ببر مازندران
.
ببر مازندران
و یک هشدار محیط زیستی
آیا دوباره غریو پر طنین ببر مازندران را خواهیم شنید؟
دو سال پیش, یعنی سال ۱۳۸۴ صحبت این بود که به شکارچیان خارجی پروانه شکار پلنگ صادر گردد . ببر مازندزان را از دست دادیم و حال نوبت پلنگ ایرانی رسیده. یک رویداد محیط زیستی را تعریف میکنم شایدپندآموز باشد
بومیان ساکن ساحل دریاچه ای در یک کشور آفریقایی صدها سال, نسل اندر نسل عمدتا از طریق ماهیگیری زندگی شان را میگذراندند. دریاچه مزبورچند هفته ای در سال به استراحتگاه بین راه مرغان دریایی مهاجر تبدیل میشد. از نیمه دوم قرن گذشته میلادی دریاچه به یک مکان توریستی تبدیل شد. برای ساختن هتل و رستوران و… مرداب ها و نیزارهای بسیاری خشک و درختان بسیاری قطع گردید. توریستهای زیادی از سراسردنیا به آنجا می آمدند,بویژه در چند هفته ای که پرندگان آنجا اتراق میکردند. همه راضی بودند, توریستها, صاحبان هتلها و رستورانها و همچنین ساکنان بومی که علاوه بر درآمد ناشی از ماهیگیری پولی هم از طریق کار در این هتلها و رستورانها نصیب شان میشد. چند سالی همه چیز به خوبی گذشت, اما, به تدریج هر ساله از شمار پرندگانی که در دریاچه و اطرافش اتراق میکردند کم میشد, و تعداد توریستها همچنین, چند سالی گذشت و شمار پرندگان به تعداد بسیار ناچیزی و شمار توریستها به صفر رسید. اماکن توریستی بسته شدند و بومیان ماندند و کار ماهیگیری. دو سه سالی گذشت. به تدریج از شمار ماهیان هم کاسته میشد و بسیاری از بومیان برای امرار معاش مجبوربه مهاجرت و ترک زادگاه خود شدند. بعد ازهجوم مردم به شهرها, دولت گروهی کارشناس خارجی را در جستجوی علل این مهاجرت گروهی به محل فرستاد. نتیجه تحقیقات و بررسی این گروه این بود: با خشک کردن مرداب ها و نهرها و بریدن درختان اطراف دریاچه وهمچنین مزاحمت های توریستها و… پرندگان که از محیط طبیعی برای تغذیه و استراحت محروم شده بودند. مسیر خود را عوض کرده و استراحتگاه دیگری در جایی دیگر پیدا کردند. باناپدید شدن پرندگان, غذای اصلی ماهیهای دریاچه که نوعی از گیاه یا جلبک دریایی که برای رشد و نمو به فضله پرندگان وابسته است نیز از بین رفت. در نتیجه از شمار ماهیها منبع اصلی درآمد بومیان هم کاسته شد. آیا امیدی به بازگشت پرندگان هست؟ بعید به نطر میرسد. چون در بیشتر کشورهای اروپایی و حتی اسرائیل سالهاست که با تخصیص بودجه های کلان روی پروژه هایی چون بهبود سازی دریاچه های اتراقگاه و همچنین ایجاد استراحتگاههای بین راه مصنوعی برای پرندگان مهاجرنه تنها شمار پرندگان خود را حفظ میکنند, بلکه حتی در جاههایی موفق شدند بطور مصنوعی مسیر پرواز پرندگان را عوض کرده و به محل مورد نظر خودشان هدایت کنند.
سرگذشت مرداب ها, نیزارها, نهرها, درختان, پرندگان, جلبکها, ماهیان و مردمان ساکن ساحل این دریاچه آفریقایی, یادآور بستگی و وابستگی همه موجودات زنده و حتی بیجان طبیعت است که در یک هارمونی طبیعی میلیونها سال با هم بسر بردند. و در عین حال هشداری است به ما که بهره برداری نا بجا و سود جویی از عناصر طبیعت و شکستن این هارمونی چه عواقبی را گریبانگیر همه خواهد کرد
ببر مازندران شباهت زیادی با ببر بنگالی دارد با این تفاوت که تعداد نوارهای دور بدنش بیشتر و نازکتر و رنگ پهلو ها پر رنگتر از ببر بنگالی میباشد. این “گربه” بزرگ و زیبای ایرانی بیش از ۴۰ سال است که به احتمال نزدیک به یقین نسلش در ایران منقرض شده است. گرچه هر از چند گاه خبر برخورد با ببردر بیشه های مازندران در بین ساکنان برخی روستاهای آن خطه امیدی را در دلها زنده میکند, افسوس که هیچ رد , اثر یا نشانی که دال بر مستند بودن این خبرها باشد بدست نیامده و متاسفانه این نوع اخبار را میتوان تنها بعنوان خطای دید و یا شایعه تلقی کرد. زنده یاد کریم کشاورز در کتاب تاریخ گیلان وقتی ددان موجود در شمال را برمی شمارد ببر هم جزو آنهاست. و کتاب فوق در سال ۱۳۴۷ خورشیدی به چاپ رسیده است. یعنی ۴۰ سال پیش هنوز ببر در جنگلهای شمال ایران وجود داشت, و یا اینکه تازه منقرض شده و کسی از این فاجعه محیط زیستی با خبر نبوده. درباره آخرین ببرهای مازندران که دیده شده دو روایت وجود دارد که هر دو غم انگیز است, اولی ببری است که در ۱۰ کیلومتری کلاله در سال ۱۳۳۲ توسط شکارچی حرفه ای سروان احمد هنرور کشته شد. احمد میرزاده, شاعر و نویسنده نوجوانان, در کتابی به نام ” ببرها هنوز نعره مى کشند” درباره این ماجرا نوشته است. و دومی در سال ۱۳۳۸ ببری با رنگ حنایی مایل به قرمز با خطوط پهن سیاهرنگ در ارتفاعات جنگلی شمال ایران توسط یک شکارچی محلی کشته شد.
