Comments

روایت‌سازی رسانه‌ها <br> شباهنگ راد — 3 دیدگاه

  1. آیا قبول مذاکره با سه کشور امپریالیستی غربی نوکر آمریکا، در ارتباط با غنی سازی، دلیل بر قبول نوکری توسط جمهوری اسلامی است؟
    پاسخ:
    صد در صد.

    مقدمه ای کوتاه:
    وابستگی اقتصادی بلاخره به وابستگی سیاسی منحر می شود چون ارتجاعی که سلطه دارد، بر طبق منافع خود، رفتارهای معینی را به وابسته تحمیل میکند، این بمعنی وابستگی وابسته است. رژیم جمهوری اسلامی رژیمی بوده است که برای سود به جیب زدن سرمایه دارانش به وابستگی اقتصادی اهمیت نمیداده و حالا وارد فازی شده است که باید تقاص آنرا بپردازد و آن چیزی نیست جز نابودی یا نوکری کامل. ایده نوکری برای بقا توسط اصلاح طلبان مطرح شده بود، اما از طریق تندروهای حاکم که اصل رژیم هستند، رد شد. اما تندروها در خطر نابودی هستند و به احتمال بسیار زیاد، راضی به نوکری خواهند بود که علائم آن قابل شناسائی است .

    با اعمالی که امپریالیستهای غربی با رژیم و جامعه ایران کرده اند: تحریم، ترور و بمباران، بجای مذاکره و عبارت پردازی های احمقانه، یک رژیم استقلال طلب روابطش را کاملا با امپریالیستهای غربی قطع میکند و سفیرانش را برمیگرداند و سفیرهای آنها را بیرون میکند. کوتاه آمدن رژیم و سیگنال فرستادن برای مذاکره از طریق تعیین شرایط، بیان قبول نوکری است. البته قبول نوکری کافی نیست و رژیم باید حتما دست از مخالفت با مهمترین پادگان امپریالیستهای غربی در خاورمیانه ،‌ اسرائیل، بردارند.

    قبول نوکری توسط رژیم برای کاهش امکان جنگ به نفع زنان و کارگران ایران است. ما زنان و کارگران ایران حقایق مربوط به ارتجاع را معمولا در شرایط صلح بهتر درک میکنیم و بهتر میتوانیم آنرا نقد کرده و از طریق تشکیلاتی در محل کار و زندگی نفی نمائیم. در شرایط جنگی، قانع کردن توده های طبقات خود به ارتجاعی بودن مناسبات موجود مشکل تر است زیرا ارتجاع خارجی زندگی ما را تهدید میکند و در ما تمایلات ناسیونالیستی ایجاد میکند که ارتجاعی است. نفی کامل ارتجاع در ایران و جهان به جامعه آنارشیستی کمونیستی می انجامد.
    ارتجاع: هیراشی، مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، تعصبات، تبهکاری و خرافات.

    آنارشیست

  2. قسمت دوم
    متاسفانه، گرچه دیدگاه مارکسیستی از امپریالیسم دارای جنبه های درستی است ، اما حقایقی را پنهان میکند. حقایقی را که پنهان میکند اینهاست:
    ۱ . سرمایه داری همیشه در فرهنگ بشر وجود داشته و مرحله خاصی از سرمایه داری نیست.
    ۲. امپریالیسم به رشد سرمایه داری کمک کرده. در حقیقت تمام دوران رشد سرمایه داری با تاخت و تازهای امپریالیستی همراه بوده.
    ۳ . سرمایه داری همیشه ارتجاعی بوده چون بر اساس سلطه طلبی و استثمارگری بوده است.

    کلا، فرضیه غلط ماتریالیسم تاریخی (انقلابی بودن رشد نیروهای مولده) مارکس، خوشبینی به سرمایه داری در مارکسیستها بوجود می آورد و رویکردهای اجتماعی آنها را ارتجاعی میکند.

    امپریالیسم تحقق عینی اقتدارگرائی در زمینه اعمال سلطه و استثمارگری اش بر قبیله، شهر و یا کشوری دیگر است. این تعریف تمام تاریخ را در بر میگیرد و محدود به نظام سرمایه داری نیست و سرمایه داری را هم توضیح میدهد.
    ارتجاع اقتدارگرایی و استثمارگری اش هست که بصورت مناسبات معینی عینیت پیدا میکند تا اقتدارگر بقا یافته، رفاه و تفنن داشته باشد.
    اشکال عمده اقتدارگرایی اینهاست: مردسالاری، بردکی مزدی، امپریالیسم، سیستم هیراشی کار گروهی، مناسبات مبتنی بر تعصب، مناسبات خارج از محدوده قوانین خود دولت، مناسبات متکی به افکار خرافی و شبه علمی.

    پایان
    آنارشیست

  3. بسیار عالی و بجا.
    برای بحثهای بیشتر اما غیر کافی در ارتباط با رسانه ها و خبر رسانی به این صفحه روشنگری مراجعه کنید به:
    مقالات در مورد نظرات دیگران ۳
    درباره نقش مهندسی افکار ارتجاع از طریق رسانه ها و سیستم آموزشی ارتجاع باید دائم نوشت و بحث را گسترش داد.

    در ارتباط با امپریالیسم در مقاله
    قسمت اول
    نویسنده این مقاله، بدرستی از کلمه “امپریالیسم” استفاده میکند. اما، تعریف نویسنده از امپریالیسم و اینکه چه کشورهایی امپریالیستی هستند روشن نیست. از آتجا که بزرگ کردن امپریالیسم ممکن است خودش به ارتجاع ختم شود، مثل دفاع از یک دولت ارتجاعی ضد فلان و بهمان دولت امپریالیستی و غیره، در این کامنت تعریفی از امپریالیسم پیشنهاد می شود.

    تعریف مارکسیستها از امپریالیسم بیشتر حول و حوش نظر لنین و سایر مارکسیستهای بعد از اوست . در این نظر، ‌امپریالیسم اینطور توضیح داده می شود که سرمایه داری روزی متکی به بازار آزاد بود و مترقی و بعد شد انحصاری و ارتجاعی و این انحصاری شدن توانایی های امپریالیستی به کشورهای سرمایه داری داد، مثل مثلا صدور سرمایه و پر اهمیت شدن سرمایه مالی که در نظرات مارکس هم وجود داشت. البته،‌ این نظر به ماتریالیسم تاریخی مارکس هم ربط دارد و مارکسیستهای ضد امپریالیسم میخواهند بگویند که فاز امپریالیستی سرمایه داری، فاز ارتجاعی شدن سرمایه داری است.
    پایان قسمت اول
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>