سیامک کیانی: گروه بریکس و روند دلارزدایی: تلاش برای استقلال اقتصادی و چندقطبی شدن جهان
این ایده که کشورهای بریکس در تلاش هستند تا از دلار دور شوند، در حالی که ما فقط نظارهگر باشیم، تمام شده است،» «ما از این کشورهای ظاهراً متخاصم درخواست خواهیم کرد که نه تنها ارزی جدید برای بریکس ایجاد نکنند، بلکه از هیچ ارزی برای جایگزینی دلار قدرتمند آمریکا حمایت نکنند، در غیر این صورت با تعرفههای ۱۰۰ درصدی روبرو خواهند شد.» رییس جمهور امریکا دونالد ترامپ
پیشگفتار
گروه «بریکس» (BRICS) که یک نهاد اقتصادی و سیاسی مهم است، هم اکنون در روند گسترش است و در سالهای گذشته، با پیوستن کشورهای گوناگون از جنوب جهانی مانند ایران، عربستان سعودی، امارات، مصر و چندین کشور دیگر، نقش خود را در دادوستدهای جهانی نیرومند کردهاست. این روند گسترش نه تنها به افزایش نقش این گروه در پهنه بینالمللی انجامیدهاست، بلکه مایه نگرانیهای فزایندهای در میان کشورهای غربی نیز گردیدهاست.
در همین راستا، برخی رسانهها و تحلیلگران غربی گروه «بریکس» را خطری برای نظم کنونی به رهبری امپریالیسم غرب میدانند، ولی راستش آن است که «بریکس» خود را یک گروه ضدامپریالیستی نمیشناسد، بلکه تلاش میکند الگویی نو و فراگیرتر برای همکاریهای جهانی پیشگذاری کند. این گروه با هدف گسترش گفتگو و دادوستد برابر، به دنبال کاهش وابستگی به الگوهای اقتصادی غربی است و به کشورهای در حال رشد و جنوب جهانی کمک میکند که تا در راه استقلال اقتصادی و سیاسی خود گام بردارند. یکی از کارهای برجستهای که در این فرآیند به چشم میخورد، تلاش کشورهای «بریکس» برای کاهش وابستگی به دلار آمریکا و گام به سوی «دلارزدایی» در دادوستدهای بینالمللی است. این روند نه تنها به استقلال مالی کشورهای عضو «بریکس» کمک میکند، بلکه میتواند به کاهش آسیبپذیری آنها در برابر فرازونشیب اقتصادی جهانی و تحریمها از سوی کشورهای غربی، مانند ایالات متحده، بینجامد.
«بریکس»
«بریکس» در نخستین روز از سال نو میلادی، به 9 کشور دیگر قزاقستان، مالزی، ازبکستان، بلاروس، اوگاندا، بولیوی، اندونزی، تایلند و کوبا خوشآمد گفت. این یک گسترش دیگر «بریکس» پس از پیوستن ایران، عربستان سعودی، امارات، مصر و اتیوپی به آن در آغاز سال 2024 به شمار میآید. گسترش سالانه «بریکس» نگرانی روز افزون دنیای غرب را بر انگیختهاست.
نگرانی غرب از گسترش گروه «بریکس» در زمان برگزاری نشست سران کازان روسیه آغاز شد که در آن رویداد، پیوستن 9 کشور نامبرده به «بریکس» تصمیم گیری شد. در آن زمان، شبکه «صدای آمریکا» این رویداد را اینگونه پوشش داد: این نشست کشورهای «بریکس» انگیزه ژئوپلیتیک آن برای رقابت با غرب را آشکار ساخته است.
