Comments

نظرات در مورد مقالات دیگران 4 — 5 دیدگاه

  1. در ارتباط با این مقاله:
    مهندسی هراس و تاریخ‌نگاری امنیتی علیه جریان‌های چپ – سیاوش قائنی

    در این مقاله آقای قائنی توضیح میدهد که چطور بعد از جنگ 12 روزه، رسانه های آزاد رژیم با حمله به حزب توده در حقیقت به دیدگاه چپ حمله میکنند. پیشنهاد او این است که دستگاه مهندسی افکار را باید شناخت و مقاومت کرد.

    می بینیم که نویسنده مانند بسیاری دیگر، بجای استفاده از کلمه کمونیست از کلمه چپ استفاده میکند تا بتواند از نوعی از سرمایه داری ئر مقابل نوعی دیگر دفاع کند. واقعیت این است که نمیتوان انکار کرد که حزب توده نیز در حقیقت از نوعی از سرمایه داری علیه نوع دیگری از آن دفاع میکرد. حتی نمیتوان انکار کرد که حزب توده با تمایل ایدئلوژیک به اتحاد جماهیر شوروی (مارکسیسم سرمایه داری دولتی)، پیاده کننده سیاستهای آنها در ایران بود.

    دلیل سرکوب حزب توده این نبود که حزب توده کمونیست بود، دلیلش این بود که حزب توده سیاستهای امپریالیستی شوروی را دنبال میکرد.

    اما، آیا اینکه حمله به حزب توده با نیت حمله به کمونیسم انجام می شود، درست است؟
    صد در صد.

    حال چرا حزب توده را انتخاب کرده اند؟

    دلیلش دقیقا استفاده از ارتجاعی بودن حزب توده برای نشان دادن ارتجاعی بودن کمونیستهاست. همین سیاست را امپریالیستهای آمریکائی بکار برده اند. با نشان دادن پلیدیهای استالینی، به کمونیسم حمله میکنند.

    راه حل چیست؟
    راه حل این است که کمونیسم دروغین مارکسیسم سرمایه داری دولتی از زاویه کمونیستی نقد شود. مارکسیسم حتی در شکل غیر دیکتاتوری اش هم ارتجاعی و سرمایه داری دولتی است. برای همین باید کل مارکسیسم به عنوان ایدئولوژی ضد کمونیستی نقد شود. این نقد مارکس نیست، نقد کمبودهای مارکس و نقد سوء استفاده از این کمبودهاست.

    جزیانات ارتجاعی از جمله اصلاح طلبان همیشه نوکر امپریالیستهای غربی بوده اند و لزوم مبارزه طبقاتی با این جناح شیاد اصلا بحث و جدل ندارد. مبارزه طبقاتی با جریانات دیگر حاکمیت و اصل رژیم که تندرو هم هست، خیلی واضح است. اما رژیم بطور کلی با رژیمهای دیگر دنیا فرقی ندارد و ارتجاعش چیز خاصی نیست و سرنگونی فوری اش الزاما در خدمت انقلاب کمونیستی نیست.

    مبارزه طبقاتی نباید با رژیم باشد، مبارزه طبقاتی باید با روابط ارتجاعی در درون جامعه باشد. برای همین، نوع دولت ارتجاع حاکم در ایران مهم نیست. راه رهائی زنان و کارگران ایران نقد ارتجاع و نفی تشکیلاتی شورائی-کلکتیو در محل کار و زندگی است تا شرایط ذهنی تسخیر انقلاب جهانی فراهم شود. هر راه دیگری، راه مرتجعین است.

    آنارشیسم

  2. درباره این خبر:
    دیدار کایا کالاس مسئول کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا، با عراقچی در دوحه
    از سایت اخبار روز

    در این گزارش میخوانیم که کالاس ابراز نگرانی کرده از اینکه معلوم نیست اورانیوم غنی سازی ایران کجاست و اینکه فعالیت غنی سازی رژیم در چه وضعیتی است. عراقچی هم گفته ما برنامه ساختن سلاح هسته ای نداریم و اگر آژانس میخواهد بازرسی کند باید چهارچوب جدیدی برقرار شود.

    از آنجا که کالاس یکی از نمایندگان امپریالیستهای غربی است، امپریالیستهایی که خودشان سلاح هسته ای دارند، این مذاکره مثل مذاکرات آمریکا در حقیقت پیشنهاد کردن به رژیم به قبول نوکری است. الان آنها نمیدانند نتیجه بمبارانها چه بوده و سعی دارند مطمئن شوند وضعیت در ایران چگونه است. آنچه که مشخص نیست این است که چرا رژیم که میگوید از جنگ نمی ترسد و تحریمها دیگر تاثیر ندارد، وارد مذاکره می شود؟ میتوان چند علت را حدس زد. به احتمال زیاد، رژیم دارد آنها را به بازی میگیرد تا وقت بخرد و نیروهای نظامی خود را تجدید قوا کند. اما همه خوب میدانند که امپریالیستهای غربی احمق نیستند و بر اساس برنامه مشخصی حرکت میکنند. بهرحال، اینها روابط ارتجاعیون است و ما زنان و کارگران ایران و جهان فعلا نقشی در این روابط ارتجاعی نداریم.

