Comments

شوخی تلخ تاریخ! <br> تقی روزبه — 3 دیدگاه

  1. در اقتدارگرایی و استثمارگری اش، اعمال دموکراسی و دیکتاتوری بستگی به مفید بودنشان دارد.
    آنارشیست

  2. درباره این خبر در سایت روشنگری:
    نفوذ الیا شائول کوهن(با اسم مستعار «کامل امین ثابت»)، جاسوس موساد در رده‌های بالای حکومت سوریه
    در بالای مقاله میخواهنیم:
    “نکته جالب اینجا است که کوهن در زمان حضور در سوریه در ظاهر یکی از تندروترین شخصیت‌های سیاسی در مخالفت با رژیم اسرائیل بود.(روشنگری: درست مثل حسین شریعتمداری نماینده خامنه ای و سرپرست مؤسسه کیهان و مثل…)”

    اگر مطالب اینترنتی صحت داشه باشد، شریعتمداری در ایران متولد شده و از طریق سرمایه گذاری و هدیه دادن بالا نرفته. شریعتمداری از طریق نزدیکی ایدئولوژیک با خمینی، شرکت در جنگ و کلا کمک به شورش اسلامی شیعه خمینیسم ضد غرب خود را بالا کشید. شریعتمداری اصلا ضد ایران نیست.

    چرا روشنگری شریعتمداری را ضد ایران و پرو اسرائیلی معرفی میکند؟
    دلیلش این است که شریعتمداری ضد فرهنگ سیاسی استعمارگران غربی در ایران است و روشنگری و بسیاری از لیبرال بورژواهای ایرانی دقیقا هوادار پیاده کردن فرهنگ دموکراسی غربی ها در ایران هستند. در حقیقت جنگ بین گردانندگان روشنگری و شریعتمداری ها، جنگی ایدئولوژیک است مابین دو ارتجاع.

    ارتجاع شریعتمداری در کجاست؟
    ارتجاع شریعتمداری در این نیست که جاسوس اسرائیل است، اگر هم باشد، اصلا مهم نیست. ارتجاعش در این است که مردسالار است، با بردگی مزدی هیچ مشکلی ندارد، اگر توانائی داشته باشد، با امپریالیست بودن اسلامیون شیعه در منطقه مخالفتی ندارد، هیچ زشتی ی در هیراشی نمی بیند (مثل مارکسیستها)، در رواج تعصب اسلام خمینی علیه بقیه اسلامیون و سیاسیون کوتاهی نمیکند،و عقاید خرافی هم دارد.

    از لحاظ وطن پرستی، شریعتمداری یک وطن پرست جدی و کوشاست. البته همین وطن الان اسلامی. وطن در دورانهای تاریخی اشکال کوناگون پیدا میکند. وطن الان اسلامی خمینیستی است. اگر اسرائیل و آمریکا و دموکراسی خواهان رژیم را سرنگون کنند، شریعتمداری ها مبارزاتشان را تحت نام نجات میهن اسلامی ادامه خواهند داد، مثل مثلا حماس.

    ارتجاع روشنگری در کجاست؟
    ارتجاع روشنگری در دو چیز است که هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند:
    1 – به دموکراسی پارلمانی چند حزبی غربی اغتقاد راسخ دارد و خواستار توسعه آن سرمایه داری در ایران است.
    2 – مخالفتش با بردگی مزدی مصلحتی و ظاهری است و آنرا بصورت خیلی شیک و اروپائی بعنوان اپوزیسون چپ بیان میکند.

    آنارشیست

  3. در چارچوب ارتجاع سرمایه داری، جامعه مدنی خودش بخشی از ارتجاع است.
    هیچ چیز غیر “مدنی” در اعمال هیتلر و ترامپ و ناتانیاهو وجود ندارد. برعکس، تمام افکار و اعمال آنها مدنی است. اگر منظور از “مدنی” دموکراسی بر پایه تفکیک قوا و برابری همه اهالی در برابر قانون است، نویسنده فراموش کرده که این رهبران همگی از طریق دموکراسی به قدرت رسیدند.
    حال، چه عاملی به ترامپ و ناتانیاهو کمک کرده که رهبران جامعه مدنی بشوند؟
    پول برای حمایت و انتخاب آنها.
    پول حمایت از آنها از کجا می آید؟
    پول طبقه کارکر که نیست، چون طبقه کارگر پولی ندارد. پس پول سرمایه داران است.
    پول سرمایه داران از کجا می آید؟
    پول سرمایه داران از طریق استثمار نیروی کار طبقه کارگر فراهم می شود.
    پس، منشاء شر نه نبود جامعه مدنی، بلکه دقیقا از جامعه مدنی است، چون این جامعه مدنی است که سرمایه داری را زنده نگه داشته.
    پس،
    برای رهایی از شر این افراد، باید پول حامی آنها را گرفت که یعنی نابودی بردکی مزدی.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>