چرا هر جمهوری در هزاره سوم میلادی بایستی از پنج قوه مستقل تشکیل گردد؟ / جواد قاسم آبادی
چرا در جمهوری آینده ایران و جهان تشکیل پنج شورای مجزا و مستقل مقننه، مجریه، قضاییه، «ارتباطات جمعی» و «بهزیستی و ورزش»؛ منتخب مستقیم ساکنان هر ملت؛ نه تنها حداقل لازم و مفید است بلکه برای بازتولید دموکراسی و حرکت بسوی عدم هرچه بیشتر تمرکز قدرت حیاتی هستند؟
مقدمه:این رساله برای پاسخ به سوال بالاست و سعی خواهم کرد نخست درک خود از اهمیت «بهزیستی و ورزش» برای ایجاد یک جامعه سالم را توضیح دهم و سپس نیاز امروز ملل جهان به این پنج قوه مجزا و مستقل را از نظر اجتماعی و حقوقی بررسی کنم و در پایان حوزه اختیارات شورای مرکزی بهزیستی و ورزش را روشن کنم.شکی نیست که کل این رساله، آغاز یک بحث همگانی در مورد سازماندهی قدرت در دوران طولانی بازگشت انسان به خویشتن خویش است و در مرحله اجرا شایسته است در مورد تقسیمات جغرافیایی هر جمهوری از جمله ایران، مورد تحقیقات کارشناسانه صورت گیرد. این بررسی کارشناسانه ضروری ست تا از یک سو با وسعت بیش از نیاز هر منطقه، از مشکل تمرکز قدرت جلوگیری کند و از طرف دیگر با ایجاد مناطق متعدد جامعه را با مشکل دیوانسالاری روبرو نکند.از این رو در آغاز بحث به نکاتی که در این مقدمه اشاره کردم یک به یک خواهم پرداخت و برای خسته نکردن خوانندگان از یک سو و از سوی دیگر استفاده از ملاحظات خوانندگان در ویراستاری نهایی، این رساله را در شمارههای متعدد منتشر خواهم کرد.همچنان که گفته شد غرض اصلی از این روش کار، نخست بهره بردن از بازخورد نظرات خوانندگان، جهت تصحیح و تکمیل رساله قبل از انتشار متن نهایی آن است.امید است این رساله مورد توجه نسل جوان ورزشکاران و حافظان محیط زیست در ایران قرار گیرد. در صورتی که این بحث مورد توجه نسل جوان ایران قرار گیرد، مجموعه رساله با ملحقات و رفرانس های مربوط به بحث، به دو زبان دری و انگلیسی منتشر خواهد شد.
فهرست مطالب:فصل اول: بهزیستی۱- تغذیه مناسب۲- رابطه با طبیعت۳- نوع کار مناسب برای هر دوران سنی و در هر جغرافیای مشخص– فصل دوم:۱- ورزش چیست؟۲- ورزش آماتور۳- ورزش حرفه ای۴- ورزش های رزمیفصل اول: بهزیستیدر این بخش سعی خواهم کرد اهمیت بهزیستی را در ابعاد گوناگون آن نشان دهم.جنبه اول بهزیستی در درون خود انسان با تنفس و تغذیه و شرب مناسب و بعد دوم بهزیستی در خارج از وجود انسان و در حفاظت از محیط زیست و بهره وری مناسب از طبیعت تعریف و مشخص می شود.بعد اول بهزیستی: تنفس، تغذیه و شرب مناسببا نگاهی به دهکده کوچک جهانی می بینیم که برغم پیشرفت علم و فناوری هم ساکنان کشورهای پیشرفته جهان و هم کشورهای در حال توسعه از تنفس، تغذیه و شرب نامناسب رنج می برند.این رنج در هریک از این مناطق به گونهای کیفا متفاوت، جسم و روان انسان ها را تهدید می کند و از لذت در یک زندگی سالم، محروم می کند.در بسیاری کشورهای در حال توسعه مسأله آب آشامیدنی گوارا و دریافت حداقل کالری و ویتامینهای لازم کودکان و بزرگسالان، یک معضل اجتماعی ست.در این کشورها تنها بخش مرفه جامعه از نعمات حداقلی فوق برای یک زندگی خانوادگی سالم برخوردار نیستند.