نامهای از آلبرت اینشتین، هانا آرنت و ۲۶ روشنفکر یهودی دیگر به روزنامه نیویورک تایمز / نادر ثانی
نامهای از آلبرت اینشتین، هانا آرنت و ۲۶ روشنفکر یهودی دیگر به روزنامه نیویورک تایمز
حزب جدید فلسطین؛
سفر مناخیم بگین و اهداف جنبش سیاسی مورد بحث
پنجشنبه ۲ دسامبر ۱۹۴۸ برابر با ۱۱ آذر ۱۳۲۷
https://www.marxists.org/reference/archive/einstein/1948/12/02.htm
برگردان متن نامه به فارسی و توضیحات ابتدایی و پایانی از نادر ثانی
پیشدرآمدی بر این نامه:
اگر بخواهیم تاریخ واقعی مناقشات اسرائیل و فلسطین را درک کنیم، میتوانیم به یک منبع یهودی قابلاعتماد مراجعه کنیم: آلبرت انیشتین، که علاوه بر اینکه یکی از بزرگترین دانشمندان تمام دوران بود، یک فعال بشردوست و صلحطلب نیز بود. این یهودی بسیار باهوش، فوقالعاده خردمند و بسیار انساندوست در مورد رفتار اسرائیل با فلسطینیان چه میگفت؟ اینشتین، هانا آرنت، سیدنی هوک و بیش از ۲۰ روشنفکر یهودی دیگر در نامهای سرگشاده و تاریخی به روزنامه نیویورک تایمز در ماه دسامبر سال ۱۹۴۸ (تنها چند ماه پس از اعلام استقلال اسرائیل) به روشنی و صراحت توضیح دادهاند که چرا نباید به رهبران ستیزهجوی صهیونیست اسرائیل اعتماد کرد و چرا ایالات متحده آمریکا نباید از آنها حمایت سیاسی یا اقتصادی کند. آنان در نامه خود در ۷۷ سال پیش این اخطار را دادند که این امکان وجود دارد که اسرائیل تبدیل به یک نظام فاشیستی گردد، واقعیتی که ما امروز شاهد آن هستیم.
امضاکنندگان این نامه بدون شک میخواستند آمریکاییها و جهان بزرگتر را از خطرات نژادپرستی، فاشیسم، تروریسم و تعصب مذهبی نوظهور در کشور تازهتأسیسیافته اسرائیل آگاه کنند. آنها همچنین نتایج فاجعهباری را که امروز در اسرائیل/فلسطین میبینیم، پیشبینی کرده و نسبت به آن اعلام خطر کرده بودند.
توجه داشته باشید که مناخیم بگین، که در نامه از او صحبت شده است، در خلال سالهای ۱۹۷۷ و ۱۹۸۳ نخستوزیر اسرائیل بود. طبق نامه، او یک نژادپرست، فاشیست و تروریست برجسته در خاورمیانه بود که اعراب، یهودیان و انگلیسیها را به قتل میرساند. به راستی چه نوع نظام اجتماعی یک تروریست فاشیست را به بالاترین مقام خود انتخاب میکند؟
و دیگر آنکه شک نداشته باشید که اگر امروز نامهای با چنین محتوایی به امضا گروهی از روشنفکران برسد آنان از جانب بسیاری از سیاستمداران تکیهداده بر جایگاه قدرت و از جانب رسانههای امپریالیستی القابی چون “ضدیهود” و “حامی جریانات تروریستی” خواهند گرفت.
ن نامه:
به سردبیران نیویورک تایمز:
از جمله نگرانکنندهترین پدیدههای سیاسی دوران ما، ظهور «حزب آزادی» (تنوات هاهروت) در کشور تازه تأسیس اسرائیل است، حزبی سیاسی که از نظر سازمان، روشها، فلسفه سیاسی و جذابیت اجتماعی بسیار شبیه احزاب نازی و فاشیست است. این حزب از عضویت و پیروی از ایرگون زوای لومی سابق، یک سازمان تروریستی، راستگرا و شوونیستی در فلسطین، تشکیل شد.