    در ارتباط با مسئله تولید سلاحهای هسته ای، راه حل جلوگیری از این بیماری خطرناک برای بشریت، انقلاب جهانی علیه ارتجاع است، راه حل دیگری وجود ندارد.
    ارتجاع هست: هیراشی، مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و غیره.

    آنارشیسم

  3. قسمت دوم
    مشکل بزرگ انقلاب علیه امپریالیسم این است که انقلاب با ارتجاع حاکم جور در نمی آید. ارتجاع خودی حاکم بر کشور قربانی، دست از ارتجاعی بودن خود بر نمی دارد و برای همین قربانی مردسالاری و بردگی مزدی و انواع دیگر ارتجاع، قربانی می ماند و حتی ابزار مقاومت ارتجاع حاکم علیه ارتجاع امپریالیست می شود. پس، انقلابیون مجبورند که در دو جبهه مبارزه کنند، یکی جبهه داخلی و دیگری جبهه خارجی. در اینجاست که ارتجاع در میان قربانیان ارتجاع رشد میکند. یکی دعوت به اتحاد با مرتجع خارجی میکند و دیگری دعوت به اتحاد با ارتجاع خارجی. این دو جریان با ریاکاری های گوناگون تزهای خود را توجیه میکنند و سعی میکنند آنها را به افکار انقلابیون تحمیل کنند. در هر دو مورد، با رفع خطر امپریالیسم و یا دست یابی آن به سلطه، وضعیت بردگی قربانبان ارتجاع تغییر نمیکند. نمونه ها هست چین، ویتنام، هندوستان و سایر کشورهای مستقل شده از استعمار یا مستقل نشده مثل اردن،‌ سوریه، مصر و غیره.

    راه حل این مسئله امپریالیسم، ناسیونالیسم و وطن پرستی نیست، زیرا این در حقیقت فقط مسئله ارتجاع را حل میکند نه قربانیان ارتجاع را. راه حل اصلی مبارزه با امپریالیسم، انترناسیونالیسم انقلابی است. امروزه خود امپریالیستها و کشورهای مقاوم دیروز که خودشان امپریالیست شده اند و یا ممکن است بشوند، انترناسیونالیست شده اند. این آن چیزی است که برای ما بصورت چند قطبی تبلیغ میکنند. چند قطبی یعنی انترناسیونالیسم امپریالیستها در مقابل هم.

    پس، آنچه که انقلاب را به پیش می برد، تنها انترناسیونالیسم انقلابی است. انترناسیونالیسمی که علیه ارتجاع است، یعنی علیه هیراشی، مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و غیره. هر راهی غیر از این ممکن است تکنولوژی و اقتصاد و ابزار جنگی را رشد دهد ، اما بردگی قربانیان ارتجاع را از بین نمی برد. باید دست از دیدن انقلاب بصورت یک مسئله ملی برداشت. انقلاب وطن ندارد.

    پایان
    آنارشیسم

  4. درباره این مقاله:
    نقش ایران در بحران‌های منطقه‌ای؛ نقد سیاست‌های مداخله‌گرایانه و فرسایش ساختار قدرت – سعید مطاعی

    در این مقاله آقای مطاعی توضیح میدهد که سیاستهای تعرضی رژیم به امپریالیستهای غربی در منطقه موجب خرابی اجتماعی ایران شده است. پیش بینی او این است که شکستهایی که رژیم خورده باعث میشود که مداخلات رژیم در منطقه از بین برود و آنچه بر ایران حاکم خواهد شد الویت دادن به منافع ملی و مردم است.

    قسمت اول
    این مقاله دو ایراد دارد. ایراد اول این است که چیزی درباره توطئه های امپریالیستی علیه ایران نمی نویسد. برای همین این مقاله بکل بی ارزش است. ایراد دوم ش این است که از بین رفتن مداخلات رژیم در منطقه، الزاما به الویت دادن به منافع ملی و مردم نمی انجامد. کدام کشور در دنیا هست که وقتی به منافع ملی الویت میدهد، فقط به منافع مردم اقتدارگر و استثمارگر خود الویت نمیدهد؟ چنین کشوری وجود ندارد.

