سیاست خارجی «برد برد» چیست و چگونه محقق می شود؟ / جواد قاسم آبادی
در جریان خیزش سراسری «زن، زندگی، آزادی» و در کشاکش اعتراضات مسالمتآمیز نسل جوان و سرکوب مسلحانه حاکمیت مذهبی ایران، منشور حداقلی ۱۲ مادهای ۲۰ تشکل مدنی (۱) تدوین و منتشر شد. در بند ۱۲ این منشور حداقلی چنین می خوانیم:
۱۲. عادی سازی روابط خارجی در بالاترین سطوح با همه کشورهای جهان بر مبنای روابطی عادلانه و احترام متقابل، ممنوعیت دستیابی به سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانیوقتی به این نکته توجه داشته باشیم که این منشور حداقلی، در کمتر از ۵ ماه از آغاز خیزش سراسری «زن، زندگی، آزادی» و حدود ۷ ماه قبل حمله تروریستهای اسلامی به خاک اسراییل و آغاز فاجعه کشتار جمعی غیرنظامیان به بهانه هولوکاست دوم بوده است، به این نکته پی می بریم که این بند ۱۲ از یک سو چقدر آیندهنگرانه و از سوی دیگر برای صلح پایدار؛ و نه آتش بس موقت؛ تا چه حد واقعگرایانه و جهانشمول است!
دست مریزاد به تدوین کنندگان این ۱۲ ماده حداقلی که در هر بند خواستهای تاریخی جامعه ایران را بدقت شناسایی کرده اند و پس از جمعبندی دقیق این خواستها، آنها را یک به یک و در مختصرترین شکل ممکن، به جامعه ستمدیده و ملتهب ایران و جهان عرضه کرده اند!
.
بحثی بس مختصر، مفید و روشن که از نظر نویسنده دقیق، درست و قابل تعمیم به همه دولتها و گسترش آن بویژه میان کشورهای همسایه و بتبع آن در سراسر جهان است. اما چگونه دولتهایی قادر به تحقق چنین روابطی بین خود خواهند گردید؟
براستی چگونه دولت یا دولتهایی قادر به تحقق و تحمل چنین روابط در میان خود هستند؟
به باور نویسنده دولتهای مردمی!دولت هایی که از میان خود مردم و برای خود مردم بوجود بیایند!
دولت هایی که منتخب مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان جوامع گوناگون باشند!
دولتهایی که مستخدم اکثریت ساکنان هر کشور باشند و از منافع این اکثیت عظیم در مقابل اقشار ناچیز یک درصدی صاحب سرمایه دفاع کنند!
دولتهایی که متشکل از متخصصان خدمتگزار مردم باشند!
حال این سوال مطرح می شود که چنین دولت هایی چگونه متحقق می شوند و به عبارت دیگر چرا دولتهای امروز جهان نه برای اکثریت مردم که بر علیه اراده و منافع این اکثریت عمل می کنند؟
اینجا نیز می توانیم بار دیگر پاسخ خود را در بند ۸ منشور حداقلی ۱۲ ماده ای بیابیم:
۸. بر چیده شدن ارگانهای سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از طریق شوراهای محلی و سراسری. عزل
هر مقام دولتی و غیر دولتی توسط انتخاب کنندگان در هر زمانی باید جزو حقوق بنیادین انتخاب کنندگان باشد.
تجربه تاریخ پنج قرن گدشته دموکراسی نیابتی بورژوایی که در آغاز شیرین همچون نبات بود و امروز همچون زهرمار تلخ شده است نشان می دهد که دادن اختیارات قوای مستقل پنج گانه مقننه، قضاییه، مجریه، اطلاع رسانی عمومی و ورزش و بهزیستی، حتی در دورهای محدود به برگزیدگان مورد اعتماد تودهها، فساد آور است و حاصلی بجز فقر و فساد و جنگهای منطقهای و جهانی نداشته است و ندارد!
