نان سنگك و دلارهاى نفتى: اين منظره تغيير نكرده است
*در اين سال ها آن طبقه سياسى كه از سر قبرها و كنج تكيه ها و اعماق قرون وسطا به قدرت رسيد برج هايش را ساخته است، و الگانس هايش را از خارج وارد كرده است و به قيمت تيغ بركشيدن بر چهره طبيعت زيباى ايران اينجا و آنجا انبوه سازى كرده است؛ اما مانند چاله ها و ترك هاى راه ها كه تصوير جزام گرفته جاده هاى مرگ در كشور ماست زير اين لايه تغييرات، جريان حقيقى زندگى به حركت خود دامه داده است و بسيارى از منظره هاى تلخ ديرآشنا تغييرى نكرده است….

روشنگرى:در انقلاب بهمن طبقه اى سياسى رفت و طبقه اى ديگر از سر قبرها و كنج تكيه ها و اعماق قرون وسطا با سرقت آن انقلاب جايگزينش شد؛ طبقه اى كه حالا برج هايش را ساخته است، و الگانس هايش را از خارج وارد كرده است و در مناطقى چون زعفرانيه و سوهانك مقيم شده است؛ لشكر جرارى از غارتگران حرفه اى كه هر چه توانستند در اين سالها جوانان مردم را در جنگ به كشتن دادند، اعدام كردند، در مجامع عمومى شلاقشان زدند، هر دهان دگرانديشى را بستند و هر طرح و نظر و انديشه راه گشايى را مانع شدند و هر سازمان و نهاد و تشكلى را كه از خودشان نبود به نابودى كشيدند و در زندانى به وسعت سراسر ايران دلارهاى نفتى را به جيب خود ريختند و سيستمى از دلالى و قاچاق و پورسانت بگيرى و زدوبند، رشوه و ارتشا و اختلاس ايجاد كردند كه حالا “سران” همين نظام هم هر چه جلسه مى گذارند براى “مبارزه با مفاسد” مانده اند كه اين هيولاى هزاربازوى افسار گسيخته را چطور مهار كنند. خودشان را نمى توانند مهار كنند! در اين سال ها به قيمت تيغ بركشيدن بر چهره طبيعت زيباى ايران اينجا و آنجا انبوه سازى كردند؛ اما مانند چاله ها و ترك هاى راه ها كه تصوير جزام گرفته جاده هاى مرگ در كشور ماست زير اين لايه تغييرات جريان حقيقى زندگى به حركت خود دامه داده است و بسيارى از منظره هاى تلخ ديرآشنا تغييرى نكرده است. شهرهاى كشور ما بزرگ تر و متورم تر شده اند، و مسايل و معضلات زندگى شهري، در جايى كه مرز شهرها و حاشيه ها درهم ريخته است به صورت توده انبوهى از تضادهاى لاينحل درآمده است كه برخى از خود حكومتى ها از آن به عنوان “كانون محروميت و بحران” نام مى برند. اينهاست فهرستى از معضلات حاشيه نشيان استان خراسان رضوى است که یک نماينده مجلس فهرست كرده است: “كمبود آب يا نبود آب شرب بهداشتي، نابسامانى وضعيت بهداشتي، عدم هدايت آبهاى سطحي، شيوع بيماريهايى نظير سالك، عدم ارايه خدمات شهرى نظير آسفالت، گاز، برق و مخابرات در برخى از اين مناطق، مشخص نبودن هويت اين مناطق بعنوان شهر، روستا يا شهرك، ساخت و سازهاى بيرويه غيرمجاز و بيضابطه، عدم هماهنگى بين دستگاههاى اجرايى در ارايه خدمات و اعمال روشهاى متفاوت، مشخص نبودن سياستهاى كميسيون ماده صد در خصوص نحوه برخورد با بناهاى غير مجاز، فقدان نظارت كافى جهت پيشگيرى از ساخت و سازهاى بيرويه و غيرمجاز، كمبود پاسگاههاى انتظامى و در نتيجه عدم كنترل ناهنجاريهاى اجتماعى و مفاسد اجتماعى و برخورد با اراذل و اوباش، كمبود شديد امكانات فرهنگى و ورزشى و كمبود وسائل نقليه عمومى مثل اتوبوس و مينيبوس روبرو هستند.”
