دانشجويان آمريکا و سازمان دادن دموکراسی
اين عکس در 9 آوريل 1940 در کاليفرنيا برداشته شده است. دختر فقير همراه پدرش برای شکار کار به مزارع اين محل آمده بود. صف دراز جويندگان کار در اين مزارع تمام روز زير آفتاب در انتظار بود تا کارفرمايی سر برسد و يکی را به مزدوری بگيرد. بی کاران گرسنه حاضر بودند 50 سنت، 40 سنت ، حتی 20 سنت در ساعت بگيرند و چنان در کار از جان مايه بگذارند که همه منتظران ديگر را جا بمانند. آن که کاری گير می آورد، برای آن که جايش تثبيت شود تا توانش اجازه می داد بر سرعت خود می افزود و در معنای واقعی کلمه جان می کند. نتيجه، افزايش سرعت کندن زمين ودر آوردن سيب زمينی درتمام مزرعه و در تمام زمان ها در حدی جنون آميز بود. تا آن جا که کارگران مداوما روی زمين غش می کردند. اين دختر” خوشبخت” بود ، دايم کار گرفته بود و و همان جا با پدرش در زاغه ها ساکن شد و نسبت به جويندگان موقتی کار به عنوان اهل محل امتياز پيدا کرد. دختر هرگز نتوانسته بود دبيرستانش را تمام کند. عکس کار عکاس آمريکايی روندال پارتريج است و در بخش ” جوان مهاجر و مزرعه سيب زمينی ” از آلبوم ديدنی ” جوانان کاليفرنيا” می توان آن را پيدا کرد. پارتريج و قبل از او مادرش وضع و روز زاغه نشينان و بی خانمان های کاليفرنيا را از رکود بزرگ تا جنگ دوم در عکس های خود ثبت کرده و برای آمريکايی ها به يادگار گذاشته اند.
اين دوره همزمان است با اوج گيری جنبش دانش جويی در آمريکا. دانش و جواني، دو نيروی آينده ساز در ترکيب با هم دانشجويان را همه جا و در همه زمان ها به جستجوی دموکراسی و پيشرفت واداشته و واپس گرايان را که در زمان خود قوی و شکست ناپذير می نمودند، عاقبت به زانو در آورده است. دست آوردهای آن ها برای مردم می ماند و حتی خود مرتجعين و وارثان شان مقاومت گذشته خود را در برابر آن به بايگانی فراموش شده تاريخ می سپارند. جنبش دانشجويی آمريکا در فاصله دو جنگ جهانی نقش بزرگی در زمينه سازی برای تامين حقوق اجتماعی و دمکراسی درآمريکا ايفا کرد. رد پای آن را در اغلب جنبش های اجتماعی- تامين عدالت اجتماعي، جنبش کارگري، جنبش بزرگ حقوق مدني، جنبش های رفع تبعيض جنسی و تبعيض نژادی و محيط زيست که بعد در آمريکا رشد کرد می توان ديد. جنبش دانشجويی دهه 60 آمريکا از ميراث دهه سی خود بسيار سود برد. دراواسط دهه هشتاد وقتی سازمان های دانشجويی و انجمن های دفاع از حقوق شهروندی به مناسبت پنجاهمين سال جنبش پر شور سالهای سی مراسم مختلفی برگزار کردند، حضور سخنرانانی که دانش جويان آن سالها و فارغ التحصيلان سال های بعد بوده ونزديک نيم قرن به مبارزه برای حفظ و گسترش دمکراسی در آمريکا ادامه داده بودند، گيرا بود- آن ها بعد از فارغ التحصيلی سنت دفاع از دمکراسی را با خود به عرصه های مختلف اجتماع برده و بنيان گذار يا فعالين جنبش های ديگری بودند
تحول بزرگ: از جستجوی فلسفه ی سياسی برای عمل تا جنبش اقدام
دولت آمريکا بعد ازجنگ، طرح ” نيوديل ” روزولت را به اجرا گذارد، دست بازار را با مقررات محدود کرد، و از دامنه ويران گری های آن کاست. اين طرح امروز به نام دولت مردان آمريکا نوشته می شود، اما زمينه ساز آن جنبش هايی بودند که دولت مردان و قدرت مندان تا دندان مسلح در زمان خود با تمام توان با آن ها در افتادند. عکس هايی که در اين صفحه و صفحه ضميمه چاپ شده و غالب آن ها از آرشيو روزنامه های متعدد دانشجويی آن زمان درج شده گويا تر از هر توصيفی است و نشان می دهد چه کسانی برای آزادی و دمکراسی می جنگيدند و چه کسانی با اسلحه، چماق و قانون با آن ها مقابله می کردند.
