مبارزه طبقاتی، مبارزه ضدامپریالیستی و چگونگی تنظیم رابطه بین این دو در ایران! / هادی میتروی (م. ع. ب)
مختصری در باب لزوم تحریر این مکتوب:
قبل از آغاز این دردنامه توضیح این امر برای خوانندگان ضروری می بینم تا از انگیزه نویسنده در صرف انرژی و هزینه کردن وقت خوانندگان باخبر شود.
تجربه دردناک تحریکات شیعیان عراق، شورش و کشتار شیعیان، طرح شعار فتح قدس از کربلا، حمله ارتش عراق به خاک ایران، فریاد وامصیبتا در دفاع از میهن از یک سو و افاضات ولی فقیه دال بر اینکه «جنگ برای ما نعمت است»، متعاقب آن ۸ سال نعرههای کر و کور کننده «جنگ جنگ تا پیروزی»، بیش از یک میلیون قربانی و اند میلیون معلول جسمی و روانی و چند میلیون بی خانمان از دو طرف جنگ، مرا بر آن داشت تا با جماعاتی که امروز روغن بر آتش این جنگ می ریزند اتمام حجت کنم که:نسل جوان و تاریخ ایران، افاضات جنگ جویانه امروز شما در تداوم و تشدید جنگ؛ به هر بهانهای که باشد؛ را فراموش نخواهد کرد!
در این نوشته روی سخن من با آن بخش از بورژوازی در کمین قدرت که هم سنخ بورژوازی در قدرت ایران است و خواستار حفظ «تمامیت» خاک ایران به بهای قربانی کردن جان و آینده «خون» نسل جوان ایران در «آتش و خون» تداوم جنگ است، نمی باشد!
در این نوشته روی سخن من با ایران شهری هایی همچون مرحوم داریوش همایون و مرحوم اردشیر زاهدی نیست!
در این نوشته روی سخن من با خوش نشینان مدافع سپاه پاسداران ظلم و ظلمت که ادعای پیروی از مرحوم بختیار؛ که خود قربانی و به قتل رسیده بوسیله مزدوران این سپاه است؛ دارند، نیست!
روی سخن من با طرفداران سلطنت مشروطه که در نفی بدعت جمهوری اسلامی از حمله نظامی به ایران استقبال می کنند، نیست!
روی سخن من با آن دسته افراد از خود راضی و پرگوی مدعی پیروی از آموزگاران بزرگ کمونیسم است که همچون تجربه جنگ خونین خانمان برانداز هشت ساله، در موقعیت دشوار کنونی همچنان منافع پرولتاریا را به نام آموزگاران بزرگ کمونیسم به فراموشی می سپارند و به بهانه «دفاع از مام میهن» و «خطر تجزیه ایران» و «اصلی و فرعی کردن تضادها» طبقه کارگر ایران را به حمایت از جناح نظامی جنگ طلب حاکمیت مذهبی سرمایه در ایران فرا می خوانند!
این دسته از مدعیان سوسیالیسم که گرایش ناسیونالیستی آنها بر گرایش پرولتری آنها سخت می چربد، بارها در طول تاریخ همدست با بورژوازی و با ادعای «عظمت میهن» دست به فریب توده ها زده اند!مصداق بارز امروز آن، حضرت رییس جمهور سوپرراست کنونی عموسام است که می رود تا این شعار بغایت ارتجاعی رایش سوم در «بزرگی مجدد ملت خود» را جهانی کند!
نمونه های دوچه در ایتالیا و رایش در آلمان و هیروهیتو در ژاپن نمونه های فراموش نشدنی از چنین میهن پرستانی هستند که توده های مردم را خس و خاشاکی برای افروختن آتشی تند اما کم عمر بیش نمی بینند!
هدف اصلی نویسنده از نگارش این دردنامه اعاده حیثیت از آموزگاران بزرگ کمونیسم است چه این ادعاها در درستی محکومیت امپریالیسم جهانی و همزمان نادرستی در دفاع از بورژوازی بنجل بومی ایران، هیچ ربطی، نویسنده تکرار می کند «هیچ ربطی» به اندیشه رهاییبخش کمونیسم و رفقای پرولتاریای جهان ندارد!بنظر نویسنده بهترین نمونه برای مبارزه با امپریالیسم سازماندهی منظم و نامنظم حزبی و نظامی تودههای میلیونی رفقای ما در ویتنام است. به گواه تاریخ رفقای ما در ویتنام توانستند برای نخستین بار در تاریخ پرولتاریا امپریالیسم فرانسه و آمریکا را شکست نظامی دهند و این «ببر کاغذی» را وادار به فرار مذبوحانه، نه تنها از کشور خود بلکه از شرق آسیا کنند و به دیار خود فرستند!
