نظامِ حمایتی نوع دیگری، هنوز ممکن است
Benoît Bréville برگردان: بهروز عارفِی
از نگاه دونالد ترامپ، «تعرفه» (حقوق گمرکی) باید زیباترین واژهی فرهنگ لغتها باشد. و از نگاه چپ، چطور؟ امروز، چپ که در اثر جهتگیریِ ملیگرایانهای که رئیس جمهور آمریکا به آن میدهد، سراسیمه شده، در زمانی نه چندان دور به خاطر دفاع از دیدگاه خود در حمایتگرایی به خود می-بالید.

نویسنده Benoît Bréville برگردان بهروز عارفِی
شهر سیاتل به خاطر مدرنیتهاش، پویائیاش و گشایشش بر روی جهان برگزیده شده بود. شهری که مَهدِ میکروسافت، بوئینگ، استارباکس، با بندر بزرگی که بر روی آسیا کاملاً باز است. شهر سنت سندیکائی نیرومندی دارد و همچنین صحنهی یکی از بزرگترین اعتصابهای عمومی تاریخ ایالات متحده در سال ۱۹۱۹ بود. اما، سازمان جهانی تجارت، هنگامی که تصمیم گرفت سومین کنفرانس وزیران را در پایان نوامبر ۱۹۹۹ در این شهر برگزار کند، این نکته را فراموش کرده بود. درست است که چند تشکل کُنِشگر برای برگزاری تظاهرات فراخوان داده بودند، اما شهردار شهر اطمینان داشت که « تظاهرات بیشتر از سه یا چهار ساعت طول نخواهد کشید. سرانجام، در درازای چهار روز، جمعیتی رنگارنگ از پنجاههزار نفر شهر زمردی را فراگرفته و چهارراهها و ایستگاههای مترو را مسدود کردند.
توماس فریدمن، سرمقالهنویس روزنامه نیویورک تایمز در اول دسامبر ۱۹۹۹ با اظهار تأسف درباره آن مینویسد «یک کشتی نوح از طرفداران مسطح بودن کره زمین، سندیکاهای طرفدار حمایت از فراورده-های داخلی و کادرهای جوانی بود که به دنبال مطالبه سهمشان از دستاوردهای سالهای دهه ۱۹۶۰ هستند»، در حالی که تایمز سیاتل در روز بعد سراسیمه می نویسد: «معترضان علیه سازمان جهانی تجارت مثل آنفلوآنزا سرایت میکنند. از اینپس، حتی رانندگان تاکسی به این ویروس مبتلا شده اند». مقامهای شهری از کنترل خیابانها عاجز ماندند، فرماندار ایالت گارد ملی را فراخواند و منع رفتوآمد اعلام شد.
در این میان، مذاکرات در کاخ کنگره با شکست مواجه شد. چند ده کشور «جنوب» از پذیرفتن معیارهای جدید اجتماعی و زیستمحیطی که کشورهای غربی مطرح میکردند، خودداری نمودند. از جمله، آفریقای جنوبی، برزیل، مصر، هند، اندونزی یا نیجریه این پیشنهادها را بهمنزلهی حمایتگرایی در لباس مبدل تلقی کردند که هدفش جلوگیری از رُشد و توسعه آنان بود. همان کشورها، دودوزهبازیِ کشورهای ثروتمندرا افشا میکردند که با ادعای دفاع از تجارتِ آزاد، به کشاورزی خودشان سوبسید کلان میدادند. کشورهای یادشده خواهان بازرگانی منصفانه بودند. رئیس کنفرانس در سخنرانی اختتامیه اجلاس خجولانه میگوید «ایدهی ما، این است که بهتر است زمانی چند درنگ کنیم». در جهانیشدن نئولیبرال وقفه ایجاد شده بود. این نکته، تاریخی است (۱).