سرآغاز جنبش مدرن دانشجويی آمريکا را تشکيل اتحاديه دانشجويان آمريکا در دهه سی ميدانند. اين اتحاديه از پيوستن ليگ ملی دانشجويان به ليگ دانشجويی برای دمکراسی صنعتی به وجود آمد. اتحاديه در اوج شکوفايی خود بين بهار 1936 و بهار 1939، 500000 دانشجوی کالج های آمريکايی( نيمی از کليه دانشجويان آمريکا) را در اعتصاب يک ساعته ساليانه عليه جنگ بسيج کرد. جوزف لاش دبير اول اتحاديه، در مورد تفاوت جنبش دانشجويی دهه بيست آمريکا و جنبش دهه سی می نويسد دهه بيست نيز يک جنبش دانش جويی وجود داشت که عمدتا روی دفاع از تشکيل اتحاديه ملل( که قبل از سازمان ملل تشکيل شد) و حمايت از تشکيل يک دادگاه جهانی متمرکز بود. اما اين يک جنبش تحقيق و تجسس بود نه يک جنبش عمل، البته هم تجسسی برای اقدام بود.اما از اواخر دهه 20 بود که گروه های مبارزاتی شکل گرفتند که به نام اتحاد برای دمکراسی صنعتی شناخته شدند.
توان بسيج جنبش دانشجويی آمريکا: حرکت در مسير ريشه ها
جنبش دهه سی ديگرجنبشی نبود که در جستجوی فلسفه سياسی برای اقدام باشد، بلکه خود يک جنبش اقدام بود. علاوه بر اين، جنبش دهه سی از آن رو به قدرت بسيج فوق العاده ای دست می يابد که از ريشه های خود تغذيه می کند و از اين طريق امکان محاصره خفه کننده آن از بين می رود و دامنه جنبش در جامعه گسترده می شود. اين امتيازی بود که وگروه های صاحب امتياز و قدرت مند از آن محروم بودند. اغلب در رابطه با قدرت نفوذ يا توان بسيج جنبش ها ، احزاب، و نيروها از ” شاخه ها” ی آن در اجتماع صحبت می شود. مثلا در آمريکا همين امروز احزاب راست و به شدت محافظه کار و متمايل به گرايشات سنتی سياسی و فرهنگی، وسيع ترين شاخه ها را در جامعه ايجاد کرده اند. آن ها با پول و نفوذ سياسی و مالی بهره گيری از انقلاب اطلاعاتی توانسته اند شبکه های وسيعی در جامعه درست کنند که از فرقه های کوچک مذهبی گرفته تا هاليوود و اينترنت و رسانه ها و غيره را برای جهت دادن افکار عمومی استفاده می کنند.
