جمهوری فدرال یک ضرورت تاریخی است
محمد حسین یحیایی
جمهوری فدرال یک ضرورت تاریخی است
حمله ناگهانی « اسرائیل » در سحرگاهان 23 خرداد 1404 به مواضع نظامی، تاسیسات اتمی و زیرساخت های اقتصادی و کشتار تعدادی از فرماندهان عالی رتبه سپاهی، نظامی و پژوهشگران اتمی ضربه نهایی را به رژیم ولایت وارد کرد که از مدت ها پیش در مناطق نفوذی رژیم به نیروهای نیابتی آن وارد کرده، از شخصیت های مهمی مانند « اسماعیل هنیه » از سران « حماس » را در قلب تهران مورد هدف قرار داده بود.این حمله و کشتار مردم بی دفاع به هر عنوان و بهانه ای که صورت گرفته باشد محکوم است و نمی تواند مورد تائید مخالفین واقعی رژیم ولایت در درون و برون میهن باشد، زیرا تاسیسات اقتصادی و حتی نظامی متعلق به مردم فقیر و گرفتار در پنجه استبداد مذهبی و ارتجاعی است که با زحمت فراوان و دسترنج زحمتکشان این سرزمین تاسیس و برپا شده است.
در پی این حمله ویرانگر اسرائیل و آمریکا، رژیم ولایت تلاش ورزید آن را بی اهمیت جلوه دهد و حتی بی شرمانه جشن پیروزی بر آن دو گرفت، که گویا فرماندهان کشته شده در آرزوی شهادت بودند و به آن نائل گشتند. ولی واقعیت به مرور زمان در این شرایط بسیار وخیم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود را نمایان کرد و برملا شد. هرچند « صدا و سیما »ی رژیم با استفاده از تحلیلگران دست چندم خواهان لاپوشانی، پنهانکاری همراه با رجز خوانی با نغمه های پیروزی شدند و همچنین آن یاوه گویی ها را ادامه می دهند. در این میان مخالفین در داخل و خارج از میهن سخن از پایان رژیم بر زبان می آورند، که گویا رژیم ناتوان از بازسازی خود به مرحله سقوط نزدیک می شود. آنچه مسلم است با همه تلاش سران رژیم و جابجایی مهره ها، شرایط به پیش از حمله 12 روزه اسرائیل و « ایالات متحده آمریکا » بر نخواهد گشت، هرچند رژیم برای سرکوب داخلی و پیش گیری از خیزش همگانی به خشونت، بگیر و ببند، خفقان، زندان، کشتار و اعدام دست می زند و جلاد رژیم « اژه ای » با تهدید رجز می خواند و تهدید می کند.
در درون کشور واکنش ها به شرایط از سوی روشنفکران، سیاستمداران پیشین و روزنامه نگاران همچنان ادامه دارد و برخی با انتشار پیام و برخی دیگر با انتشار نامه سرگشاده خواستار گذار مسالمت آمیز از رژیم ولایت شدند، « میرحسین موسوی » بعد از سال ها حصر با انتشار بیانیه ای خواستار رفراندوم، لغو قانون اساسی، تشکیل مجلس موسسان و گذر از رژیم ولایت شد، برخی از سیاسیون پیشین با حمایت از میر حسین موسوی گقتند که رژیم به پایان خود نزدیک شده دیگر قادر به ادامه حیات نیست، « تاجزاده » از روزنامه نگاران زندانی هم خواستار تغییرات بنیادی متناسب با خواست مردم شد و تکرار کرد که باید مجلس موسسان تشکیل و به رژیم ولایت پایان داده شود.بحران شدید اقتصادی و کمبود ها و ناترازی ها صبر و تحمل مردم را بریده و جامعه شناسان هشدار می دهند که خیزش همگانی عنقریب و غیر قابل انکار است، « حسین زاغفر » استاد اقتصاد می گوید: شورش نان در راه است. کنشگران اجتماعی و روزنامه نگاران از تغییر پارادایم و گفتمان سازی جدید سخن به میان می آوردند که دوران گذار از رژیم ولایت بدون خشونت و با مسالمت به پیش رود.به نظر می رسد افکار عمومی در داخل کشور به این دیدگاه نزدیک تر باشند.
