دشواری های جنبش انقلابی مردم ایران بر متن تجدید آرایش قدرت در غرب آسیا و جهان- هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
ارزیابی هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
دشواری های جنبش انقلابی مردم ایران
بر متن تجدید آرایش قدرت در غرب آسیا و جهان
الف ـ مردم شهر و جامعه را پس می گیرند!
حرکت آرام، پیگیر و انقلابی عمیق مردم بر متن جنبش «زن، زندگی، آزادی» دارد جامعه و شهر را از حاکمیت تاریک اندیش پس می گیرد. ایرانی که بیش از چهاردهه پیش به دست یک جریان واپس گرا اشغال شد و حاکمیت فاشیسم دینی با قواعد سخت و خرافی بر آن مستولی گشت، حالا از درون متحول شده است. این تحول در سه سال اخیر خصلت بسیار عمیق و شتابانی به خود گرفته است.
۱ ـ نگاهی به شهرها، به کنسرت های فراوان، به دورهمی های جوانان و به ویژه دختران با پوشش اختیاری، این حقیقت را به خوبی نشان می دهد که زندگی به درون شهرها برگشته؛ شهرهایی که چهل و هفت سال تمام تلاش شده بود زندگی شان را به درون خانه ها بفرستند. در تمامی این سال ها، زندگی در عرصه های عمومی حضور نداشت، شادی از شهرها رخت بربسته بود. بازگشت زندگی را از مقایسه این آمار می توان بهتر دریافت. در سال ۱۳۷۶ تنها هفت کافی شاپ در تهران وجود داشت، تهران امروز اما بیش از ۷۰۰۰ کافی شاپ سرزنده و شلوغ دارد . کافی شاب ها، صحنه معاشرت، گپ و گفت و نشست و برخاست های شهروندان شده اند. از این طریق سنت های مدنی جدید در حال شکل گیری و بازسازی است.
۲ـ در کنار کافی شاپ ها، برگزاری انبوه کنسرت ها در تهران و غالب شهرها، عنصر دیگری از پویایی زندگی در شهرهاست. روشن است جمعیت بخصوصی در این کنسرت ها شرکت می کنند که توان مالی آن را دارند تا بلیط های یک میلیون و یا یک میلیون و چند صدهزار تومانی را بپردازند. اما همین امر سبب شده که در شش ماهه اول سال جدید به اندازه تمام سال ۱۴۰۲، نزدیک به چهار میلیون نفر دراین کنسرت ها حضور داشته باشند. این حضور در شرایطی است که ۷۰ درصد مسجدهای کشور در ایران غیرفعال هستند. ابوالقاسم دولابی نماینده ویژه ابراهیم رئیسی در امور روحانیت در گردهمایی طلاب شهرستان خدابنده گفته بود که: «از ۷۵هزار مسجد، درب ۵۰هزار مسجد بسته است و این فاجعهای است که باید بر آن خون گریست». این رویگردانی شتابان از مسجد و روی آوری به کافی شاپ ها و کنسرت ها بیان روشن رویگردانی مردم از دین دولتی و تمایل به زندگی نرمال است. به بیان دقیق تر، جامعه آرامآرام از ایدئولوژی و دولت دینی عبور کرده و در حال بازسازی خود بر محور «زندگی» و سامان بخشی به یک دولت سکولار است.
۳ ـ بازپس گیری شهرها تنها دستاورد کنونی حرکت آرام مردم نیست. ورزش های جمعی صبحگاهی که گاه جمعیتی بیش از ۵۰۰ نفر را در کنار هم گرد می آورد، حضور همدلانه در باشگاه های ورزشی و بدن سازی و گروه های کوهنوردی نیز جلوه جدیدی از زندگی جدید مردم است. این پدیده زیبای ورزش های گروهی، جمعی و مختلط را در نقاطی از تهران، بابل، آمل، همدان، شیراز و بسیاری از شهرها می توان مشاهده کرد. راهپیمایی شادمانه مردم شیراز در «پیاده روی خانوادگی» که در جمعه ۲۵ فروردین 1404 جمعیتی حدود ۲۰۰ هزار نفر را به خیابان کشاند. این جمعیت انبوه مسیر دو کیلومتری را با هم پیمودند و سپس به حرکت های ورزشی روی آوردند. این هم جلوه دیگری از بازگیری شهر است.