جنبش دانشجويی دهه 30 آمريکا البته از اين نوع شاخه ها ، در سطحی که در آن زمان رايج بود، داشت و از آن ها به عنوان “لابی خود استفاده می کرد، چه در دانشگاه چه در دولت های محلی و چه حتی در سطح دولت فدرال. اما امتياز ويژه آن نسبت به مخالفان و دشمنانش در همان دانشگاه ها و حکومت های محلی و حکومت فدرال، حرکت در مسير ريشه ها بود. خود بحران به اين کار کمک می کرد. عکس های پارتريچ و مادرش و نيز تصاوير نشريات خود دانشجويان، که به خاطر محدوديت فضای سايت فقط معدودی از آن ها برای درج در سايت ارسال شده است ، در اين مورد از حقيقت عکس بر ميدارد و به تنهايی بيش از يک کتابخانه از کلمات گوياست، : آن دانش آموزان و دانشجويانی که بعد از پايان تحصيل در خيابان، کنار دريا، و يا نقاط ديگر بی کار و رنجديده به آينده بی اميد می نگرند، و گذشته شان فقط يادگاری رمانتيک است ، آن دانشجويی که با شروع تابستان در جستجوی کار برای کمک به خانواده است، آن دختر مايوس و آن پسر که نامش را برای ارسال به جبهه ثبت کرده اند و در عکس، پشت به هم در دو سوی درب سينما منتظر گشودن آنند، آن جوان سالم و نيرومند سياه پوست که تصويرش اولين عکس از سری بی خانمان ها و زاغه نشينان پارتريج است و در کنار پيرمردان عاجز و معتادين از خيابان نشين ها به شمار می آيد ، آن جوانان که بايد گوشت دم توپ شوند، آن صف بيکاران، آن کودکان که کتک می خورند، آن رئيس دانشگاه نيويورک که از دانشجويان به پليس شکايت کرد که با چترش به بی احترامی بازی کرده اند… همه درد های اجتماع درد دانشجو هم هست، ريشه های اعتراض اوست که جوانی و آگاهی در شخصيت اجتماعی دانشجو به او برای بيان آن ها زبان می دهد و برای درمان ها اراده و حرکت به وجود می آورد.پارتريج زير عکس هايش سوژه ها را معرفی هم می کند و يک تاريخ گويا و مصور از خود به جا گذاشته است. رابرت کوهن در مقاله ای تحت عنوان جنبش دانشجويی در سال های 30 می نويسد اتحاديه در اين دوره دانشجويان را برای دفاع از يک برنامه رفرم بسيار گسترده بسيج کرد که شامل کمک دولت فدرال به آموزش، برنامه ريزی دولتی برای اشتغال جوانان، لغو آموزش اجباری به عنوان نيروی ذخيره( آر او تی سی) ، آزادی آکادميک، برابری نژادی، وحق مذاکره برای قرار داد جمعی بود. اين اتحاديه بود که ايده کمک های آموزشی دولت فدرال را در دوره هوور مطرح کرد و کنگره جوانان آمريکا را که يک شاخه چتری آن بود و در 1934 تاسيس شده بود، به کار گرفت تا دولت فدرال را وادار کند که برنامه های اشتغال برای جوانان بی کار و دانشجويان فقير ارائه دهد. لاش دبير اتحاديه می گويد در واقع اتحاديه دانشجويان آمريکا ” به نوعی مغز دانشجويی برنامه نيوديل تبديل شد”
همين برنامه بود که چهره آمريکا را تغيير. سناتور کندی اين برنامه را بزرگترين افتخار ملت آمريکا در طول تاريخ اش خواند. وهمين برنامه است که ريگانيسم و ” انقلاب محافظه کاری” با آن به جنگ برخاسته است. جنبش دانشجويی دهه 30 بی ترديد يکی از نيروهای مهم پيش برنده چيزی بود که امروز سناتور آمريکايی بزرگ ترين دستاورد تاريخی ملت می خواند.
رابرت کوهن هم چنين می نويسد که تجربه جنگ اول و رشد فاشيسم اتحاديه را به يک صدای مهم در آمريکا در دفاع ا زصلح و عليه جنگ و فاشيسم تبديل کرد . بسياری از اعضای جنبش در جنگ داخلی اسپانيا در دفاع از جمهوری و عليه فاشيسم شرکت کردند.