با درود به این رفقا و روش موثر رفقایی همچون «عمو هو» و ژنرال جیاپ در حماسه پیروزی مکرر بر امپریالیسم، بحث خود در این زمینه را تقدیم حضورتان می کنم.
بخش نخست بحث:
درک نادرست از دو مقوله فوق از یک سو و عدم تنظیم رابطه مناسب بین این دو حوزه مبارزاتی پرولتاریا، باعث ابهام در بین کارگران پیشرو و تجزیه طبقه کارگر در سراسر جهان شده است.
اگر به نقش پرولتاریا در ساختمان جهانی دیگر و حفظ حیات بر روی کره آبی؛ مادر همه ما زمین؛ واقف باشیم، اهمیت و لزوم این بحث جهت فهم بهتر و تنظیم رابطه مناسب بین این دو مقوله؛ در هر تاریخ و جغرافیای مشخص؛ بهتر درک خواهد شد.
از این رو این قلم سعی می کند هرچه مختصرتر نخست به تعریف هر مقوله و سپس به چگونگی تنظیم رابطه درست در این دو حوزه مبارزاتی، در شرایط مشخص ایران بپردازد.
با توجه به تعریف آزادیخواهان و سوسیالیستهای فرانسه، مبارزات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی که طبقات گوناگون در راه حفظ و گسترش منافع خود انجام می دهند «مبارزه طبقاتی» خوانده می شود.
با توجه به این تعریف کلیه مبارزات روزمره تودهها در راه زندگی بهتر جنبهای از مبارزه طبقاتی بحساب می آیند:
– مبارزه در راه آزادیهای فردی و جمعی
– مبارزه در راه برابری حقوق زنان و مردان و دگرباشان جنسی در تمامی زمینه ها
– مبارزه برای تغذیه سالم، بهداشت، بهزیستی و حفظ محیطزیست
– مبارزه برای دستمزد عادلانه و معیشت شرافتمندانه
– مبارزه در راه شرایط زیست مناسب و تولید بهتر
– مبارزه در راه کوتاهتر کردن ساعات کار روزانه
– مبارزه در راه حق انتخاب کار دلخواه
– مبارزه در راه «استقلال» بمعنی حاکمیت مستقیم و تمام عیار بر سرنوشت خود
جزیی از مبارزات روزمره اکثریت عظیم مزد و حقوق بگیران و خانوادههای آنان و در نتیجه جزیی از مبارزه طبقاتی این اکثریت بر علیه اقلیت ناچیز بورژوازی حاکم بشمار می روند.
در مقابل دید محدود برخی مدعیان سوسیالیسم است که تنها اعتصابات و مطالبات مطالباتی طبقه کارگر را مبارزه طبقاتی می دانند و مبارزات روزمره اکثریت عظیم تودهها در راه آزادی و زندگی آزاد را «مبارزه طبقاتی» بحساب نمی آورند!
بطور مثال در مورد مشخص ایران:
+ مبارزه در راه انتخاب پوشش مناسب
+ مبارزه در راه آزادی اندیشه و باور و بیان
+ برابری کامل حقوق زنان و مردان و دگرباشان
+ رعایت حقوق نخستین کودکان از جمله:
الف) آموزش خواندن و نوشتن بزبان مادری
ب) آموزش رایگان تا ورود به زندگی اجتماعی
ج) حفاظت از کودکان در قبال اعمال نفوذ روانی و نظری و سلیقهای والدین در خانواده و آموزگاران در مدرسه
د) تامین هزینه تحصیل کودکان خانوادههای کم بضاعت تا مراحل عالی دانشگاهی از طرف جامعه
+ مبارزه برای استفاده از انرژی پاک و حفظ محیط زیست برای نسل های آینده
+ پرهیز از روشهای ناپاک و خطرناک تولید انرژی، بویژه انرژی حاصل از شکافتن هسته اتم، کوشش در راه تکمیل تولید انرژی از طریق جوش هستهای و استفاده از این انرژی کم خطر و بی ضرر در آینده ایران
+ مبارزه در راه تجزیه و تفکیک قوا و تعمیم قوای سه گانه به پنج قوه مقننه، مجریه، قضاییه، ارتباط جمعی، بهزیستی و ورزشخب در بخش دوم و مبارزه ضدامپریالیستی نخست باید ببینیم این لولوخورخوره و به عبارتی «ببر کاغذی» چیست و چرا و چگونه بایستی و می توان با آن مبارزه کرد؟
امپریالیسم در ساده ترین شکل بیان کلان سرمایهداری انحصاری ست!