سفر فعلی مناخیم بگین، رهبر این حزب، به ایالات متحده، آشکارا برای القای حمایت آمریکا از حزبش در انتخابات آینده اسرائیل و تقویت روابط سیاسی با عناصر محافظهکار صهیونیستی در ایالات متحده برنامهریزی شده است. چندین آمریکایی با شهرت ملی، نام خود را به لیست کسانی که برای استقبال از سفر او آماده می شوند درج نموده اند. غیرقابل تصور است که کسانی که در سراسر جهان با فاشیسم مخالفند، اگر به درستی از سابقه و دیدگاههای سیاسی آقای بگین مطلع باشند، بتوانند نام و حمایت خود را به جنبشی که او نمایندگی میکند، اضافه کنند.
قبل از اینکه از طریق کمکهای مالی، تظاهرات عمومی به نفع بگین و ایجاد این تصور در فلسطین که بخش بزرگی از آمریکا از عناصر فاشیست در اسرائیل حمایت میکند، آسیبهای جبرانناپذیری وارد شود، مردم آمریکا باید از سابقه و اهداف آقای بگین و جنبش او مطلع شوند.
اظهارات عمومی حزب بگین به هیچ وجه راهنمای شخصیت واقعی آن نیست. امروزه آنها از آزادی، دموکراسی و ضدامپریالیسم صحبت میکنند، در حالی که تا همین اواخر آشکارا دکترین دولت فاشیستی را موعظه میکردند. این حزب تروریستی در اعمال خود است که شخصیت واقعی خود را آشکار میکند. از اعمال گذشته آن میتوانیم قضاوت کنیم که در آینده چه انتظاری از آن میرود.
حمله به روستای عربنشین
یک نمونه تکاندهنده، رفتار آنها در روستای عربنشین دیر یاسین بود. این روستا که خارج از جادههای اصلی و در محاصره زمینهای یهودیان بود، هیچ نقشی در جنگ نداشت و حتی با گروههای عربی که میخواستند از روستا به عنوان پایگاه خود استفاده کنند، مبارزه کرده بود. در ۹ آوریل (به نقل از نیویورک تایمز)، گروههای تروریستی به این روستای آرام که هدف نظامی در جنگ نبود، حمله کردند، بیشتر ساکنان آن، ۲۴۰ مرد، زن و کودک، را کشتند و تعدادی از آنها را زنده نگه داشتند تا به عنوان اسیر در خیابانهای اورشلیم رژه بروند. اکثر جامعه یهودی از این عمل وحشتزده شدند و آژانس یهود تلگراف عذرخواهی به ملک عبدالله، پادشاه اردن، فرستاد. اما تروریستها، به جای اینکه از عمل خود شرمنده باشند، به این قتلعام افتخار کردند، آن را به طور گسترده منتشر کردند و از همه خبرنگاران خارجی حاضر در کشور دعوت کردند تا اجساد انباشته شده و ویرانی عمومی در دیر یاسین را مشاهده کنند.
حادثه دیر یاسین نمونهای از شخصیت و اقدامات حزب آزادی است.
در جامعه یهودی، آنها ترکیبی از ناسیونالیسم افراطی، عرفان مذهبی و برتری نژادی را تبلیغ کردهاند. مانند سایر احزاب فاشیست، از آنها برای شکستن اعتصابات استفاده شده و خودشان نیز برای نابودی اتحادیههای کارگری آزاد فشار آوردهاند. در عوض، آنها اتحادیههای شرکتی را به مدل فاشیستی ایتالیا پیشنهاد دادهاند.
در طول سالهای گذشته خشونتهای پراکنده ضدبریتانیایی، گروههای IZL و Stern حکومت وحشت را در جامعه یهودی فلسطین آغاز کردند. معلمان به دلیل صحبت علیه آنها مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، بزرگسالان به دلیل اینکه اجازه نمیدادند فرزندانشان به آنها بپیوندند، تیرباران شدند. تروریستها با روشهای گانگستری، ضرب و شتم، شکستن پنجرهها و سرقتهای گسترده، مردم را مرعوب کردند و باج سنگینی را مطالبه کردند.
اعضای حزب آزادی هیچ نقشی در دستاوردهای سازنده در فلسطین نداشتهاند. آنها هیچ زمینی را پس نگرفتهاند، هیچ شهرکی نساختهاند و فقط از فعالیت دفاع از یهودیان کاستهاند. تلاشهای مهاجرتی بسیار تبلیغشده آنها ناچیز بود و عمدتاً به آوردن هموطنان فاشیست اختصاص داشت.