حافظهی رسانهای، از این بسیج گسترده، فقط «بلوک سیاه» ها(black blocs) را به خاطر سپرده که در فضایی مملو از گاز اشکآور با پلیس درگیر شده بودند. اما، بخش بزرگ تظاهرکنندگان که صلحطلب و شادمان بودند، از کارگران، جنبش بومیان و گروههای مدافع حقوق بشر تشکیل شده بود.
در کنار گرینپیس و دوستان زمین، فلزکارانِ اتحادیه کارگران فولاد (USW)، عمدهترین سندیکای صنعتیِ آمریکای شمالی رژه میرفتند ؛ کارگران بندر وابسته به اتحادیه لانگشُور و وِیرهاوس (ILWU)، همه بندرهای کرانه غربی آمریکا را مسدود کرده بودند؛ رانندگان کامیون از اتحادیه بینالمللی برادریِ رانندگان (تیمِسترز IBT) علیه گشایش اعلامشدهی بازار آمریکا به روی کامیونهای مکزیکی به مخالفت شدید پرداختد. در این ائتلاف بیسابقهی «سندیکای رانندگان آمریکا» [Teamsters and Turtles] (۲) یک طرف برای حفظ شغل خود مبارزه میکند و دیگری برای حفظ کره زمین. اما، همگی در افشای تجارت آزاد همسو بوده، خواهان نظام بازرگانیِ عادلانهتری هستند که نه بر روی سودآوری و قانون حق با قویتر است، ُبلکه بر حفظِ محیطزیست و دغدغهی بهبود وضعیت کارگران متکی است. و همه این کنشها با گرامیداشتِ تفاوت و تنوع و انترناسیونالیسم صورت میگیرد. لوروی تروتمن، از اتحادیه کارگران جزیره باربادوس، در همایشی در کنار بنای «مِموریال استادیوم» و در میان تشویق ۲۵هزار نفر گفت: «این تظاهرات فقط به ایالات متحده محدود نمیشود. تظاهرات همهی کشورهاست: کشورهای ثروتمند، کشورهای فقیر، کشورهای سفید، کشورهای سیاه، همهی کشورها!» (۳).
درحاشیهی ائتلاف کارگران و اکولوژیستها، نیروی سومی در سیاتل حضور پیدا میکند که به همان میزان ولی به دلیلهای دیگری با جهانیسازی مخالف است. در واقع، پاتریک بیوکَنَن، مشاور پیشینِ پرزیدنت ریچارد نیکسون و رونالد ریگان، چهرهی راستِ ناسیونالیست و محافظه کار و حمایتگرا از طرفدارانش دعوت کرده بود که در این برنامه شرکت کنند. این مخالف دوآتشهی سازمان جهانی تجارت، که نام «هیولای در حال زایش » بر آن گذاشته، چندی پیش از آن زمان، حزب جمهوریخواه را ترک کرده و به حزب رفرم پیوست تا از سوی آن حزب نامزد انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۰ شود – کارزاری که در آن دونالد ترامپ را شکست داد. او با انتقاد بیپایان از پیمان تجارت آزاد امریکای شمالی(آلِنا) که در اول ژانویه ۱۹۹۴ به اجرا در آمد،کوشید خود را به عنوان مدافع اشتغال در ایالات متحده معرفی کند، بدون این که نسبت به شرایط کارگران کوچکترین حساسیتی از خود نشان دهد، در صورتی که همچنان خواهان حقوق اجتماعی و سندیکائی کمتری برای کارگران بود. او اندکی پیش از آغاز کنفرانس اعلام کرد: «چیزی مهمتر از تجارت وجود دارد که میهن نامیده میشود. و ما برای اینکه اطمینان یابیم که کسی از منافع ما دفاع میکند، به نبرد سیاتل میپیوندیم (۴). او در این زمینه موفقیت چندانی کسب نمیکند: پُل اَدلِر، مورخ یادآوری می کند: «او گمان میبردکه در میان تظاهرکنندگان متحدان زیادی خواهد داشت. سرانجام او در اتاق هتلش ماند تا به این نتیجه برسد که راهپیمایان شباهتی به هواداران او ندارند» (۵). اما، برخی پیروزیها در بستر سالها انتظار ساخته میشوند…
بیست و پنج سال بعد، بوچانان و وارثانش از هتلشان خارجشدند. ایشان با اشغال بالاترین نهادهای ایالات متحده از جمله کاخ سفید، مبارزه با تجارت آزاد را در اختیار خود گرفته اند. ازاینپس، آنان هستند که بدترین شکستها را به تجارت آزاد وارد کردند و برای اینکار از پشتیبانی سندیکاها برخوردارند.
