ایران. دلایل « پیوند ناگسستنی » میان اسرائیل و ایالات متحده
Sylvain Cypel برگردان سعید جواد زاده امینی
دولت اسرائیل – رهبران، ارتش ان کشور، و همراه آنها اکثریت قریب به اتفاق شهروندان یهودی آن – علی رغم اضطراب و نگرانی های مستمر – امروزه غرق در احساس قدرت مطلق به سر می برد. این کشور با چنان جنونی از احساس سلطه و مصونیت نظامی و دیپلماتیک عمل می کند که هرگز سابقه نداشته است. این سلطه به دلیل حمایت سیاسی و مالی « بلوک غرب» و به خصوص همبستگی به اصطلاح « ویژه» ای است که این کشور را با ایالات متحده پیوند می دهد.
از هفتم اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل قادر شده جنگی ویرانگر علیه غزه و ساکنان آن به راه بیندازد، عملیات اخراج فلسطینی ها از سرزمین های خود در کرانه ی باختری را تشدید کند، حملات گسترده ای را در لبنان صورت دهد، بخشی از اراضی سوریه را تسخیر کند و حملات مکرری را به ایران انجام دهد، بی آن که مورد کوچک ترین باز خواست و توبیخی از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد واقع شود. و در نهایت در روز جمعه ۱۳ ژوئن جنگ باصطلاح « بازدارنده » ای را علیه ایران آغاز کرد.
اسرائیل از همان آغاز این جنگ که بیش از ۶۰۰ روز به طول کشیده است، بر خلاف امیال و خواسته های حامیان آمریکایی خود عمل کرده است. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، بارها درخواست های جو بایدن را نادیده گرفته است، چیزی که اظهار نظر های ناخوشایند – اما بدون هیچ پیامد ناگواری – از سوی واشنگتن را در پی داشته است. ارسال تسلیحات آمریکایی حتی یک لحظه هم قطع نشده است. « بی بی » – لقبی که به او داده اند – در قبال دونالد ترامپ هم، با وجودی که پیش بینی می شد نزدیکی و همسویی بیشتری با وی نسبت به جو بایدن داشته باشد، به همین شکل عمل کرده است.
از زمان به قدرت رسیدن « دونالد»، نتانیاهو در دو حوزه با دولت آمریکا در گیر شده است. اولین مورد، مذاکرات مربوط به پایان دادن به عملیات اسرائیل در غزه است. ترامپ و نمایندگان وی بارها اعلام کرده اند که می باید هر چه زودتر به این جنگ « خاتمه داده شود» . نتانیاهو همواره از هر گزینه ای که می توانست به پایان جنگ منجر شود، طفره رفته و آن را خراب کرده است. دومین مورد ی که ترامپ با نتانیاهو در گیر شده، بدون آن که موفق به وادار کردن وی به عقب نشینی شود، ایران بوده است. دولت آمریکا در موقعیت های متعدد حمله اسرائیل به ایران را منتفی دانسته بود، به خصوص اگر این امر مذاکرات جاری میان ایالات متحده و ایران، در مورد کاربرد هسته ای نظامی را که در واشنگتن گفته می شد در مسیر خوبی به پیش می رود، به خطر بیندازد.
نو محافظه کاری صحنه را ترک می کند
اخیرآ به نظر می رسید که فشار بر اسرائیل در حال افزایش است. همان طور که جیمز. ام. دورسی، روزنامه نگار و عضو ارشد دانشکده مطالعات بین المللی سنگاپور، نوشت، نشانه های زیادی وجود داشت که کاخ سفید وارد فرایند « تغییر الگوی روابط ایالات متحده و اسرائیل » شده است (۱). او شواهدی در این ارتباط را مشاهده کرد. به عنوان مثال، دونالد ترامپ مشاور خود در شورای امنیت ملی ) NSC ( مایک والتز، نو محافظه کاری را که به « داشتن روابط نزدیک با اسرائیل معروف است »، در ماه آوریل ۲۰۲۵برکنارکرد (۲). یک ماه پس از آن دو نفر از معاونان ارشد خود اریک تراگٍر و مٍراو سٍرٍن که همزمان امور مرتبط با اسرائیل و ایران را پوشش می دادند، کنار گذاشته شدند.