اختلافات مشاهدهشده
اختلافات بین ادعاهای جسورانهای که اکنون توسط بگین و حزبش مطرح میشود و سابقه عملکرد گذشته آنها در فلسطین، نشان از هیچ حزب سیاسی معمولی ندارد. این مُهر بیچون و چرای یک حزب فاشیستی است که تروریسم (علیه یهودیان، اعراب و بریتانیاییها) و تحریف، وسیله و «دولت رهبر» هدف آن است.
با توجه به ملاحظات فوق، ضروری است که حقیقت در مورد آقای بگین و جنبش او در این کشور آشکار شود. غمانگیزتر از همه این است که رهبری ارشد صهیونیسم آمریکایی از مبارزه علیه تلاشهای بگین یا حتی افشای خطرات ناشی از حمایت از بگین برای اسرائیل به رأیدهندگان خود خودداری کرده است.
بنابراین، امضاکنندگان زیر از این طریق، چند واقعیت برجسته در مورد بگین و حزبش را به طور علنی ارائه میدهند؛ و از همه افراد مربوطه میخواهند که از این آخرین تجلی فاشیسم حمایت نکنند.
ایزیدور آبراموویتز، هانا آرنت، آبراهام بریک، خاخام جسورون کاردوزو، آلبرت اینشتین، هرمان آیزن، دکتر، هایم فاینمن، ام. گالن، دکتر، اچ. اچ. هریس، زلیگ اس. هریس، سیدنی هوک، فرد کاروش، بروریا کافمن، ایرما ال. لیندهایم، ناخمن مایزل، سیمور ملمن، مایر دی. مندلسون، دکتر، هری ام. اوسلینسکی، ساموئل پیتلیک، فریتز روهرلیچ، لوئیس پی. راکر، روث ساگیس، ایتزاک سانکوفسکی، آی. جی. شونبرگ، ساموئل شومان، ام. سینگر، ایرما ولف، استفان ولف.
نگاهی دوباره به محتویات نامه فوق:
در نامه فوق این مسئله مطرح شده که حمایت از فاشیستهای یهودی مانند مناخیم بگین مانند حمایت از نازیها بود. متأسفانه، بسیاری که تحت تاثیر تبلیغات گسترده رسانههای مسلط قرار دارند، از جنبش فاشیستی به رهبری بگین و شاگردانش که اکنون اسرائیل را به شدت کنترل میکنند، حمایت کردهاند. بگین در سال ۱۹۴۸ “حزب آزادی” (تنوات هاهروت) را تأسیس کرد. این گروه، دوقلوی سیاسی ایرگون، یک گروه تروریستی به رهبری بگین، بود. این سازمانهای راست افراطی با هرگونه آتشبس یا مذاکره با اعراب مخالفت میکردند و ترجیح میدادند قلمرو اسرائیل را در تضاد با قوانین بینالمللی و دستور سازمان ملل که فلسطین را تقسیم و مرزهای اسرائیل را تعریف میکرد، گسترش دهند. پیش از ورود به سیاست، بگین تروریست برجستهای در خاورمیانه بود و بیرحمانه غیرنظامیان بریتانیایی، یهودی و عرب را به قتل میرساند. بدنامترین اقدام او منفجر کردن هتل کینگ دیوید در سال ۱۹۴۶ بود. آن انفجار منجر به کشته شدن ۹۱ نفر و زخمی شدن ۴۶ نفر دیگر شد که بیشتر آنها کارکنان هتل و سایر غیرنظامیان بودند.
فراموش نکنیم که این تنها روشنفکران صلحطلب نبودند که بگین را با فاشیستهای اروپایی مانند هیتلر مقایسه میکردند، حتی دیوید بن گوریون، اولین نخستوزیر اسرائیل، حرفهای مشابهی میزد. اما در اواسط دهه ۱۹۶۰، رأیدهندگان اسرائیلی به شدت به سمت راست افراطی متمایل شدند. قطعنامه دولت اسرائیل در سال ۱۹۶۴ که خواستار بازگرداندن بقایای جسد زئیوف جابوتینسکی به اسرائیل بود، نشان از برتری هروت و بگین داشت. (جابوتینسکی خالق دکترین فاشیستی «دیوار آهنین» بود که معتقد است یهودیان باید روح و اراده فلسطینیها را از طریق قدرت آتش برتر و وحشیگری محض، به جای جستجوی صلح از طریق دیپلماسی و مصالحه، در هم بشکنند.)