توافق هائی که دور از جدلهای سیاسی امضا میشوند
هنگامیکه ترامپ در روز ۲ آوریل، آن روز را «روز آزادی» اعلام کرد، یعنی روزاعلامِ افزایش چشمگیر عوارض گمرکی برای همه کشورهای جهان، با نکوهشی تقریبا به اتفاق آراء روبرو شد.رهبران سیاسی، روزنامهنگاران، اقتصاددانان، صاحبان مؤسسهها، همگی این تصمیم تند و نامنسجم را که موجب بالارفتن تورم و توقفِ رُشد جهانی و افزایش تنشهای ژئوپولیتیکی میشود، افشا کردند. روزنامه وال استریت آن را احمقانهترین «تصمیم در تاریخ مربوط به عوارض گمرگی» نامید (۳۱ ژانویه ۲۰۲۵). مجله اکونومیست «هرجومرج اقتصادی» را پیشبینی کرد (۵ آوریل ۲۰۲۵). برعکس، چندین سندیکا با این برداشت که هر تصمیمِ حمایتگرا، هرچند نامنظم که باشد نیز مفید است، از ترامپ پشتیبانی کردند.کارا دنیز، سخنگوی تیمستِرزها(Teamsters) اعلام کرد: «از حدود چهل سال پیش، سیاستِ بازرگانی موجب فرارِ اشتغال به کشورهای دیگر شده است، جایی که کارگران با تنها هدفِ ارسالِ کالاهای ارزان قیمت به ایالات متحده (…) استثمار میشوند. میبایست کاری می شد و ما از اعلام این خبر خرسندیم» (۶). شاون فِین، رئیس اتحاد کارگران اتومبیل UAW، باوجود انتقادهای تند از ترامپ درمورد اخراجِ کارمندان دولت و ایجادِ مانع برای تشکلِ سندیکایی، از این تصمیم پشتیبانی کرد … «من بهمدت بیستوپنج سال در کارخانه کرایسلِر کار کردم و در درازنای این دوره، عضو سندیکای UAW بودم. هر آنچه دیدم، بستهشدن کارخانهها یکی پس از دیگری بود. و هنوز درباره این ایده که ما را فریب دادند، دچار خشم هستم. بدین ترتیب هنگامی که میبینید فردی تازهوارد مثل دونالد ترامپ از عوارض گمرکی و بازرگانی حرف میزند، و تهدید بستهشدن کارخانهها همچنان ادامه دارد، مردم آن را میپذیرند (۷)».
در نتیجه، بیستوپنج سال پس از سیاتل، تیمسترزها از «لاکپشتها» جدا شدند. این جدایی کار سادهای نبود. در آغاز سالهای دهه ۲۰۰۰، مبارزه با جهانیسازیِ نِئولیبرال بهمثابه مقولهای پیشرو تصور میشد. در پناهِ جنبش آلتِرموندیالیستی (جهانیشدنی بدیل)، مرتباً پیشنهادهایی در تأیید تعرفهبندیِ مبادلات مالی، حمایتگرایی «نوعدوستانه»، «همبسته»، «زیستمحیطی» [اکولوژیکی] مطرح میشد. درمقابل، بهنظر میرسید که تجارت آزاد در وضعیت دفاعی قرار دارد، زیرا سازمان جهانی تجارت از شکست ۱۹۹۹ التیام نیافته بود. ازآن زمان، این سازمان هرگز نتوانست دورهای از مداکره چندجانبهی کامل را به ثمر رساند و به رؤیای رسیدن به توافق جهانی بزرگ، قانون واحدی که بازرگانی بینالمللی را هدایت کند، پایان داد.
