ارتش خدا
بنيادگرايی اسلامی يک معادل مسيحی هم دارد که اگر پول و زور پشت آن بيشتر از جمهوری اسلامی نباشد، مسلما کمتر نيست و اين بنيادگرايی اکنون به خاطر نکبت وجود جمهوری اسلامی دارد در ايران هم جای پای خود را باز ميکند، همين طور در ميان مهاجران ايرانی در خارج کشور.
از ديد يک ناظر خارجی رشد بنيادگرايی مسيحی در ميان ايرانيان بايد عجيب باشد، چون اين جنبش درست از همان نظرات، سنت ها و سياست هايی دفاع ميکند، که مردم ايران 30 سال است با آن می جنگند و بعضی به خاطر فرار از شر آن به دامن اديان ديگر روی می آورند. ولی فروپاشی اخلاقی ناشی از حکومت مذهبی فضا را برای هر نظر مسمومی مساعد ميکند، فقط کافی است اين سم تحت مخالفت و ضديت با جمهوری اسلامی ارائه شود. اگر جمهوری اسلامی هم چماق سرکوب را عليه اين گونه نظرات بلند کند، که معمولا همين کار را می کند، شرايط برای اشاعه سم مساعد تر می شود.
در هفته های اخير جنبش جوانان مسيحی بنيادگرا در آمريکا کنسرت هايی ترتيب دادند که خانم سانسرا تايلور فعال جنبش دمکراسی و صلح در آمريکا در مورد آن گزارشی دارد. خلاصه اين گزارش را که اطلاعات جالبی در مورد جنبش مسيحيان بينادگرا دارد، در اين جا می خوانيد.
پيکار برای حکومت الهی
سانسرا تيلور
اگر برای اين که زنگ خطر را بزنيد منتظر آن هستيد که جنبش مسيحيان فاشيست، استاديوم های ورزشی را از جوانانی پر کند که برای جنگ در ,ارتش خدا, تحريک شده اند، ديگر لازم نيست صبر کنيد.
در هفته های اخير ندای جنگ Battle Cry، که يک جنبش جوانان بينادگرای مسيحی است، بيش از 25000 نفر را در کنسرت های عظيمی که در سانفرانسيسکو و ديترويت برگزار شد، به خود جلب کرد. و قرار است در آخر اين هفته چنين کنسرتی در استاديوم فيلادلفيا برگزار شود.
اين جنبش ادعا می کند مذهب و ارزش های مذهبی زير حمله قرار دارند.اما روی صحنه های باشکوه در وسط نورافکن ها، سمبول های نيروی دريايی و تصاوير نظامی خودشان هستند که همه چيز را مورد حمله قرار ميدهند. رهبر آن ها ران لوس Ron Luce ميگويد:,اين يک جنگ است. عيسی مسيح از ما دعوت ميکند دست به عمل بزنيم.”
آکادمی شرف Battle Cry’s Honor Academy هر ساله 500 جوان را آموزش ميدهد و به آن ها می آموزد همجنسگرايی گناه است. قرار گذاشتن با دوست پسر و دختر برای شاگردان آکادمی ممنوع است. مردان حق ندارند از اينترنت بدون حضور يک ناظر راهنما استفاده کنند و اندازه دامن زنان آکادمی تعيين شده است. منطق اين اقدامات آن است که مردان را بايد از تحريک جنسی محفوظ کرد، يعنی همان منطق بنياد گرايان اسلامی در وادار کردن زنان به استفاده از حجاب.
پشت فعاليت های اين گروه که ساليانه بيش از 5000 ميسيونر به بيش از 34 کشور جهان ارسال و ميليون ها دلار برای اين اقدامات هزينه می کند، برخی از قدرتمندترين و افراطی ترين چهره های مذهبی ايالت متحده قرار دارند. پت رابرتسون حامی ساموئل آليتو که توسط جرج بوش به دادگاه عالی برگمار شد، تد هاگارد که لاف ميزند کاخ سفيد در عرض 24 ساعت به خواست ها و نظرات او واکنش نشان ميدهد، جری فلاول که 11 سپتامبر را کفاره رواج همجنسگرايي، فمينيسم، کفر و سقط جنين در آمريکا خواند از جمله حاميان اين گروه هستند. باربارا بوش در مراسم آئينی آن ها از طريق ويديو حضور پيدا می کند، همين طور رئيس جمهور سابق آمريکا جری فورد. در مراسم هفته قبل آن ها فرانکلين گراهام، کشيش راهنمای بوش که در مقابل عموم اعلام کرد اسلام دين شيطان است حضور داشت.