نیرو های مخالف رژیم در خارج از کشور هم به امید دستیابی به قدرت خود نمایی می کنند.« رضا پهلوی » که بر اساس قانون اساسی مشروطه و سوگندی که خورده خود را پادشاه ایران می خواند، ولی به کمک دیگران دلبسته و برای چندمین بار به انتشار دفترچه « اضطرار » برای شکوفایی ایران دست زده است،در این دفترچه مخدوش که نزدیک به دویست صفحه است رضا پهلوی سردرگم از انتخاب نام خود بعنوان پادشاه، گاهی خود را رهبر، پیشوا، وکیل و گاهی دیگر سرکرده و محلل می خواند.و می گوید دوران گذار از این رژیم 100 تا 180 روز خواهد بود و در این مدت کشور از سوی دولتی اداره خواهد شد که ایشان تعیین خواهد کرد، البته این مدت قابل تغییر است و در همه این مدت همه قوا در دست دولت موقت خواهد بود تا رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان پیش خواهد رفت، سپس دو مجلس « مهستان » یعنی اعیان و برگزیدگان ( مهتران ) و « کهستان » یعنی عوام تشکیل خواهد شد که خود نشان گر واقعیت های ذهنی رضا پهلوی و دوستان ایشان است که از هم اکنون به تحقیر توده های مردم بویژه تهیدستان و زحمتکشان می پردازند. رضا پهلوی در این اضطرار نامه خود از اسرائیل و ایالات متحده دلجویی می کند و می گوید: به سرعت با اسرائیل رابطه برقرار کرده و به پیمان « ابراهیم » خواهیم پیوست و رابطه نظامی با آمریکا برقرار خواهیم کرد که این گفتار نشان می دهد که می خواهد آب رفته را به جوی باز گرداند و شرایط را به پیش از انقلاب 1357 خواهیم ببرد!
البته در لابلای دفترچه سخن از سکولاریسم، آزادی احزاب، جامعه مدنی و نهاد های دمکراتیک هم به میان آمده که هیچکدام ضمانت اجرایی ندارند، کوتاه سخن اینکه می گوید: ما هم ولایت را در قالب شاه برقرار خواهیم کرد و از ولایت فقیه خواهیم گذشت. مردم هیچگونه مسئولیتی در اداره کشور نخواهند داشت، همه باید مطیع باشند اگر امروز مطیع ولایت اند فردا مطیع شاه که بعد از مدتی قدرت ماورایی و خدایگانی خواهد داشت.
در سوی دیگر شورای ملی مقاومت به رهبری « مریم رجوی » است که طرح جبهه همبستگی را بار دیگر در ایتالیا ( رم ) در بین هواداران خود مطرح کرد و بار دیگر سخن از سکولاریسم، دمکراسی و آزادی به میان آورد، آنچه مسلم است تفاوت فاحشی بین مجاهدین و رضا پهلوی در ساختار حکومتی به چشم نمی خورد، تنها این بار مریم رجوی سخن از خود مختاری کوردستان به میان آورد که آن را نشانه ای مثبت می توان تلقی کرد، ولی رفتار و کردارشان نشان می دهد که هنوز به باور های مذهبی بعنوان روش اداری و حکومتی باور دارند و حاضر به همکاری با سازمان ها، احزاب و گروه های دیگر نیستند.
آنچه مسلم است رژیم های سلطنت و ولایت منابع اقتصادی و انسانی میهن را در راستای آرزوهای خود هزینه کردند و خود مانع پیشرفت جامعه در همه حوزه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شدند و در نهایت استبداد را بر جامعه تحمیل کردند، یکی از ابزار های مهم در راستای پیشبرد اهداف هر دو رژیم مرکز گرایی مطلق بود که سلطنت با باستان گرایی و ایرانشهری پیش برد و رژیم ولایت آموزه های شیعی گری را هم بر آن افزود. هر دو رژیم خود را صاحب کشور خواندند و رژیم ولایت با واژه « انفال » که در قانون اساسی آمده است همه منابع اقتصادی را به ولی فقیه داد، بنابرین هر دو رژیم به مردم بعنوان رعیت و مطیع نگاه کردند و ساختاری ساختند که به شدت مرکز گرا، غیر دمکراتیک و استبداد پرور است، برای برون رفت از این ساختار و بحران باید از آن گذر کرد و گفتمان سازی را برای جمهوری فدرال آماده کرد.
