زیر گرفته و به فراموشی سپرده شود!
باری غرض از نگارش این درددل های فراموش نشدنی اینست که اینبار رفقای شورای همکاری نیروهای «چپ» و کمونیست در عمل آینده خود روشن کنند که مفاهیمی که در سه بند عملیاتی زیر بکار برده اند، هریک در شرایط مشخص امروز ایران به چه معناست و ضمانت اجرایی هریک از این بندها چیست؟
بند ۱ این اطلاعیه می گوید:
«١- شوراى همكارى مى كوشد در هر محلى در خارج كشور كه نيروهایى از اين شورا فعاليت مى كنند به شكل مناسب خود را هماهنگ كنند. اين هماهنگى در راستاى سياست های شورا از طريق نمايندگان شورا پيش مى رود».
خب رفقا برای من رابطه شورای همکاری، سازمان های متشکل در این شورای همکاری و سیاست های نمایندگان این شورا روشن و مشخص نیست. بطور خلاصه آیا منظور این بند این است که از اعضای سازمان های متشکل در شورای همکاری، در هر محل در یک کمیته محلی متشکل و همراه با دیگر سوسیالیست ها و آزادیخواهان وارد عمل شویم؟
رفقا چه پیشنهاد خوب و بجایی، جای بسی خوشحالی ست که اعضای این سازمان ها؛ که از سال ۲۰۱۲ تا کنون فقط یک عمل مشترک میدانی داشته اند؛ امروز برای ۱ ماه مه،
در هر شهر دست در دست یکدیگر، در نفی سرمایهداری و در دفاع از سوسیالیسم به میدان آییم!
شخصاً امیدوارم سکون ناشی از همه گیری کوید ۱۹ و امید ناشی از امید برآمدن خیزش سراسری شش ماهه زن، زندگی، آزادی باعث شود تا رفقای عضو این سازمان ها بر عهد مندرج در بند یک سند مورد بحث پابرجا مانند و در ۱ ماه مه ۲۰۲۴ به سند مورد بحث عمل کنند!
در بند ۲ می خوانیم:
«٢- شورا در چارچوب موازينش می كوشد با نهادها، شوراها و ديگر نيروهاى چپ و مترقى و نیز افراد مستقل چپ و آزادیخواه همكارى کند».
در این بند رفقای ما از نیروهای چپ و مترقی و افراد چپ و آزادیخواه نام می برند. بعبارتی قرار است با تشکل های چپ و مترقی و افراد چپ و آزادیخواه تماس گیرند و این اشخاص حقیقی و حقوقی را به عمل مشترک فراخوانند. خب رفقا بیایید روشن کنیم که در مقطع کنونی و تجربه ۴۶ ساله حکومت مذهبی آزادی کش و تبعیض زای ستمگر، چه شخص حقیقی و یا حقوقی آزادی خواه نیست وبعبارت دقیقتر ادعای آزادیخواهی ندارد؟
با توجه به اینکه در این شورای همکاری ادبا و فرهیختگانی حضور دارند که بهتر از من نوعی فرق «چپ آزادیخواه» و «چپ و آزادیخواه» را می فهمند، این بیم در دل من نوعی ایجاد می شود که در خلأ ناشی از ناامیدی به سرنگونی فوری جمهوری اسلامی ایران نکند رفقای شورای همکاری همچنان بدنبال ایجاد صف «همه با همی آزادیخواهان» جدیدی متشکل از آزادیخواهان حقوق بشری و نیروهای «مترقی» لیبرال جمهوریخواه و نیروهای چپ ناسیونالیست مناطق گوناگون ایران و فراموشی مجدد ضرورت ایجاد صفی متحد از سوسیالیست ها و طرح لزوم نفی نظام سرمایه داری در فردای ایران باشند؟امیدوارم اشتباه کنم و چنین نباشد و بویژه اعضای محترم این سازمانها توجه داشته باشند که بگواهی تاریخ، تا زمانی که قطب متحدی از سوسیالیست ها بوجود نیامده باشد، تمام کوشش های بخش جوان رادیکال جامعه ایران؛ از خودگذشتگی های فداییان و مجاهدین در دوران قبل از انقلاب تا همین هیجانات اجتماعی ناشی از خیزش مهسا؛ بوسیله بورژوازی ایران و بکمک حامیان امپریالیست این بورژوازی مصادره و مستقیماً به جیب بورژوازی بومی ایران و امپریالیسم جهانی واریز خواهد گردید!
