مستوفى الممالک، وثوق الدوله، محمد علیشاه قاجار
.
ستوفى الممالک (میرزا حسن خان)
میرزا حسن مستوفى الممالک فرزند مرحوم میرزا یوسف مستوفى الممالک که یکى از صدور معروف عصر ناصرالدین شاه بود. میرزا حسن در اوایل مشروطیت در فرنگستان اقامت داشته و بعداز اعلان مشروطیت و فتوحات ملیه وارد ایران شده و در موقع انتخاب نایب السلطنه در ۱۳۲۷ ایشان هم جزو نامزدهاى نیابت سلطنت بوده , ولى بواسطه عدم موافقت اکثریت مجلس دوم که غالبا ازحزب اعتدال ترکیب یافته بود در اقلیت مانده ولى در همان حین ریاست وزرا و دولت را عهده دار بودند و در دوره کابینه ایشان بود که کار خلع سلاح و بمباردمان ستارخان در پارک اتابیک انجام گرفت
وى در مجموع دوازده بار به نخست وزیرى رسید , چندین بار وزیر خارجه و چندین بار وزیر داخله, دو بار وزیر مشاور در کابینه هاى عین الدوله و مشیرالدوله بوده و پنج بار وکیل مجلس شوراى ملى و یکبار نیز وزارت دربار احمد شاه قاجار را بعهده داشته است. و در دوره پنجم مجلس از طرف نمایندگان به ریاست مجلس برگزیده شد, لیکن آنرا نپذیرفت, چون نمىخواست در مجلسى که به انقراض سلسله قاجاریه و ظهور سلسله پهلوى راى میداد مقام ریاست داشته باشد
وثوق الدوله
وثوق الدوله به سال ۱۲۵۴ خورشیدى در تهران متولد شد, پدر او میرزا ابراهیم خان معتمد السلطنه بود, وى برادر احمد قوام(قوام السلطنه) بود. در مجلس اول شوراى ملى از طرف تجار تهران وکیل شد, بعداز به توپ بستن مجلس دوم و دوران استبداد صغیر برعکس دیگر نمایندگان مجلس که زندانى یا تحت تعقیب بودند کسى با وى کارى نداشت
وثوق الدوله صدر اعظم دهه ۱۲۹۰ که در پی امضای قرارداد ۹ اوت ۱۹۱۹ ( مرداد ۱۲۹۸) با دولت انگلستان که اگر به اجرا در می آمد ایران تحت الحمایه آن دولت می شد و مخالفت بعضی رجال و مجلس با آن در تیرماه ۱۲۹۹ کناره گیری کرده و به اروپا رفته بود در اسفند سال ۱۳۰۴ و دو روزمانده به نوروز ۱۳۰۵ پس از انتقال سلطنت به خاندان پهلوی به ایران بازگشت که بعدا هم مقام فرهنگی به او داده شد!.
وثوق الدوله و تنی چند از وزیرانش برای امضای قرار داد تحت سرپرستی انگلستان قرار گرفتن ایران ، از آن دولت رشوه نقدی گرفته بودند و چون می دانستند که روزی باید پاسخ این عمل خود را بدهند که در عرف بین المللی خیانت به وطن بشمار می آیداز دولت انگلستان تضمین گرفته بودند که در صورت لزوم به آنان در خاک خود پناهندگی بدهد. این رشوه بعدا از آنان اخذ و به صندوق دولت ریخته شد.
وی که از طریق دوستان انگلیسی خود آگاه شده بود که روسیه در آستانه تحولات عظیمی است در تابستان ۱۲۹۵ (۱۹۱۶) روسها را قانع کرد که تا پایان جنگ جهانی اول بمانند انگلستان از به دست گرفتن امور نظارت بر ارتش و مالیه ایران صرفنظر کنند که پذیرفتند. وثوق الدوله چند ماه بعد در اسفند همین سال سید ضیاء طباطبایی یزدی را در صدر هیاتی از جانب خود برای عقد یک رشته قرارداد در زمینه های مختلف به روسیه فرستاد و سید ضیاء طبق نوشته خود او تجربه سیاسی فراوان از این سفر به دست آورد.