این تجربه تاریخی نشان می دهد که دموکراسی نیابتی بورژوایی با ایجاد مصونیت برای نمایندگان منتخب، زمینه ارتشا، دیوانسالاری، فساد و کم کاری را میان همین برگزیدگان و متخصصان ایجاد می کند و از سوی دیگر به ضرر تودههایی عمل می شود که این نمایندگان را با عشق و اعتماد و امید به بهبود زندگی خود، برای مدتی محدود به «نمایندگی» از طرف خود انتخاب کرده اند!
از طرف دیگر این نوع دموکراسی نیابتی بورژوایی عملا با به خانه فرستادن رای دهندگان در فاصله دو رای گیری، باعث عدم مشارکت فعال و دایمی رای دهندگان در زندگی جاری خود می شود و از نظر نویسنده در دوران انقلاب ارتباطات، چیزی بجز یک «شبه دموکراسی» نیست!
از این رو برای ایجاد و تضمین یک سیاست «برد برد» در سیاست خارجی و تحقق صلح پایدار (۲) در سطح جهان، بجز ایجاد دولت های منتخب مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان که منافع همه شهروندان را در نظر گیرند، راهی نداریم!
از طرف دیگر می بینیم که بی نظمی، عدم امنیت و جهنم موجود در مناطق جنگی، حاصل نزدیک به پنج قرن دموکراسی نیابتی بورژوایی در اکثریت کشورهای جهان است.البته در این سال ها چند استثنا همچون سوییس با وجود دموکراسی مستقیم و در نظر گرفتن منافع اکثریت شهروندان کنفدراسیون سوییس، خود را از بلا و نکبت جنگهای جهانی مصون دارند.
پس برای رهایی از وضع موجود و تحقق
«برد برد» در سیاست خارجی و تضمین ابدی صلح جهانی، هرجا که هستیم برای استقرار دموکراسی ناشی از حاکمیت مستقیم و تمام عیار اکثریت عظیم تولیدکنندگان تلاش نماییم!
زنده باد آزادی، امنیت، برابری و رفاه!
برقرار باد حاکمیت مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان!
جواد قاسم آبادی
آموزگار تبعیدی در فرانسه
بهمن ماه ۱۴۰۳
ghassemabadi@yahoo.fr
(۱)منشور ۱۲ ماده ای ۲۰ تشکل صنفی و مدنی ایران –
https://www.wepaw.org/%D9%85%D9%86%D8%B4%D9%88%D8%B1-%DB%B1%DB%B2-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DB%B2%DB%B0-%D8%AA%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%B5%D9%86%D9%81%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1/
(۲) آیا کشت و کشتار و جنگ در دهکده کوچک جهانی، امری ازلی و ابدی ست؟ / جواد قاسم آبادی – *روشنگری*
در ارتباط با این مقاله:
اینترنت عرصه ی جدال ِ دو گرایش ِهمستیز
خدامراد فولادی
( جدال ِگذشته گرایی با پیشرفت خواهی در رزمگاه ِ دموکراسی! )
—
بحث مقاله این است که فرقه گراهائی وجود دارند که از دموکراسی بورژوازی استفاده میکنند اما علیه دموکراسی هستند؛ اینها باید افشا شوند!
—
اول اینکه، معلوم نیست چه کسانی فرقه درست کرده اند. مثلا، سازمان چریکهای فدائی خلق زمان شاه و الان، فرقه نیستند، تشکل سیاسی هستند. دیکتاتوری وجود دارد و تشکلات مجبورند مخفی و کوچک باشند تا لو نروند و سرکوب نشوند. احزاب کمونیست حکمتی همه تشکلات سیاسی هستند. راه کارگر ها هم سازمانهای سیاسی هستند. اینها فرقه نیستند. کلا کلمه فرقه در مقاله بی مورد است. معلوم نیست این نویسنده این کلمه را با چه حسابی در ذهنش قرار داده!!!