متأسفانه وضع تنفس و تغذیه و شرب در کشورهای پیشرفته سرمایهداری نیز در گوهر خود وضع بهتری نسبت به کشورهای در حال توسعه ندارد.در این کشورها نیز آلودگی هوای شهرها، تغذیه عجولانه نامناسب با انواع غذاهای سریع و از پیش تهیه شده، استفاده از انواع مواد شیمیایی برای حفاظت از این تولیدات و مصرف بی رویه و جنون آمیز مشروبات الکلی و نوشابههای کارخانهای حامل قند سریع و دیگر مواد محرک، موجب بروز انواع بیماریها در این کشورها شده است.نخستین صدمه این نوع تغذیه به این جوامع به ادعای خود «مرفه»، وزن اضافه و اعتیاد به الکل، تنباکو و انواع مواد محرک و مخدر شیمیایی عادی شده است.بدخوری و پرخوری بدنوشی سه بعد از مشکل تغذیه هستند که ریشه بروز بیماریهای گوناگون از جمله انواع بیماریهای قلب و قند و سرطان ومفاصل و روده ها و معده و کبد هستند.آنچه در این کشورها عمیقا باعث تأسف است عدم آگاهی به مضرات بدخوری و پرخوری نیست. چه مضرات تغذیه نامناسب دایما در ارتباطات عمومی طرح شده و نسبت به خطر تغذیه نامناسب هشدار داده می شود ولی با رشد روزمره تغذیه نامناسب و اضافه وزن و انواع بیماری های مربوط به خورد و نوش نامناسب روبرو هستیم. در این کشورها هزینه کلانی از مالیات های مستقیم و غیرمستقیم تولیدکنندگان هر کشور صرف معالجه افراد مبتلا به بیماریهای ناشی از سوء تغذیه و شرب می شود.اما ریشه تداوم و تشدید این معضل در کشورهای پیشرفته سرمایهداری چیست؟اگر این نوع تغذیه نیاز طبیعی بدن انسان نیست و عدم آگاهی نسبت به تغذیه نامناسب دلایل تداوم و تشدید این معضل نیست پس چه عاملی باعث ادامه این روند مخرب پرهزینه برای فرد و جامعه می شود؟بنظر نویسنده ریشه اصلی این وضع ناهنجار نه نیازهای جسمی افراد بلکه عدم تعادل روانی انسان «مدرن» است. عدم تعادل روانی که فرهنگ غالب بورژوایی بر انسان مدرن غالب کرده است. این فرهنگ بورژوایی چند شاخص اصلی دارد که در ادامه به آنها می پردازم چه راه برون رفت از شرایط کنونی و خلاصی از روند قهقرایی موجود بدون آشنایی به جنبههای فرهنگ منحط بورژوایی ناممکن خواهد بود.اصل اول ماهوی این فرهنگ «رقابت» است. در این فرهنگ زندگی کیفیتی برای ارتقای انسان به فطرت عالی اجتماعی خود نیست. در این فرهنگ زندگی مسابقهای با دیگران برای ترقی به هر قیمت، حتی سوار شدن بر کول دیگران و حذف بیرحمانه رقبای سرسخت و بویژه مخالفان این فرهنگ مبتذل غیر اجتماعی ست. در این فرهنگ مبتذل آنچه صاحب ارزش و اعتبار است تواناییها و استعدادهای فردی برای سواری گرفتن از دیگران و حذف رقیبان است.در این فرهنگ قانون تنازع بقای برتر که در طبیعت بر حیوانات حکم می راند به جوامع بشری گسترش داده می شود و در این جنگ برای تنازع بقا حذف رقبا و مخالفان به هر شکل و هر قیمتی نه تنها مجاز بلکه ارزش تلقی می شود و فوراً پاداش خود را دریافت می کند.در چنین فرهنگی «فرد» لایق قهرمان تلقی می شود، ستایش می شود و «جمع» که مجموعهای از تواناییها و ناتواناییهای افراد است، ثانوی می شود مگر این جمع دنباله رو قهرمانان گردد.