آنچه مسلم است این «دگرگونی کیفی» شایسته است در درون هریک از سوسیالیست ها صورت گیرد. سوسیالیست های ایران یکبار برای همیشه
از خواب و خیال محاصره شهرها از طریق دهات، ایجاد ارتش خلق بکمک مشی مسلحانه، تشکیل جبهه متحد ضد دیکتاتوری بکمک جبهه ملی و یا جبهه متحد ضد امپریالیستی بکمک خط امام دست کشند!
تاریخ دو قرن گذشته ایران نشان داده است که سوسیالیستها بدلایل گوناگون؛ از نظر من نوعی غیردترمینیستی، غیرقابل فهم و پذیش؛ به مبارزه طبقاتی و ایجاد حزب انقلابی طبقه کارگر ایران بر بستر این مبارزات طبقاتی، یا پشت کرده اند و یا به هدف تشکیل حزب انقلابی پرولتاریا بر بستر و در جهت رشد و گسترش مبارزات روزمره توده ها کم بها داده اند!
مگر ادبا و روشنفکران و فرهیختگان امروز ایران تجربه شکست هریک از این کوشش های هیجانی موقت و بزرگ بزرگ «همه با همی» را ندیده اند تا مقدم بر هر چیز به کاری آرام، کند، بطیی اما کارا، برای ایجاد صف متحد سوسیالیست های ایران نپردازیم؟
یک سده مبارزات طبقه کارگر و رشد کمی و کیفی این طبقه به معنای درست و دقیق کلمه نشان می دهد که دوران «چپ گرایی» و دخیل بستن به نیروهای طبقات میانی یا سردرگم و یا در حال سقوط جمعی به آغوش پرولتاریا، حداقل در ایران بسر رسیده است!
یک سده تجربه و خطا در به شکست کشاندن سه انقلاب حاصل فداکاری و از خود گذشتگی پرولتاریا و خانوادههای پرولتری کافی نیست تا یک بار برای همیشه سیاست همه با همی و انقلاب دو مرحله ای را بکنار گذاریم و با سری افراشته به سوی سازماندهی صف مستقل سوسیالیست ها رویم تا با توضیح ناتوانی تاریخی بورژوازی ایران و بتبع آن سردرگمی و ناپایداری طبقات میانی در حال اضمحلال، دست اندر کار تدوین و تدقیق برنامه حداقلی پرولتاریای ایران جهت حاکمیت تمام عیار و آغاز دوران طولانی و برگشت ناپذیر گذار به سوسیالیسم شویم؟
باری نویسنده بر این باور است که استفاده از واژه های ناروشن و سیال سیاسی-اجتماعی همچون «چپ» و «مترقی» و «آزادیخواه» که از مابه ازای روشن طبقاتی برخوردار نباشند، نه تنها به سازماندهی مستقل پرولتاریای ایران یاری نمی رساند بلکه با ایجاد ابهام در اتحاد عمل پایدار طبقاتی، باعث سردرگمی و تجزیه اقشار گوناگون طبقه کارگر و به مانعی در راه ایجاد این صف متحد و مستقل کارگران تبدیل می شود و شایسته است یا از این نوع واژه ها استفاه نکنیم و یا حداقل نویسنده جهت رفع ابهام درک خود از هریک از این واژه ها را در شرایط امروز ایران روشن و مشخص کند!
در بند سوم این اطلاعیه مشترک می خوانیم:
« ٣- فعاليت شورا در خارج كشور از طريق برگزارى آكسيون ها، سمینارهاى حضورى و آنلاينى و تماس با نهادهاى مترقى بين المللى و انترناسوناليستى پيش مى رود.
اجلاس در رابطه با امر تبلیغات، بر ضرورت تقویت فعالیت در تلویزیون “آلترناتیو شورایی” و تقویت فعالیت در شبکه های اجتماعی به گونه ای که این تریبون ها در خدمت انعکاس فعالیت های طیف گسترده تری از نیروهای چپ و کمونیست در داخل و خارج کشور قرار گیرد، تاکید کرد.