“حزب آزادی” (تنوات هاهروت) یکی از پیشزمینهها و نهادهای ریشهای پایهگذاری حزب لیکود است که امروز قدرت مطلق را در اسرائیل در اختیار خود دارد. در سال ۱۹۷۷، بگین، تروریست سابق، در حالی که رهبری “حزب آزادی” را بر عهده داشت، با اکثریت قاطع به عنوان نخستوزیر انتخاب شد و تغییراتی اساسی در سیاستهای اسرائیل رخ داد. دولت بگین ساخت شهرکهای غیرقانونی یهودی در کرانه باختری و غزه را ترویج کرد و در واقع با اجازه دادن به بارونهای دزد برای دزدیدن زمین از کشاورزان بیدفاع فلسطینی و خانوادههایشان، مرزهای اسرائیل را گسترش داد. بگین همچنین حمله به لبنان در سال ۱۹۸۲ را که به ویتنام اسرائیل تبدیل شد، مجاز دانست. با عمیقتر شدن دخالت نظامی اسرائیل در لبنان و تکان دادن جهان توسط قتل عام صبرا و شتیلا، بگین به طور فزایندهای منزوی شده و در سال ۱۹۸۳ از سیاست استعفا داد، اما روحیه نژادپرستانه و فاشیستی او در پیروان او و جابوتینسکی، مانند نخست وزیر فعلی اسرائیل، بنیامین «بیبی» نتانیاهو، همچنان زنده است.
پیادهکردن سیاستهای تروریستی و امپریالیستی تنها مربوط به بگین، بنیانگذار و رهبر سازمان «تروریستی» ایرگون نیست. اسحاق شامیر، جانشین او به عنوان نخست وزیر اسرائیل و رهبر حزب لیکود، نیز رهبری یک جناح تروریستی راست افراطیتر از ایرگون را بر عهده داشت که به عنوان باند استرن شناخته میشد. این گروه، طبق نامه سرگشاده انیشتین و آرنت… به همراه ایرگون، «حکومت وحشت را در جامعه یهودیان فلسطین» «آغاز کردند»! «حکومت وحشتی» که به قیمت جان هزاران عرب فلسطینی، و همچنین یهودیان تمام شد.»…
بنیامین نتانیاهو، رهبر لیکود از سال ۱۹۹۳، غرایزی نه چندان متفاوت با بگین دارد: ملیگرای افراطی، نسلکش، شوونیست و فاشیست – با عنصری افزوده از فساد سیستماتیک و شخصی در مقیاسی که بسیاری از اسلاف فاسد او را تحتالشعاع قرار میدهد. فساد نتانیاهو نه تنها در موارد مستند دریافت هدایا و مزایای بیش از حد و “خرید” پوشش رسانهای مطلوب، بلکه در معاملات تسلیحاتی عظیم شامل رشوه در مقیاسی بسیار بزرگتر نیز مشهود است.
بنیامین «بیبی» نتانیاهو، طولانیترین نخستوزیر اسرائیل و رهبر حزب لیکود، نیز فرزند اصیل همان «فاشیستی» است که بگین، شامیر و دیگر رهبران سیاسی راست افراطی اسرائیل را به دنیا آورده است.؟ اگرچه نتانیاهو بسیار جوانتر است، اما رابطه مستقیم و حتی خانوادگی با افراطیترین و اصیلترین جناحهای فاشیستی – و بعدها انشعابات – راست افراطی «تجدیدنظرطلب» صهیونیسم دارد که توسط زئیف جابوتینسکی یک قرن پیش الهام گرفته، ایجاد و رهبری شده است. در واقع، پدر «بیبی» که به عنوان منشی جابوتینسکی خدمت کرده بود، وقتی با رد پیشنهاد جابوتینسکی برای تبدیل شدن به چیزی شبیه… یک موسولینی یهودی، در رأس یک حزب صهیونیستی کاملاً فاشیستی مخالفت کرد، از آبا احمیر پیروی کرد. پدر «بیبی» که متحد نزدیک این ایدئولوگ و نظریهپرداز فاشیست بود، انتشارات سازمان فاشیستی احمیر را اداره میکرد. در آن زمان، آهیمایر روابط بسیار نزدیکی با ایتالیای فاشیست موسولینی برقرار کرد، اما هرگز نتوانست همین کار را با آلمان نازی انجام دهد، اگرچه در سال ۱۹۳۳ از ستایش هیتلر دریغ نکرد!