اعتقاد اين گروه آن است که کلمات انجيل حرف خداست وبايد عينا و به همان معنای تحت اللفظی آن ها، مورد تبعيت و اطاعت قرار گيرد، نه اينکه از آن ها تعبير و تفسير داده شود. ران لوس جوانان را راهنمايی می کند که چنين دعا کنند:,من چشمانم را در پيکار می بندم، از کدهای تو اطاعت می کنم حتی وقتی معنای آن را نمی فهمم.,
با اين توصيف ابلهانه است که تصور کنيم بخشی از انجيل وجود دارد که مايل باشند لغت به لغت از آن تبعيت نکنند. اما بخش هايی از انجيل اين ها هستند: سنگسار کودکان و عروسی که باکره نيست. آيه های: (Deuteronomy 21:18-21 and 22:13-21)، و نگهداری برده هاآيه:(Peter 2:18).
هفته قبل آن ها در روی پله های شهرداری سانفرانسيسکو دست به تظاهرات زدند، چون به گفته خودشان روی همين پله بود که چند ماه پيش ازدواج همجنس گرايان جشن گرفته شد. پاسخ آن ها به مساله تجاوز به زنان و خشونت عليه زنان اين است که بايد طلاق ممنوع شود، نادانی تبليغ گردد و بر بکارت تاکيد شود – يعنی همان عواملی که کابوس تجاوز و خشونت را بر زنان تحميل کرده است. و آن ها در تدارک تظاهرات در 50 سالن شهرداری در روز جمعه آينده هستند.
آن ها با وقاحت دروغ می گويند. يکی ازاين دروغ ها اين ادعاست: ,جامعه ای که با اصول مقدس انجيل وقوانين نيرومند اخلاقی سنگر بندی شده باشد، ميراث پدران ما ست که برای انتقال چنين جامعه ای به ما جنگيدند و مردند,. ولی کلمه ,خدا, هرگز در قانون اساسی نيامده است. بعد از سه ماه و نيم بحث در باره اين که در سندی که بر اساس آن حکومت بر کشور تنظيم ميشود، چه کلماتی بايد بيايد، سرانجام زارعين يک قانون اساسی سکولار نوشتند.
Battle Cry همچنين ادعا ميکند«آمريکابرای اهداف خدا گزين گرديد – کشوری که در خدمت خوبی بنيانگزاری شد و آنقدر رحمت خدا شامل آن بود که ما موظفيم پيام خدا را تا انتهای زمين ببريم» جالب اين است که Battle Cry عليرغم لفاظی هايش در مورد ارزش زندگی و شرارت تصاوير خشونت آميز، هرگز عليه خشونت واقعی و از دست رفتن حيات موجود زنده که توسط ارتش آمريکا در عراق به وقوع پیوست چيزی نمی گويد.
ولی يک چيز است که Battle Cry، در مورد آن حق دارد: کشور در يک بحران اخلاقی عميق دست و پا می زند. ما داريم از دورانی گذر می کنيم که جريان عادی امور، غيراخلاقی است.
وقتی دولت به نام ما جنگ های نا عادلانه را برپا کرده و شکنجه می کند، وما را روز به روز به يک حاکميت مذهبی نزديک ميکنند که در آن سقط جنين و کنترل توليد مثل ممنوع ميشود، زير پای علوم را خالی می کنند و همجنسگرايان را به محاکمه می کشند، جای هيچ تعجبی ندارد که جوانان ما در جستجوی معنای زندگی و اخلاق بر آيند.
اما جوانان ما اخلاق مورد نيازشان را با گوش دادن به دعاهای ران لوس درمورد جنگ مذهبی و عدم مدارا در استاديوم ها به دست نخواهند آورد. اين جوانان بايد به چالش خوانده شوند تا به دور و بر خودشان نگاه کنند و خودشان در باره آن بينديشند.
من اطمينان دارم اگراين کار را بکنند، بسياری از آن ها درخواهند يافت راه حقيقتا اخلاقی در زندگی شان اين است که انرژی عظيم و آرزوهای خود را صرف ايجاد يک دنيای بهتر بکنند که به اين جنون خاتمه دهد و رژيم را از صحنه بيرون کند.
اين نسل، و نسل مشابه آن در سراسر جهان هستند که بايد با عواقب اين جنگ فرهنگی زندگی کنند.
زهره سحرخیز
از آرشیو
Comments
ارتش خدا — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>