بسیار عالی، فعالیت های این شورای همکاری در خارج از کشور با آکسیون ها و سمینارهای و ارتباط با نیروهای مترقی و انترناسیونالیست به پیش خواهد رفت. چه بهتر از این؟
چند روز صبر کافی ست تا نتیجه سمینار سوید و بطور مثال همکاری این شورا با دیگر نیروهای «چپ» و «آزادیخواه» و «مترقی» را در میدان ها مشاهده کنیم. من نوعی که تطورات این مجموعه را از ژوین ۲۰۱۲ دنبال کرده ایم مشتاقانه منتظر نتیجه این اطلاعیه سه ماده ای؛ که بقول خود اطلاعیه در نبود «آلترناتیو سوسیالیستی» مطرح شده است؛ می مانیم تا ببینیم این مجموعه با تجربه حیات ۱۲ ساله و درسگیری از تجربه غم انگیز عملکرد «چپ» در خیزش سراسری شش ماهه خارج از کشور و تبدیل شدن چپ به سیاهی لشکر راست، در نظر و عمل چه خواهد کرد؟
تردیدی نیست که این قلم و دیگر طرفداران امکان و لزوم قدرت گیری مستقیم و تمام عیار طبقه کارگر ایران، نتایج عملکرد سالنی این مجموعه در سوید و میدانی این مجموعه را بکمک انقلاب ارتباطات دنبال خواهیم کرد و نقاط ضعف و قوت آنرا در راستای کمک به ایجاد صف مستقل پرولتاریای ایران به زیر ذره بین خواهیم برد!
پیش بسوی ایجاد شبکه سراسری سوسیالیست های ایران!
هادی میتروی
در تدارک ۱ ماه مه ۲۰۲۴
فرانسه
hadi.mitravi@yahoo.com
(۱)
نشست دوره ای شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست برگزار شد!
نشست دوره ای شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در روزهای شنبه و یک شنبه ۱۸ و ۱۹ فروردین ماه ۱۴۰۳ برابر با ۶ و ۷ آوریل ۲۰۲۴ با حضور هیئت هایی از جانب احزاب و سازمان ها و نیروهای متشکل در این شورا در آلمان برگزار شد. این نشست که با سرود انترناسیونال و یک دقیقه سکوت جهت گرامیداشت یاد جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم آغاز شد، بعد از دو روز جلسات فشرده با کار خود پایان داد. مباحث این نشست حول ارزیابی از کار و فعالیت شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست بر متن تحلیل اوضاع سیاسی ایران و منطقه و شرایط مبارزه طبقاتی و راهکارهای مؤثر برای ارتقاء کیفی فعالیت های شورا در دوره کنونی بر اساس دستور جلساتی که از قبل روی آن توافق به عمل آمده بود متمرکز شد.
این نشست در شرایطی برگزار شد که شش ماه از جنگ و نسل کشی دولت اسرائیل علیه مردم فلسطین در نوار غزه با توجیه مقابله با تروریسم ارتجاع اسلامی حماس می گذشت. در این مدت در حالی که دولت نتانیاهو از ارسال هرگونه کمک های بشردوستانه و پزشکی جلوگیری کرده، اما آمریکا و دیگر اعضای ناتو در اروپا ضمن حمایت بی قید و شرط از دولت اسرائیل، با ارسال بدون وقفه کمک های مالی و نظامی عملا در این نسل کشی و جنگ ویرانگر علیه مردم ستمدیده فلسطین در غزه مشارکت کرده اند. در حالی که دولت اسرائیل حتی از قحطی و گرسنگی و قتل عام کودکان به عنوان وسیله جنگی برای به زانو در آوردن مردم فلسطین استفاده کرده است، اما جنبش همبستگی جهانی علیه نسل کشی دولت اسرائیل و در دفاع از آزادی فلسطین توانسته، نه تنها دولت اسرائیل، بلکه دول حامی آنرا در میان آزادیخواهان جهان افشا کند. شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در این اجلاس بار دیگر اشغالگری و نسل کشی دولت اسرائیل علیه مردم عزه را محکوم کرده و همبستگی خود را با مبارزات ملت فلسطین برای کسب حق تعیین سرنوشت و حق تشکیل دولت مستقل و برای آزادی فلسطین اعلام کرد.
