زنان، کارگران و زحمتکشان همبسته در راه صلح، عدالت و آزادی
اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت) میراث ارزشمند اعتصابات ۲۰۰ هزار کارگر مبارز شیکاگو از سال ۱۸۸۶ تا به امروز پرچمی در دستان زنان، کارگران و زحمتکشان است تا بار دیگر به جهان یادآوری کنند که مصائب و دردهای مشترکشان جز با مبارزات همبسته برای سرنگون کردن نظم کنونی جهان و جایگرینی آن با نظمی نوین درمان نمیشود. آنان خواستار جهانی هستند فارغ از استثمار، تبعیض و نابرابری. امروزه سرمایهداری نسبت به ۱۵۰ سال پیش درندهخوتر، هارتر و جنگطلبتر شده است و بحرانهایش را با تنش و جنگافروزی از سر میگذرانَد؛ در این 150 سال تغییرات فاحشی کرده و با انواع ترفندها از ممنوعیت تشکل، زندان، اعدام، داغ و درفش تا … موانعی بر سر وحدت کارگران، زحمتکشان، بیکاران، بیثباتکاران و زنان ایجاد کرده و میکند. موانعی همچون خصوصیسازی، کار روزمزدی، قرارداد موقت، کار پارهوقت، پیمان کاری، برونسپاری و دورکاری برای خریدِ ارزان نیروی کار و ایجاد تشکلهای زرد و اپوزیسیونسازی با هدفِ ضربهزدن به تشکلهای کارگری و ایجاد وقفه در امر همبستگی و مبارزهی آنان. اما و در نهایت سازندگان جهان مادی ادارهی جهان را بهدست خواهند گرفت. تاریخ مبارزات کارگری شاهدی است بر ضعف، عقبنشینی و سقوط قدرتها و کسب دستاوردهای مهم. این مبارزات میتواند به حرکتهای پایدارتر و ماندگارتری چون جنبشهای اجتماعی و یا شکلگیری نهادهای مستقل منجر شود، که بازوهای قدرتمندی برای تحولات سیاسی آتی خواهند بود.
نهادهایی مستقل از تمامی کسانی که جزئی از طبقهی کارگر محسوب میشوند، که اکنون در پایان اولین ربع قرن ۲۱ با تعریف جدیدی که از مفهوم کارگر و طبقهی کارگر و بر اساس تعریف مارکس ارائه شده است، تمامی کسانی را در بر میگیرد که نیروی کار خود را می فروشند و در بخشی از نظام سرمایهداری جهانی استثمار میشوند و با تولید ارزش اضافی جریان سود سرمایه را ممکن میکنند. بنابراین اکثر کسانی که در بخشهای آموزش، بهداشت، درمان، خدمات و غیره که صرفا با فروش نیروی کارشان امرار معاش میکنند، همگی بخشی از طبقهی کارگر محسوب میشوند و بر این بستر و با این تنوع در بافت طبقهی کارگر بازنگری در اشکال سازماندهی و شیوههای مبارزه نیز ضرورت مییابد.
در پایان اولین ربع قرن 21 در عین حال ما شاهد حضور روزافزون زنان در بازار کار و مزید بر آن انجام وظیفهی سنتی کار خانگی و بازتولید نیروی کار توسط آن بخش از زنانی هستیم که استطاعت خرید این خدمات را ندارند؛ که اغلب قریب به اتفاق آنان زنانی هستند که در قبال فروش نیروی کارشان امرار معاش میکنند و یا به درآمد بخور و نمیر مرد نانآور خانواده وابستهاند. کار رایگانی که این زنان انجام میدهند در واقع در تولید ارزش اضافی و سود سرمایه نقش اساسی دارد. بنابراین سرمایه وابستگی کامل به نقش بازتولید روزانه و نسلی نیروی کار دارد که عمدتا توسط این زنان انجام میشود. این زنان چه به واسطهی فروش نیروی کارشان و چه به خاطر نقششان در تولید و بازتولید نیروی کار نه تنها بخشی از طبقهی کارگر که متحدان طبیعی طبقهی کارگر و سایر زحمتکشان محسوب میشوند.
در جامعهی ما حضور زنان، افزون بر بازار کار رسمی (با سهمی اندک، حتی کمتر از پاکستان) و غیررسمی، در صحنههای مختلف اجتماعی از جمله دانشگاه، آموزش و پرورش، رسانه، هنر، ادبیات، ورزش و …. پایهی مادی جنبشی را فراهم کرده است به نام جنبش زنان که نه حکومت و نه جنبشهای موجود نمیتوانند و نتوانستهاند آنرا نادیده بگیرند، چنانچه در جنبش «زن، زندگی، آزادی» نه تنها حاکمیت را بهطور جدی به چالش کشید بلکه از آن پس شعار «زن، زندگی، آزادی» به یکی از شعارهای اصلی بسیاری از جنشهای سیاسی، اجتماعی و صنفی تبدیل شده است. جنبشی با سابقهی مبارزاتی بسیار طولانی که همواره با تشکلهای مستقل خود ـ با تاکید بر استقلال از حاکمیت، سازمانهای سیاسی و نیروهای مردسالارـ همبسته با سایر جنبشهای اجتماعی، آرمانها و افقهای سیاسی رهاییبخشی برای خود تعریف کرده و میکند، افقی از عدالت و رفاه، برابری و عدم تبعیض، رهایی و آزادی از هر گونه سلطه. افقهای مشترک با سایر جنبشها و همچنین تجارب دو دههی اخیر نشان داده است که جنبش زنان با سایر جنبشها پیوندهای قابل توجهی دارد و در صورت استحکام، همبستگی و اتحاد میتوانند در جهت تحقق مطالبات و افقهای سیاسی مشترکشان، در مقابل تاختوتاز حکومت به جان، مال و معیشت جامعه همچون سدی محکم بایستند و پیاماور نظمی نوین باشند.
اردیبهشت ماه 1404
– جمعی از زنان فعال داخل کشور
– جمعی از زنان تهران و کرج
ورود زنان به بازار کار پدیده ای مربوط به ربع اول قرن بیستم نیست، بلکه مربوط به قرن نوزدهم است.
جمعی از آنارشیستهای دنیا
بچه داری زنان و خانه نشینی قبل از “سرمایه” وجود داشت، الکی نظریات دیگران را کپی نکنید. مردسالاری خودش یک نظام اجتماعی مثل سرمایه داری است. توسری زدن مردان به زنانشان و تجاوز جنسی کردن به آنها چه ربطی به نظام سرمایه داری دارد؟ مارکسیستها دارند سر ”شما” را هم کلاه میگذارند.
شورش زن زندگی آزادی هیچ ربطی به طبقه کارگر آکاه کمونیست شده نداشت و اساسا شورش رفرمیستی سیاسی قشری از جامعه ایرانی هوادار غرب (بی بی سی ) بود. اربابان بی بی سی خوب تشخیص داده بودند که شعار اوجلان برای فریب زنان و کارگران ایران بسیار عالی است چون توانستند در ترکیه و سوریه از آن بهره برداری کنند.
ببینم،
زن زندگی آزادی ایران هم به ارتش آمریکا احتیاج دارد؟ در سوریه که اینطور بود.
آنارشیست
این یک مقاله است و متعلق به یک گروه، چرا در قسمت مقالات اشخاص آمده؟ جایش در قسمت احزاب و گروهها نیست؟