با نظام فدرال کنشگران همه واحد های ملی در فعالیت های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مشارکت می کنند، دمکراسی نهادینه می شود، رشد متوازن اقتصادی به توسعه پایدار می انجامد، منابع اقتصادی و انسانی کشور بطور عادلانه از سوی خود مردم و با نظارت مستقیم آنها مصرف آبادانی و شکوفایی می شود، و بدینوسیله عقب ماندگی های تاریخی کشور با همکاری و هم دلی برطرف می شود.
امروزه بخش مهمی از کشور های جهان که در آنها تنوع قومی و ملی زندگی می کنند و دارای سرزمینی بزرگ با جمعیت انبوه اند به شیوه فدرال اداره می شوند و این نظام ها گرفتار گسست نمی شوند و با گذشت زمان در هم تنیده می شوند و بنیه اقتصادی و سیاسی خود را بالا می برند تا جائیکه هرگز به فکر تجزیه و یا جدایی نمی افتند زیرا سرنوشت سیاسی خود را خود تعیین می کنند. مدیریت و اداره منطقه خود را با مشارکت مردم و انتخابات آزاد خود در دست دارند و گاهی نظارت بر عملکرد واحد های دیگر هم دارند، از آن رو ایران سرزمین وسیع و پراکنده ای با منابع سرشار اقتصادی است و تنوع قومی و ملی در آن نظام فدرال را ضروری می سازد، البته قانون اساسی مشروطه آن را با اصل ایالتی و ولایتی پیشبینی کرده بود که از سوی رژیم های سلطنت و ولایت نادیده گرفته شد.
اندیشه فدرال و یا عدم تمرکز تاریخ دیرینه ای دارد، به امپراتوری مقدس روم بر می گردد که با کشف آن از سوی « منتسکیو » در آلمان مورد توجه قرار گرفت که می توان با برپایی دولت فدرال و تقسیم قدرت به دولت های کوچکتر از قدرت مطلقه آن کاست و این خود به تقسیم و جدایی قوا ( مجریه، مقننه، قضائیه ) کمک می کند. البته نظام فدرال در مناطق و کشور های گوناگون ویژگی های خود را دارند و از هم متمایز می شوند، نوع جمهوری فدرال در ایران را کارشناسان بررسی و مشخص خواهند کرد، در این راستا از تجربه کشور های دیگر و نوع کارکرد جمهوری فدرال در آنها استفاده خواهد شد. با این روش گام های بزرگی به سوی دمکراسی و مشارکت توده های مردم در سرنوشت سیاسی خویش برداشته خواهد شد. جمهوری فدرال هیچگونه خللی به تمامیت ارضی کشور وارد نمی کند، هرچند اتحاد واحد ها با مرکز داوطلبانه است ولی با گذشت زمان با توجه به ساختار اقتصادی و سیاسی این اتحاد عمیق تر می شود، در نتیجه برای حفظ تمامیت ارضی جمهوری فدرال ایران یک الزام و ضرورت تاریخی است بنابرین باید اذعان کرد که رژیم ولایت فرسوده شده، قادر به ادامه حیات نیست و از هم اکنون باید کنشگران واحد های ملی در کنارهم قرار گیرند و آینده جمهوری فدرال را بررسی کنند، البته این جمهوری سکولار، با آزادی اندیشه و بیان و احترام به جامعه مدنی و منشور جهانی حقوق بشر خواهد بود، با این روش آینده سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران فدرال تضمین خواهد شد.
محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.se
Comments
جمهوری فدرال یک ضرورت تاریخی است <br> محمد حسین یحیایی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>