بنابراین، حمله ضد دموکراتیک نخست وزیر به سیستم قضایی اسرائیل، دو هدف را دنبال میکند: آزاد گذاشتن دولتش برای رفتار دلخواه خود در سرزمینهای اشغالی فلسطین و اطمینان از اینکه او هرگز به دلیل تخلفات سیاسی و شخصی خود تحت پیگرد قانونی قرار نمیگیرد.
دولت ششم و فعلی نتانیاهو، ائتلافی متشکل از افراطیترین بازیگران سیاسی از جناح راست در تاریخ جنجالی اسرائیل است. این ائتلاف که با افتخار فاشیست تلقی می شود ، شامل اسلامهراسان نژادپرست آشکاری است که از نظر تاریخی در سیاست اسرائیل حاشیهای بودهاند، اما اکنون سیاست را در سرزمینهای اشغالی فلسطین هدایت میکنند.
فاشیستها بر اریکه قدرت
بیاییم و در حالی که اسرائیل همچنان به بمباران و نسلکشی گسترده و وحشیانه خود در غزه ادامه میدهد، نگاهی به مردانی که امروز در اریکه قدرت در اسرائیل جای گرفتهاند بیندازیم. دولت نتانیاهو متشکل از افراطیترین بازیگران سیاسی از جناح راست در تاریخ اشغالگری اسرائیل است.
در این دولت گدشته از فرد بنیامین نتانیاهو که بارها ماهیت فاشیستی خود را نشان داده و به مثابه سگ زنجیری امپریالیسم و مجری سیاستهای امپریالیستی طراح سیاست نسلکشی گسترده فلسطینیهاست، “بزالل اسموتریچ” وزیر دارایی و به طرز عجیبی، وزیر وزارت دفاع است. در نقش دوم، او بر «مسائل غیرنظامی در کرانه باختری» از جمله تخصیص زمین و برنامهریزی و ساخت شهرکهای غیرقانونی اختیار دارد. او در یک شهرک غیرقانونی زندگی میکند و معتقد است که سرزمینهای اشغالی فلسطین بخشی از اسرائیل هستند – موضعی که در جهانبینی وحشتناک او، فلسطینیها باید آن را بپذیرند و بنابراین باید بین زندگی تحت سلطه اسرائیل، مهاجرت داوطلبانه یا مرگ «یکی را انتخاب» کنند. اسموتریچ، یک نژادپرست بدنام که با افتخار خود را «فاشیست همجنسگراستیز» توصیف میکند، یک ملیگرای افراطی است که وجود فلسطینیها را به عنوان یک ملت یا مردم انکار میکند.
“بن گویر”، وزیر امنیت ملی، نمادی از ماهیت افراطی دولت است. در سال ۲۰۰۷، او در اسرائیل به دلیل تحریک نژادپرستی و حمایت از یک سازمان تروریستی محکوم شد – در هر دموکراسی کارآمدی که در آن حاکمیت قانون حاکم باشد، بن گویر به جای خدمت به عنوان یکی از قدرتمندترین وزرای کشورش، در زندان خواهد بود.
“مایر کاهان”، مربی بن گویر، «خشونت یهودی» را برای “خلاص شدن از شر ساکنان عرب اسرائیل بزرگ” ترویج میکرد. یک دادگاه آمریکایی او را به تروریسم محکوم کرد. او الهامبخش باروخ گلدشتاین بود، کسی که مانند بن گویر در یک شهرک غیرقانونی در الخلیل اشغالی زندگی میکرد و در سال ۱۹۹۴، ۲۹ فلسطینی را با خونسردی به قتل رساند. بن گویر قبلاً تصویری از گلدشتاین را به طور برجسته در خانهاش آویزان کرده بود. کاهان در سطح جهانی به عنوان یک نژادپرست و تروریست افراطی شناخته میشود و به دلیل تبلیغ نژادپرستی توسط حزبش، از نامزدی برای انتخابات کنست منع شد. با این حال، بن گویر، شاگرد او، امروز یک وزیر ارشد در دولت اسرائیل است و قدرت عظیمی بر سرزمینهای اشغالی فلسطین دارد.