در این فرهنگ قهرمانان چوپان و تودهها گله محسوب می شوند. گلهای که چوپان از قربانی کردن آن ابا ندارد.در این فرهنگ جای انسان بمثابه «اشرف مخلوقات» به ادعای خود حضرات با «مقلد» جایگزین می شود!در چنین کشورهای مدعی پیشرفت و تمدن طبق آمار نزدیک به یک سوم مواد خوراکی تهیه شده روانه سطل زباله می شوند.در چنین کشورهای مدعی پیشرفت و تمدن، تمایل به ایجاد کانون گرم خانواده و تولید مثل روز به روز کاهش پیدا می کند.در چنین کشورهای مدعی پیشرفت و تمدن آمار بیکاری، بیماری روانی، خودکشی، انواع انحرافات اخلاقی و جنسی روند افزایشی نشان می دهد.در چنین کشورهای پیشرفته مدعی تمدن، همزمان با تجمل و ریخت و پاش و چشم و هم چشمی و لوکس، اکثریت جامعه در حال از دست دادن امکانات گوناگون یک زندگی حداقلی ست و شکاف طبقاتی بین اقلیت غنی و اکثریت فقیر روز به روز بیشتر می شود. آنچه مسلم است روند قهقرایی فرهنگی کشورهای مدعی پیشرفت و تمدن روندی ست که اگر موفق به توقف و تغییر آن نشویم بی تردید زودتر و یا دیرتر توحش سرد و سیاه ماشینیسم جایگزین قلب سرخ و گرم تپنده انسان خواهد شد.هر جویندهای که با تاریخ تکامل اندیشه و فلسفه در تاریخ آشنایی داشته باشد بخوبی می داند که بحث «از خود بیگانگی» و قطع ارتباط تنگاتنگ انسان با طبیعت، یک بحث روانشناختی مدرن نیست و سابقه هزاران ساله در تاریخ انسان دارد.بزرگانی همچون زرتشت و مانی و عیسی پسر مریم با علم به تهدید توحش در جامعه پا به میدان گذاشتند و منصورها و عطارها و سهروردی ها و ملاصدراها احمد احسایی ها و کسروی ها هریک به سهم خود در رفع این از خودبیگانگی تلاش کردند.بواقع از همان آغاز سکنی گزیدن انسان و شروع شهرنشینی و تقسیم کار و ایجاد حرفههای گوناگون و شکلگیری طبقات و اختراع دولت بمثابه عامل اقتدار اقشار و طبقات بالایی بر طبقات پایینی، روند از خودبیگانگی انسان نیز آغاز شد و با پیشرفت علم و فنآوری و نقش آفرینی بیش از پیش ماشینیسم و فرهنگ سودجویی و مصرف، تشدید و گسترش یافت. با هزارات افسوس این از خودبیگانگی و بیگانگی با طبیعت؛ مگر در استثنایاتی دور از دسترس انسان «مدرن»؛ جهانی شده است!نهادینه شدن این فرهنگ فردگرا در اکثریت عظیم آحاد بشر واقعیت تلخی ست که ناچار به اعتراف به آن و کوشش در راه علاج آن هستیم. موریانهای که ذره ذره روان کودک را می جود و قطره قطره سموم فرهنگ جامعه طبقاتی را در وجود کودک معصومی که پا به جهان می گذارد تزریق می کند و کودک را با این فرهنگ مبتذل فردگرای ضد جمع و خانواده، مسموم می کند.مسمومیتی که روندی چند هزار ساله را طی کرده است و برغم پیشرفت چشمگیر علم و فنآوری و انقلاب ارتباطات، برای علاج آن دههها و شاید سدهها ناچار به کار سازمان یافته در اشکال و سطوح گوناگون اجتماعی باشیم.برای رفع این روند تاریخی مخرب فرهنگی، تجربه شان می دهد که تنها با تصویب قوانین در قوه مقننه و نظارت و اجرای این قوانین از طرف قوه مجریه و قضاوت و مجازات تخطی کنندگان از قوانین، نه تنها قادر به رفع مشکل نخواهیم شد بلکه مشکلات بیشتر خواهند شد!این معضل نشان می دهد که برای ترمیم یک زخم ضدفرهنگی تاریخی، ناچار به یک کار طولانی فرهنگی هستیم.