در مجموع، حدود ۳۰ مقام ارشد نو محافظه کار شغل خود را از دست دادند. همه این افراد به جنبش متخاصمی وابسته بودند که بدون قید و شرط از اسرائیل حمایت می کند، و به شدت با رژیم ایران خصومت می ورزند. همان جنبشی که در سال ۲۰۰۳ ایالات متحده را به شکست بزرگ در جنگ عراق سوق داد. آنها مورد انزجار بخش دیگری از ترامپیست ها (MAGA ) قرار دارند ، که تحت شعار « عظمت آمریکا را دوباره برقرار کنیم »، متحد شده اند. این جنبش ملی گرایان محافظه کار از مداخلات مسلحانه آمریکا، که پرهزینه یا بی اثر تلقی می شوند، بیزار است.
تاکٍر کارلسون، مجری مشهور سابق شبکه تلویزیونی راست افراطی فاکس نیوز، و یکی از« افراد تآثیر گذار» برجسته این جنبش، در تاریخ ۴ ژوئن ۲۰۲۵ ترامپ را مورد تهدید قرار داد که اگر در گیر خصومت با ایران شود، به دلیل « خیانت به رآی دهندگانش » از او شکایت خواهد کرد و به ریاست جمهوری وی پایان خواهد داد. این جنبش از نظر تعداد کوچک تر از نو محافظه کاران یا مذهبی های افراطی اوانجیلی، دیگر ارکان ترامپیسم است، اما جنبشی است که خود ترامپ به آن تعلق دارد. دورسی می نویسد : « بسیاری از اعضای MAGA معتقدند که منافع آمریکا و اسرائیل همیشه با هم مطابقت ندارند، و ایالات متحده می باید از منافع خود محافظت کند، – حتی زمانی که به زیان اسرائیل باشد».
در عمل، بدون شک برخی از اقدامات اخیر دونالد ترامپ توسط رهبران اسرائیل خصمانه تلقی شده بود. یک مورد آن به رسمیت شناختن سریع رهبران جدید سوریه بود. همین طور در حالی که « وعده نابودی » رهبران حوثی های مخالف رژیم عربستان سعودی در یمن، را داده بود، به سرعت با این استدلال که چنین اقدامی « بسیار پر هزینه » است از آن صرف نظر کرد. بدتر از آن، نمایندگان او بدون حضور اسرائیل مذاکرات مستقیمی را با حماس به منظور آزادی یک سرباز اسرائیلی که از تابعیت آمریکایی نیز برخوردار بود، انجام دادند.
« دونالد» در تاریخ ۲۵ ماه مه ۲۰۲۵، به خبرنگاران گفت : « حمله اسرائیل به ایران برای ممانعت از موفقیت مذاکرات » ایران و آمریکا « اگر امروز مورد استفاده قرار گیرد، بسیار نا مناسب خواهد بود». دو هفته قبل از آن در ریاض، سفر طولانی خود به کشورهای عربی خلیج فارس را با سخنرانیای به پایان رسانده بود، که طی آن توضیح داده بود« مداخله گرایی » آمریکایی و ایدئولوژی ملت سازی، یعنی کمک ها ی آمریکایی به کشورهای جنوب که خواستار بر قرار کردن دولتی بر اساس مدل آمریکایی هستند ـ دو مفهوم اساسی نو محافظه کاری – اکنون از دستور کار کنار گذاشته شده است. بیان چنین مطلبی به طور قطع برای نشان دادن « تغییر الگو» یی که در حال به وقوع پیوستن است، کافی بود. به خصوص که دو روز قبل از حمله اسرائیل به ایران، یک منبع غیر رسمی اسرائیلی اطمینان می داد که ترامپ و نتانیاهو روز قبل با هم گفتگو کرده اند، و رئیس جمهور آمریکا به طرف مقابل خود گفته است که « در آینده نزدیک چراغ سبز حمله به ایران را دریافت نخواهد کرد» (۳)۰
پیروزی خارق العاده برای نتانیاهو
آرون دیوید میلٍر، کارشناس امور خاور میانه، که در دولت های دموکرات بیل کلینتون و باراک اوباما خدمت کرده است، چنین استنباط کرده بود : « برای اولین بار در دهه های اخیر، یک رئیس جمهور آمریکایی از اسرائیل فاصله می گیرد» (۴) ۰دو روز بعد، الوف بٍن ، سردبیر روزنامه اسرائیلی هاآرتض در نشریه فارین اَفٍرز اظهار داشت : « ترامپ جاه طلبی های منطقه ای نتانیاهو را محدود می کند، اما در مورد فلسطین به او آزادی عمل می دهد» (۵)۰