پشت این سخنان «صدای آمریکا» دیدگاه درازمدت برخی رسانهها و سیاستمداران غربی نهفته است که گویا سازوکار «بریکس» برای نبرد با غرب پایهگزاری شده است. آیا اینگونه است؟
این درست است که گروه «بریکس» یک سازمان غیرغربی است، ولی سازمانی ضدامپریالیستی نیست. «بریکس» همواره گفته است که خواهان گفتو گو و دادوستد برابر میان کشورها است. روشن است که اگر کشورهای امپریالیستی باوری به یکسانی و برابری کشورهای گوناگون جهان ندارند، «بریکس» را ضدغربی میبینند. «بریکس» الگوی فراگیرتری برای روابط بینالمللی و گزینهای دیگر برای کشورهای دنیا به ویژه کشورهای در حال رشد و کشورهای «جنوب جهان» برای پرهیز از پذیرفتن الگوهای غربی که از سوی برخی کشورهای غربی پیشگزاری شده است، است.
فراگیر بودن «بریکس» آن را در میان کشورهای جنوب دلکش کردهاست. کشورهای خاورمیانه که در این گروه عضو هستند مانند ایران، عربستان سعودی و مصر نیز به دلیل فراگیری «بریکس» و نیاز خود برای دوری از یک سویهاندیشی و وابستگی اقتصادی به «بریکس» پیوستهاند. از میان آنها، عربستان، امارات و مصر به دنبال بهرهرداری اقتصادی از «بریکس» هستند و جمهوری اسلامی به دنبال کاهش پیامدهای تحریمها علیه خود است.
دلیل اصلی دلبستگی فراوان کشورهای در حال رشد و کشورهای «جنوب جهانی» به پیوستن به بریکس، شور آنها به رهایی از نظم بینالمللی نابرابر و نادادگرانه کنونی و دنبال کردن یک نظم خردمند و دادگرانه در جهان است.
سالهاست که کشورهای در حال رشد و کشورهای «جنوب جهانی» برای پاسبانی از استقلال سیاسی خود از رفتارهای هژمونیک کشورهای غربی رنج بردهاند. این کشورها در «بریکس» افزون بر پیشرفت، با همکاریهای خود دنیا را به سوی چندقطبی شدن میبرند و این نشان میدهد که کشورهای «جنوب جهانی» میتوانند با بهرهجویی از این کارپایه، الگوی کهن را شکسته و گام به یک همکاری فراگیرتر و آزادتر گذارند که در پایان به یک دنیای چندقطبی برسند.
برخی کشورهای غربی که ناآرامی جهان را به گردن «بریکس» میاندازند، به سیاهنمایی علیه «بریکس» میپردازند و این پیام را به کشورهای «جنوب جهانی» میرسانند که باید میان کشورهای غربی و «بریکس» یکی را برگزینند. کشورهای غیرغربی حق گزینش راه خود را دارند و «بریکس» همان گزینه آرمانی برای کشورهای «جنوب جهانی» برای پرهیز از زورگویی غرب پایه گزاری شده است.
روند دلارزدایی، به معنای کاهش وابستگی به دلار آمریکا در دادوستدهای بازرگانی جهانی، یکی از سیاستهای برجسته برای دادوستد اقتصادی کشورهای BRICS (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) است. این روند نه تنها به کاهش وابستگی به یک ارز برونمرزی میانجامد، بلکه همچنین به کشورهای BRICS کمک میکند که هنگام روبرویی با چالشهای اقتصادی جهانی، استقلال مالی بیشتری پیدا کنند.
کاهش وابستگی به دلار آمریکا
یکی از هدفهای کلیدی دلارزدایی، کاهش وابستگی به دلار آمریکا در دادوستد مالی میان کشورهای BRICS است. دلار آمریکا همچنان یک ارز کلیدی در بازرگانی و ذخیرههای ارزی کشورهای گوناگون است. ولی کشورهای BRICS بهویژه به دلیل فشارهای اقتصادی و تحریمهای آمریکا، بهدنبال یافتن راهکارهایی برای کاهش وابستگی به دلار و بهرهجویی از ارزهای بومی خود یا ارزهای مشترک در بازرگانی میان خود هستند.
با کاربرد ارزهای ملی در دادوستد بریکس، کشورهای BRICS توان کاهش نقش دلار در اقتصادهای خود خواهند بود. این کار مایه نیرومندی استقلال اقتصادی این کشورها میشود و به آنها اجازه میدهد تا سیاستهای اقتصادی خود را با نیازهای خود بدون وابستگی به نوسانهای دلار آمریکا برنامهریزی کنند.