کاری که جزیی از وظایف سه قوه نیست و در حال حاضر در کشورهای پیشرفته جهان بوسیله سازمان های مستقل غیردولتی پی گیری می شود اما از آنجایی که این تشکلها اختیار و بودجه و قدرت سازماندهی اجتماعی ندارند، عملا راه بجایی نمی برند و نتیجه مطلوب برای کم کردن بزهکاری و انواع انحرافات اخلاقی و روانی و خشونت و خودکشی کاهش پیدا نمی کنند.بطور مثال در گوشه و کنار کشورهای امپریالیستی تشکلهای غیر دولتی مبارزه با اعتیاد به مشروبات لکلی و مصرف انواع مواد محرک و مخدر و پرورش و مصرف بی رویه گوشت حیوانات موجود و مطرح هستند ولی در عمل شاهد رشد و گسترش این انحرافات در سطح این جوامع هستیم این همه نشان می دهد که برای رفع این مشکلات «فرهنگی-روانی» و عبور از ضدفرهنگ جوامع سرمایهداری نیاز به یک فعالیت فرهنگی همه جانبه از بالا و پایین در کل جامعه و بویژه آموزش کودکان در مورد مضرات هریک از این انحرافات و راههای مبارزه جهت نغلطیدن به انحرافات بویژه در دوران نوجوانی هستیم.بطور مثال اگر به کودکان آموزش دهیم که برای رفع نیاز انسان به پروتیین می توانیم بجای سربریدن از حیوانات و مصرف گوشت بدن آنها از انواع تخمها و لبنیات و دیگر مواد طبیعی استفاده کنیم خواهیم توانست از آغاز نوجوانی با مصرف بیرویه تولید و مصرف انبوه گوشت حیوانات مبارزه کنیم و در مدتی طولانی با «لذت» خوردن گوشت حیوانات وداع ابدی کنیم.در همین جمهوری پنجم دموکرات و لاییک و سوسیال فرانسه، شکارچیان با برهم زدن تعادل و نظم طبیعت باعث شده اند تا حیوانات گوشتخوار همچون گرگ و سگ وحشی و روباه و خرس و پلنگ از طعمه کافی برخوردار نباشند، یا از گرسنگی بمیرند و یا به گلههای دامداران حمله کنند و سپس دامداران به کشتن این حیوانات گوشتخوار دست زنند و نسل آنها را منقرض کنند و نام این چرخه معیوب در نابودی دیگر موجودات زنده و طبیعت را «تمدن» گذارند!از این نمونه ها و تولید و مصرف بی رویه مشروبات الکلی و سوداهای گازدار پرشکر تفریحی، تا تجویز و مصرف انواع داروهای خواب آور و آرامش بخش و روان گردان شیمیایی از طرف پزشکان و ضررهای جانبی این داروها آنقدر داریم که ذکر تک تک آنها و ضایعات فردی و خانوادگی و اجتماعی غم انگیز و عبرت آور این ضایعات در کشورهای پیشرفته سرمایهداری، مثنوی هفتاد من خواهد شد که در حوصله این رساله مقدماتی نمی باشد.بیماری های جسمی و روانی که در بالا به آنها اشاره شد و روند در حال تشدید و گسترش این بیماریها در کشورهای پیشرفته سرمایهداری باعث شدند تا نویسنده به نیاز ایجاد شوراهای مستقل «ارتباطات جمعی» و «بهزیستی و ورزش» منتخب مستقیم مردم هر ملت، آگاه و معتقد شود.دو قوه نوین «ارتباطات جمعی» و «بهزیستی و ورزش» مستقل منتخب مستقیم مردم، که با کار کارشناسانه در هر دو مورد و آموزش و پرورش هماهنگ و همزمان با یکدیگر، به آرامی و مستمر و طولانی، فطرت پاک کودکان را از آلودگیها و انحرافات جنگل طبقاتی پاک کنند تا انسان از قید و بندهای طبقاتی و فرهنگی که بر دست و پا و روانش بسته شده اند «رها» شود و به فطرت پاک جمعی خود بازگردد.
