نه به جنگ، آری به صلح
ی.صفایی
جنگ، خبر نیست! جنگ گلوله های واقعیست که توسط سربازان به اجبار شلیک میشود، کشته شدن انسانهای بیگناهیست که میل به مُردن ندارند و قدرت نمایی حاکمانیست که انسانیت در درون آنها مرده است.
جنگ، خبر نیست! جنگ واقعیتی تلخ و وحشتناک است.
و نادیده نگیریم که هیچ پرچمی به اندازه کافی بزرگ نیست که شرم کشتار مردم بیگناه را بپوشاند.
تاریخ بارها به ما نشان داده است که خون، داد و بیداد، نفرت و سلاح، بدبختی، درد و ترس بیشتری را برای کشور در جنگ به ارمغان می آورد. به جنگ بین دو کشور و اینکه چگونه جوامع بدون دستیابی به راه حل به گورستان های دسته جمعی تبدیل می شوند، نگاه کنید.
و چه زیبا گفت اریش ماریا رمارک، نویسنده مشهور آلمانی:
«همیشه فکر میکردم که همه انسانها مخالف جنگاند، تا آن که دریافتم کسانی هم هستند که موافق آناند؛ به خصوص کسانی که خود مجبور نیستند در آن شرکت کنند.»
و امروز، این گفتار متاسفانه به واقعیت تبدیل شده است!
با نگاهی گذرا به تاریخ متوجه این نوشتار و صحت آن میشویم، از زمان حمله اسکندر تا حمله محمود افغان و امروز هم بحث و تشویق بخشی از مردم ایران که اسرائیل بیاید و ایران را بزند و ما را نجات دهد!
متاسفانه ستم شاهان و نوع حکومت داریشان و ظلم هایی که از سوی مردان مذهبی صورت میگرفت، اغلب باعث میشد تا حمله ای رخ داده و مردم هم که در انتظار نجات دهنده بودند، چه بسا که به دشمن کمک میکردند تا وارد شهر شود، شاید آنها نجات یابند. نمونه بسیار است، بنابراین شما هموطن را به خواندن تاریخ تشویق میکنم که حتمن سری به آن بزنید و ورق های خاک خورده اش را گردگیری کنید و مطالعه که ما مردم ایران بعضاً چطور و چگونه شد که به دشمن برای رهایی خود کمک کردیم و ناممان بعنوان خیانت به کشور ثبت شد و هیچوقت هم به آزادی و رفاه دست نیافتیم! فقط از دامن این ظالم بدامن آن دیگری افتادیم و…!
تاریخ تا امروز بویژه در خاورمیانه نشان داده است که هیچ جنگی نه رفاه و نه آزادی برای کشور مورد حمله به ارمغان آورده مگر فقر، بدبختی، بی خانمانی و میلیونها آواره، گرسنگی و نابودی زیر ساختهای کشور. حتی در برخی کشورها بدون اینکه حکومت تغییر کند و جنگ زدگان دستکم خوشحال شوند! و اگرهم حکومتی تغییر کرده، درهردو حالت تاریخ شاهد است بهتر نشده که بدتر هم شده است.
حال، ما مردم ایران را امروز در برزخ زدن و نزدن، جنگ میشود یا نمیشود قرار داده اند تا فعلا ذهنها مشغول باشند و در استرس بسر ببریم که آیا با شروع جنگ از طرف اسرائیل این حکومتیان جنایتکار میروند یا میمانند؟!
این چالش متاسفانه امروز دامن ما ایرانیها را گرفته و از طرفی دیگرهیچ جریان سیاسی در تدارک سرازیر کردن سیل مردمی به خیابانها برای «نه به جنگ» نیست.
روی سخنم با شما بخشی از مردم ایران است که طرفدار جنگ و حمله اسرائیل هستید:
با توجه به شناخت اندکم از تاریخ و اوضاع سیاسی ایران و منطقه باید بشما هموطنان عرض کنم که اگر جنگی صورت بگیرد که امیدوارم چنین مباد! ولی اگر ایران درگیر جنگ بشود واسرائیل بجای زدن مقر و پناهگاه های حکومتیان زیرساختهای ما را بزند، بلافاصله هئیت های جهانی برای صلح پیشقدم شده و این حکومت پابرجا تر از پیش خواهد ماند! در این صورت همه شما بعنوان خائینن به ایران و سرزمین خورشید کوتاهی کرده اید و باید پاسخگوی بخشی از مردمی باشید که از جنگ متنفر بودند، و بویژه پاسخگو به تاریخ. ولی اگر این جنگ و تشویقهای شما باعث نابودی این جنایتکاران بشود و بلافاصله بجای گردن کشیهای احزاب تجزیه طلب در مرزها و آشوب، یک حکومت دمکراسی جایگزین شود نه تنها شما بلکه همه مردم ایران در این شادی شما شریک هستند!