بعبارت دیگر اگر نظام تولد انبوه و گسترش و جهانی شدن بازار با رقابت آزاد چه در مقیاس ملی و چه جهانی حیات و رشد خود را آغاز کرد، با رشد حوزههای گوناگون تجاری و تولیدی و خدماتی و کشاورزی و مالی تولید بیشتر و بیشتر و محدود شدن بازارها و مصرف این نوع سرمایهداری رقابتی که از آزادیهای فردی و اجتماعی هم دفاع شاعرانه می کرد رفته رفته جای خود را به سرمایه داری انحصاری سپرد که روز به روز به نقش هژمونیک سرمایههای مالی افزوده شد بطوریکه بعد از سه دهه از آغاز قرن گذشته سرمایههای مالی در اکثر کشورهای امپریالیستی نسبت به دیگر حوزههای سرمایهداری نقش هژمونیک پیدا کردند.
این سرمایهداری انحصاری برای از میدان بدر کردن رقبای خود و حفظ و گسترش بازار جهانی رو به میلیتاریسم و استفاده از زور کرد و با جنگ های جهانی اول و دوم به تقسیم مجدد جهان دست زد و با قربانی کردن دهها میلیون انسان، امپریالیسم «متفق» پیروز رقبای امپریالیست «متحد» خود را شکست داد و در میدان تولید و توزیع و مصرف محدود کرد و برجای خود نشاند.
ویژگی دیگر سرمایهداری انحصاری در دست خود نگاه داشتن فناوری کلیدی برای تولید صنایع مادر است تا بورژوازی ملل توسعه نیافته که به مرحله رشد علم و فنآوری امپریالیستی نرسند، توانایی رقابت و ورود مستقیم به بازار جهانی را نداشته باشند و برای همیشه برای گذران زندگی، وابسته به فروش مواد اولیه کلیدی به کشورهای امپریالیستی و ناچار به مصرف تولید انبوه در کشورهای امپریالیستی باشند.
از این رو بورژوازی کشورهای درحال توسعه برای ادامه حیات خود از آغاز قرن گذشته و ظهور امپریالیسم، راه میان بر را پیمودند و بجای پذیرش دشواریهای راه دستاوری به فناوری ایجاد صنایع مادر، راه میان بر آسان و زندگی انگلی در کنار رشد سرمایههای امپریالیستی را ترجیح دادند، وظیفه توزیع فرآورده های امپریالیستی و در بهترین حالت پذیرش سرمایههای صنعت مونتاژ در کشورهای خود را بعهده گرفتند!
انتخاب راه ساده برای گذر از ساختار «دامداری-زمینداری» و فرهنگ عقب مانده ارباب و رعیتی، عملاً بورژوازی این کشورها را تنبل، راحت طلب، بغایت سودجو و در عین حال بیگانه از فرهنگ رقابت و پذیرش آزادی های فردی و اجتماعی؛ که جوهر مرحله رشد سرمایهداری بود؛ ببار آورد.
طبقه ای که همچون زاغی که راه رفتن کبک را تقلید می کرد عملاً راه رفتن خود را فراموش کرد و در تقلید از اربابان کلان سرمایههای انحصاری، مدرنیته مبتذلی را در جوامع خود بسط داد که از یک سو نه تنها با آزادی فردی و اجتماعی و رقابت و گسترش سیاسی، رابطه حسنهای نداشت بلکه دشمن آزادی و برابری حقوق فردی و اجتماعی شهروندان کشور خود بود و از آنجایی که کوچکترین انگیزهای و درکی از استقلال در هیچ زمینه ای نداشت، بطور ازلی و ابدی تحت سیطره اقتصادی و سیاسی و فرهنگ مبتذل سرمایههای امپریالیستی قرار داشت و دارد!