اگر قرارداد اوت ۱۹۱۹ به تصویب مجلس رسیده بود این احتمال وجود داشت که به همان گونه که انگلیسی ها در جزیره العرب هر رئیس قبیله را امیر امارت کردند که اینک کشور هایی کوچکتر از یک شهر شده اند و در این دنیای آشفته و بی قانون ناچار به داشتن حامی هستند در ایران هم رئیس هر ایل و عشیره را ایلخان و دارای استقلال داخلی می کردند و
دهم فروردین ۱۲۹۹ ( ۳۰ مارس ۱۹۲۰ ) وثوق الدوله مخالفان قرارداد ۹ اوت ۱۹۱۹ را که با انگلستان امضاء کرده بود مردمی خواند که معنای وطندوستی را نمی دانند و اشاره کرد که این قرارداد مورد حمایت و تایید وطندوستان است ! . این قرارداد که مجلس آن را نپذیرفته بود ایران را دربست تحت الحمایه انگلستان قرار می داد. در فصل امور نظامی ، این قرارداد مقرر می داشت که تسلیحات نظامی ایران باید به تصویب و صلاحدید انگلستان از هند تامین شود ، آموزش و ترفیع افسران ایرانی زیر نظر انگلیسی ها و عوامل هندی آنان صورت گیرد و امور مالی ارتش زیر نظر افسران انگلیسی باشد
محمد علیشاه قاجار
محمدعلی شاه نخستین فردی بود که به رعایت قانون اساسی سوگند یاد کرد و شاه شد ، ولی زودتر از همه زیر سوگند خود زد و مشروطیت را تعطیل کرد
مظفرالدین شاه در ۱۲۸۵ شمس ۱۹۰۶ میلادی درگذشت و محمد علی میرزا که در تبریز متولد شده بود و مادرش دختر میرزا تقی خان امیر کبیر بود در سال ۱۳۱۳ قمری، ۱۸۹۶ به ولیعهدی برگزیده شده بود و در این شهر جنایات بیشماری انجام داده بود در تهران به تخت سلطنت نشست و استبداد صغیر را آغاز کرد
در ۲۲ آبان ماه سال ۱۲۸۷ خورشیدی (۱۳ نوامبر ۱۹۰۸ میلادی) در اجتماع مخالفان مشروطیت در باغشاه، شیخ فضل الله نوری مشروطیت را مغایر مشروعیت اعلام داشت و حاضران در آن جمع سپس به امضای نامه ای در آن زمینه خطاب به شاه که در همان محل اقامت داشت پرداختند.
شیخ فضل الله این موضوع را پنج روز بعد در همان اجتماع تکرار کرد که شماری از حاضران به تاسی از او از محمدعلیشاه که آماده شنیدن چنین پیشنهادی بود مصرانه خواستند که مشروطیت را ملغی سازد. محمدعلیشاه یک روز بعد (۲۸ آبان) مشروطیت را کان لم یکن اعلام داشت و تاکید کرد که به درخواست متقاضیان به ویژه توصیه روحانیون این تصمیم را گرفته است در پی این اقدام محمد علی شاه، در مناطق مختلف کشور از جمله گیلان، اصفهان و آذربایجان حامیان مشروطیت بپاخاستند و مسلحانه عازم تهران شدند و محمد علیشاه را فراری دادند و مشروطیت را احیاء کردند
جالب اینکه محمد علیشاه براى اقداماتش به استخاره هم متوسل مىشد. و سید ابوطالب موسوى زنجانى که از مخالفان مشروطه بود برایش استخاره مىکرد. و پاسخها را طبق میل و نظر خویش براىشاه مىفرستاد. در یکى ازاین استخاره ها محمد علیشاه مىنویسد:¨ پروردگارا اگر من امشب توپ به در مجلس بفرستم و فردا با قوه جبریه مردم را اسکات نمایم خوبست و صلاح است استخاره خوب بیاید و الا فلا یا دلیل المتحرین یاالله¨ و سید ابوطالب در پاسخ مىنویسد: نترسید ما با شما هستیم , کارها را مىبینیم و حرفها را مىشنویم, اینکار باید اقدام شود, غلبه قطعى است اگرچه زحمت در اول داشته باشد
محمد علیشاه که بعد از فتح تهران به روسیه فرار کرد, مدتى در آنجا بسر برد سپس به اتریش رفت و با مستمرى دولت ایران زندگى میکرد. اما روسها که نفوذ خود را در ایران روزبروز بیشتر ازدست مىدادند وى را تحریک کرده تا براى بدست آوردن تخت و تاج از دست رفته به ایران لشگر کشى کند. در تیرماه ۱۲۹۰ وى با کشتى روسى به حوالى گرگان رفته و همزمان برادرش سالاردوله ازطریق عثمانى وارد کرمانشاه شد. اما قواى آنها در برابر قواى دولتى ایران شکست خورد و محمد علیشاه به ادسا در روسیه فرارکرد , و تا انقلاب روسیه در آنجا بود و بعد از انقلاب از آنجا فرار و به استانبول رفت. بعداز استقرار حکومت کمال آتاتورک در ترکیه به سان رمو در ایتالیا عزیمت کرد و تا آخر عمر در آنجا زیست. محمدعلیشاه در اواخر فروردین سال ۱۳۰۴ خورشیدى در سن پنجاه و سه سالگى درگذشت
Comments
مستوفى الممالک، وثوق الدوله، محمد علیشاه قاجار — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>