۴ ـ مردم ایران نه تنها شهر و زندگی را به تدریج پس می گیرند بلکه حتی مراسم مرگ و بدرقه عزیزان شان را نیز به سلیقه خود سازمان می دهند. مراسم بدرقه بهروز حاجی آقاپور پدر شروین حاجی آقاپور در هفته اول مهرماه در کله بست« هادی شهر» بین بابل و بابلسر با دست زدن ها، شعرخوانی ها و خاطره گویی های زیبا نشانی از شیوه جدید مراسم خاکسپاری و خداحافظی بود. در هفته پایانی مهرماه هم شاهد «وداع»، ویژه و با شکوهی با ناصر تقوایی بودیم ، با دست زدن های ممتد، با صدای دهل و سنج و طبل های جنوبی با جمعیتی انبوه با جامه های سفید، بدون کلامی از تعزیه و مراسم سنتی ـ مذهبی رایج و بدون آخوند مرثیه خوان. این ها نشان می دهد که حتی سازماندهی خداحافظی با عزیزان نیز دیگر در دست روحانیت و نهاد های دینی نیست و دکان “بهشت فروشی” از جامعه ما به تدریج رخت بر می بندد.
۵ ـ بر متن این تحول بنیادین از دوشنبه تا پنجشنبه (۱۴ تا ۱۷ مهرماه ۱۴۰۴) دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران شاهد گردهمايي بزرگ جامعهشناسان و اهالي علوم اجتماعي و علوم انساني بود. در اين چهار روز قريب به ۱۷۰ نفر از اصحاب علوم اجتماعي و انساني اعم از استادان، پژوهشگران، دانشجويان جامعهشناسي و ساير رشتههاي مرتبط به علوم اجتماعي و انساني طي ۴۲ پنل به ارائه ديدگاهها و نظرات خود درباره موضوع اصلي همايش يعني «آيندهها و امكانهاي جامعه ايران: فراسویِ افول و بازسازي» پرداختند. در همین حین، انتخاب یک زن، شیرین احمدنیا، عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی برای ریاست انجمن جامعهشناسی ایران، یکی از قدیمیترین انجمنهای حوزه علوم اجتماعی، معنا و مفهوم خاصی یافت. توجه داشته باشیم این انجمن با شعب ۱۶ گانه در نقاط مختلف کشور در موارد خاصی مانند برگزاری و بزرگداشت روز و هفته علوم اجتماعی، مشارکت وسیع و ارزندهای را سازمان می دهد. انجمنی که مدتی پیش ساختمان آن را شهرداری تهران پس گرفت و آن ها را آواره کرد. از نقاط قوت فعالیتهای انجمن باید به رشد چشمگیر تعداد گروههای علمی، تخصصی انجمن جامعهشناسی ایران اشاره کرد که در آخرین آمار آن، تعداد ۳۹ گروه علمی فعالیت داشتهاند که از این میان نسبت مدیران زن در آنها به ۳۵ درصد بالغ شده است. با این حال بايد پذيرفت كه علوم اجتماعي همچنان مردانه است، در گردهماييهايش هم به شدت مردانه است، در حالي كه بدنه دانشجويياش سالهاست بيش از ۷۰ درصد چهره زنانه دارد. مباحث مطرح شده در گردهم آیی بزرگ جامعه شناسان کشور، تمامآ بر محور تجزیه و تحلیل این جامعه در حال دگرگونی از زوایای گوناگون بود.