اما، بااین.جود، سازمان جهانی تجارت طرح گسترش تجارت آزاد را کنار نگذاشت. تجارت آزاد همچنان به روشهای دیگر بر دامنهاش افزوده شد ، ازجمله از طریق پیمانهای بازرگانی دوجانبه یا منطقهای، که در درازنای سالها دهتا دهتا به امضا رسیدند. این گسترشی تدریجی و بیسروصدا بود که کمتر در معرضِ اعتراضها در مقایسه با ضیافتهای بزرگ، قرار میگرفت. بدینسان، اتحادیه اروپا طی سالهای اخیر توانسته است توافقنامههای مشارکت اقتصادی متعددی با کشورهایی نظیر کره جنوبی (اجرایی از ۲۰۱۵)، ژاپن (۲۰۱۹)، ویتنام (۲۰۲۰) و نیوزیلند (۲۰۲۴) منعقد کند؛ آنهم در فضایی به دور از پوشش رسانهای و کشمکشهای سیاسی. در مواردی که مجلسهای ملی از تصویب این توافقنامهها سر باز میزنند، کمیسیون اروپا اغلب با بهرهگیری از سازوکار «اجرای موقت» – که محدودیت زمانی مشخصی نداشته و گاه بیش از پانزده سال به درازا میکشد – آنها را به مرحله اجرا درمیآورد. تا پایان ژانویه ۲۰۲۵، دستکم ۳۷۳ توافق مشابه در سراسر جهان در حال اجرا بودهاند؛ توافقهایی که عمدتاً در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ به امضا رسیدهاند.
با این حال، در دهه گذشته روند جهانیسازی و تجارت آزاد با مانعها و چالشهای جدی مواجه شده است. در دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ، ایالات متحده از پیمان ترانسپاسیفیک (مبادلات میان کشورهای آمریکای شمالی و اقیانوسیه) – که در حال مذاکره با حدود پانزده کشور بود – خارج شد، از پیگیری توافقنامه ترانسآتلانتیک ( مبادلات میان اروپا و آمریکای شمالی) با اتحادیه اروپا انصراف داد، توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) را بازنگری کرد، و با افزایش تعرفهها بر واردات فولاد و آلومینیوم، و نیز برقراریِ تعرفههای جدید بر کالاهای چینی، چرخشی آشکار به سوی سیاستهای حمایتگرایانه در پیش گرفت. جوزف بایدن، رئیسجمهور دموکرات بعدی، با وجود تفاوتهای گفتمانی، در عمل این سیاستها را ادامه داد؛ او بدون تغییر محسوس در تعرفهها، از طریق ارائه یارانههای هدفمند به بخشهایی چون انرژیهای تجدیدپذیر و بخش نیمهرسانهها، مسیر نوعی حمایتگرایی مدرن را دنبال کرد. نکته قابل تأمل آن است که این چرخش در سیاست اقتصادی حتی در درون حزب دموکرات – حزبی که زمانی چهرههایی چون بیل کلینتون («جهانیسازی را نمیتوان متوقف کرد؛ این معادل اقتصادیِ پدیدهای طبیعی همچون باد یا جریان آب است») و باراک اوباما («تجارت آزاد به نفع آمریکاست») در رأس آن بودند – نیز همین سیاست را دنبال کردند.
اِیربَگ ژاپنی، صندلی اتومبیلِ تونسی، شاسی لهستانی ….