اتحاديه هم چنين يک سنت غنی از خود به جای گذاشت که به اعماق جامعه رفت و گرنه اگر دمکراسی فقط به چند مصوبه در قانون و چند قالب در ساختار سياسی بالا منحصر باشد به سرعت ميتوان آن را تهی کرد و با يک دستور به جای آن حکومت نظامی برقرار نمود. فوروم های دانشجويی، بست نشستن های سمبوليک و جمعی، روزنامه ها، پروژه های متعدد موقت برای اشتغال زايی، يا ارائه خدمات اجتماعی يا سازمان دادن کارهای هنری و فرهنگی ، نمايش گاه ها، کمپين های کار و آموزش، ورک شاپ ها، نمايش گاه ها ، کتابخانه ها ، تيم های ورزشی ، تيم های هنری، گروه های عکاسی وسازمان دادن ده ها انجمن طی يک دهه ، آن هم يکی ازمشقت بارترين دوره های تاريخ آمريکا دانش آموزان ، دانش جويان و جوانان را سازمان داد و در سازمان دهی دمکراتيک جامعه نقش بازی کرد.
اتحاديه ملی دانشجويان آمريکا نيز مثل بسياری از سازمان های توده ای در ساير نقاط جهان زير تاثير نزاع های فرقه ای ويژه دوره جنگ سرد که به درون اتحاديه کشيده شد از هم پاشيد. اما نه فقط در سالهای سی نقش بزرگی در تحولاتی بازی کرد که در پيشرفت دمکراسی و اصلاحات اجتماعی در آمريکا تعيين کننده بود، بلکه ميراث آن نيز نابود نشد. برخلاف کشورهای استبدادی مثل ايران که مرتجعين با سرکوب يک جنبش ، تاريخ و ميراث آن را نيز به نابودی می کشند و انبوهی از توابين را هم برای اين کار به خدمت می گيرند، در دمکراسی ها اين ميراث حتی وقتی شکست بخورد به گل می نشيند و ميوه ميدهد. مثل انقلاب کبير فرانسه که شکست خورد وبه خونريزی داخلی و برای مدتی نسبتا دراز بازگشت ديکتاتوری و دوره ای از ياس انجاميد، اما ميراث دمکراتيک آن بشريت را درتمام جهان حتی در قرن های بعد با گام های بلند به پيش راند. ميراث جنبش دانشجويی دهه سی آمريکا نيزدر جامعه آمريکا ريشه دواند. دموکراسی سياسی و حقوق مدنی در دهه 60 در آمريکا و اروپا يک جهش ناگهانی را از سر گذرانيد و نقطه عطف جديدی در سير دموکراسی در جهان به وجود آورد. جنبش دانشجويی دهه 60 آمريکا يکی از جنبش های موثر در اين تحول بود و اين جنبش جديد از ميراث جنبش دانشجويی دهه سی استفاده کرد.
پرفسور کوهن می نويسد در دهه های بعد از جنگ دوم بسياری از فعالين اتحاديه ملی دانش جويان آمريکا به عنوان نويسندگان، استادان دانشگاه ، رهبران اتحاديه های کارگری، روزنامه نگاران ، سازمانگران انجمن های فمينيستی، گروه های کليسايی مترقی، فعالين گروه های کار در حوزه بهداشت وغيره به کار خود ادامه دادند و از دمکراسی آمريکا پاسداری کردند.
تلاش نومحافظه کاران برای نابود کردن نيوديل و استقرار بازار نوليبرال، رشد ميليتاريسم و جنگ، دور جديدی از مبارزات مدنی را در آمريکا به وجود آورده است. بايد ديد تجربه جنبش دانشجويی و دستاوردهای آن در اين جنبش جديد در محيط های آکادميک به کار گرفته خواهد شد يا در خارج آن. به هر حال تا دموکراسی هست دستاوردها نابود شدنی نيست، اگرچه شکل به کارگرفتن آن هميشه در حال تغيير خواهد بود.
براى ديدن عكسهايى از نشريات دانشجويى آمريكا به پيوند زير مراجعه نمائيد
Comments
دانشجويان آمريکا و سازمان دادن دموکراسی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>