بخش دوم: ورزش چیست؟
ورزش از ریشه ورزیدن همطراز با «پرورش دادن» مورد استفاده قرار گرفته است. متأسفانه در ادبیات عامیانه مقوله «ورزش» تنها برای پرورش دادن جسم مورد استفاده قرار می گیرد و جنبه پرورش روان انسان مورد توجه کافی قرار نگرفته است.این کمبود باعث شده است تا درک ما از ورزش چیری شبیه به تمرینات شوالیهها و گلادیاتورها در فرهنگ «گرکو-رومن» تلقی شود، درکی از ورزش که جنگجویان سپاه و بردگان را در مقابل یکدیگر قرار می دهد تا با پیروزی بر یکدیگر، حتی به بهای کشتن دیگری، هزاران هزار تماشاچی هیستریک، با دیدن بیرحمی وخشونت و خون و نمایش قدرت و سبعیت، غرق در لذت شوند!در چنین درکی از ورزش به روشنی می بینیم که پرورش روان انسان نه تنها فراموش می شود بلکه اخلاق با بی اخلاقی و فرهنگ مهر و مهر ورزیدن با ضدفرهنگ خشونت و سبعیت جایگزین می گردد.با آنچه گفته شد رابطه دو درک متفاوت ورزش در ایران و ورزش در یونان و رم باستان؛ که ریشه مسابقات رایج در سطح جهان هستند؛ همانا مصداق «میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است»!در این نوشته برای تمرکز بیشتر بر روی مفهوم درست و نقش کلیدی نقش ورزش در ایجاد جامعه ای سالم و به دور از خشونت و نفرت و انتقامجویی، سعی خواهم کرد سوابق شکلگیری ورزش در ایران و در شرق دور را از یک سو با «ورزش» در غرب را بررسی کنم.از این با رعایت تقدم و تأخر تاریخی نخست در مورد ورزش در ایران و اختراع ورزش پهلوانی و تطورات آن در ایران و سپس به ورزش های رزمی در شرق دور و در نهایت تکامل ورزشهای رزمی در نیمه قرن گذشته خواهم پرداخت.در نهایت مختصری هم به معرفی «کراو – ماگا» آخرین ورزش رزمی ابداعی در پایان قرن بیستم خواهم پرداخت. با آنچه گفته شد «ورزش» در فشرده ترین شکل تعریف، انواع روش های اختراعی برای پرورش دادن جسم و روان انسان است. بعبارت دیگر ورزش در یک کلام بالا بردن توانایی جسمی و ظرفیت روانی انسان بطور همزمان و هماهنگ است.از نظر نویسنده هر روشی که یکی از این دو هدف را تامین کند ولی مسیر دیگر را به فراموشی سپارد «ورزش» در معنای دقیق کلمه بحساب نخواهد آمد.حال قبل از ورود به تاریخ شکلگیری ورزش پهلوانی در ایران شاید بی مناسبت نباشد.حال ببینیم «ابن سینا» حدود هزار سال پیش در رساله «قانون» (۲) در مورد ورزش چه می گوید؟
فراموش نکنیم که ورزش پهلوانی ایران (۳) قدمت سه هزارساله دارد و پدر ورزش های رزمی (۴) از جمله «سومو» (۵) ست که اگرچه ورزش ملی ژاپن است
اما همچون «جو-دو» و «کاراته-دو» محبوبیت و معروفیت جهانی دارد.
