یادداشتی در مورد اولتیماتوم ترامپ به فلسطینیها
مهران زنگنه
در حالیکه مسئلهی هر صلح-انساندوست حتی در چارچوب قوانین به اصطلاح بینالمللی پایان دادن فوری و بدون قید و شرط به گنوسید است، ترامپ و اسرائیل آن را مشروط به پذیرش یک طرح کردهاند و نمیخواهند آن را بدون قید و شرط پایان دهند! در این طرح شروط پایان دادن موقت به گنوسید از منظر این دو دولت اعلام شده است و نه چیز دیگری. بنابراین با قطعیت میتوان گفت: این طرح بیش از آنکه طرح صلح باشد، شروط اسرائیل و آمریکا برای توقف موقت گنوسید است. با این طرح، فقط یک تفاوت جزئی در رفتار رژیم آپارتاید قابل روئیت شده است: رژیم آپارتاید اسرائیل که خواهان گنوسید بدون قید و شرط بوده است، با این طرح ظاهرا عقبنشینی میکند، گنوسید را مشروط می کند. این طرح، در صورت پذیرش به بیانی حقوقی یک نمونه مسبوق به سابقه precedent case در سیاست و جنگ تولید میکند. اقدام به گنوسید مجاز است، مشروط به اینکه توان نظامی آن موجود باشد!
بر اساس گفتههای خود ترامپ نیز باید گفت: این طرح فینفسه یک طرح صلح نیست، بلکه یک اولتیماتوم است که مهلت داده شده برای پذیرش آن ۳-۴ روز است. با این طرح که طرح تسلیم است، توقف گنوسید و صلح ناشی از تسلیم فقط موقت خواهد بود، چرا؟ با علم به اینکه خواست حق تعیین سرنوشت را نمیتوان یک بار برای همیشه از صحنهی جهان و به زور حذف کرد از فلسطینیها خواسته میشود که حق تعیین سرنوشت خود صرفنظر کنند و بپذیرند که خود سهمی سیاسی در زندگیشان نداشته باشند، بدین ترتیب با برآمد مجدد این جنبش، که حتمیت دارد، دوباره گنوسید را در روز قرار میگیرد! موقت است چرا که از سوی دیگر استراتژی عمومی اسرائیل یعنی گسترش مرزها، به مرزهایی است که در افسانهها دینی ذکر شدهاند! به این اعتبار تن دادن اسرائیل به هر چیز دیگری را منجمله پذیرش این طرح را موقت میکند.
با قطعیت می توان گفت: یکی از دلائل ارائهی این طرح و پایان مشروط و ظاهری گنوسید انزوای سیاسی اسرائیل است. تحت فشار جنبش صلح جهانی و مبارزات مردم در جهان و در نتیجه انزوای سیاسی دولت آپارتاید-نسلکش اسرائیل و شریک جرمش آمریکا است که تازه این دو دولت حاضر گشتهاند به طور موقت و مشروط از نسل کشی دست بکشند و آن را موکول به بعد بکنند! دولت آپارتاید نیاز دارد، برای بیرون آمدن از این انزوا و روامندی بخشیدن به گنوسید، حماس را به عنوان مانع صلح معرفی بکند. کارکرد اصلی طرح همین است. نیاز به توضیح نیست که طرح به شکلی صورتبندی شده که امکان قبول آن توسط فلسطینیها در مرز ناممکن قرار دارد، و احتمال رد آن وجود دارد. با رد آن رژیم آپارتاید می تواند ادعا بکند که مسئول جنگ حماس است. بدین ترتیب این طرح در واقع یک مانور سیاسی برای بیرون آمدن از انزوای سیاسی است. به نظر میرسد، این «عدم» امکان قبول یا رد شروط (توسط حماس) فرض صورتبندی طرح بوده است. بر اساس این طرح در مقابل همهی فلسطینیها (منجمله حماس) دو انتخاب وجود دارد: ۱) تن دادن به گنوسید ۲) آپارتاید و کلونیالیسم آشکار. طرح حتی نئوکلونیالیستی نیز نیست! هیچ یک از این دو را، نه فلسطینیها، بلکه هر انسان صلح-انساندوست نمیتواند آزادانه بپذیرد. دقیقا همین امر که هیچ یک از دو انتخاب «پذیرفتنی» نیستند، و امکان رد طرح را فراهم میآورد، راه را برای نسلکشی رژیم آپارتاید اسرائیل باز میکند و دو رژیم اسرائیل و آمریکا را به هدفشان که روائی بخشیدن به گنوسید است، میرساند! با عزیمت از این برداشت میتوان گفت: این طرح در کل تلاشی در جهت همیشگی جابجائی جانی و قربانی است که از بدو تشکیل دولت آپارتاید اسرائیل، تنها «دموکراسی نژادپرستانه»(!) در منطقه، توسط راسیستهای اسرائیلی و بربرهای غربی در جریان است!