در عین حال، همان طور که مشاهده کردیم وقتی زمان حمله اسرائیل به ایران فرا رسید، ترامپ حمایت کامل و بدون قید و شرط خود از اسرائیل را اعلام کرد. طبق معمول همیشگی … او در تاریخ ۱۳ ژوئن در فاکس نیوز اعلام کرد : « اگر ایرن تلافی کند، ایالات متحده به سختی از خود و اسرائیل دفاع خواهد کرد.. ». بنابر این حمله به اسرائیل، حمله به ایالات متحده تلقی می شود. برای نتانیاهو پیروزی چشمگیر است. اگر ترامپ هنوز قصد مذاکره با تهران را داشته باشد، این کار را فقط با شرایط اسرائیل انجام خواهد داد – یا می باید وارد رویارویی آشکار با وی شود. نتانیاهو در اولین بیانیه خود پس از آغاز جنگ با ایران، به شکل تمسخر آمیزی یاد آوری کرد که « بدون حمایت آمریکا شاید حمله را شروع نمی کردیم ». به اهمیت کلمه « شاید » توجه کنید. او جنگ با ایران را به عنوان یک جبهه جدید و پایدار که به همه جبهه های دیگر خاتمه می دهد، معرفی کرد. و در نهایت افزود : « از این پس به رئیس جمهور ترامپ بستگی دارد که تصمیم بگیرد چه اقدامی می خواهد انجام دهد. » بنابر این رئیس کیست ؟
دهها سؤال مطرح می شود. در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم :
آیا اسرائیل بر خلاف میل و رضایت ترامپ عمل کرده است ؟ منابع نیمه رسمی اعلام می کنند که هواپیماهای اسرائیلی از پایگاه دریایی آمریکا در قطر پشتیبانی لجستیکی دریافت کرده اند. اگر چنین چیزی صحت داشته باشد، نشان می دهد که اسرائیل از مصونیت دائمی برخوردار است، و فشار ترامپ چیزی بیش از فریب نبوده است. از سوی دیگر دونالد ترامپ می تواند هرگونه امیدی به توافق در مورد برنامه هسته ای نظامی با رژیم فعلی ایران را لز دست بدهد. نتانیاهو در کوتاه مدت، در مورد مسئله ایران از ابتکار عمل برخودار است. اما این موضوع به هیچ وجه پیش داوری در مورد آنچه در دراز مدت اتفاق خواهد افتاد، را ممکن نمی کند.
ایران چه واکنشی نشان خواهد داد ؟ واکنش ایران اجتناب ناگزیر است، اما این واکنش به مقیاس واقعی حمله اسرائیل بستگی دارد، چیزی که هنوز ناشناخته است. همان طور که اغلب اتفاق می افتد، اسرائیل حملات چشمگیری علیه مقامات ارشد نظامی و هسته ای ایران انجام داده است. اما اطلاعات کمی در مورد خسارات واقعی وارد شده به تهران وجود دارد. به گفته پی یٍر رازو، مورخ فرانسوی متخصص در مناقشات دوران معاصر و روابط بین الملل، اسرائیل « ضربه بزرگی به برنامه موشک های بالستیک دور برد وارد کرده است »، اما « حد اقل در این مرحله به دنبال نابودی کامل برنامه هسته ای » (۶) ایران نبوده است. مراکز اصلی هسته ای ( نطنز، فوردو و بقیه ) تا چه میزان صدمه دیده اند ؟ رازو پیش بینی می کند که « اگر ایران برنامه هسته ای ( نظامی ) خود را به طور کامل متوقف نکند، حملات ( اسرائیل ) به تدریج تشدید خواهد شد ». از آنجایی که برای نتانیاهو « تهدید ایران» بهانه مطمئن تری نسبت به مسئله غزه به شمار می رود تا از این طریق بتواند جنگ بی پایانی را آغاز کند، این احتمال بیشتر می شود.
آیا ( پروژه) ایجاد « نظم جدید » در خاور میانه از دستور کار خارج شده است ؟ در حال حاضر و درآینده نزدیک، شکی در این مورد وجود ندارد. توافق آتی ایالات متحده و ایران تقریبآ خواه نا خواه بخشی از برنامه های منطقه ای فرعونی ترامپ به شمار می رفت. عربستان سعودی و ایران ، دو قدرت اصلی منطقه ، صرف نظر از اسرائیل، به این شرط به آن متعهد می شدند، که کشور فلسطین رسمیت پیدا کند، چیزی که با توجه به امتناع سرسختانه اسرائیل بسیار غیر محتمل به نظر می رسید. گشایش یک جبهه جدید در ایران توسط اسرائیل، نقطه پایانی بر این چشم انداز است.