چندین رویداد مهم، ظاهر فریبنده جهانیسازی نئولیبرال را دچار ترک کرده و حزبهای سیاسی را وادار به تغییر سیاست کرد. وعدههای این نظام برای رفاه و شکوفایی اقتصادی با بحران مالی سال ۲۰۰۸ نقش بر آب شد؛ بحرانی که پیامدهای ویرانگر مقررات زدائی را بهروشنی آشکار ساخت. این بحران با شتاببخشیدن به روند صنعتزدایی، منطقههای بسیاری را برای مدتی دراز در فقر اجتماعی فروبرد، در حالی که بازارهای بورس به سرعت دوباره رونق گرفتند. از زمان اجرایی شدن پیمان نفتا (آلنا)، بیش از ۹۰ هزار کارخانه در ایالات متحده تعطیل شدهاند، یعنی بهطور میانگین حدود هشت واحد صنعتی در هر روز. در حال حاضر، این کشور میزبان شمار بیسابقهای از میلیاردرهاست – حدود ۸۷۰ نفر – اما ۶۳ درصد از جمعیت آن حتی پسانداز کافی برای رفع یک نیاز غیرمترقبه ۵۰۰ دلاری را ندارند(۹). منطقههای صنعتی پیشین که با بیکاری گسترده دستبهگریبانند، با کاهش امید به زندگی مواجهاند؛ پدیدهای که بهویژه با شیوع اعتیاد به مواد افیونی شدت یافته است – اپیدمیای که در سال ۲۰۰۸ موجب مرگ ۳۶ هزار نفر شد و این رقم تا سال ۲۰۲۳ به ۱۰۷ هزار نفر رسید. در چنین شرایطی، چه کسی در ایالتهایی چون اوهایو یا میشیگان از تجارت آزاد دفاع خواهد کرد؟
در همین حال، بحران اقلیمی نیز پیامدهای زیستمحیطی نظام تجارت جهانی را آشکار ساخته است. اکنون دشوار است بتوان فرآیندهایی نظیر صید و پخت میگو در دریای شمال، ارسال آنها با کامیون به مراکش برای پاکسازی، بازگرداندن به هلند برای بستهبندی، و در نهایت فروش آن در آلمان را توجیه کرد – فرآیندی که از تور ماهیگیری تا قفسه فروشگاه، سیزده روز و حدود ۶۵۰۰ کیلومتر را در بر میگیرد. یا خودرویی که در آلمان مونتاژ میشود، اما شاسی آن از لهستان، ایربگها از ژاپن، صندلیها از تونس و تراشههای الکترونیکیاش از تایوان تأمین میشوند. حتی یک شلوار جین ساده ممکن است سفر دور دنیا را طی کند تا به کمد لباس مصرفکننده فرانسوی برسد: پنبه آن در آمریکا برداشت شده، در هند ریسیده و بافته میشود، سپس برای دوخت به چین میرود، رنگ آن از برزیل و دکمههای فلزیاش از نامیبیاست، و در پایان با کشتی باربری به اروپا منتقل میشود.
این زنجیره تأمین کالاهای واسطهای، افزون بر آنکه از منظر زیستمحیطی کاملاً غیرمنطقی و زیانبار است، آسیبپذیریهایی را نیز آشکار کرده که در جریان همهگیری کووید-۱۹ و جنگ اوکراین نمایان شد. در مواجهه با بحران بهداشتی، کشورهای غربی که بهطور کامل به واردات وابسته بودند، در تأمین سادهترین کالاها مانند ماسک، روپوش بیمارستان، دستگاههای تنفسی و دارو ناتوان ماندند. حمله روسیه که دو صادرکننده اصلی مواد اولیه کشاورزی را درگیر کرد، بازارهای جهانی را مختل و باعث بروز تورم و کمبود کالا، بهویژه در آفریقا و خاورمیانه شد. در نتیجه، اصل «حاکمیت» – چه در حوزه سلامت، غذا، انرژی یا امنیت راهبردی – بار دیگر در اولویت گفتمان سیاسی و اقتصادی کشورها قرار گرفته است.