از این رو وظیفه فوری پرولتاریای این کشورها برکناری چنین بورژوازی از قدرت است. بورژوازی که تولید و بازتولید صنایع مادر و نیازهای اولیه ملت خود را در دستور کار خود ندارد و بلحاظ تاریخی کفایت و لیاقت تحقق چنین وظایفی را نداشته، ندارند و نخواهند داشت.
اینجاست که وظیفه اصلی کارگران پیشرو در مقابله با امپریالیسم؛ بمثابه ریشه نابسامانی تولید و فقر و فساد ناشی از آن و جلوگیری از هرج و مرج اقتصادی و سیاسی و فرهنگی؛ سازماندهی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خود مستقل از چنین بورژوازی، جهت کسب تمام عیار قدرت، در دست گرفتن تولید و توزیع و خدمات در پایین و تسخیر دولت در بالاست!
نویسنده براین باور است که کسب استقلال تمام عیار و قطع هرگونه وابستگی اقتصادی سیاسی و بویژه فرهنگی با کلان سرمایههای جهانی, تنها با حاکمیت مستقیم اکثریت عظیم مزد و حقوق بگیران در هر کشور میسر است!
رفقای کارگر، کمونیستها؛
چنین شرایط اجتماعی در ادبیات آموزگاران بزرگ کمونیسم «دیکتاتوری پرولتاریا» نامیده می شود!
هدف نویسنده از این مختصر این است که نشان دهد در این روند مستمر و شاید طولانی، هرگونه دنباله روی از بورژوازی خودی در رقابتهای منطقهای و جهانی با امپریالیسم، نه تنها به تسهیل و تسریع روند رسیدن به چنین شرایط اجتماعی یاری نمی رساند بلکه این روند یگانه برای دستیابی به استقلال اقتصادی و سیاسی و فرهنگی از طریق حاکمیت مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان در هر کشور را به عقب می اندازد و پرولتاریا و خانوادههای کارگری با مشکلات بسیار و بویژه ضایعات جبران ناپذیر مالی و بدتر از آن جانی قربانی می کند.با آنچه گفته شد استراتژی پرولتاریا در تحقق بدست گرفتن تمامی قدرت و تحقق دیکتاتوری پرولتاریا از طریق سازماندهی مستقل و رشد و گسترش و اعتلای مبارزات طبقاتی بوسیله کارگران پیشرو به پیش می رود!
آنچه این روند را در موارد متعدد بطور موقت مشکلتر کرده است، تشدید سرکوب بورژوازی خودی به بهانه دخالت نظامی مستقیم امپریالیسم در کشورهای در حال توسعه است.
در نیمه قرن گذشته و آغاز قرن کنونی شاهد آن هستیم که بورژوازی کشورهای درحال توسعه با مانور بین مراکز سرمایهداری جهانی قصد گسترش منافع اقتصادی خود و تثبیت نفوذ سیاسی در منطقه خود را دارند.
برای مثال چنین کوشش هایی در گسترش حیطه نفوذ، جنگ اوکراین در اروپا و جنگ ایران و اسراییل در منطقه خاورمیانه نمونههایی به روز و قابل بررسی هستند.
جنگ اوکراین در اثر مانور بورژوازی شوینیست ضد روس غرب اوکراین برای عضویت در اتحادیه اروپا و گسترش اقتصادی از یک سو و از سوی دیگر عضویت در پیمان آتلانتیک شمالی جهت توسعه گسترش سیاسی و نظامی بورژوازی اوکراین بود.
این توسعه طلبی اقتصادی و سیاسی و نظامی، بورژوازی رقیب اوکراین در منطقه را خوش نیامد و به بهانه سرکوب روس زبانان شرق اوکراین از طرف دولت مرکزی و در دفاع از روس زبانان شرق اوکراین، دولت بورژوا-بوروکرات روسیه ارتش خود را از آسمان و زمین و دریا به خاک اوکراین گسیل کرد!
جنگی خونین که با مقاومت بورژوازی اوکراین و حمایت بورژوازی پیر و فرتوت اروپا و آمریکا روبرو شد و تا کنون صدها هزار کشته و میلیونها بی خانمان ببار آورده است!
بارها دیده ایم که در چنین جنگهایی بورژوازی هر طرف جنگ، برای تداوم جنگ و بدست آوردن دست بالا در جبههها، بر احساسات میهن پرستی ملت خود می کوبد!
