آشوب و عاشورای خامنه ای با مافیاهای موافق و مخالفش
بهنام چنگائی
.
برگزینی دوباره صوری این تبهکار یا انتخاب نمایشی آن دیگری کلاش، برای پابرجائی رژیم الهی آخوندی دیگر چیزی برای نمایش و یا پنهان کردن بد از بدتر ندارد. زیراکه تنها هدف، سروری گروهی مافیائی مشتی دیوانه قتال بر قربانیان این دم و دستگاه انگل و فاسدی ست که کارگران و توده ها و زنان و زحمتکشان بیدادرس آن یاریرسان و فدائیان دیرین آن می باشند و حالا این قربانیان پاکباخته، هدف همه کلاشان ملا و مکلا را دیده و امروز با آشوب دوباره و عاشورای خامنه ای که با باندها و مافیاهای موافق و مخالف وجود خود یافته است، گول رفتن پای صندوق و رأی دادن دوباره را نمی خورند.
زیرا این هیاهوی انتخاب، انتصاب و رد صلاحیت ها همیشه ی خدا درین بساط بی خدا و بی وجدان بوده، و جر یک تراژدی مکار کسب قدرت برای بخشی از مافیای حکومت با بقای سرکردگی آقا بیش نبوده و نیست که در هرحال نتایج ویرانگراش همیشه جز به مرگبارتری ساختار دین دولتی و علیه ما کمکی نکرده و نمی کند، و برای زندگی ویران ما ماندن این حکومت، بیش از نابودی برجامانده های کشور مفید بفایده نبوده و نیست که بازتاب تضمینی این جنجال برگزینی، جز برای همگی دکانداران دیروز و امروز بساط دینی و بویژه پرُسود برای آخوندیسم نبوده و نیست؛ و اوج و فرود جنگ و ستیز بی مانند کنونی که کشور را فراگرفته است، رودرروئی آنها به هیچکدام ما قربانیان دین دولتی ربطی ندارد.
این جنجال بیشتر و پیشتر، هویت آن بخش های پشت عبا ها و عمامه ها که پوشیده شده بود را در برمی گیرد که ما آن لجن پراکنی و کثافتکاری های دین دولتی را باورنکرده و یا آنها نگذاشته اند ما ریشه های مافیائی هرکدام آنها را آنگونه که هستند را بیننیم. چراکه: جنگ بی شرمانه ی قدرت و ثروت خامنه ای، سران سپاه و گردنکشان دین دولتی او دیگر همچون شرایط پس از بمبارانی شده است که هرکس بفکر خود و نجات دار و ندار خویش می باشد؛ یا بگفته ی آخوندها چهره حکومت نمای آخرالزمانی بخود گرفته است. ولی کارگران، بیکاران، گرسنگان، زحمتکشان، بیدادزدگان، توده های بجان آمده، زنان نیمه انسان دزدیده شده شان، لایه های میانی سرخورده، روشنفکران نوعدوست آزرده، دانشگاهیان، آزاداندیشآن شگفتزده، مسالمتجویان آرامش بریده، بویژه نیروهای چپ و کمونیست قربانی این بساط، هویت، کلیت و روند روسیاه و خونین این همه جریان و الگوهای ضدبشری، مردمفریب و دین پناه را دیری ست بخوبی می شناسند و دسیسه ی هریک را شناسانده اند.
جریان های پلیدی که همگی با ریاکاری “خاک اسلامی” بچشم مردم ساده دل و شکننده ریخته و بیاری آن دوزها و کلک ها و در همین زمین سوخته و ویران اسلامی ـ ولائی کاخ نشین شده، و یکایک آنها در درندگی و بی عاطفگی باهم بی کم و کاست وجوه مشترک ضدبشری دارند. هریک در توهم مالیاخولیائی فاشیسم و برتریجوئی کور مذهبی و خودبزرگ بین پوچ، ترفند قدرت و ثروت خود را بسان علم کربلا بالاکشیده، از آنها دعاوی الهی ساخته و بنام اوی خدا ۴۳ سال است که کارگران و مردم زودباور را بخاک سیاه نشانده و مخالفان و روشنگران و افشاگران خود را بسان ددان تکه پاره کرده و هستی و زندگی آنها را همچون گرگ ها دریده و خورده اند. این حکومت سرمایه سالاری ملائی ـ مکلائی همیشه زبان درازی دارد و نسبت به کارگران، زحمتکشان، زنان، زمینگیرشدگان و دیگران بجان آمده، خود را محق و حکومت اش را مردمی ترین می داند.
