Comments

مانکن های مکتبی و نظريه های نخ نما — 1 دیدگاه

  1. ۱ – نئولیبرالیسم بر اساس ارزیابی علمی و مستند از درجه توانائی کارگران در ضدیت با سرمایه داری شکل گرفته. سرمایه داری دولتی سوسیال دموکراتیک و بلشویکی کمونیسم مقاومتها را فاسد و شکننده کرد و زمینه های یورش به سهم کارگران در تولید ارزش را فراهم نمود. پس، راه چاره بازگشت به دولت رفاه و شادمانی سوسیال دموکراتها و لنینیسم و استالینیسم نیست چون خود اینها از عوامل پیدایش نئولیبرالیسم هستند.
    ۲ – بر خلاف نظر موجود در مقاله، برنامه ریزی های دولتی برای “رفاه” اقتصادی و “رشد” “فرهنگی”، طبیعتی دارند که جدا از خود طبیعت دولت نیست. دولت ارگانی ابداع شده در خدمت تداوم سلطه است . این ارگان نمیتواند عامل رشدی باشد که در چهارچوب سلطه، محدود به خود سلطه گری نیست.
    ۳ – بعلت ۱ و ۲، عنصر مقاومت و تعرض به پدیده سلطه در فرهنگ انسان، نمیتواند دولت (هر نوع دولتی ) را بعنوان یک ارگان از کل سیستم حاکمیت انسان بر انسان نادیده بگیرد. سرنگونی دولت فقط زمانی مسئله را حل میکند که محتوای آن کیفیت ضد سیستم سلطه (سیستم اقتدار ) داشته باشد، که ضدیت با دولت سازی، بخش مهمی از آن است.
    ۴ – سلطه یک وجه جسمی دارد و یک وجه ذهنی. هدف سلطه طلب، وجه جسمی است ، اما چون انسان قربانی مقاومت میکند، وجه ذهنی سلطه تعیین کننده است. سلطه طلب هر پدیده ای را ابزار میکند از جمله حیوانات. اما در برخورد با انسان باید از زور و خشونت آغاز کند تا با ترس انداختن و مهندسی فکری کردن قربانی را مطیع و دارای رفتارهایی کند که در خدمت او ست. این از ویژگی نئولیبرالیسم نیست، از ویژگی هر نوع حاکمیت انسان بر انسان است.
    ۵ – در توضیح و تشریح وضعیت حاکم در جهان، در مقاله هندوستان، نقد نئولیبرالیسم کافی نیست و نقدی محدود است و تمام طبیعت ارتجاع را زیر ضرب قزار نمیدهد.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>