کاربرد دلار آمریکا در بازرگانی جهانی مایه آسیبپذیری بیشتر کشورها در برابر بالا و پایین رفتن نرخ دلار میشود. بهویژه کشورهای در حال توسعه مانند BRICS که زیر خطر دگرگونی نرخ ارز و سیاستهای پولی آمریکا هستند، از این بالا و پایین رفتنها آسیب میبینند. دلارزدایی میتواند این آسیبپذیری را کاهش دهد و پایداری بیشتری به بازرگانی میان کشورهای BRICS ببخشد.
یکی از برتریهای بزرگ دلارزدایی، آسانسازی دادوستد میان کشورهای BRICS است. با کاربرد ارزهای ملی یا ارزهای مشترک مانند یوآن چین یا روبل روسیه، کشورها میتوانند دادوستد خود را بدون نیاز به برگردانی ارز به دلار و پرداخت هزینههای بیخودی انجام دهند. این کار نه تنها هزینهها را کاهش میدهد، بلکه آهنگ و کارآیی دادوستد را نیز افزایش میدهد.
دلارزدایی میتواند به پیوند اقتصادی و همگرایی بیشتر میان کشورهای BRICS کمک کند. با کاربرد ارزهای ملی در دادوستد، کشورهای این گروه خواهند توانست تا رودررو و بدون نیاز به ارزی مشترک یا میانجی دلار، به دادوستد بپردازند. این روند همچنین مایه گسترش همکاریها در زمینههای اقتصادی مانند سرمایهگذاری، زیرساختها و فناوری خواهد شد.
دلارزدایی میتواند به کشورهای BRICS کمک کند تا در زمینههای مالی و اقتصادی مستقلتر باشند. این کار به ویژه برای کشورهای BRICS که در تلاش برای کارایی سیستمهای مالی خود و گسترش بازارهای مالی بومی هستند، برجسته است. کاهش وابستگی به دلار و افزایش کاربرد ارزهای ملی میتواند به توانایی بازارهای مالی درونمرزی و کشاندن سرمایهگذاریهای برونمرزی بیشتر کمک کند.
یکی از کارهای برجسته دلارزدایی در BRICS پایهگذاری یک سیستم مالی جایگزین است که بتواند در برابر سیستمهای مالی غربی کارا باشد. در این راستا، کشورهای BRICS در تلاشاند تا ابزارهای مالی نوینی را فراهم کنند که بتواند جایگزین دلار در دادوستد بینالمللی شود. این ابزارها دربرگیرنده ارزهای دیجیتال، سیستمهای پرداخت بینالمللی مستقل و نهادهایی مانند بانک پیشرفت نوین (NDB) است که به کشورها اجازه میدهد بدون وابستگی به دلار آمریکا به دادوستد بپردازند.
کاربرد دلار در کشورهای BRICS بهویژه روسیه که از سوی غرب و ایالات متحده تحریمهای اقتصادی شده است، این تحریمها را آسان کرده و فشارهای اقتصادی را افزایش میدهد. دلارزدایی میتواند به این کشورها کمک کند تا در برابر تحریمها و فشارهای اقتصادی از سوی آمریکا ایستادگی کنند و دادوستد خود را با دیگر کشورهای BRICS یا حتی کشورهای دیگر گسترش دهند.
دلارزدایی افزون بر گسترش پیوند اقتصادی میان کشورهای BRICS، میتواند بازارهای نو اقتصادی برای این گروه در جهان فراهم کند. کشورهای BRICS میتوانند با یک ارز مشترک یا همکاریهای مالی، نقش خود را در بازارهای جهانی افزایش دهند و جایگاه خود را در اقتصاد جهانی باز کنند.