۶ ـ دفاع از «زندگی» را می توان در اعتصاب غذای زندانیان سالنهای ۱ و ۲ و ۳ و ۴ واحد ۲ زندان قزلحصار و هشتادمین «سه شنبه های نه به اعدام» زندانیان در ۵۲ زندان کشور نیز به خوبی مشاهده کرد. این مبارزه درخشان برای حق زندگی و علیه ماشین کشتار حکومت اسلامی«مرگ آفرین» ، بیانگر مقاومت مدنی پر قدرت مردم ایران است. گسترش مبارزه با شعار «نه به اعدام» در میان زندانیان قربانیان آسیب های اجتماعی، زندانیان سیاسی زن و مرد، خانواده های دادخواه و جنبش های مطالباتی و آزادیخواهانه، جلوه دیگری از مبارزه برای بازپس گیری حق زندگی در ایران اسیر فاشیسم دینی است. این حرکت درخشان زندانیان زندان قزل حصار در روز هفتم اعتصاب غذا پایان یافت. زندانیان، پس از آنکه نماینده رئیس قوه قضائیه در جمع آن ها حاضر شد و اعلام کرد که اجرای اعدام ها تا شش ماه معلق می شود تا قانون آن مورد بازبینی قرار گیرد، دست از اعتصاب غذا کشیدند. حاکمیت دینی حاکم بر کشور و بویژه جناح های هارتر و فاشیستی تر آن در برابر مقاومت مدنی مردم و بازپس گیری همه عرصه های زندگی با خشم فراوان واکنش نشان می دهد. سکانداران قدرت زیر فشار جنبش پرقدرت نافرمانی مدنی و بازپس گیری حق زندگی در همه عرصه های اجتماعی توسط مردم، چهره ای خسته، عصبی و سرخورده و بشدت خشمگین از خود بروز می دهند. گسترش موج اعدام ها بیان روحیه شکست خورده و وحشت زده حاکمیت دینی است. طرح مجدد تشکیل «اتاق وضعیت حجاب» توسط روح الله مومننسب، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر ؛ طرحی که قرار است با بهکارگیری بیش از ۸۰ هزار آمر به معروف و ۴۵۰۰ مربی و ضابط قضایی در تهران اجرا شود، نیز بیان نگرانی و هراس حاکمیت از بازپس گیری زندگی شادمانه و آزادانه شهرهاست.
دوم ـ طرح صلح آمریکایی ، بدون حق تعیین سرنوشت فلسطینی ها
دونالد ترامپ در سفر خود به اسرائیل و شرم الشیخ مصر، اجرای طرح صلح خود را در دستور کار منطقه قرار داد. به نظر می رسد این طرح، تلاشی است تا از طریق صلح، به برخی از هدف هایی که از طریق جنگ بدست نیامده، دست یابد. سخنرانی ترامپ در کنست، پارلمان اسرائیل، حمایت آشکار و صددرصدی از سیاست های دولت اسرائیل، از موجودیت اسرائیل کنونی، فراتر از مرزهای تعیین شده در قطع نامه های سازمان ملل، و از برتری نظامی و اقتصادی این کشور در منطقه بود. این نوع حمایت در نطقی که یک کلمه در باره مردم فلسطین، حق تعیین سرنوشت این مردم، طرح دو دولتی، سرنوشت مردم غزه، درد و رنج و ویرانی غزه، گفته نشد، بیانگر حمایت همه جانبه آمریکا و دولت این کشور از موجودیت اسرائیل و شراکت آمریکا در نسل کشی در غزه است. طرح صلح آمریکا که در شرم الشیخ توسط ترامپ به نمایندگی از اسرائیل، و دولت های مصر، ترکیه و قطر به نیابت از حماس امضاء شده چه تاثیراتی بر منطقه خواهد گذاشت:
۱ـ آتش بس کنونی و آغاز توافق جدید، زمینه آزادی تمامی گروگان های زنده اسرائیلی و بازگرداندن اجساد گروگان های کشته شده و همچنین آزادی دو هزار اسیر فلسطینی از زندان های اسرائیل را فراهم آورده است. با عملیاتی شدن این توافق، نسل کشی موقتآ پایان یافته و مردم غزه امیدوارند بتوانند به خانه های ویران خود بازگردند. بر اساس طرح صلح آمریکایی ، یک نیروی نظامی متشکل از سربازان آمریکایی و کشورهای منطقه ، کنترل امنیت غزه را در دست می گیرد. شرکت های اروپایی بازسازی غزه را بر عهده می گیرند و کشورهای ثروتمند عرب هزینه های این بازسازی را تامین خواهند کرد. بر پایه این طرح، قرار است که غزه به یک منطقه غیرنظامی و تحت کنترل یک هیئت مدیره به ریاست ترامپ و تونی بلر نخست وزیر اسبق بریتانیا تبدیل شود. در این طرح هیچ سخنی از دولت فلسطینی و جایگاه غزه در دولت فلسطینی آینده به میان نیامده است. دولت آمریکا با ایجاد دولت فلسطینی مخالف است. بنابراین نمی توان این طرح صلح را گامی در راستای حل مسئله فلسطین به حساب آورد. توجه داشته باشیم که بدون پذیرش حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین هیچ صلح پایداری در منطقه ایجاد نخواهد شد.