ورزش آماتور و حرفه ای چه هستند و هریک چه امتیازات و چه معایبی دارند؟
برای تفکیک این دو سوژه خوب است بیاد آوریم که سال ها بازیهای المپیک و مسابقات جهانی جدا از یکدیگر برگزار می شدند. بویژه قهرمانان حرفه ای رشته های گوناگون ورزشی، حق مشارکت در بازیهای المپیک را نداشتند.این تفکیک از آن رو بود که ورزشکاران حرفه ای که تمام وقت روزانه خود را بر روی تمرینات فیزیکی و آمادگی روانی برای مواجهه با نگرانیها و اضطراب قبل از مسابقات می گذاشتند، نسبت به ورزشکاران آماتور که حرفه دیگری داشتند و وقت کمتری برای آمادگی در این دو حوزه داشتند، از کیفیت بالاتری برخوردار می شدند. ورزشکاران آماتور مشغول کار و زندگی و خدمت اجتماعی و برای سلامتی جسم و روان خود به ورزش رو می آورند عملاً از رکوردها و نتایج ضعیفتری نسبت به ورزشکاران حرفه ای برخوردار می شوند و به عبارت ساده تر قادر به رقابت با ورزشکاران حرفه ای نیستند.البته استثنایاتی در این موارد وجود دارد که ورزشکاران آماتور در رشته هایی از ورزشکاران حرفه ای گوی سبقت را ربوده اند.اما بینیم ریشه تفکیک ورزش ها به آماتور و حرفه ای چیست؟ورزشهایی که مسابقات آن هیجان انگیز و پر بیننده هستند عملاً از فروش بلیط های مسابقات، فروش حق پخش مستقیم و غیرمستقیم تلویزیونی و تبلیغ مارکهای گوناگون تجارتی، صاحب درآمدهای هنگفت می شوند.این درآمدهای هنگفت باعث بوجود آمدن باشگاههای ورزشی با سرمایههای سرسام آور می شوند و این باشگاهها به نوبه خود حقوق های کلانی به مربیان و بازی کنان خود اختصاص می دهند.این روند باعث می شود تا یک رشته ورزشی پر بیننده از یک روش سالم و مفید برای پرورش جسم و روان به یک تجارت پرسود تبدیل شود.تجارت پرسودی که بوسیله شرکتهای بزرگ تولیدی ملی و چندملیتی و دخالت مستقیم امرای حکومت این و آن کشور اداره و حمایت شوند.تجارت پرسودی که برای بالابردن کیفیت رقابتی بازیکنان به انواع «دوپینگ»(۶) و استفاده از داروهای گوناگون محرک و مخدر با آثار ثانوی مخرب آلوده می شود.این آلودگی به مواد گوناگون که هم مقاومت بازیگر را بالا می برد و هم توان جسمی او را افزایش می دهد در اصطلاح ورزشکاران حرفهای «کوکتل» (۷) نامیده می شود، اگرچه در کوتاه مدت اثرات شگفتی در بالابردن توانایی جسمی و روانی ورزشکاران حرفهای دارد اما در میان مدت اثرات مخربی بر جسم و روان مصرف کنندگان ایجاد می کند که استفاده کنندگان از این «کوکتل»ها تا از اثرات مخرب آن رهایی نمی یابند.نتیجه این تجارت پرسود «صنعت دوپینگ» است که نه تنها به سلامتی جسمی و روانی بازیگر کمکی نمی کند بلکه تندرستی قهرمانان (athlète) را بخطر می اندازد و بازیگر را در میان سالگی با انواع بیماریهای جسمی و روانی روبرو می کند.اما این همه مضرات تجارتی از ورزشهای پربیننده حرفهای، تنها به بازیگران (athlètes) محدود نمی شود. متأسفانه این نوع ورزشها و در رأس همه فوتبال و بکس؛ که برای طرفدارانشان بجای یک مسابقه ورزشی حالت یک جنگ بین دو قبیله را دارد؛ باعث می شود که قبل و پس از هر مسابقه طرفداران هر طایفه تحت تاثیر مصرف مشروبات الکلی و انواع مواد محرک و مخدر بجان هم افتند، هم سلامتی خود را مستقیماً بخطر اندازند، هم برای نوجوانان بدآموزی کنند و هم آرامش و امنیت اجتماعی را برهم زنند!ایکاش خطرات ورزش حرفهای به همینجا و با تحمل ضررهای آنی میلیون ها درگیر صنعت ورزش حرفه ای ختم می شد!بواقع بزرگترین خطر ورزش حرفه ای عادت دادن میلیاردها تماشاگر به لذت بردن از تماشای بازی ها و عادت به «ورزش» نکردن است!اکثر تماشاگران حرفه ای ورزش حرفه ای که خود از کمترین فعالیت ورزشی برخوردارند، قربانی بدترین نوع تغذیه و صرف مشروبات الکلی و غیر الکلی مخل سلامتی هستند و از کمی تحرک و داشتن وزن اضافه رنج می برند!