به محض این که اولین بمب ها بر فراز آسمان ایران فرود آمد، ترامپ با عجله تهدید کرد که عدم پذیرش « توافق» تحمیلی واشنگتن، به برقراری تحریم های اقتصادی جدید علیه ایران منجر خواهد شد. تحریم هایی وحشتناک تر از گذشته. همان طور که اندیشکده گروه بحران های بین المللی ) (ICG بر آورد می کند بسیار بعید است که « رژیم به شدت آسیب دیده ایران» در برابر فشار، تسلیم یک توافق « همه یا هیچ» شود (۷). در این صورت اگر تحمیل یک دستور با شکست مواجه شود، ایالات متحده چاره ای جز مداخله نظامی علیه تهران نخواهد داشت. ICG معتقد است که نتانیاهو بدون شک از این موضوع لذت خواهد برد. از سوی دیگر، برای ترامپ « عواقب گرفتار شدن ایالات متحده در یک جنگ فاجعه بار در خاور میانه ، می تواند بقیه دوران ریاست جمهوری او را تحت الشعاع قرار دهد» . و می توان اضافه کرد که « دونالد» شاهد فروپاشی جناح های مختلف تفوق سیاسی خود در ایالات متحده خواهد بود.
اسرائیل را به راه درست آوردن؟
یک معمای دوگانه باقی می ماند. اول این که، آیا ترامپ از این خطرات آگاه است؟ با توجه به شخصیت مرموز او کسی نمی داند. دوم این که ، چرا او همیشه تسلیم تصمیمات متحد خود نتانیاهو می شود ؟ اگر ترامپ قصد داشت تحت رهبری آمریکا-اسرائیل-عربستان « آرامش » را به خاور میانه برگرداند، این امر مستلزم تحمیل نوعی « راه حل برای مسئله فلسطین ( حتی یک راه حل ساختگی) و همچنین یک توافق هسته ای با تهران ( حتی یک توافق متزلزل) بود. دو چشم اندازی که نتانیاهو هرگز عدم موافقت خود با آنها را پنهان نکرده است. نتانیاهو با رد هرگونه به اصطلاح پایان « جنگ » در غزه و امضای توافق آمریکا و ایران در مورد برنامه هسته ای نظامی این کشور، شرایطی را تحمیل می کند که نه فلسطینی ها، نه کشورهای عربی، نه ایران …و نه ترامپ نمی توانند بپذیرند. همه طرف های درگیرٍ صحنه هولناکی که یکسال و هشت ماه است در خاور میانه در حال وقوع است، و نتانیاهو اشکارا اعلام می کند که برای مدت طولانی ادامه خواهد داشت، می دانند که تنها راه برای واداشتن وی به پذیرفتن اشتباه، فشار و پیچاندن دست اوست. همان طور که گروه بحران های بین المللیICG ) (به ما یاد آوری می کند، « تنها توقف تحویل سلاح های تهاجمی » توسط دولت آمریکا به اسرائیل می تواند در حال حاضر تهران را متقاعد کند که ترامپ هنوز مایل است راه را برای مذاکرات باز نگاه دارد.
اما آیا او قادر به انجام این کار خواهد بود ؟ از زمان جورج بوش پدر- رئيس جمهور جمهوری خواه آمریکا – بین سال های ۱۹۸۹-۱۹۹۳ – ترامپ مانند همه اسلاف خود، چه جمهوری خواه ( بوش پسر) و چه دموکرات ( کلینتون، اوباما، بایدن )، این تصور را به وجود آورده است که بعضی مواقع می خواهد اسرائیل را به مسیر خود بکشاند…. بدون این که هرگز موفق شود. از زمان آغاز دومین دوره ریاست جمهوری خود، رابطه وی با نتانیاهو پرتنش تر شده است. با این حال نتانیاهو در عین طفره رفتن همواره موفق شده است به خواسته های خود دست یابد. طرف های آمریکایی او گاهی نا رضایتی خود را نشان می دهند، اما بدون این که کاخ سفید کوچک ترین مانعی در مسیر تصمیمات وی ایجاد کند.