۲ ـ توافق و آتش بس کنونی، هر چند هنوز روشن نیست تا چه زمانی ادامه خواهد یافت، چند نکته را روشن کرده است. با این آتش بس، اسرائیل علیرغم کشتار گسترده و ویرانی کامل غزه و اجرای نسل کشی در جلو دیدگان جهانیان، نتوانست به همه هدف های اعلام شده خود دست یابد. واقعیت این که اسرائیل نتوانست با زور سلاح، گروگان هایش را آزاد سازد و مجبور شد پس از دو سال نبرد با یک گروه مقاومت فلسطینی، سرانجام با امضای قرارداد آتش بس با این جریان ، گروگان هایش را بازگرداند. هدف اعلام شده اسرائیل برای نابودی حماس از طریق جنگ نیز نتوانست عملی شود. هنوز مسئله خلع سلاح حماس در پرده ای از ابهام قرار دارد. به هر حال هدف اعلام شدۀ اسرائیل برای نابودی این سازمان تاکنون عملی نشده است. هدف دیگر اسرائیل، کوچاندن مردم غزه و ایجاد یک منطقه توریستی تحت کنترل اسرائیل در کرانه های غزه اعلام شده بود. با این آتش بس و توافق اولیه، این هدف اسرائیل که مورد حمایت ترامپ نیز بود، ره به جایی نبرده است. حتی طرح الحاق کرانه باختری به اسرائیل نیز موقتآ متوقف شد. این مجموعه نشاندهنده عدم تحقق هدف های اسرائیل است. به نظر می رسد که فشار کشورهای عربی و بالاخص مصر، قطر و ترکیه ، بویژه پس از حملات اسرائیل به قطر، ترامپ را مجبور کرد تا نتانیاهو را برای پذیرش این طرح متقاعد کند.
۳ ـ جنایات اسرائیل در تلافی از حملات حماس در هفتم اکتبر، چهره این کشور را هم در داخل و هم در جهان به شکلی بنیادین تغییر داد. دولت های اسرائیل و رسانه های این کشور و همه رسانه های جهان امپریالیستی در تبلیغات تاکنونی شان اسرائیل را کشوری مظلوم معرفی می کردند. آن ها با اشاره به جنایات نازی های آلمانی در هولوکاست، چهره ای مظلوم از خود در میان مردم جهان ارائه می کردند که اکنون قربانی “تروریسم” فلسطینی و عرب ها شده اند. هم زمان این دولت، خود را تنها کشور “دمکراتیک” خاورميانه با ثبات سیاسی، امنیتی و توسعهيافتگی اقتصادی با مهارت های فنی در برخي رشتههاي علمي معرفی می کرد. اما جنایات این رژیم در دو سال گذشته در حق مردم فلسطین، سیاست نسل کشی ددمنشانه، گرسنگی دادن آگاهانه مردم فلسطین و بی اعتنایی نفرت انگیز به همه معیارهای اخلاقی و انسانی، چهره جدیدی از این دولت را در جلو چشمان مردم جهان به نمایش گذاشت. جنایات ارتش اسرائیل و نسل کشی آشکار در جلو دوربین های تلویزیون ها، صدها ساعت داده های مستند در اختیار مردم امروز و فردای جهان قرار داده است. این جنایات باعث شد علیرغم تلاش سازمانیافته همه دولت های غربی برای سرپوش گذاشتن بر این جنایات و همراهی با آن، مردم جهان با چهره واقعی دولت راستگرا و فاشیستی اسرائیل روبرو شوند. اکنون جهان با این واقعیت روبرو گشته که اسرائیل نه تنها کشوری امن و دمکرات نیست بلکه سیاست های توسعه طلبانه صهیونیستی آن جهان عرب را نیز ترسانده است. دولت اسرائیل دهه ها تلاش می کرد تا به دولت های جهان عرب بقبولاند که جمهوری اسلامی و ایران خطر اصلی برای منطقه هست. اما اکنون جهان عرب و دنیای اسلام متقاعد شده اسرائیلی که تلاش دارد کشوری یهودی از نیل تا فرات بسازد، خطر اصلی در منطقه هست.