زورگویی سیاسی و اقتصادی ایالات متحده به دلیل سرکردگی دلار
دلار آمریکا همچون ارز بنیادی جهانی در دادوستد جهانی، ابزار مهمی است که ایالات متحده از آن برای دگرگونی سیاسی و فشار اقتصادی خود در سطح جهانی بهرهبرداری کردهاست. برتری دلار نه تنها توانایی اقتصادی آمریکا را بالا برده، بلکه به این کشور اجازه دادهاست تا سیاستهای اقتصادی و مالی خود را گردنبار بسیاری از کشورها دیگر کند.
یکی از راههای کلیدی که ایالات متحده از برتری دلار برای فشار بر کشورهای دیگر بهرهجویی میکند، تحریمهای اقتصادی است. از آنجایی که بیشتر دادوستد جهان با دلار انجام میشود، ایالات متحده میتواند با کمک سیستم مالی جهانی که زیر فرمانروایی دلار است، تحریمهای گستردهای را علیه کشورهای ویژهای انجام دهد. این تحریمها میتوانند دسترسی کشورها به بازارهای مالی جهانی ، دشواری صادرات و واردات، و بستن داراییهای در بانکهای کشورهای امپریالیستی انجامد.
تحریمهای ایالات متحده علیه کشورهایی مانند روسیه، با سخت کردن دسترسی آن به سیستم مالی جهانی که بر پایه دلار است، پیاده میشود. این کارها آسیب فراوانی به اقتصاد این کشورها میزند و گاهی آن را به ناگزیر به پذیرش شرایط سیاسی و اقتصادی ایالات متحده میکند.
با سرکردگی دلار ایالات متحده میتواند با چاپ دلار، کسری بودجه خود را چاره کند و بدهیهای خود را بدون هیچ دشواری اقتصادی برجسته پرداخت نماید. از آنجایی که دلار همچون ارز ذخیره جهانی شناخته شدهاست و بسیاری از کشورها ذخیره ارزی خود را به دلار نگهمی دارند، ایالات متحده میتواند بدون اینکه با بحرانهای اقتصادی روبهرو شود، بدهیهای خود را افزایش دهد.
به زبان دیگر، ایالات متحده میتواند از توان دلار برای حل مالی کسریهای خود و پشتیبانی از سیاستهای اقتصادی خود بهرهجویی کند، بدون اینکه با فشارهای اقتصادی روبرو شود. کشورهای دیگر باید پیوسته دلار خریداری کرده و در ذخیره ارزی خود نگهداری کنند، که با این کار ایالات متحده میتواند هزینههای خود را با چاپ پول فراهم نماید.
یکی دیگر از پهنههای نادرست کاربرد نابجای ایالات متحده از دلار، زورگویی اقتصادی و مالی به کشورهای دیگر با کمک نهادهای امپریالیستی مانند صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی است. این نهادها که زیر بازرسی و رهبری ایالات متحده هستند، به کشورهای در حال رشد وامهایی میدهند که با شرط های سختگیرانه مانند پیاده کردن سیاستهای ریاضت اقتصادی و آزادسازی بازارها همراه است.
این سیاستها بهویژه در کشورهایی با اقتصادهای کم توان و در حال رشد مایه پیدایش بحرانهای اقتصادی میشود و کشورهای دریافتکننده وام در پایان به ناگزیر به پیروی از دستورهای ایالات متحده برای دگرگونی ساختاری در اقتصاد خود میپردازند. این دستورها بیشتر به سود منافع اقتصادی آمریکا و شرکتهای بزرگ آمریکایی است.
برتری دلار بر سیستم مالی جهانی اقتصادهای دیگر کشورها را در برابر ناپایداری نرخ ارزی دلار زیر ضربه میگذارد. بالا و پایینی ارزش دلار میتواند بهای کالاهای بنیادی مانند نفت، طلا، و دیگر مواد اولیه را دگرگون کند، که این کار اقتصادهای وابسته به خرید و فروش این کالاها را زیر فشار میگذارد. از سوی دیگر، افزایش یا کاهش ارزش دلار میتواند هزینههای بدهی کشورهای دیگر را که به دلار وام گرفتهاند، افزایش یا کاهش دهد.