در زیر با توجه به مفاد خود طرح میتوان نشان داد، که این طرح همانطور که گفته است، فقط یک مانور سیاسی برای روامندی به گنوسید است و بواسطهی آن بحران به پایان نمیرسد و خواست صلح-انساندوستان را تامین نمیکند.
۱) در این طرح نه فقط نیروهای فلسطینی شرکت داده نشدهاند، بلکه حتی بر خلاف سنت رایج در غرب تشکیلات خود گردان پرو غربی فلسطینی نیز به عنوان نمایندهی مردم فلسطین به رسمیت شناخته نشده است. باید در ذهن داشت که دولت آپارتاید اسرائیل تشکیلات خود گردان را نیز متهم به همکاری با حماس کرده است و به این ترتیب روامندی محدود آن را زیر سئوال برده است! (برای یادآوری باید ذکر کرد که یکی از دلائل ظاهری شکست قرار داد اسلو، عدم وجود نیروئی بوده است که بتوان آن را به عنوان نمایندهی مردم فلسطین به رسمیت شناخت. این ادعا توسط رژیم آپارتاید اسرائیل شده است!)
۲) فلسطینیها هیچ گونه نقش سیاسی در آتیه (بر فرض پذیرش طرح) نخواهند داشت! باید توجه کرد که دقیقا در طرح از واژهی هیئت «تکنوکرات» استفاده شده است. این هیئت ادارهی غزه را بر عهده خواهد داشت! حتی فلسطینیان مورد اعتماد غرب، اگر در هیئت شرکت داده شوند، نه به عنوان انسان سیاسی، بلکه به عنوان متخصص در این یا آن رشته شرکت خواهند کرد.
۳) چشمانداز شکلگیری دو دولت فقط ذکر شده است، در حالی که دولت آپارتاید اسرائیل آن را قطعا رد کرده است! حتی پارلمان اسرائیل بر علیه وجود یک دولت فلسطینی در سال گذشته رای داده است! دولت آمریکا نه فقط دولت را فلسطین را به رسمیت نشناخته است، بلکه با به رسمیت شناختن آن همین اخیرا مخالفت کرده است!
۴) برنامهی عملی (زمانبندی مشخص و غیره) در این طرح اصولا جز در موارد جزئی مطرح نشده است. در صورت عملی شدن طرح، عقبنشینی چند مرحلهای نیروهای رژیم آپارتاید، اگر اصولا صورت بگیرد، با توجه به سیاستهای این رژیم تحقق خواهد یافت. جالب این جاست که بر اساس این طرح حتی یک منطقهی ایمنی که شامل ۲۵٪ از خاک غزه است، ایجاد خواهد شد، که در اختیار دولت آپارتاید خواهد بود! این امر به معنای الحاق ضمنی بخشی از غزه به اسرائیل است. اسرائیل بر تمام مرزهای غزه منجمله گذرکاه رفح (بین غزه و مصر) اشراف خواهد داشت. در بهترین حالت، غزه همچون پیش از نسلکشی دوباره بدل یک اردوگاه شبیه اردوگاه ورشو در دوران نازیها میشود با این تفاوت که فلسطینیان میتوانند زندان یا اردوگاه مذکور را ترک کنند که طبعا میتوان آنان را منجمله با آزار و اذیت و غیره مجبور به ترک غزه کرد. نکبت دوم به عبارت دیگر گنوسید تدریجی خواهد بود.