هم بن گویر و هم نتانیاهو نقشهای تحریکآمیزی در ترور اسحاق رابین، نخستوزیر اسرائیل در خلال سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۷ و ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ که توافقنامه صلح اسلو را امضا کرد، در سال ۱۹۹۵ ایفا کردند. نتانیاهو در راهپیمایی پیروان کاهان شرکت کرد که شامل تابوتی با نوشته «رابین باعث مرگ صهیونیسم است» بود و از جمعیت حاضر در راهپیمایی که شعار «مرگ بر رابین» سر میدادند، حمایت کرد. بن گویر حتی پا را فراتر گذاشت: او در حالی که زیورآلاتی را که از ماشین رابین دزدیده شده بود، تکان میداد، اعلام کرد: «امروز به ماشین رابین رسیدیم، به او هم خواهیم رسید.» اسحاق رابین چند هفته پس از این ماجرا ترور شده و به قتل رسید.
دو برابر کردن مقاومت
دولت اسرائیل نتانیاهو و بن گویر، راستگراترین، نژادپرستترین و نسلکشترین دولت در تاریخ این کشور است. این دولت هرگونه تظاهر به دموکراسی معنادار و پاسخگو را حتی برای شهروندان یهودی ممتاز خود کنار گذاشته است. این امر یک مقطع سیاسی ایجاد کرده که در آن اسرائیل با مشکل جدی برتری یهودیان مواجه است، سیاستی که بسیار شبیه به ذهنیت برتریطلب سفیدپوست آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید میباشد.
دولت نتانیاهو در واکنش به اقدامات خشونتآمیز حماس در داخل اسرائیل، بسیار راحت مرتکب نسلکشی میشود. حمایت بیچون و چرای رهبران سیاسی ایالات متحده آمریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه و …… از دولت فاشیست و جنایتکار نتانیاهو، تضمین میکند که این نسلکشی تا زمانی که اسرائیل به اهداف مرگبار و غیرقانونی خود دست یابد، ادامه یابد.
در نتیجه، ضروری است که ما در هر کشوری که در آن ساکن هستیم مبارزه خود را برای افشا نسلکشی اسرائیل و حمایت از مبارزات تودههای فلسطین دو چندان کنیم؛ خواستار آتشبس همهجانبه در غزه و تحریم بلافاصله و همهجانبه تسلیحاتی اسرائیل شویم؛ کمپینی جامع و جهانی برای بایکوت اسرائیل، خرید کالاهای اسرائیلی و شرکتهایی که از اسرائیل حمایت میکنند و عدم سرمایهگذاری در آن کشور سازماندهی کنیم؛ و اصرار داشته باشیم که دادگاه کیفری بینالمللی تمامی افرادی را که در جنایات جنگی مرتکبشده در غزه و سرزمینهای اشغالی فلسطین دست داشتهاند، به محاکمه کشد.
اگر اسرائیل را بر اساس اعمالش – آپارتاید، پاکسازی قومی، به رگبار بستن قربانیانش در غزه – قضاوت کنیم، نه بر اساس اقیانوسی از تبلیغات خودخواهانه، ماهیت نژادپرستانه/فاشیستی دولت آن به سرعت آشکار میشود. یا میتوانیم به سادگی آنچه را که نخست وزیران اسرائیل و دیگر صهیونیستهای برجسته خود گفتهاند، بخوانیم. لطفاً به خاطر داشته باشید که وقتی از اصطلاحات “انتقال”، “اخراج” و “جابهجایی” استفاده میشود، صهیونیستها در مورد پاکسازی قومی صحبت میکنند: جنایتی علیه بشریت. وقتی حق بازگشت فلسطینیها سلب میشود، این بدان معناست که قربانیان پاکسازی قومی به طور جمعی محکوم میشوند که برای همیشه پناهنده بیوطن و بیحقوق باقی بمانند. وقتی از اصطلاح “مصادره” استفاده میشود، معنای آن سرقت زمینهای فلسطینیان از طریق قدرت آتش برتر است. اکنون که صهیونیستهای برجسته رخ گشادهاند؛ میتوانید خودتان قضاوت کنید که آیا اینشتین درست میگفت یا نه…
Comments
نامهای از آلبرت اینشتین، هانا آرنت و ۲۶ روشنفکر یهودی دیگر به روزنامه نیویورک تایمز / نادر ثانی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>