در حالیکه بارها دیده و امروز با خیمه شب بازی و جنگ و جدال رای گیری ها بهتر و آشکارتر می بینیم که هرکدام از آنها نه خدائی می شناسد و نه پیامبری! مگر حفظ قدرت و به تبع آن انباشت بیشتر سرمایه های مردم کار گرسنه! و همگی خداپرستان با مافیای خود و برای بقا و تدوام حیات هولناک و سکتاریستی این “رژیم خودشان” حاضرند دست به هر تبهکاری و به هرقیمتی که داشته باشد و برای حفظ بساط فاشیسم مذهبی خود، تاوان های گرسنگی، مرگ و ویرانی ها را به کول قربانیان متوهم خود با هزاران “آیه های قرآنی” بگذارند که تاهماکنون بارهای بار گذارده اند و نوعدوستان برابریجو و آزادیخواه پیوسته از روند آغازین و تاکنونی، ترفندهای آنها را بخوبی روشنگری کرده و به بیداری بخش بزرگی از کارگران یاری رسانده تا هویت این نظام انگل را بهتر بشناسند و اینک می شناسند و ترفندهای هرکدام شان را خود کارگران و مردبگیران بموقع روشنگری کرده و افشامی کنند.
در ایران ویران ما خمینی و خامنه ای، آخوندها و سران سپاهی ـ بسیجی ها و گروه های مافیائی و فامیل های باندباز سرسپرده اسلامی شیعی از همان آغاز پیدائی و برپائی دعاوی پوچ الهی شان تا بامروز ایران را بنام دین چاپیده و تسخیر کرده و برای خویش بهشت موعود ساختند ولی همزمان سراسر کشور را برای ما ۹۹% ها زباله دان نظام مقدس آخوندی و کشتارگاه پیگیر اعدام ها و جنگ های مذهبی و دشمنانه ی خود در داخل، خاورمیانه و جهان کرده و با بهانه های بی پایان و برای اهداف فاشیسم مذهبی ولائی رسوا چه نکرده اند که امروز برق و روغن آرزوی بزرگی شده است.
از همان آغاز مافیای رهبری و باندهای قدرت خواسته اند با تسلط بقدرت و ثروت بیکران کشور و بیاری سازماندهی پوشیده از فرقه های طالبان، القاعده، بوکوحرام، داعش، حزب اللهی ها، حوثی ها و… در منطقه و به تبع آن یافتن وزن ویرانگر بنیادگرائی، در داخل کشور دستِ آسان به چپاول و بذل و بخش و پخش دارائی ها و انباشت گروهی ثروت های کشور میان خود، هموندان و همراهانشان برند و برده اند و در خارج نمایش جهان اسلام را چنین که فجایع آنرا می شناسیم رونق دهند و داده اند. پس تباهی جان و نان کارگران و گرسنگان از یکسو و از سوی دیگر بسیج نیروهای مرگکار و هموند آنها در این سال های بلند سیاه و خونین نشانه ی این پیروزی ضدبشری آخوندی ست.