ولی آیا براستی تاریخ خاورمیانه چنین چیزی را پس از جنگ در سینه حک کرده که ایران کشور بعدی باشد؟ آیا فکر نمیکنید که این تصورات ذهنی شما هموطنان خواهان جنگ، رؤیایی بیش نیست؟ کدام کشوری بوده که در آن جنگی اینچنین صورت بگیرد و بعد بسوی رفاه و دمکراسی و آسایش حرکت کند؟
چطور و چگونه است که شما چنین فکر میکنید؟!
آیا واقعا اگر اسرائیل حمله کند ایران نجات پیدا میکند؟ چه تضمینی در این میان وجود دارد که بلافاصله پس از به درک رسیدن رهبران ایران، آقای پهلوی و یا هر شخص دیگری میتواند سریع قدرت را بدست بگیرد و نظم و امنیت را بوجود بیآورد؟
هیچکس بدش نمیآید که این بیشرفهای قصاب سقوط کنند ولی آیا با جنگ؟ به چه قیمتی؟ بله اگر لازم باشه سد هزار نفر!!
ولی اگر این تعداد کشته دادیم و ایران به جنگ داخلی و مبارزه مسلحانه کشیده شد چه؟! باید تمامی احتمالات را در نظر گرفت و اگرها را ردیف کرد و فکری و راهکاری برایش از قبل تدارک دید.
هموطن، عاقل باشیم و تلاش کنیم که احزاب و سازمانهای سیاسی در داخل و خارج را تشویق کنیم تا بزرگترین جبهه برای آزادی ایران را شکل بدهند و در جهت همبستگی ملی حرکت کرده و مردم را تشویق به راهپیمایی هایی بر علیه جنگ و نیز سرنگونی نظام حاکم کنند. مردم ایران از درون باید کاری کنند آنهم با سازماندهی و تشکیلات منسجم، نه با حمله نظامی و ویرانی کشور و تبعات پس از آن.
هموطنان بپاخیزیم و بزرگترین راهپیمایی “نه به جنگ” ـ “نه به جمهوری اسلامی” را تدارک ببینیم.
خرد یارتان باشد و پرچم زن ـ زندگی ـ آزادی هماره برافراشته باد.
ننگ و نفرت بر جنایتکاران و جنگ افروزان در جهان
نه به جنگ، آری به صلح و دوستی و انسانیت…
15 اکتبر 2024
در وضعیت کنونی (حاکمیت کامل اقتدارگرایان در اپوزیسیون ودر حاکمیت)،
.
1 – سرنگونی رژیم نه آزادی می آورد و نه جلوی جنگ را میگیرد. سرنگونی بسرعت دولت را وابسته به امپریالیستهای غربی کرده و کل جامعه در خدمت تعرض به امپریالیستهای شرقی سازماندهی خواهد شد.
2 – سرنگون نشدن رژیم هم به زنان و کارگران کمکی نمیکند چون بهرحال امپریالیستهای غربی در حال تعرض به شرق هستند و سرنوشتشان از طریق امپریالیستهای شرق و غرب تعیین خواهد شد.
.
پس، واقعیت این است که زنان و کارگران ایران قربانی جنگهای مابین مرتجعین خواهند بود. بعبارت دیگر، زنان و کارگران ایران قوای تاثیر گذاری بر وضعیت دنیا ندارند. این ضعف باقی خواهد ماند تا اینکه جنبش ضد ارتجاع (علیه مردسالاری + علیه برددگی مزدی + علیه امپریالیسم + علیه هیراشی + علیه انواع تعصب) شکل بگیرد. چون در جامعه ایران تا بحال جنبشی انقلابی وجود نداشته و ایده انقلاب ضد ارتجاع (آنارشیستی-کمونیستی) محبوبیت کافی ندارد و نیازمند وقت است، اراده سروران جهان جبرا سرنوشت زن و کارگر ایرانی را تعییین خواهد کرد. این وضع همینطور باقی خواهد ماند تا اینکه ایده انقلاب (در تضاد با ارتجاع که توضیح داده شد) شکل بگیرد.
جناب صفائی،
امپریالیستهای غربی مدتهای زیادی است که تعرض به شرق را شروع کرده اند. آغاز اینکار حمله دوم به عراق و اشغال آن بود، بعد ایجاد جنگ داخلی در سوریه و بعد سرنگون کردن قذافی و حالا جنگ علیه حزب الله و فلسطین، احتمالا مجددا جنگ داخلی در سوریه و بعد بتدریج ایران. امپریالیستهای شرقی هم دارند خودشان را آماده میکنند.
پس قضیه از مسئله ملی فراتر بود و هنوز هم هست. همین جهانی بودن قضیه است که اهمیت شناخت طبقاتی جامعه و رابطه اش را با امپریالیسم و نحوه برخورد زنان و کارگران به انواع بردگی را صد چندان کرده. لیبرالیسم دیگر کاربرد ندارد.
.
به خوانندگان روشنگری.
از این به بعد من دیگر از هیچ اسمی استفاده نخواهم کرد.
.
آنارشیست