بورژوازی اوکراین فریاد وامصیبتا سر می دهد که ایهاناس به جبهه ها بشتابید که روسیه می خواهد شرق اوکراین را اشغال کند و اوکراین تاریخ ساز را تجزیه کند!
جبهه مقابل نیز فریاد نسل کشی در اوکراین را میزند که ایهالناس بشتابید که فاشیستهای غرب اوکراین می خواهند شرق اوکراین را پاکسازی قومی کنند و روس زبانان شرق اوکراین را از صحنه گیتی حذف کنند!
این نخستین بار نیست و آخرین بار هم نخواهد بود که بورژوازی یک ملت برای عبور از مشکلات داخلی و بویژه عدم توان پاسخ به نیازهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی جامعه خود و پیشگیری از اقدام بیسابقه تودهها بر علیه خود، بجای کوشش در حل تضادهای درونی جامعه خود، با علم کردن مسایل فرعی و اجتناب از پرداختن به مشکلاتی که در کشور خود ایجاد کرده است با فرار بجلو، دست به جنگ با بورژوازی ملل دیگر می زند!
جنگ هایی که هر دو بورژوازی در حال جنگ در آن برنده و ملتهای درگیر در جنگ همگی بازنده هستند!ناگفته روشن است که این تجزیه و تحلیل و ریشه یابی جنگهای دوران معاصر نه برای اظهار فضل و دانش بلکه برای فهم درست فجایع و راه برون رفت از این جهان وحشی، بیرحم و از خودبیگانه است.
این بررسیها از این روست تا ببینیم پرولتاریای حلقههای ضعیف بورژوازی چگونه قادر به پاره کردن زنجیر سرمایهداری جهانی و بزیر کشیدن بورژوازی ضعیف خود است!
بی تردید پاره کردن این زنجیر از طریق بزیر کشیدن بورژوازی خودی و تکه تکه کردن این زنجیر، ارتباط جهانی حلقههای زنجیر را دچار اختلال کرده و ادامه این روند، با پاره کردن حلقات ضعیف دیگر زنجیر، «رهایی» از وضع موجود را تسهیل و تسریع خواهد نمود!
نخستین درسی که آموزگاران بزرگ کمونیسم؛ چه قبل از ظهور امپریالیسم و چه پس از ظهور امپریالیسم؛ به کارگران جهان دادهاند عدم پیروی و حمایت از بورژوازی خودی از یک سو و تسلیم نشدن در مقابل بورژوازی کشور متخاصم از سوی دیگر است. چه پرولتاریای دو کشور متخاصم، دارای منافع مشترک بر علیه بورژوازی خود هستند!
اما آنچه در عمل می گذرد حاکی از عدم پایبندی طبقه کارگر به آموزههای فوق، دنباله روی از بورژوازی خود و مشارکت در فاجعه جنگهای خانمانسوز همچون جنگ اوکراین و جنگهای خاورمیانه است!
دلیل این فریب خوردگی اجتماعی و تبدیل به هیمه آتش جنگهای خانمانسوز شدن اکثریت عظیم تولیدکنندگان و خانوادههای آنان بی تردید در اختیار داشتن «نت ورک» سیستم تبلیغاتی امپریالیسم جهانی و بورژوازی خودی از یک سو و ناتوانی تشکیلاتی و نظری پیشروان طبقه کارگر در مواجهه با تبلیغات گسترده بورژوازی در سجایای میهن پرستی و توجیه لزوم ادامه جنگ و تسلیم نشدن به خواستهای طرف مقابل جنگ است!
حال بیایید ببینیم برای تحریک تودهها و قربانی کردن فرزندان آنها در آستان بورژوازی، چه ترفندهایی مورد استفاده قرار می گیرند تا با آگاهی از تجربه جنگهای ارتجاعی تاریخ بشر بار دیگر خود و فرزندانمان در دام بورژوازی ضد آزادی و زن ستیز و دگراندیش کش مذهبی ایران نیفتیم!
– فراموش نکنیم که آغازگر جنگ ایران و آمریکا جمهوری اسلامی ایران است که اگرچه با حمایت بورژوازی غرب و برای محاصره جهان شرق، با حمایت آمریکا و اروپا به قدرت رسید اما به محض گذراندن خر خود از پل قدرت، با اشغال بخشی از خاک آمریکا در تهران به بهانه «لانه جاسوسی» (۱) بودن سفارت آمریکا، بیش از صد تن از کارکنان این سفارت را به مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفت!