رژیم رسوائی که همچنان تلاش می کند تا با یاری نان بریده و دزیده شده ی کارگران و مردم و با هزینه ی آن برای سازماندهی مافیاها و باندهای نزدیک بخود اهداف “اسلام ملائی رحمانی” را در جان ها و کله های جوامع خود بیمارکرده چه در داخل کشور و یا خارج تقویت کند و می کند، و فریبخوردگان دور و نزدیک نظام آسمانی را در جنگ قدرت و ثروت گروه های کوچک خویش چنان خوب و ماهرانه سازمان سیستماتیک داده که می تواند مردم فریب پذیر را همچنان بنام خدا و مصلحت حکومت اسلامی برابر هم گذارده و بکام منافع مافیاهای در درون و بیرون قدرت بجان هم انداخته و بکشد و پیوسته می کشد. و بنا به آنچه مرسوم آقا و دم دستگاهش بوده و هنوز نیز هست نه رهبر و نه هیچکس به هیچیک از اعتراض های داخلی پاسخ نداده و یا با شلاق و زندان و…می دهد و همزمان هرگز نیز به محکومیت ها، اعتراض ها و درخواست های سازمان ها و نهادهای مجامع حقوق بشری که بارها سرکوب ها و کشتارهای رژیم را رسواکرده اند پاسخگو نبوده و نیست. این رژیم تا بامروز هرکاری که خواسته و بخواهد با نام خدا ولی برای نابودی هرچه بیشتر زندگی کارگران و زحمتکشان و مردمان مزدبگیر می کند.
خودکامگی اسلام و فاشیسم شیعی! آنهم از رژیمی که راسیسم یهود و صهیونیسم هار اسرائیل را بی آنکه جنایت های هولناک هولاکاست را محکوم کند و خود نیز اندکی از آن تبهکاری های تاریخی بیآموزد، این”رژیم بدکار” با ریاورزی آشکار و پیگیر برای فریب توده های مسلمان و علیه دستگاه غاصب صهیونیست و راسیست، تنها و یکطرفه کشورگشائی اسرائیل را بارها سرزنش و یا بخاطر برتریجوئی های سران اسرائیل علیه مسلمانان، کل اسرائیل و مردمان آن دیار را تهدید به نابودی کرده و یا بخاطر درندگی های شناخته شده ی دشمن یهودی اش علیه فسطینینان مسلمان و البته در ظاهر، شیادی کرده و می گوید که اگر بتواند هرکار هراسناکی را علیه شهروندان یهودی خواهدکرد! برای ما نوعدوستان تفاوتی میان خامنه ای و نظام اش با نتانیاهو و حکومت اش وجودندارد؛ هردوی این ساختارهای دینی ضدبشری می باشند.
چرا؟ چون هم فاشیسم مذهبی ـ ولائی آقا و هم راسیسم ـ صهیونیسم نتانیاهو از درندگی زبانزد دوستداران زندگی برابر و مسالمتجویان جهانیان هستند و در میان درندگان تاریخ، هویت این دو جریان در بالای هرم نسل کشی هاست؛ خمینی و خامنه ای درست همسان با شارون و نتانیاهو از هموندان برتریجوئی دینی ست. زیراکه دیدیم جنگ دو گروه بی ربط و همیشه دشمن مردم کار و زحمت، چگونه با ترفند و یورش نتانیاهو و پاسخ حماس بی آنکه جنگ را به میان خانه های توده ها نکشانند فاجعه ببارآورد. یکی برای سرکردگی یهودیت بر قدس و دیگری بنام اسلام ستم ستیز شهروندان بیدفاع را با تفاوتی فاحش ولی جنایتکارانه و برای اهداف سرکردگی خویش بسادگی کشتند و صدائی هم از اروپائی ها دمکرات و حقوق بشری درنیامد و جنگ عباس و حماس بخاطر کسب بیشتر قدرت پشت خمیده ی فلسطینیان را دیری ست شکسته است و ترفندهای خامنه ای هم آنرا بارهای بار برای اهداف خویش عمیق تر و چرکین تر کرده است.!