    در اینجا باید به مسئله امپریالیسم پرداخت.
    چرا امپریالیسم در لیست ارتجاع است؟

    دلیل اینکه امپریالیسم در لیست ارتجاع است این است که امپریالیسم کلیت یک جامعه را به برده تبدیل میکند. امپریالیسم همان استعمارگری است. بجز موردی مثل عملکرد امپریالیستهای غربی در فلسطین، استعمار مدرن بسیار شیادانه عمل میکند. از یک طرف ادعا میکند که طرفدار حقوق بشر و دموکراسی است و رسانه هایش مثل بی بی سی، رادیو فردا، دویچه وله و غیره، چرب زبونی میکنند و از طرف دیگر کشورهای سرسپرده نشده را همراه با تمام اربابان و برده هایش تحت فشار و تحریم و در صورت ممکن زیر ضرب حمله نظامی و ایجاد جنگ داخلی و کودتا قرار میدهد. تمام اعمال امپریالیستها موجب خرابی اقتصادی و اجتماعی یک کشور قربانی می شود، توده ها عاصی و شورشی می شوند و امپریالیستها در اپوزیسیون رخنه میکنند و اپوزیسیون را سرنگونی طلب میکنند تا کار دولتی که سرسپرده نشده را تمام کنند. پس، امپریالیسم مدرن (استعمارگری مدرن) بصورت دوست در می آید، اما در حقیقت دشمن میکند.

    پایان قسمت اول
    آنارشیسم

  5. ممنون از سایت روشنگری در ارائه صفحه جدید.
    .
    به خوانندگان
    .
    تا به امروز کوشش شد تا معیارهای ارتجاعی دانستن روشن شود تا کسی فریب نخورد، ذهن سالمی داشته باشد و در پژوهشهایش جهت انقلابی در پیش گیرد.
    .
    ارتجاع بدین صورت معرفی شد: هیراشی، مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، تعصبات، تبهکاری ها و خرافات و عقاید غیر علمی و ضد علمی و هر چه که بتوانید با استدلال به این لیست بدی ها اضافه کنید.
    .
    ضدیت با اینها معیارهای انقلاب معرفی شده اند. تعیین این معیارها کمک میکند تا هر فرد بتواند خوب و بد را در روابط انسانی بهتر تشخیص دهد، در مورد بد پژوهش کند، ذهنش را پرورش دهد، خوبی خودش را محکم کند و در حد امکان و توانایی، علیه بد اقدام کند. این تنها راه شناخت ضروریات آزادی است، انقلاب معجزه نیست.
    .
    گفته شد که ارتجاع تمامیت دارد و صرفا یک یا چند تا از آن عناصر رفتاری نیست. ارتجاع باید حتما در تمامیتش نقد و نفی شود، در غیر اینصورت، رخنه میکند و انقلاب را به فساد تبدیل میکند.
    .
    اقدام علیه ارتجاع از حرف زدن ساده است تا شورش، در هر حدی مفید است و به نیروی خوبی علیه بدی کمک میکند. هر کسی باید به اندازه توان روحی و جسمی و موقعیتش در انقلاب شرکت کند تا ارتجاع عقب نشینی کند و بلاخره نابود و یا به اندازه کافی محدود شود. آزادی پیدا کردن کاری جمعی است چون در زمینه جمع فقط تعریف می شود.
    .
    حتما در سایت روشنگری نظر بگذارید.
    .
    پیشنهاد می شود که وقتی نظر میگذارید تا میتوانید از خودتان طرفداری کنید نه از کسی دیگر. انقلاب به انسانهایی نیاز دارد که برای خودشان فکر کنند و برای خودشان ارزش قائل باشند. انقلاب وقتی واقعا انقلاب است که اتحاد انسانهای از لحاظ ذهنی مستقل باشد.
    .
    سئوال احمقانه وجود ندارد، فقط احمقهای ضد سئوال وجود دارند.
    .
    سئوال کردن و گذاشتن نظر کمک میکند تا ذهنتان منطقی تر و علمی تر شود. علم روند پیچیده ای نیست، علم صرفا یعنی کوشش یافتن در عینی بودن ذهنیاتی که یک شخص و یا گروه پرورش داده. علم خودش روند تولید است.
    .
    گذاشتن نظر بخش مهمی از گفت و شنود (دیالوگ) است. بدون دیالوگ، انقلاب ممکن نیست، فقط ارتجاع ممکن است.
    .
    ناشناس بنویسید، نقد کنید، از نقد نترسید و سعی کنید به نقد پاسخ دهید.
    .
    هگل بخوبی توضیح داد که برده مستقل است و ارباب وابسته. مارکس نشان داد که چرا در جامعه سرمایه داری چنین است.
    .
    انارشیست (آنارشیسم، ضد اقتدار، آنارکوسندیکالیست و غیره)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>