Comments

فساد مالی، سرکوب و اعدام، از ویژگی‌های برجسته نظام جمهوری اسلامی / شباهنگ راد — 2 دیدگاه

  1. کمونیستهای ایرانی تاکنون فقط مارکسیست بوده اند. همه مارکسیستهای ایرانی خواستار درست کردن سرمایه داری دولتی بوده اند. حتی سوسیال دموکراتها وقتی در اپوزیسیون قرار بگیرند و راه حل پیشنهاد کنند ایده ای نخواهد داد جز دخالت دولت در اقتصاد از طریق گرفتن مالیات و راه انداختن صنالع و خدمات دولتی که در حقیقت قابل تحمل کردن بردگی مزدی است.
    همه این مارکسیستها تاکنون، از واژه هائی مثل “مردم”، “خلق” و “شهروند” استفاده میکرده اند که نقطه مقابل دولت دیکتاتور و یا دولت نوکر امپریالیست بوده است، نه نقطه مقابل ارتجاع در زندگی روزمره در محل کار و زندگی که هست اصل سیستم بردگی. آنها در حقیقت تاکنون فقط خدمتکار انواعی از سرمایه داری بوده اند.
    زنان و کارگران ایران در این صد سال چیزی از کمونیستهای مارکسیست ایران یاد نگرفته اند جز اینکه برای یک جریان ارتجاعی مثلا بهتر از دیگری شورش کنند. این کمونیستهای دروغین، ذهن کارگران را از ارتجاع موجود در زندگی روزمره خود به سیاستی بازی و تغییرات سیاسی در بالا مشغول کرده اند. مثلا، وقتی یک شورش میشود، شورش علیه وضع محل کار و زندگی و هیراشی و بردگی نیست، علیه فلان دیکتاتور و فلان مقام دولتی و یا کل دولت است. این همان جنگ مابین مرتجعین است که زنان و کارگران ابزار آن میشوند تا یکی پیروز شده تا ارباب اصلی شود.
    آنارشیسم

  2. ایده و ایدئولوژی ارتجاعیون در ساختن جامعه نقش دارد و برای همین اصل و فرع ندارد. دیدگاه ارتجاعی حاکمین بکمک نیروی کار زنان و کارگران، جامعه را می سازد. اما این جامعه را برای رفاه و آسایش و عیش و نوش طبقه خودش می سازد. ارتجاعیون جمهوری اسلامی هم یکی از همین ارتجاعیون هستند و ویژگی خاصی ندارند.

    دلیل اینکه جامعه ایران در بحران فقر و بیکاری و خرابی قرار گرفته، صرفا جمهوری اسلامی نیست، زیرا رژیمهای ارتجاعی دیگری هم هستند که اسلامی اند و نوکرند و دیکتاتور اما جامعه شان مثل جامعه ایران نیست. جامعه ایران، بعلت دشمنی رژیم با آمریکا و اسرائیل و سایر امپریالیستهای غربی، به این وضع افتاده است، که قاعدتا دو راه حل برای آن وجود دارد:
    ۱ – کوتاه آمدن رژیم در دشمنی با امپریالیستهای غربی و قبول نوکری.
    ۲ – انقلاب آنارشیستی کمونیستی در ایران و جهان تا از شر هر نوع ارتجاع خلاص شود.

    راه وسط هم وجود دارد، اما به اولی و یا دومی ختم می شود. راه وسط این است که نیروهای سیاسی گوناگون فعلی، رژیم را سرنگون کنند. وقتی سرنگون میکنند، این سرنگونی مسئله ارتجاع را حل نمیکند، چون مسئله ارتجاع را فقط میتوان با از بین بردن اقتدارگرایی و استثمارگی ش حل کرد. سرنگونی فعلی و رایج برای اینکار نیست. سرنگونی غیر آنارشیستی کمونیستی فقط شرایطی بوجود می آورد که مابین ارتجاعیون رقابتها و آدم کشی های فراوانی بوجود بیاید تا اینکه یک ارتجاع بلاخره پیروز شود که مطمئنن بعلت دنباله روی زنان و کارگران از انواع ارتجاع، میشود دولت یک ارتجاع قدرتمند دیگر که ثبات جامعه صرفا وابسته به نوکری و کلفتی برای یکی از قدرتهای امپریالیستی خواهد شد. به عبارت دیگر، سرنگونی فعلی (سرنگونی ارتجاعی) فقط وقتی موفق خواهد بود که دست از دشمنی با ارتجاعیون حاکم بر جهان بر دارد، که یعنی ارتجاعیون معتدلی را حاکم کند، که اینهم ادامه بردگی و راه اول.

    کار کمونیستهای واقعی، نه سرمایه داران دولتی مارکسیست، این نیست که دستور سرنگونی بدهند -مقالات روشنگری. کار کمونیستهای واقعی فعالیت برای ارتقای آگاهی طبقاتی علیه ارتجاع است. ارتجاع هست: هیراشی، مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، تعصبات، تبهکاری و خرافات.

    آنارشیسم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>