در مورد اوضاع سیاسی ایران، همه نیروها بر این واقعیت تأکید داشتند که تعمیق بحران اقتصادی، گرانی سرسام آور، گسترش فاجعه بیکاری، دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر، عمیق تر شدن شکاف بین فقر و ثروت و ابعاد بی سابقه آسیب های اجتماعی، گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگری و خیزش های توده ای را به امری اجتناب ناپذیر تبدیل کرده و اعتلای جنبش کارگری و توده ای را در چشم انداز قرار داده است. رژیم جمهوری اسلامی به دلیل تنگناهای اقتصادی و اولویت هایی که برای حفظ دستگاه سرکوب و تأمین مالی نیروهای “محور مقاومتی” دارد در سطح منطقه قادر به ایجاد هیچگونه اصلاح و یا بهبودی در زندگی کارگران و فرودستان جامعه برای فرونشاندن اعتراضات کارگری و توده ای نیست. سران حکومت اسلامی در این دوره انقلابی از اینکه کوچک ترین عقب نشینی از سیاستهای سرکوبگرانه تا کنونی، به رویکرد تعرضی در جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی و اعتراضی دامن بزند و به از هم گسیختگی کامل ساختارسیاسی حاکم بیانجامد بشدت هراس دارند. از این رو سیاست راهبردی رژیم جمهوری اسلامی برای بقاء خود همچنان بر محور تلاش برای یکدست کردن ارگان ها و قوای سه گانه حکومتی و تشدید سرکوب می چرخد. در مقابل کارگران و توده های آزادیخواه و بپاخاسته ایران با مبارزات خود و با به شکست کشاندن مضحکه های انتخاباتی نشان دادند که با حکومت اسلامی سرمایه داران هیچ سر سازشی ندارند و جنبش انقلابی آنان در اشکال مختلف ادامه دارد.
نشست حضوری شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست با آگاهی به این حقیقت که خلاء نبود یک آلترناتیو انقلابی و سوسیالیستی که مقبولیت اجتماعی کسب کرده باشد و کارگران و فرودستان جامعه برای عبور انقلابی از جمهوری اسلامی و برای رسیدن به خواسته هایشان به آن امید ببندند که یکی از کمبودها و نقطه ضعف های جنبش انقلابی جاری است، بر گسترش و ارتقای فعالیت های خود در جهت غلبه بر این کمبود تأکید کرد.
نشست شورای همکاری در همانحال که بر اهمیت تبدیل افق سوسیالیستی به یک افق نیرومند در درون جامعه و به عنوان تنها بدیلی که به همه معضلات و مصائب جامعه سرمایه داری پایان می دهد تأکید کرد و بر ضرورت نقد پیگیر استراتژی سیاسی و پروژه های اپوزیسیون راست از سلطنت طلبان گرفته تا اپوزیسیون لیبرال و جمهوری خواه طرفدار غرب برای به بیراهه بردن و به شکست کشاندن جنبش انقلابی جاری انگشت گذاشت. لیبرال های جمهوری خواه که برای براندازی نرم و مخملی جمهوری اسلامی نقشه می ریزند، در بهترین حالت خواهان یک نظام سرمایه داری مستبد غیر دینی بجای حکومت مستبد اسلامی سرمایه داران کنونی هستند.
نشست شورای همکاری همچنین در راستای شکل دادن به بدیل سوسیالیستی بر اهمیت پاسخگویی به معضلات سر راه پیشروی جنبش های اجتماعی، به اهمیت سیاست گذاری در راستای انسجام بخشیدن به گرایش رادیکال و سوسیالیستی در جنبش کارگری، جنبش رهایی زن و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی و کمک به امر سازمانیابی این جنبش ها تأکید کرد.
اجلاس در راستای تحقق این استراتژی و گسترش فعالیت های شورا به تفکیک بر بستر ارزیابی از فعالیت های دور گذشته و اذعان بر کاستی ها، عرصه های مختلف از جمله اولویت های فعالیت شورا در داخل کشور، چگونگی فعالیت های میدانی در خارج کشور، تبلیغات و تلویزیون “آلترناتیو شورایی” و چگونگی گسترش کیفی و کمی دیگر فعالیت های شورا پرداخت.
در رابطه با داخل کشور، شورا روی اولویت گذاری به منٍظور تقویت و همراهی بیشتر با فعالین و تشکل های مترقی و چپ در جنبش های اجتماعی، پیشبرد کار پروژه ای در رابطه با معضلات اصلی جامعه مانند امر معیشت و دستمزدها و … تاکید کرد.
در رابطه با فعالیت در خارج کشور، اجلاس با تاكيد بر هويت فعاليت مستقل خود موارد زير را در نشست حضورى به تصويب رساند:
١- شوراى همكارى مى كوشد در هر محلى در خارج كشور كه نيروهایى از اين شورا فعاليت مى كنند به شكل مناسب خود را هماهنگ كنند. اين هماهنگى در راستاى سياست های شورا از طريق نمايندگان شورا پيش مى رود.
