نفرت فمینیسم از مردان یا ترس مردان از…
.
روشنگری: پا به پای رشد فمینیسم در جهان، حمله به آن به عنوان جنبشی که نفرت از مرد را دامن می زند نیز رواج یافته است. حتی سوئد که به شهادت پژوهشگران یکی از پیشرفته ترین کشورها در تامین بخش هایی از حقوق زنان است،از این نوع حمله به فمینیسم مصون نیست. برعکس در دمکراسی های سیاسی که دیگر نمی توان مانند رژیم اسلامی رسما حقوق زنان را انکار و سرکوب کرد و سازمان ها و نشریات مستقل فمینیستی را ممنوع نمود، توسل به ضدیت فمینیست با مردان بهانه مناسبی است برای جلوگیری از رشد فمینیسم که در مقابله با سیاست های تهاجمی محافظه کاران دور تازه ای از مبارزه را آغاز کرده است.
در سوئد تشکلی به نام«ابتکار فمینسیتی» تاسیس شد که خود را حزب نخوانده است، اما چون در جریان یک حرکت اعتراضی به مردسالاری احزاب رسمی و با نقش موثر یکی از رهبران سرشناس جدا شده از یک حزب چپ شکل گرفت، احزاب رسمی آن را تهدیدی برای خود می بینند و هرچه انتخابات نزدیک می شود، تبلیغات علیه آن و علیه فمینیسم شدت می گیرد. بر این زمینه است که جمله ای که مدیر جنبش ,خانه های امن, در تابستان گذشته در یک برنامه تلویزیونی گفت ناگهان به بحث دوباره رسانه های سوئد تبدیل شد.
آن جمله این بود: ,مردها حیوان اند, که در متن مانیفست معروف اسکام آمده است.این جمله در متن کوتاه نشده مصاحبه به معنایی نبود که فورا به ذهن می آورد. اما تهیه کننده برنامه آن را از متن جدا کرد وبرنامه را به شیوه ای تنظیم کرد که کلی سروصدا بر پا کرد و سرانجام آن خانم برای محافظت ,خانه های امن, از حمله ناچار به استعفا شد.
ساندرا آندرسون از ,ابتکار فمینیستی, می گوید حتی بدترین و تندترین حملات و فحش های زنان و خطرناک ترین آثار فمینیست های میلیتانت مثل اسکام هم ذره ای ایمنی مردان را در خطر قرار نمی دهد. پس این سر و صدا ها چیست و چرا این قدر پدیده ,نفرت از مرد, وحشت ایجاد کرده است؟ به نظر می رسد مردان نه از نفرت زنان بلکه از چیز دیگری می ترسند…
نفرت از مرد. مخلوق رسانه ها
ساندرا آندرسون*
هرروز و هر لحظه حرف از ,نفرت از مرد, است. فقط مردهای کله گنده نیستند که تا حرف از برابری و همبستگی جنسی می شود، به این موضوع می چسبند. برای یک عده از آن ها این به یک کار روتین تبدیل شده است. تعداد زیادی از زن های نگران هم هستند که به پیچ وتاب افتاده اند و می گویند: فضا نامساعد می شود. دوست داشتن مردها خیلی مهم است. و مهم تر از آن – دوست داشته شدن توسط مردان است. این را باید بدانید. چطور ممکن است آدم این را نفهمد.
ولی من حالا می خواهم داغش کنم. ,مردها حیوان هستند,.بعله. لعنتی ها.
می خواهم بدانم , نفرت از مرد , چه نتیجه اجتماعی در زندگی روزمره مرد ها دارد. به من بگوئید چطور این امر باعث ایجاد وحشت در زندگی هرروزه ی مرد می شود و چطور فضای زندگی شان را محدود می کند. به من عدد بدهید، سیاه روی سفید، این امر چطور برزندگی آن ها تاثیر می گذارد و آن را مورد تهدید قرار می دهد.
چند تای آن ها هستند که از ترس این که مبادا مارتا تیکانن* به آن ها تجاوز کند، از این که همراه یک زن به خانه او بروند، امتناع می کنند؟ چند تای آن ها از ترس این که باند آنیا اسنلمن* با جوراب های خطرناک خود به آن ها حمله کنند، از قدم زدن در یک باغ زیبا صرفنظر می کند؟ چند تای آن ها از ترس این که بلای فیلم ,آخرهفته های کثیف”, با یک چکش روی سر آن ها بکوبد هرگز از درون یک پارک راه منزل را پیش نمی گیرند؟ چند تای آن ها هستند که از ترس این که آخرو عاقبت کار مردان به اردوگاه های اسارت والری سولانا* ختم شود، دچار ناراحتی روانی شدید شده اند؟ مگر همین ها نیست که موضوع بحث است؟
این مردان هستند که مسوولیت بخش اعظم خشونت ها را بر عهده دارند – چه علیه مردان دیگر، چه علیه زنان و چه علیه کودکان. در بعضی حوزه ها این خشونت کم و بیش پذیرفته شده است. پسرهای کوچک در مدرسه هم دیگر را هول می دهند. مردها بزرگ در ورزشگاه هم دیگر را هول میدهند.