دلیل آن چیست ؟ اغلب به نفوذ گسترده کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (Aipac )لابی رسمی طرفدار اسرائیل در کنگره ایلات متحده اشاره می شود. اما در گذشته بسیاری از رؤسای جمهور ( به ویژه آیزنهاور در دهه ۱۹۵۰، نیکسون در دهه ۱۹۷۰، بوش پدر در دهه ۱۹۹۰) توانسته بودند اراده خود را بر رهبران اسرائیل تحمیل کنند. چرا چنین چیزی دیگر غیر ممکن به نظر می رسد ؟ ارتباط با جنبش مذهبی انجیلی ؟ این ارتباط به ویژه با جناح راست افراطی اسرائیل، از اهمیت برخوردار است. اما نفوذ انجیلی های آمریکایی به تنهایی به هیچ وجه تعیین کننده نیست. برخی دیگر توضیحات متفاوتی ارائه می دهند : به عنوان مثال توانایی موساد در ارائه اطلاعات ضروری به واشنگتن ، یا پیوند های عمیق میان نخبگان سیاسی، نظامی و دانشگاهی آمریکایی و اسرائیلی، یا حتی « سبک زندگی » اسرائیلی و غیره.
ترس از ناشناخته ها
اما از یک انگیزه به ندرت سخنی به میان می آید. « همبستگی ویژه » ای که ایالات متحده و اسرائیل را به یکدیگر پیوند می دهد، در اساس مبتنی بر یک واقعیت ژئوپلیتیکی از پیش تعیین شده است. در خاور میانه، بسیاری از رژیم ها متحدان سرسخت واشنگتن هستند – حتی اگر در جهان امروز، کاربرد مفهومی چون اتحاد بسیار تغییر کرده باشد. با این حال، تنها یک کشور در این بخش از جهان وجود دارد که در هر شرایطی، شهروندان آن از « اردوگاه غرب » حمایت می کنند، در حالی که مردم سایر کشورها، اغلب نسبت به دولت های خود و بنا بر این همین طور حامیان آنها – معمولآ ایالات متحده – خصومت نشان می دهند. نام این کشور اسرائیل است. در هر دو جنگ واشنگتن در عراق، در سال های ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳، نظر سنجی ها به طور مداوم نشان می دادند که سطح حمایت مردم اسرائیل از این جنگ ها بسیار فراتر از آن چیزی بوده است که واشنگتن در خود جامعه آمریکا از آن برخودار بود.
اگر روزی ایالات متحده ( و اروپایی ها ) عرضه تسلیحات به اسرائیل را – صرف نظر از جنایاتی که مرتکب می شود – قطع کند، چه اتفاقی می افتد ؟ سلطه آن بلافاصله در سراسر منطقه تضعیف شده تلقی خواهد شد. و این روند چه نتایجی را در پی خواهد داشت ؟ نه فقط در خود اسرائیل، بلکه در سایر کشورهای پیرامون آن ؟ تضعیف ژاندارم ( منطقه) چه تآثیری بر آنها خواهد داشت ؟ رژیم های وابسته و وفادار به واشنگتن چه هزینه هایی را متحمل خواهند شد ؟ این اتحاد و همبستگی همان چیزی است که در حال حاظر ایالات متحده و اسرائیل را به یکدیگر پیوند می دهد. هراس از پیامد هایی که تضعیف اسرائیل نه تنها برای خودش بلکه برای ایالات متحده در بر خواهد داشت. اسرائیل تنها کشور قابل اطمینان در منطقه است، که هم مردم و هم نخبگان آن خود را همسان« غربی ها» می دانند. ترامپ ( یا شخص دیگری ) می داند با وجود اسرائیل، آنگونه که هست، از چه چیزی برخوردار است، اما نمی داند در صورت تضعیف آن چه اتفاقی رخ خواهد داد.
ترس از ناشناخته ها، منشآ این « پیوند نا گسستنی » میان دولت های ایالات متحده و اسرائیل است.
پی نوشت ها :
۱ – James Dorsey « The Trump administtration’s brain trust aims to change the paradigm of US-Israeli relations” The Turbulent Word of James Dorsey, 28 mai 2025.
۲ – Sean Mathews, « Trump fires slew of pro-Israel officials In America First course correction “, Middle-East Ete, 3 juin 2025
۳ – Liza Rozovsky , « Trump demanded Netanyahu end Gaza war, talke Iran strike off public agenda. Source says “, Haaretz, 10 juin 2025
۴ – Aaron David Miller & Lauren Morganbesser, « Trump and Netanyahu were marching in lockstep. Until they weren’t..” Foreign Policy . 3 juin 2025
۵ – Aluf Benn, « America and Israel follow the same old script “. Foreign Affairs. 5 juin 2025
۶ – Pierre Rozoux, « premier décryptage des frappes israéliennes sur l’Iran « . FMES. 13 JUIN 2025.
۷ – « Getting Israel and Iran to hold their fire “. ICG. 13 JUIN 2025.
Comments
ایران. دلایل « پیوند ناگسستنی » میان اسرائیل و ایالات متحده <br> Sylvain Cypel برگردان سعید جواد زاده امینی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>