بنابرین باند مرگکار سران و مافیای های اسلام ولائی و بنا بر آنچه ما از راسیسم هار و صهیونیست خودبرتربین دیده و می بینیم آنها و حکومت “یهودی اسرائیلی و “شیعی اسلامی”شان هردوسو سر و ته یک چماق کشنده و همچنین یکدست فاسد، تمامیتگرا و علیه حقوق بشر مردمان ساکن دو دیار بوده و هستند؛ و دیده و می دانیم که هریک تاکنون و هرگز از تجربه های تلخ و سیاه جنایت های فاشیسم هیتلر و فجایع ضدبشری هولاکاست چیزی انسانمدار نیاموخته اند. بویژه درین میانه های غارت، فساد، ستم و سرکوب و بی وجدانی رهبر، ملاها و مکلاهای حاکم ایران هیج برتری ای نسبت به بانیان نسل کشی های هیتلری ـ نتانیاهوئی نداشته، و خود درین ۴۳ سال برپادارندگان ویرانگر هستی هم ایرانیان و هم فلسطین ها و و هم یهودیان نوعدوست و مسالمتجو می باشند و اشغالگران راسیست را مسلط بر جان، مال ،خانه و کاشانه های فلسطینی بیدفاع نکرده اند.
پرسیدنی ست! آیا تاکنون ما توانی اندک و آنهم تنها در اراده و اداره سیاسی حکومت و کشور خود داشته ایم که بتوانیم بیاری آن اندکی دگرگون کردن را درین بساط فاشیست میسر کنیم؟ البته که نه! پس چرا باید رأی بدهیم؟! مگر نه که رهبر و سران مختلف دین دولتی دهه هاست بسان حکومت راسیست اسرائیل علیه فلسطینیان بی دفاع، ما را پیوسته سرکوب کرده، کشته و حقوق انسانی مان را بالامی کشد؟ و زمین های مرغوب و درآمد نفت بی صاحب ما را با نیرنگ، زور و کشتار بیرحمانه تصاحب کرده و می فروشد و فرزندان خداپناهان یکسر خارج نشین شده و جزو اشراف می باشند!؟ مگر نمی بینیم که همینک بسیاری برای جان بدربردن از گرسنگی و بیماری ای بسا آب و نان داروی کافی هم ندارند. آیا شمر و یزد و…در عاشورای کربلا چنین بر سر آن ۷۲ نفر آورده بودند؟!
ما چاره ای جز سرنگونی، و در شرایط کنونی چاره ای جز یک نه ی بزرگ و سراسری به رژیم آدمخوار ولائی اسلامی نداریم. آری بس است و نه، ما دیگر گول هیچیک از سران بی آبروی رژیم خودکامه و وعده های تغییر سران فاسد به فاسدتر که خودِ خودسری و فساد پنهان و آشکار خامنه ای و حکومتگران دینی سرمایه سالاری او باشد را نمی خوریم و نباید هم دوباره فریب بخوریم و از همینرو شرکت در بازی این نمایش چندش آور روسیاه و پوچ تأئید نوعی کری و کوری و نادانی ماست که بارهای بار تکرارش کرده و بیشتر از پیش تباه شده ایم! آیا ما کر و کور و نادانیم که از فجایع ۴۲ ساله ی رژیم اسلامی ولائی هار و بی رحم و بی عاطفه نیاموخته باشیم؛ رژیمی که زن باردار را به بالای دار وحشیگری قضای اش می کشد! نه و نه دیگر جایز نیست که ما به بقای ستم، گرسنگی و نابودی خود، و چپاول و کشتار و کاخ نشینی های دشمنانم آری بگوئیم؟
اینک، پای صندوق رأی رفتن بیشتر به پشتیبانی از جنایت های ضدبشری و چپاولگری های رژیمی می ماند که خود آقای رهبر مدیر و راهبر پنهان همه آنهاست. ما رأی نمی دهیم و پای صندوق مرگ تکراری خود و آرزوها و آمال های تباهشده مان نمی رویم. تامگر همین تتمه ی زندگی و کشورمان را بیش ازین فدای پستی ها و جاهطلبی های مشتی بیمار فاشیست مذهبی نکنیم. آشوب و عاشورای کنونی خامنه ای، شورای نگهبان با مافیاهای موافق و مخالف حکومت برای کسب قدرت سیاسی اقتصادی آنها بما هیچ ربطی ندارد و ما دسیسه و هدف چندشناک آنرا ردمی کنیم.
بهنام چنگائی پنجم خرداد ۱۴۰۰
Comments
آشوب و عاشورای خامنه ای با مافیاهای موافق و مخالفش<br> بهنام چنگائی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>