نتیجه گیری:
تجارت پرسودی که ورزش حرفه ای نامیده می شود نه تنها کمکی به سلامتی جسمی و روانی بازیگر نمی کند بلکه درست برعکس ضایعات جبران ناپذیر جسمی و روانی فردی و اجتماعی ببار می آرود.حال در یک جامعه سالم رو به رشد با ورزش حرفه ای چه می توان کرد؟با توجه به درآمدهای کلان این تجارت پرسود از جمله فوتبال و بکس، در نخستین گام بایستی در کنترل دولت قرار گیرند. در گام دوم ورزشهای حرفهای بر مبنای خطرات هریک، بایستی بررسی کارشناسانه شوند.در این بخش سعی می کنم برای مثال خطرات ناشی از دو ورزش حرفه ای پر بیننده و پردرآمد را بررسی کنم.با آنچه گفته شد در نخستین گام بررسی می بینیم که بین فوتبال؛ با همه خطراتی که بازیکنان و بینندگان را تهدید می کند؛ تفاوت فاحشی با تجارت هایی همچون بکس و «ام. ام. ای» (۸) وجود دارد. تفاوت فاحش در این است که بازی کنان فوتبال با هدف لطمه زدن عمدی به یکدیگر تمرین نمی کنند و وارد مسابقه نمی شوند. طبیعتاً مسابقات حرفهای که رقبا به عمد به یکدیگر صدمه می زنند بلحاظ آموزشهای ضدانسانی، مسابقه دهندگان از وضعیت روانی طبیعی انسانی برخوردار نخواهند گردید.از این رو در نخستین گام برای تعیین تکلیف با ورزشهای حرفهای نخست این خط قرمز را بایستی مد نظر داشت و در ارتباط با این تفاوت کیفی بین ورزشهای حرفهای قضاوت و تصمیمگیری کنیم.از نظر نویسنده که تا امروز به مدت ۵۷ سال بطور مرتب و دایم به ورزش رزمی مشغول بودهاست، از طرف انجمن کاراته ژاپن هم بمثابه مربی و هم متخصص ورزش کاراته شناخته شده است، روش هایی که به عمد به یکدیگر صدمه می زنند «ضد ورزش» به حساب می آیند و در یک جامعه سالم مردمی بایستی برچیده شوند!کسانی که شورای اساتید ورزشهای رزمی فردای انقلاب بهمن ماه ۱۳۵۷ را بیاد می آورند بخاطر دارند که از همان اردیبهشتماه ۱۳۵۸ و جلسه موسس شورای اساتید عرض کردم که اگر این شورا بخواهد روش مدیریت ورزش در دوران سلطنتی را ادامه دهد من به عنوان مربی و نماینده دوجوی دانشگاه تهران از عضویت در آن شورا صرفنظر خواهم کرد. خوشبختانه پیشنهادات دوجوی دانشگاه تهران مورد پذیرش این شورا قرار گرفت و این تصمیمات تا انحلال شورا؛ در بهار ۱۳۵۹ بدستور ریاست «سازمان ورزش اسلامی ایران»؛ با رعایت مساوات و برابری کامل بین سنسی ها از یک سو و برابری کاراته کاران زن و مرد از سوی دیگر، جهشی در گسترش ورزشهای رزمی در سراسر ایران ببار آورد.پس از انحلال شورای اساتید ورزشهای رزمی و به جبهه جنگ رفتن مدیریت فنی فدراسیون ورزشهای رزمی، از سال ۱۳۵۹ مدیریت فنی فدراسیون به شورای سنسی ها به ریاست نویسنده واگذار شد.با ابتکار یک شورای فنی، ارزیابی سبک های مختلف ورزشهای رزمی با حضور مربیان هر سبک آغاز شد و نهایتاً ورزشهایی که در آن ضربات بدون کنترل به بدن حریف وارد می شوند و برای سلامت جسم و روان نسل جوان ایران خطرناک تشخیص داده شدند و ممنوع اعلام شدند و از تمامی امکانات، حمایت خدمات و فعالیت های اجتماعی محروم شدند.این محرومیت و ممنوعیت از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ ادامه داشت تا بالاخره در چرخش کلانی که در سیاستهای حاکمیت مذهبی ایران برای بازگشت به ارزشها و فرهنگ نظام سرمایهداری در ایران صورت گرفت، مجدداً این روشهای غیراخلاقی خطرناک برای سلامت جسمی و روانی جامعه جوان ایران «قانونی» اعلام شدند و اینبار با محرومیت حضور زنان، فعالیت خود را یکی پس از دیگری از سر گرفتند.