۵) فقط یک نکتهی مهم در این طرح موجود است که خواست اسرائیل را به طور مستقیم و بلاواسطه تامین نمیکند، و آن هم محول کردن ادارهی غزه به یک هیئت بینالمللی است. اینکه برای فلسطینیها تغییر متولیان و مدیران ادارهی اشغال چه تغییری در زندگی آنان خواهد داد، روشن نیست! در طرح در این هیئت احتمالا کشورهای عربی نقشی حاشیهای خواهند داشت که احتمالا فقط به منظور جلب حمایت کشورهای عربی در طرح گنجانده شده است! در بندهای مربوط به همین امر ذکر شده که بعدا، مشروط به رفرمهای مورد نظر ترامپ در تشکیلات خود گردان، ادارهی غزه به آن واگذار میشود که احتمالا میتواند موکول به محال بشود و یا با توجه به رفرمهای مورد نظر در تشکیلات نسبتی با فلسطینیان و نظر آنان نداشته باشد. معنی عملی این گفتهها عبارت است از اینکه: قول(!) میدهیم که ادارهی کلونیال غزه با فرمانداری ترامپ-تونی بلر (شکل صریح در این طرح) به نئوکلونیال بدل بشود.
۶) تونی بلر که متهم به جنایت جنگی در عراق است و باید تحت تعقیب قرار بگیرد، بعداز ترامپ مقام عالی در ادارهی غزه است. لازم نیست گفته شود که تونی-بلر و بوش از مجریان «طرح خاورمیانهی جدید» بودهاند و مایل بودند نقشهی منطقه را به نفع اسرائیل و خودشان تغییر دهند. این امر را میتوان یک نشانهی دیگر برای این امر تلقی کرد که هنوز این طرح با تغییراتی دنبال میشود!
۶) علیرغم اینکه ساحل غربی به طور رسمی جزئی از فلسطین محسوب میشود، دولت آپارتاید از طریق ساختن مجتمعهای یهودینشین عملا دارد این قسمت را ضمیمه خاک خود میکند! در طرح مذکور از جلوگیری از ساختن مجتمعهای یهودینشین در این منطقه حرفی نیست. در طرح حتی حرفی از ممنوعیت ساختن مجتمعهای یهودی نشین در غزه نیست!
در اینجا از بررسی چگونگی تامین مالی طرح و امکان تشکیل یک ناندانی برای شرکتهای به ویژه ساختمانی آمریکائی خودداری می شود که احتمالا در شکل دادن به این طرح نقشی ایفا کرده است. فقط اشاره میشود که با این طرح غزه میتواند به محلی برای بازگشت دلارهای نفتی عربهای حوزهی خلیج فارس به آمریکا به طور خاص و غرب به طور کلی بشود.
در مجموع در این طرح هیچ چیز مثبتی برای فلسطینیان غزه دیده نمیشود، مگر زندگی در اردوگاهی شبیه اردوگاه ورشو در دوران نازی و انتظار نوبت مرگ به شکلی دیگر، جز از طریق بمباران!
سئوال حاد و سرنوشتسازی که فلسطینیها با آن روبرو هستند عبارت است از: با توجه به وضعیت بینالمللی و فشار بر رژیمهای اسرائیل و آمریکا، آیا این دو رژیم قادر به ادامهی گنوسید هستند؟ احتمالا بنیاد تصمیم گیری حماس در مورد طرح صلح جواب به سئوال اخیر با توجه به این گفته کیسینجر در اثنای مذاکرات مربوط به صلح در ویتنام خواهد بود: «ما یک جنگ نظامی به پیش برده، حریف ما یک جنگ سیاسی به پیش میبرد. در این میان ما یک اصل در جنگ چریکی را فراموش کردهایم. چریک میبرد، وقتی نبازد، یک ارتش متعارف میبازد، وقتی پیروز نشود.»
این طرح به ایران به طور مستقیم مربوط است که باید به آن توجه کرد! اگر حماس طرح را بپذیرد دولت ایران یکی از متحدین خود را در منطقه از دست خواهد، داد و به استراتژی جنگ نامتقارن دولت ایران یک لطمهی جدی وارد خواهد شد! بدین ترتیب دول غربی، پس از سرنگونی اسد، با این طرح، در صورت تحققش، یک قدم استراتژیک دیگر در انفراد دولت ایران و بدین ترتیب در مسیر تعویض رژیم ایران (از طریق سخت) برخواهند داشت. این قدم امکان در گیر شدن نظامی اسرائیل و غرب با ایران را بالا میبرد، اگر چه بدان قطعیت نمیبخشد!
ماخذ: متن اولتیماتوم ترامپ به آلمانی در زیر:
Trumps 20-Punkte-Plan für Frieden in Gaza
Comments
یادداشتی در مورد اولتیماتوم ترامپ به فلسطینیها <br> مهران زنگنه — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>