۴ـ توافق اجرای آتش بس در غزه با حضور رهبران بیست کشور منطقه و اروپا این سئوال را مطرح ساخت که کدام کشورها از این طرح سود می برند و کدام کشورها در حاشیه قرار می گیرند. با این اقدام، ترامپ، آمریکا را مجددا به مرکز تحولات منطقه، وارد کرد و تلاش نمود تا توازنی میان حمایت بی چون و چرا از اسرائیل و کشورهای عرب و مسلمان منطقه ایجاد کند. این اقدام ترامپ تلاشی نیز هست تا بتواند بر افکار عمومی بشدت حساس شده آمریکا نیز تاثیر بگذارد و درآستانه انتخابات میان دوره ای، مانع ریزش آرای حزب جمهوریخواه آمریکا شود. نقشی که قطر، مصر و ترکیه بر عهده گرفته اند و احتمالا حمایت های مالی عربستان و امارات، وزن این کشورها را در سیاست های آمریکا بالا خواهد برد. این وضعیت بدان معناست که بخشی از بلندپروازی های نتانیاهو مهار شده یا مهار خواهد شد. این سیاست آمریکا به گونه ای بر منزوی کردن و زمین گیر کردن بقایای “محور مقاومت” وابسته جمهوری اسلامی نیز استوار خواهد بود. تاکید ترامپ بر خلع سلاح حماس و حزب الله، در اصل زمینه کاهش نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه را فراهم آورده و وزن دیگر کشورها را بالا خواهد برد. بالا رفتن وزن ترامپ و دولت آمریکا در تحولات کنونی، یک بار دیگر بر انفعال و ناتوانی کشورهای اروپایی که به شکل تحقیر آمیزی به این اجلاس فراخوانده شدند، نیز مُهر تائیدی خواهد زد. عدم حضور روسیه و چین در این تحولات نیز می تواند به معنای دست برتر آمریکا در ارتباط با دولت های منطقه تلقی گردد. در یک کلام به نظر می رسد که تیم ترامپ در صدد است که این توافق اولیه را به یکی از دستاوردهای تبلیغاتی او به عنوان یک رهبر قدرتمند در آمریکا و جهان تبدیل کند.
سوم ـ ایران و آمریکا و تجدید آرایش در غرب آسیا
اکنون بیش از پیش روشن شده است که سیاست منطقه ای و سیاست خارجی رژیم اسلامی بدون سروسامان دادن و یا تعریف روشن از روابط جمهوری اسلامی با آمریکا با دشواری های زیادی روبرو خواهد بود. موضوع نحوه تنظیم مناسبات سیاسی میان جمهوری اسلامی و آمریکا از آغاز حاکمیت جمهوری اسلامی تا به امروز به یکی از کانون های اختلاف نظر جناح های سیاسی درون حاکمیت نیز تبدیل شده است. امروز نیز بر سر نحوه تعامل با آمریکا در منطقه و جهان همین اختلاف نظرها پابرجاست. اصلاح طلبان حکومتی بر این نظرند که هسته سفت قدرت باید از سیاست تقابل دست بردارد و با آمریکا وارد مذاکرات مستقیم شود. حتی در تحولات اخیر در مورد آتش بس غزه نیز اکثر تحلیل گران این طیف حکومتی طرفدار شرکت در شرم الشیخ بودند. جریان پایداری و مصباحیون نیز همواره خواهان گسترش سیاست تقابل و حتی راه اندازی جنگ آخرالزمانی هستند. سیاست هسته سفت قدرت نیز بر این پایه استوار است که بدون نشان دادن ضعف جدی، راهی به سوی توافق بیابد. اعلام حمایت از توافق آتش بس میان دولت اسرائیل و حماس و عدم شرکت در شرم الشیخ بیان این سیاست محتاطانه است. اما در این رابطه باید بر چند نکته کلیدی تاکید کرد:
۱ ـ سیاست آمریکا و غرب در قبال ایران، در واقع امر تنها به وضعیت جمهوری اسلامی خلاصه نمی شود. اکنون با رشد و گسترش جنبش مردمی ایران و تاثیرات شگرف اجتماعی آن، بویژه با واکنش مردم در قبال تهاجم و تجاوز نظامی اسرائیلی ـ آمریکایی به ایران، تمامی کشورهای منطقه، آمریکا و قدرت های غربی در سیاست های خود به یک پارامتر اساسی جدید، یعنی مردم ایران و قدرت شان توجه ویژه ای مبذول می دارند. واقعیت این است که هم آمریکا و هم کشورهای منطقه به این نتیجه رسیده اند که یک جمهوری اسلامی ضعیف شده و همسو از یک ایران دمکراتیک و متکی بر مردم برایشان مفید تر است. پیام نتانیاهو به پوتین و اعلام آن که اکنون قصد تداوم جنگ با جمهوری اسلامی را ندارد، می تواند نشانه ای از تاثیر این نگاه حتی در میان دولتمردان اسرائیلی نیز باشد. به نظر می رسد قدرت های سلطه جو از میزان نفوذ نیروهای مزدور و وابسته خود در میان مردم ایران سرخورده و تا حدودی ناامید شده اند.
۲ ـ سیاست عمومی آمریکا و غرب در مورد ایران، سیاست مهار جمهوری اسلامی و جلوگیری از استقلال تصمیم گیری آن و کشاندن آن به حلقه متحدان غرب است. این سیاست همواره در دهه های پیشین با قدرت به پیش برده شده است. آمریکا و قدرت های غربی خواهان یک ایران مستقل و خارج از مدار قدرت شان نیستند. آنها سیاست موازنه منفی و یا موازنه مثبت را بر نمی تابند. سیاست شان در سرنگونی دولت مصدق ، کنار گذاشتن رضا شاه وقتی که اندکی با سیاست هایشان زاویه پیدا کرد و خالی کردن زیر پای محمد رضا شاه وقتی سیاست “مستقل ملی” را مطرح ساخت، به خوبی نگاه غرب به ایران را نشان می دهد. به نظر می رسد که اکنون نیز با سیاست گسترش تحریم ها و یارگیری در میان شیخ نشین های خلیج فارس و مطرح کردن جزایر سه گانه قصد دارند زمینه های اعتراضات داخلی برای یافتن راه های روی کارآوردن نیروهای وابسته به خود را ، در صورت مقاومت جمهوری اسلامی فراهم آورند. نگاهی به سیاست های تبلیغاتی شان در رسانه های امپریالیستی جنبه های این سیاست را به روشنی آشکار می سازد. بازی با کارت “صنعت حقوق بشر” و حمایت از جریانات و افراد مدعی مبارزه برای حقوق بشر مردم ایران را باید در راستای سیاست سلطه جویانه قدرت های امپریالیستی مورد ارزیابی قرار داد. فراموش نکنیم که از نگاه مردمی و انسانی، افراد، شخصیت ها و جریاناتی که در دو سال گذشته نه کلامی علیه نسل کشی در غزه گفته اند و نه کلمه ای در محکومیت جنایات اسرائیل نوشته اند، اخلاقآ حق ندارند خود را مبارز حقوق بشر و مدافع حقوق مردم ایران تحت حاکمیت فاشیسم دینی بدانند. این امر بویژه در مورد افراد و جریاناتی که از “صنعت حقوق بشر” نان می خورند، با تاکید بیشتری باید مد نظر باشد.