اکنون، راستگرایان از این بیاعتباریِ تجارت آزاد برای تحمیل نظرِ حمایت گرای ناسیونالیستی و امپریالیستی استفاده میکند: این شکلی از اخاذی است که برپایهی تناسب قوا قرار دارد و هدفش مقابله با قدرتگیریِ فزایندهی چین و حفظ سلطهی ایالات متحده است. ترامپ در رأسِ بزرگترین بازار جهان، از عوارض گمرگی به عنوان ابزار قدرت و نه عدالت اجتماعی استفاده میکند: هر کشوری مجبور است تابع منافع آمریکا باشد والا نابود خواهد شد. رئیس جمهوری ایالات متحده مانند یک فرمانروا قادر است با یک تویت ساده در بازارهای جهانی شکوفایی یا توفان ایجاد کند تا کسانی را که در برابرش مقاومت میکنند، مجازات کرده و به سرسپردگانش پاداش دهد. ترامپ در سخنرانی آغاز ریاست جمهوریاش در بیستم ژانویه، وعده میداد که «به جای اخذ مالیات از شهروندان جهت ثروتمندکردن کشورهای دیگر، ما بر کشورهای خارجی عوارض خواهیم بست تا شهروندانمان ثروتمندتر شوند». او هیچ دلواپسی برای توزیع مجدد، بازرگانی عادلانه، چندجانبهگرایی و حمایت از محیط زیست نداشت. برنامهای بسیار دورتر از ایدههای سیاتل، که همه چیز برای بیاعتبار کردنش به خدمت گرفته میشود: چرخشهای بیوقفهی ترامپ، خشونت اطلاعرسانیاش، خصوصیت پرمخاطرهی محاسبههای او …
در برابر این حمایتگرایی تهاجمی و با هرج و مرج ، مُبلغانِ تجارت آزاد رنگوروئی باز مییابند و آمادهی بیرونآوردن کتاب دعای سالهای دهه ۱۹۹۰ بوده، همچنان خواهان گشایش بیشتر بازارند. اورزولا فون در لِیِن، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا معتقداست که باید بستهشدن بازار آمریکا را جبران کرد و امضای «بزرگترین و بیسابقهترین توافق تجارت آزاد» با هند را تشویق میکند. ژوفروآ رو دو بِزیو، رئیس پیشینِ جنبش کارفرمایان فرانسوی (مِدِف)، به نوبهی خود، از حالا دهانش آب افتاده است: او در استودیوی تلویزیون خبری ال سی ای (۸ آوریل ۲۰۲۵) توضیح میدهد: «به شکلهای اندکی متناقض [پارادوکسال] ناگهان در همهی بخشهای سیاست فرانسه، بهطور جمعی متوجهِ مزیتهای لیبرالیسم و تجارت آزاد میشویم». حتی در هردو سوی اقیانوس اطلس با رهبران سیاسی و مُفسرانی رویرو شدیم که معولا منتقد نئولیبرالیسم بودند ولی این بار نسبت به سقوط سهام بورس هشدار داده و در عینحال، پیشبینیهای صندوق بین المللی پول (FMI) و بانکهای تجارتی را دربارهی تورم و رشد برجسته کردند. بدون هراس از استفاده از سلاحهایی علیه ترامپ که معولاً علیه آنان به کار میرود.
بااینوجود، نزدیککردن محلِ تولید به محل مصرف همچنان ضرورتی دموکراتیک، اجتماعی و زیست-محیطی بهشمار میآید. کدام نیروی سیاسی میتواند بهدرستی از نظامی مسموم حمایت کند که کره زمین را زیر انبوهی از کالاهای یکبارمصرف، اغلب غیرضروری و ناکارآمد در پاسخگویی به ابتداییترین نیازهای فقیران دفن میکند؟ در برابر راهحلهای مافیایی آقای ترامپ، کامیونداران و لاکپشتها میتوانند با اطمینان، همان حمایتگرایی نوعدوستانهای را مطرح کنند که جنبش جهانیسازی بدیل یکربع قرن پیش خواستار آن بود. چراکه خطری جهانی وجود دارد که از آقای ترامپ و اطرافیانش نیز تهدیدآمیزتر است: در رأس علتهای اقتصادیای که او را به قدرت رساندند، تجارت آزاد و بدون نظارت قرار دارد. در کنه ماجرا، همه این را میدانند، اما فرصتطلبی موجب میشود برخی اولویتهایی دیگر داشته باشند. شِراد براون، سناتور پیشین ایالت اوهایو می گوید: «ماجرای تعرفههای پوچ رئیسجمهور (…) باعث میشود بسیاری از پیشروها به دنبال والاستریت بیفتند و به الگوی فکری کهنه و فاجعهبار که بر بنگاهها تمرکز داشت بازگردند» (نیویورک تایمز، ۲۰ آوریل ۲۰۲۵). او در سال ۱۹۹۹ در راهپیمایی سیاتل شرکت داشت. تظاهرات آن زمان علیه تجارت آزاد بود و از خشم بازارها هیچ هراسی نداشت.