مى بينيد منظره همان منظره است و فقط بدريخت تر شده است. آنها كه آخرين دهه عمر رژيم سابق را به خاطر دارند، قطعا بارها انبوه كارگران فصلى بيكار را با كيسه اى يا بقچه اى حاوى ابزار كارشان در ميادين پرجمعيت به خاطر مى آورند كه با آمدن هر وانت بارى به دنبالش مى دويدند و گاه در رقابت بر سر سوار شدن به وانت و به دست آوردن كار با هم درگير مى شدند و كار به دخالت پاسبان ها مى كشيد. ظهرها مى توانستى برخى از شكست خوردگان اين رقابت تلخ را ببينى كه در چمن پاركى در مركز شهرى دور هم نشسته اند و نان سنگكى با يك شيشه نوشابه ناهارشان است. اين سهم آنها از دلارهاى نفتى بود؛ دلارهايى كه شاه در قمارخانه هاى اروپا مى باخت و يا صرف خريد كارخانه هاى ورشكسته اروپايى مى كرد. و هر روز همين بساط بود. و هنوز همين بساط است. و سهم زحمتكشان از دلارهاى نفتى همان است كه بود با اين تفاوت كه حالا لشكر آقازاده ها روى سفره پرنعمت دلارها خود را پهن كرده اند. گزارش زير از ايرنا تصوير بازسازى شده همين تصاوير جان سختى است كه در دهه های اخير زحمتكش ايرانى را در چنبر محاصره خود گرفته است؛ تصويرى كه تا روزى كه او نتواند بر سرنوشت خود حاكم شود خدشه برنخواهد تابيد كه جا به جا از محروميت هاى تازه ترى نيز اشباع خواهد شد.
كارگرانى كه از كار بيشترند!
ايرنا:خانهها در تاريكى شب سربلند كردهاند، سوسوى پنجرهها را از دور ميبينم، شب شبى بارانى است و قطرههاى باران از سر شيطنت خود را بر شيشه ميكوبند.
كوچهها خالى از آدمهاست و من منتظر پدرم هستم تا با كولهبارى از خستگى از پسكوچههاى تاريك از راه برسد.
پدرم كارگر است، كارگرى كه تمام وجودش سرشار از مهر و عطوفت و مظهر رنج و وفاست و دستهاى پينه بستهاش حاكى از رنجها و سختيهاى روزگار است.
پدرم كارگر است، كارگرى كه كمر خميدهاش از مشكلات كار حكايت ميكند امااو همه اين رنجها را بخاطر عشق به همسر و فرزند، با جان و دل تحمل ميكند.
خروسخوان سحر، زمانى كه هنوز خواب هستم خود را براى كار و تلاش دوباره مهيا ميكند و من قبل از رفتنش گرماى دستان و بوسههاى پر مهرش را بر روى گونههايم احساس ميكنم.
مادرم نيز هر روز قبل از رفتن پدر بقچه نان و پنير او را آماده ميكند و مرتب كردن منزل و مهيا ساختن چاى به هنگام غروب نشان ميدهد كه همه روز در انتظار اوست.
لحظه بازگشت پدر، اگرچه نگاههاى خستهاش نشان از گذران روزى سخت دارد، اما براى دلهاى منتظر ما زيبا و آرامبخش است.
اما طاقتفرسا آن روزى است كه پدر زود، خيلى زودتر از هر روز به خانه برميگردد و اين بدان معناست كه او آن روز موفق به يافتن كارى نشده است.
هر روز صبح به هنگام عبور از ميادين حاشيه شهر بجنورد، متوجه شمار زيادى از كارگران روزمزد ميشوى كه با بقچهاى در زير بغل منتظر يافتن كارى هستند.
آنان با توقف هر خودرو بطور دسته جمعى بسوى آن هجوم برده و به اميد به كار گرفته شدن، به سرنشينان آن التماس ميكنند.
“حسين موسوى” نوجوان ۱۶سالهاى است كه با وجود گذشت ساعاتى از روز،هنوز به اميد پيدا شدن كارفرمايى در “چهارراه باسكول” بجنورد به انتظار نشسته است.