– فراموش نکنیم که در آن دوران بدعت ولایت فقیه، نه سلاح هستهای، نه پدافند هوایی، نه موشک بالستیک و نه پهباد انتحاری داشت اما ارتش آمریکا برای آزاد کردن خاک و گروگانهای خود به ایران حمله نکرد!
– بیایید از خود سوال کنیم با آن همه ضعف نظامی، تازه تأسیس، بی تجربه بودن سپاه پاسداران ظلم و تبعیض اسلامی، عدم حضور بسیج سرکوبگر آزادی و عدم وجود سازمان ۲۰ میلیونی جاسوسی مردم، چرا ارتش آمریکا به ایران حمله نکرد؟
پاسخ نویسنده در حمایت اکثریت تودههای جامعه ۳۰ و اند میلیونی آنروز ایران از بدعت برآمده از انقلاب ضد سلطنتی برای کسب آزادی و استقلال اقتصادی و سیاسی بود!
اگر این پاسخ درست باشد، پاسخ دیالکتیکی دلیل حمله امروز ارتشهای آمریکا و اسرائیل به ایران است!
به عبارت دیگر عامل بازدارنده در حمله به بورژوازی رقیب ضعیفتر، نه سلاحهای کشتار جمعی و موشک بالستیک بلکه حمایت مردمی از حاکمیت خود است!
اگر مردمی از حاکمیت بورژوایی خود دل خوش داشته باشند هر حمله خارجی به آب و خاک و خانواده خود را تجاوز تلقی خواهند کرد و هرآنچه در توان دارند در حمایت از ارتش بورژوایی و دفاع از تمامیت کشور خود خواهند کرد!
اما هنگامی که بورژوازی کشوری به بهانههای گوناگون، در کوس نابودی کشورهای دیگر دمد، آزادی را از مردم کشور خود دریغ کند، برابری حقوق ساکنان کشور خود را در هیچ حوزه اجتماعی رعایت نکند، برای تحقق آرزوهای شیطانی خون ساکنان کشور خود را در شیشه کند و با آن تیر و تفنگ و بمب های انتحاری انسانی و موشکهای بالستیک بسازد، روز به روز از محبوبیت اجتماعی و وجاهت قانونی کمتری برخوردار خواهد شد!
بدتر آنکه بورژوازی متوهم عقب مانده ضد مردمی-ضد ملی ایران، بخواهد بجای استفاده از آتش بس و مصالحه حتی موقت با بورژوازی رقیب، بخواهد مجددا با تحریک احساسات میهنی پرستی و شایعه تجزیه ایران، ملل ستمدیده ساکن ایران را به حمایت از خود به میدان جنگ کشاند!
چنین توهمی پس از چهل و شش سال سرکوب دایمی آزادیها و کشتار بی وقفه معترضان در سراسر کشور، توهمی بیش نیست که نه تنها به حمایت از بورژوازی مفلوک ایران منجر نخواهد گردید بلکه با تشدید سنگینی هزینههای نظامی بر دوش اکثریت عظیم ساکنان ایران و خطر بروز جنگی گستردهتر و شاید هسته ای، بر دوری و نفرت مردم از بورژوازی نالایق و فاسد ایران خواهد افزود!
باشد تا حاکمان ایران بجای کوبیدن بر طبل جنگ به خلع سلاح جهانی و منافع جامعه ۱۰۰میلیونی ایران بیندیشند تا با برقراری صلح، مبارزه با فساد حکومتی، بازسازی اقتصاد کشور، تقسیم عادلانه ثروت، پذیرش حقوق برابر برای همه ساکنان ایران، کاهش تشنج داخلی و خارجی، پایبندی به آزادیهای فردی و جمعی و عدم ممانعت از شکلگیری جامعه مدنی، در بازگرداندن آرام و مسالمت آمیز قدرت به صاحبان اصلی آن، یاری رسانند!
زنده باد انقلاب!
برقرار باد حاکمیت مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان!
زنده باد کمونیسم!هادی میتروی (م. ع. ب)
دانش آموخته فیزیک در تبعید
نهم تیرماه ۱۴۰۴
Comments
مبارزه طبقاتی، مبارزه ضدامپریالیستی و چگونگی تنظیم رابطه بین این دو در ایران! / هادی میتروی (م. ع. ب) — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>