زیرنویسها: ۱ – مقاله های مربوط به سیاتل را در لوموند دیپلماتیک، ژانویه ۲۰۰۰ بخوانید.
۲ – پیرو اصطلاحی مشهور در ارجاع به تظاهراتی که شرکتکنندگان با لباس مبدل و به شکل لاکپشت علیه انقراض نسل لاکپشتها به اعتراض پرداختند، کتاب زیر نوشته شده است:
. John C. Berg (sous la dir. de), Teamsters and Turtles ? US Progressive Political Movements in the 21st Century, Rowman & Littlefield Publishers, Lanham (Maryland), 2002
در مورد این اصطلاح به توضیح مترجم توجه کنید:
جنبش «Teamsters and Turtles» عبارتی است که به اتحاد غیرمنتظره بین کارگران سازمانیافته (مانند اتحادیهی رانندگان کامیون Teamsters) و فعالان محیطزیست (که نمادشان لاکپشتها بود) در تظاهرات ضد جهانیسازی در سیاتل در سال ۱۹۹۹ اشاره دارد.
Teamsters: اشاره به اتحادیههای کارگری، به ویژه رانندگان کامیون، که نگران از دست رفتن شغلها به دلیل انتقال تولید به کشورهایی با دستمزد پایین بودند.
Turtles (لاکپشتها): اشاره به فعالان محیطزیستی که برخی از آنان در لباس لاکپشت دریایی ظاهر شدند، نمادی از گونههای در حال انقراض و قربانیان تجارت آزاد بیضابطه.
این دو گروه پیشتر در سیاستها و اولویتها تضادهایی داشتند، اما در سیاتل برای نخستین بار به صورت گسترده و علنی متحد شدند، چرا که متوجه شدند هر دو از آثار مخرب نئولیبرالیسم جهانی آسیب میبینند.
اتحاد این گروههای ناهمگون، نماد تولد جنبشی جدید به نام جنبش ضد جهانیسازی نئولیبرال یا جنبش عدالت جهانی بود.
۳ – نقل شده در مقاله زیر: Quinn Slobodian, « 20 years after Seattle, the clash of globalizations rages on The Nation, New York, 29 novembre »
۴ – « The new trade war, The Economist, Londres, 2 décembre 1999
۵ – مصاحبه با پل آدلر Paul Adler, « The battle of Seattle », US History Scene, https://ushistoryscene.co
۶ – Andrew Stanton, « Key labor union backs Donald Trump’s tariffs : “Something needed to be done” », Newsweek, 8 avril 2025
۷ – Entretien avec Shawn Fain, « UAW president Shawn Fain on why he supports tariffs », Jacobin, New York, 10 avril 2025
۸ – Bernard Cassen, « Inventer ensemble un “protectionnisme altruiste” », Le Monde diplomatique, février 2000
۹ – Lori Wallach, « The trade policy we need », The American Prospect, Washington, DC, 28 mars 2025
Benoît Bréville
عضو هیئت تحریریه لوموند دیپلماتیک
Comments
نظامِ حمایتی نوع دیگری، هنوز ممکن است <br> Benoît Bréville برگردان: بهروز عارفِی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>