با توجه به این واقعیت باید خیلی جالب باشد که این خشونت زنان است – آن هم در شکل تخیلی اش -که در این کشور آزادی ها خطرناک تشخیص داده شده و خواهان جلوگیری از آن می شوند.
کتابفروشان از فروش سری کتاب های کلیتی اثر آناستازیا والس* خودداری می کنند. در بعضی کتاب فروشی ها فقط از طریق سفارش می توان آن را خرید. فیلم Baise-moi ویرجینی دسپنتس * سانسور شد و بعد از سه روز سینماها از نمایش آن خودداری کردند. بیانیه اسکام والری سولانا* را روی هیزم به آتش می کشند.
من برای خشونت هورا نمی کشم. هیچ شکل آن را. ولی وقتی فیلم ویرجینی دسپنتس را می بینم، وقتی بیانیه اسکام را می خوانم، آنوقت این واقعیت جلوی چشم من جلوه می کند که چگونه ما بطور روزمره خشونت سرگرم کننده علیه زنان را در رسانه ها، ادبیات و فیلم به امری طبیعی تبدیل کرده ایم. و فکر می کنم این است آن غریزه خطرناک.
مردها تحمل آن را ندارند به خشونت خود نگاه کنند – که ببینند آن فرهنگ خشونت که بوجود آورده اند در معرض دید قرار بگیرد. به این دلیل است که بعضی از مردان کلی انرژی صرف می کنند تا از فمینیست ها نفرت داشته باشند، به جای آن که این انرژی را صرف آن کنند که با زنانی احساس همبستگی داشته باشند که مورد خشونت و تجاوز مردان دیگر قرار گرفته اند.
جنگ جنس ها. نفرت از مرد. این ها فقط ساخته و پرداخته رسانه هاست و به کلی با آن کاری که شبکه فمینیستی سرگرم آن است بیگانه است.
هرچه قدرت رسانه ای دلش می خواهد بگوید، اما فمینیسیم یک جنبش صلح و محبت است.
زهره سحرخیز
توضیحات در مورد اسامی ای که باستاره مشخص شده اند.
* مارتا تیکانن نویسنده فمینیست فنلاندی است که در کتاب هایش به زنانی می پردازد که به حس مالکیت و سلطه جویی مرد در حوزه خصوصی میدان می دهند. کتاب های او به بیش از ۲۰ زبان جهان ترجمه شده است.
*آنیا اسنلمن داستان نویس فنلاندی. در ” جغرافیای ترس” او که بحث زیادی برانگیخت، یک گروه فمینیست های رادیکال شب هادر بیرون کلوب سکس خود به مردان حمله می کنند.
* این فیلم بر مبنای رمان هلن زهاوی درست شده است، ۱۹۹۳ ،و داستان دختری در سنین ۲۰ سالگی است که بعد از آنکه دوست پسرش او را رها می کند، در جستجوی آرامش و تسکین خود به شهر برایتون میرود ولی این خواهش او را تلفن های مردی برهم می ریزد که تمایلات انحرافی خود را در گوش او می خواند. بلا سرگردانی ناشی از عدم به نفس خود را سرانجام در حس انتقام چاره می کند و در پایان هفته های پی در پی به قتل سبعانه مردانی دست می زند که در متلک های خیابانی، یا در خطوط ارتباطی یا در تختخواب تمایلات انحرافی جنسی خود را با وسیله کردن زنان به نمایش می گذارند.بلا بعد از این قتل ها به شلوغی لندن پناه می برد و در آن گم میشود.
* والری سولانا فمینیست میلیتانت آمریکایی که مانیفست SCUM او معروف است و از آن مکرر برای حمله به فمینیسم استفاده می شود. والری سولانا در این مانیفست خواهان انقلاب زنان آزاد برای سرنگونی مردسالاری جهانی می شود. سولانا در این مانیفست مرد را به لحاظ بیولوژیک جنس پست می خواند. سولانا در این بیانیه حس انتقام شخصی و سرکوب مردان به همان صورت که خودش در زندگی سرکوب شده بود را به یک برنامه تبدیل کرده است. سولانا که در سال ۱۹۳۳ به دنیا آمده بود، تا سال ۱۹۶۶ و قبل از مشهور شدن، در فقر و فحشا زندگی کرد و از همین راه یا گدایی و هر راه امرار معاش دیگری که برای یک بی خانمان ممکن بود زندگی خود را گذراند. با وجود این او توانست تحصیلات خود را در رشته روانشناسی به پایان برساند. سولانا خودش نیز عملا دست به خشونت زد و دوست پسر خود اندی وال را هدف گلوله قرار داد. والری سولانا در سال ۱۹۸۸ در گذشت.
*آناستازیا والس نویسنده داستان های جنایی که حول گروهی از زنان متمرکز است که بنا به نظر ناشر می خواهند فساد در کریدورهای قدرت را افشا کنند، ولی کتاب ها به علت صحنه های سکس و خشونت عریان آن مورد انتقاد شدید قرار گرفته است.
* فیلمی فرانسوی که هنرپیشه زن آن بازیگر فیلم های پورنو بود و موضوع فیلم جنگ جنس ها با هم با استفاده از تکنولوژی کامپیوتری است.
Comments
نفرت فمینیسم از مردان یا ترس مردان از… — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>