ایالات متحده سیاستهای پولی خود را بر پایه تحلیلهای اقتصادی درونمرزی برنامهریزی و پیاده میکند، این کار دیگر کشورهای را وامیدارد که اقتصاد خود را با نرخ ناپایدار دلار سازگاری دهند. این کار بهویژه برای کشورهای در حال توسعه که به دلار وابستهاند، آسیبزا است.
ایالات متحده از برتری دلار در دادوستد جهانی برای وابستگی بیشتر کشورهای دیگر به این ارز بهرهبرداری میکند. بیشتر این کشورها برای انجام دادوستد با یکدیگر، به دلار نیاز دارند و این وابستگی به دلار کشورهای دیگر را ناگزیر میکند که ذخیره ارزی دلاری داشتهباشند و با اینکار اقتصاد امریکا را نیرومند کنند. این وابستگی به دلار کشورهای دیگر را با چالشهایی مانند افزایش هزینههای ارزی و ناپایداری نرخ ارز روبرو میکند.
یکی از زمینههای برجسته دیگری که ایالات متحده از برتری دلار بهرهبرداری میکند، بازارهای نفت و انرژی است. بیشتر دادوستد نفتی در جهانی به دلار انجام میشود، به این معنی که کشورهای فروشنده نفت ناگزیر به دریافت دلار هنگام فروش نفت هستند. این کار به ایالات متحده اجازه میدهد تا هم بهای نفت را کنترل کند، و هم توان اقتصادی خود را در بازارهای انرژی بالا برد. ایالات متحده با کنترل عرضه و تقاضای دلار در بازار جهانی، سیاستهای کشورهای تولیدکننده نفت را وابسته به تصمیمهای خود دربارهی دلار کند.
پایانسخن
جایگاه دلار در دادوستد جهانی به امپریالیسم توان دادهاست که از آن همچون ابزاری برای زورگویی سیاسی و اقتصادی بهرهبرداری کند. این جایگاه به ایالات متحده اجازه دادهاست که با تحریمها، کنترل بازارهای مالی و انرژی، حل کسری بودجه و وابسته کردن بازرگانی جهانی، منافع خود را در جهان فراهم کند. این نابرابریهای اقتصادی و سیاسی در جهان به بسیاری از کشورها انگیزه دادهاست که بهدنبال راههایی برای کاهش وابستگی به دلار و پایهگذاری یک سیستم مالی نوین روند.
دلارزدایی در دادوستد کشورهای BRICS نه تنها به کاهش وابستگی به دلار آمریکا و توانایی استقلال اقتصادی این کشورها کمک میکند، بلکه به پیشرفت اقتصادی، آسانسازی دادوستد میان کشورهای BRICS میانجامد. این روند میتواند یک سیستم مالی مستقل بسازد که به کاهش آسیبپذیری در برابر بالا و پایین رفتن ارزی جهانی میانجامد و BRICS میتواند که در برابر چالشهای اقتصادی جهانی ایستادگی بیشتری داشته باشد.
در تمام مقاله، جای کلمه “کشورها” بگذارید اربابان بردگی مزدی، البته با کمی تغییر، مقاله صورت واقعی تری به خود میگیرد.
مقاله برای خدمت کردن به استثمارگران سرمایه دار ضد آمریکائی نوشته شده. این سرمایه دارها تاکنون نتوانسته اند در مقابل قلدری های سرمایه داران آمریکا و غربی پیروز باشند، اما خودشان زنان و کارگران شان را، مثل رقیب شان، استثمار میکنند و فعلا پیروز هستند.
مسئله زنان و کارگران ایران وجهان باید نقد و نفی روابط سرمایه داری (بردگی مزدی) باشد نه دفاع کردن از ارباب خودی و یا گروهی از اربابان و یا گروهی از امپریالیستها. برای اینکه کوشش انقلابی علیه ارتجاع در خدمت یکی از طرفین ارتجاع نباشد، باید بروی بوجود آوردن یک جنبش انقلابی آنارشیستی در جهان کار کرد.
آنارشیست