افزایش جمعیت, توسعه زمینهای کشاورزی به بهای خشک کردن و نابودی مرداب ها و نیزارها, شکار بی رویه آهو, گوزن , خرگوش و گراز(طعمه های اصلی ببر) و در نتیجه کاهش شمارآنها , کشتن ببر توسط شکارچیان حرفه ای و همچنین روستائیان بخاطر حفاظت از دامهای اهلی, قطع بی رویه درختان توسط شرکتهای چوب بری, عدم کارآیی ادارات جنگلبانی و گاها همکاری مسئولان این ادارات با بزهکاران محیط زیستی بصورت گرفتن رشوه و… عوامل اصلی نابودی ببر مازندران میباشند.
آیا دوباره غریو پر طنین ببر مازندران را خواهیم شنید؟ شاید روستائیان واقعا این سلطان جنگلهای شمال را دیده اند, سلطانی که از شرم ناتوانی در حفظ ملک خویش به پرت ترین گوشه های جنگل پناه برده است. اما آنچه که در دسترس هست (البته در ایران) از حد چند تا عکس و نقاشی تجاوز نمیکند. اما در خارج از ایران (همانند آثار فرهنگی و تاریخی و دفینه های ماندگار از دوران باستان ما که سالهاست به موزه های انگلیس, فرانسه, آمریکا , اسرائیل و روسیه سرازیر شده و کماکان میشود) نه تنها عکس و نقاشی و پوست, بلکه خوشبختانه نمونه های زنده ببر مازندران هم نگهداری میشود. به روایت مازند نومه در باغ وحشهای شهر “اکسبورگ” آلمان و کالیفرنیای آمریکا چندین ببر ایرانی با قید زیست بوم این جانور وجود دارد, به علاوه در دفتر اطلاعات باغ وحش کالیفرنیا در قسمت ببرهای تانگای هند و مازندران که هر یک جداگانه نگهداری میشوند این مضمون به چشم میخورد:”پنج ببر مازندران از اعقاب ببرهایی است که در زمان قاجار به آمریکا آورده شده است”. احتمالا این ببرها در زمان ناصرالدین شاه به اروپا و آمریکا فرستاده شدند. چون ناصرالدین شاه برای تفنن باغ وحشی در بخشى از قصر دوشان تپه ساخت که در آن مجموعهاى از حیوانات و از جمله تعدادى ببر مازندران نگهدارى میشد.
دربیست سال اخیر در بسیاری از کشورها توانستند با پروژه هایی بعضی حیوانات را که در معرض انقراض بودند نجات دهند, و حتی در مواردی حیواناتی را که در محیط طبیعی خو منقرض شده و فقط نمونه هایی در باغ وحش ها موجود بود را به محیط طبیعی و آزاد خودشان برگردانده ونتیجه موفقیت آمیز هم بود. چرا ببر مازندران نه؟ میدانم که آرزویی دست نیافتنی است. وقتی که قطع درختان توسط شرکتهای چوب بری, خشکاندن مرداب ها, شکار بی رویه, آلودن محیط با فاضلاب کارخانه هاو…ادامه دارد, بیشترباید نگران آنهایی باشیم که میدانیم هنوز درجنگلهای شمال زندگی میکنند ولی خطر آنها را هم تهدید میکند و هشدار که اینان هم اگر نجنبیم دچار سرنوشتی مشابه ببرمازندران خواهند شد: بز کوهی, پلنگ, خارپشت, خرس, خرگوش, روباه, سمور, سنجاب, شغال, قوچ, گراز, گربه وحشی, گرگ, گوزن و همچنین شماری از آبزیان
ماکان ساحلی
Comments
ببر مازندران — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>