در ارتباط با استفاده سیاسیون از دموکراسی توسط کسانیکه به دموکراسی اعتقاد ندارند، بحث این است که ظاهرا در دموکراسی های مورد نظر نویسنده، شرطی وجود ندارد که وقتی آزادی حزبی داری نمیتوانی دیکتاتور نباشی. اگر اکثریت داشته باشی میتوانی دیکتاتور باشی و حتی اگر خیلی بیشتر میتوانی حتی قانون اساسی را تغییر دهی.
خود مارکس هم معتقد بود باید از دموکراسی بورژوازی استفاده کرد تا دیکتاتوری کارگری درست کرد. در غرب هم تشکلات و احزاب مارکسیستی زیادی هستند که از دموکراسی استفاده میکنند اما خواهان دیکتاتوری پرولتاریا هستند. شخصیت هائی مثل کائوتسکی و رزا لوگزامبورگ و خیلی ها دیگر از دموکراسی استفاده میکردند اما خواهان دیکتاتوری پرولتاریا بودند.
تا آنجا که مربوط به آنارشیستها هست. آنارشیستها چون به دولت اعتقاد ندارند، نه هوادار دموکراسی هستند و نه دیکتاتوری. احزاب مارکسیستی وقتی قدرت سیاسی پیدا کنند، بخشی از سیستم می شوند و به ارباب تبدیل میگردند. رابطه ارباب و برده در تمام احزاب مارکسیستی بصورت بالقوه وجود دارد.
آنارشیست
در ارتباط با سیاست خارجی،
سیاسات خارجی بازی قدرت میان بورژواهاست و با از بین رفتن مرزها و بردگی مزدی اصلا احتیاجی به سیاست خارجی وجود ندارد چون، سیاست، بازی است برای سلطه جوئی و استثمارگری وابسته به آن.
آنارشیست
در ارتباط با این بند:
“۱۲. عادی سازی روابط خارجی در بالاترین سطوح با همه کشورهای جهان بر مبنای روابطی عادلانه و احترام متقابل، ممنوعیت دستیابی به سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانی.”
.
پیش فرض نوینسدگان این بیانیه این است که کشورهای امپریالیستی خواهان سلطه بر کشوری مثل ایران نیستند و خواهان روابط عادلانه و احترام متقابل هستند و مثلا دولتی در ایران باید باشد که با آنها همانگونه رفتار کند!!!!! اما تمام اسناد و منابع تاریخی نشان میدهد که کشورهای امپریالیستی اصلا خواهان روابط عادلانه و احترام متقابل نیستند. بند 12 در حقیقت بر اساس یک دروغگوئی نوشته شده است. نوینسده مقاله هم متاسفانه باتمام این بحثهای الکی دموکراسی مستقیم ش، هم نظر آنهاست.
.
نوینسده میگوید دموکراسی بورژوازی اما به منشور نمی گوید بورژوازی. این چه بازی ی است که با ما کارگران میکنید؟
.
بسیاری از نکات منشور در کشورهای امپریالیستی غربی حتی قانونی است اما آن کشورها دائم به استثمارگری و استعمارگری و جنایت علیه بشریت ادامه می دهد. چرا فرض میکنید ما کارگران احمق هستیم؟
آنارشیست
در همان منشور می خوانیم:
“۶. تامین ایمنی کار، امنیت شغلی و افزایش فوری حقوق کارگران، معلمان، کارمندان و همه زحمتکشان شاغل و بازنشسته با حضور و دخالت و توافق نمایندههای منتخب تشکلهای مستقل و سراسری آنان.”
.
این بند بیان کننده این حقیقت است که نوینسدگان بیانیه افکار طبقه استثمارگر را دارند چون وقتی علیه استثمار چیزی نمی گوئی و فقط خواستار کم شدن آن هستی.
آنارشیست
دموکراسی یا دیکتاتوری اگر اینها را تضمین کند قابل قبول است:
از بین بردن فوری مردسالای، بردگی مزدی، امپریالیسم، هیراشی، انواع تعصب و تبه کاری.
آنارشیست