۳ ـ وضعیت کنونی، سیاست های جنبش مردمی را با بغرنجی های جدی روبرو می سازد. جنبش مردمی از یک سو با استبداد سرکوبگر داخلی به مقابله برخاسته و از سوی دیگر با توطئه ها و سیاست های تهاجمی و سلطه جویانه قدرت های خارجی روبروست و تلاش می کند تا راه را بر قدرت گیری اپوزیسیون راست و وابسته سد نماید. “نه” مردم به تبلیغات اپوزیسیون راست در جنگ دوازده روزه باعث شده که یک گردش محسوس در سیاست های این جریانات و اربابان شان نسبت به تاکتیک هایشان دیده شود. از این رو اپوزیسیون راست از حرکت آرام، مستمر و مدنی جنبش مردمی ناراضی است. آنها تلاش داردند در روند پیشروی مستقل جنبش سنگ اندازی کنند تا مانع قدرت گیری و سازمانیابی مستقل جنبش انقلابی مردم شوند. بی اعتنایی این جریانات پروژه بگیر به شعار کلیدی و درخشان «زن، زندگی، آزادی»، و جایگزینی آن با شعارهای بی ربط و منتسب کردن بازپس گیری شهرها از سوی دختران و پسران جوان به تاکتیک های حاکمیت، بی اعتنایی و حتی تمسخر پیروزی های ورزشی ورزشکاران ایران و دمیدن بر اقدامات ماجراجویانه و حتی مسلحانه از جلوه های این سیاست جدید است.
۴ـ ایران امروز در شرایط بسیار حساس و بشدت خطرناکی قرار دارد. دست بالا پیدا کردن نیروهای تقابل گرا در جنگ قدرت هر دم افزایش یابندۀ باندهای مافیایی قدرت می تواند خطر جنگ را افزایش دهد. آمریکا تحت فشار لابی اسرائیل و در راستای سیاست های ژئوپلیتیک خود، در صدد است از فرصت کنونی که جمهوری اسلامی را در ضعف شدید می پندارد، استفاده کرده و ایران را مجددا به مدار “غرب” بازگرداند. آمریکا با تسلط بر مهمترین کشور استراتژیک ترین منطقه در غرب آسیا قادر خواهد بود تا در جنگ قدرت با چین از موضع برتر وارد عمل شود. واقعیت این است که هم چین و هم روسیه نیز در این بازی در برابر آمریکا قرار دارند و تلاش می کنند بر تحولات درونی ایران اثر بگذراند. بیانیه مشترک چین، روسیه و ایران و اعلام پایان برجام در هجدهم اکتبر و بی اثر دانستن اسنپ بک، نشاندهنده وضعیت جدیدی در سیاست جهانی است. سیاست روسیه بر بالا کشیدن نیروهای روسوفیل و نظامیان تقابل گرا در ایران استوار است. سیاستی که می تواند وزن نظامیان در هرم قدرت را بشدت افزایش دهد. در شرایط حساس جنگ هژمونی در جهان و منطقه غرب آسیا و بازتاب آن در ایران، جنبش مردمی با دشواری های زیادی روبروست. واقعیت این است که جنبش مردمی، برای غلبه بر مشکلات پیشاروی، راهی جز این ندارد که دستاوردهای تاکنونی خود را در سازمانیابی توده ای متجلی سازد. این ارگان های توده ای می توانند هدایتگر سمت و سوی عمومی جنبش های سیاسی، اجتماعی، مدنی و فرهنگی باشند. تنها از این طریق قادر خواهند بود به عامل محوری همگرایی ها و همدلی ها و همبستگی ها مبدل گردند. حاکمیت کنونی توان دفاع از استقلال واقعی کشور را ندارد. دفاع از استقلال کشور و حق حاکمیت مردم در کوران تجدید آرایش قدرت های غرب آسیا، تنها از یک حکومت مردمی بر خواهد آمد. از این رو تنها ارگان های قدرت توده ای با در هم شکستن فاشیسم دینی یا گذر از آن قادرخواهند بود ایرانی آزاد، سکولار، دمکراتیک، فمینیستی و صلح دوست را پایه ریزی کنند. ایرانی که دست دوستی به همه کشورهای هم خویشاوندمان در منطقه دراز کرده و در سیاست جهانی نیز با موازنه مثبت جایگاه واقعی ایران را تثبیت نماید.
دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴ برابر با ۲۰ اکتبر ۲۰۲۵
Comments
دشواری های جنبش انقلابی مردم ایران بر متن تجدید آرایش قدرت در غرب آسیا و جهان- هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>