او با گلايه از وضعيت كار روزمزدى ميگويد: هر روز صبح جمعيت زيادى در اين محل جمع ميشوند كه خيلى از آنها كارى به دست نميآورند و هنگام ظهر دست خالى به خانه برميگردند.
وى گفت: با آمدن يك كارفرما به اين محل، افراد زيادى در يك چشم بهم زدن ميپرند جلو كه هر كس سرعت عمل بيشترى داشته باشد موفقتراست و گاهى اوقات نيز براى بدست آوردن مزدى كم، بايد به دنبال يك وانتى چندين متر دويد.
كارگر سالمندى گفت: اينجا صدها كارگر وجود دارد، كه هركس مزد كمترى طلب كند انتخاب ميشود و معمولا نوجوانها و جوانها به مزد كم رضايت ميدهند.
يك كارگر جوان نيز با شكايت روزگار كارگران روزمزد، گفت: شانس در كار ما خيلى دخالت دارد و اينجا براى بدست آوردن كار بايد از هفتخوان رستم گذشت.
“صمد دهنوى” گفت: درآمد روزانه ما مشخص نيست و بستگى به زرنگى و التماس كردن فرد به كارفرما دارد تا يك لقمه نان بهدست آورد و شب پيش زن و فرزند شرمنده نشود.
وى كه دلخوشى زيادياز كارفرمايان ندارد، ميگويد: آنان براى سپردن كار هم مزد كمترى به كارگر ميدهند و هم برابر چند نفر از آدم كار ميكشند.
برخى مسوولان اداره كل كار و امور اشتغال خراسان شمالى از شمار كارگران روزمزد در اين استان اظهار بياطلاعى ميكنند.
آنان معتقدند آمار اين كارگران بسته به فصول مختلف سال در نوسان است و بدين دليل نميتوان برآورد دقيقى از اين كارگران ارايه داد.
مديركل كار و امور اجتماعى خراسان شمالي، نرخ بيكارى اين استان را ۱۳/۲ درصد اعلام كرد و گفت: اين رقم ۲/۳درصد بالاتر از ميانگين كشورى است.
وى افزود: متاسفانه ۶۴درصد از كارجويان اين استان فاقد هر گونه مهارت حرفهاى هستند.
او پايينبودن ميزان سرمايهگذاري، نابسامانى بخشهاى زيربنايى استان مانند راهها و حمل و نقل را از دلايل اصلى بالا بودن نرخ بيكارى دانست.
اين مسوول اظهار عقيده كرد: براى كاهش آمار بيكارى در اين استان علاوه بر توسعه زيرساختها، بايد زمينه سرمايهگذارى بخشهاى خصوصى را نيز فراهم كرد.
او به وضعيت اشتغال در استان خراسان شمالى اشاره كرد و گفت: بر اساس آمار، ۴۰درصد از اشتغال اين استان در بخش كشاورزي، ۳۲درصد در بخش صنعت ، معدن و ساختمان و ۲۸درصد در بخش خدماتى است.
مديركل كار و امور اجتماعى استان خراسان شمالى افزود: اين در حالى است كه اين ارقام در كشور ۲۳درصد در بخش كشاورزي، ۳۰/۶درصد صنعت، معدن و ساختمان و حدود ۴۷درصد در بخش خدمات است.
وی گفت: در شرايط فعلى ايناستان ۸۲۵هزار نفرى از لحاظ اشتغال جايگاه مناسبى ندارد و دولت براى رسيدن اين استان به ميانگين كشورى بايد مساعدت بيشترى داشته باشد.
آفتاب به كمركش مدار هر روزه خود در آسمان رسيده و گرم ميتابد، عدهاى كارگر روزمزد در حالى كه بقچههاى خالى از صبحانه خود را زير سر گذاشتهاند درازكش و چرتزنان، هنوز در انتظار رسيدن كارفرمايى هستند.
شايد روى رفتن به خانه را ندارند!
از آرشیو
Comments
نان سنگك و دلارهاى نفتى: اين منظره تغيير نكرده است — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>