٢- شورا در چارچوب موازينش می كوشد با نهادها، شوراها و ديگر نيروهاى چپ و مترقى و نیز افراد مستقل چپ و آزادیخواه همكارى کند.
٣- فعاليت شورا در خارج كشور از طريق برگزارى آكسيون ها، سمینارهاى حضورى و آنلاينى و تماس با نهادهاى مترقى بين المللى و انترناسوناليستى پيش مى رود.
اجلاس در رابطه با امر تبلیغات، بر ضرورت تقویت فعالیت در تلویزیون “آلترناتیو شورایی” و تقویت فعالیت در شبکه های اجتماعی به گونه ای که این تریبون ها در خدمت انعکاس فعالیت های طیف گسترده تری از نیروهای چپ و کمونیست در داخل و خارج کشور قرار گیرد، تاکید کرد.
اجلاس در رابطه با گسترش شورا بر اساس مباحث انجام شده، تاکید اساسی خود را بر گسترش کیفی گذاشت که هم آوایی و یاری رساندن به جنبش کارگری، جنبش زنان و دیگر جنبشهای اجتماعی رادیکال در جامعه است. در عین حال گسترش دیالوگ و همکاری با نهادها ، شوراها و نیروهای دیگردر خارج کشور که همسویی با اهداف شورا دارند را مورد تاکید قرار داد.
لازم به توضیح است که در فاصله نشست قبلی شورا تا کنون “اتحاد سوسیالیستی کارگری” به جمع “شورای همکاری” پیوست و “سازمان اتحاد فدائیان کمونیست” از جمع ما خارج شد.
ارزیابی شرکت کنندگان از این اجلاس مثبت و راهکارهای پیشنهادی نویدگر احساس مسئولیت جمعی و تلاشی موثرتر برای پاسخ به تعهدات و وظایفی بود که در این شرایط خطیر سیاسی، ضروری و حیاتی است.
سرنگون باد رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست
۲۳ فروردین ۱۴۰۳ برابر با ۱۱ آوریل ۲۰۲۴
امضا: اتحاد سوسیالیستی کارگری، حزب کمونیست ایران، حزب کمونیست کارگری – حکمتیست، سازمان راه کارگر، سازمان فدائیان (اقلیت) و هسته اقلیت
https://t.me/+9ysZiE_6mkZjZDZk
ShorayeHamkary@gmail.com
(۲) https://www.akhbar-rooz.com/193002/1401/11/26/
(سه)فــــــراخــــوان ِ کــــمـــونــیـــســتـــــی http://farakhancomonisti.blogspot.com
در ایران هیچ وضعیت انقلابی وجود ندارد.در ایران و بقیه نقاط جهان فقط وقتی وضعیت انقلابی وجود دارد که مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و هیراشی در جامعه انسان مورد تعرض قرار بگیرد. جامعه ایران با انقلاب فاصله بسیاری دارد و شورشها اساسا در چهارچوب منافع ارتجاعیون انجام میگیرد. ارتجاعیون از نارضایتی های توده ها دارند استفاده میکنند.
خود فریبی و خودزنی مارکسیستها قابل درمان نیست و ذاتی مارکسیسم است.
اگر شورشها در ایران مارکسیستی است، کجا هست شعار ضد سرمایه داری و ضد امپریالیستی؟ اگر نیست، قاعدتا با ایدئولوژی غیر قابل دفاع بورژوایی صورت گرفته اند که نمونه اش شورش ۱۴۰۱ است. شورش ۱۴۰۱ در واقع شبیه شورشهای سرنگون کننده رژیم شاه بود که محتوای انقلابی نداشت. اگر این شورشها خودبخودی بودهاند، پس چیزی کم داشته اند و مستعد فساد اند. مارکسیسم که فسادش را از طریق دولت سازی هایش، آنهم دولتهای جنایتکار، نشان داده است، نمیتواند به جنبش های خودبخودی جهت درستی بدهد و آگاهی کمونیستی لازم رابوجود بیاورد. مارکس و مارکسیستها نتوانستند از سرمایه داری دولتی فراتر روند. اگر میتوانستند،لزومی به پیدایش تاریخی جریانهای مارکسیسم شورایی وجود نداشت. درضمن “الترناتیو شورایی” با حزب سازی و سازمان سازی کاملا در تضاد است مگر اینکه شورا ابزار احزاب شود.
خودتان را راضی نکنید، مارکسیسم تان را بیاندازید دور چون با دیدگاه شبیه مذهبی، انقلابی در کار نخواهد بود.
آنارشیست