از چنین روشهایی که خطرات مستقیم و آنی برای سلامتی جامعه به ویژه نسل جوان دارد، به ورزشهای حرفهای می رسیم که اگرچه منافع دایمی در پرورش جسم و روان ندارند و مضار کناری دارند اما بمثابه «بازی»های مفرح، مورد توجه جوامع گوناگون هستند و از طرفداران بسیار برخوردارند و ثروت عظیمی را در جامعه به حرکت در می آورند.در بالاتر اشاره کردم که پرطرفدار بودن این بازی ها باعث می شود تا درآمد عظیمی از تماشاگران مستقیم در ورزشگاهها تا فروش حق پخش این بازی ها از ارتباطات جمعی، به باشگاهها و سازمانهای این نوع بازیها برسد.حال سوالی که مطرح می شود چگونگی برخورد به چنین بازیهایی در یک جامعه سالم مردمی ست؟از نظر نویسنده اگرچه این بازیها را «ورزش» جسم و روان به معنای دقیق کلمه نمی دانم اما مضرات آن چنان زیاد نیستند که برخوردی مشابه با ورزش های حرفهای خطرناک با آنها داشته باشیم.از نظر من این بازیها بایستی در ردیف امور تولیدی و تجاری دولتی طبقه بندی شوند و درآمد باشگاهها و حقوق مدیران و مربیان و بازیگران با معیارهای بین المللی، بمثابه مدیر و مربی و بازیگر متخصص، از طرف دولت تعیین و مورد اخذ مالیات قرار گیرند.طبیعتاً در این بازیهای پر درآمد، اگرچه محدودیت برای حقوق و پاداش در کار نیست اما هیچ نوع کمک، یا حمایت و یا بخشش مالیاتی نیز از ورزش حرفهای و بازیگران آن در دستور کار قرار نخواهد گرفت.
(۲)
به بخش ورزش در رساله قانون ابوعلی سینا مراجعه کنید
(۳)
Varzesh-e Pahlavani Google Search
Google Search |
(۴)
https://www.dosukoi.fr/histoire-du-sumo/amp
(۵)
Histoire du sumo | Dosukoi, le site français du sumô
Histoire du sumo | Dosukoi, le site français du sumôL’histoire du sumo se confond avec l’histoire du Japon lui-même pour y puiser tout se qui en fait un sport si ri… |
(۶)
DOPING Definition & Meaning – Merriam-Webster
Definition of DOPINGthe use of a substance (such as an anabolic steroid or erythropoietin) or technique (such as blood doping) to il… |
«کوکتل» (۷)
Russie : tout ce qu’il faut savoir sur le cocktail «Duchesse» de produits dopantsRussie : tout ce qu’il faut savoir sur le cocktail «Duchesse» de produit…Parmi les différents subterfuges employés pour organiser sa triche généralisée, pendant des années, la Russie a …«ام. ام. آ» (۸)MMA : actualité et résultats UFCMMA : actualité et résultats UFCRetrouvez toute l’actualité et les résultats des Arts Martiaux Mixtes.
(9)
Krave Maga
Krav Maga – Wikipedia
مسعود علوی بحرینی
آموزگار تبعیدی «فلسفه دین» آموزش و پرورش ایران آموزگار «راه ذنی کاراته» و عضو هیات موسس دوجوی دانشگاه تهرانبنیانگزار انجمن آماتور کاراته جهانی از ۱۹۸۵ در فرانسه عضو هیات موسس انجمن شوتوکان کاراته ژاپن در سال ۲۰۰۵ و «رن شی» این انجمن از سال ۲۰۱۰ اول ماه مه ۲۰۲۵یازدهم اردیبهشتماه ۱۴۰۴
Comments
چرا هر جمهوری در هزاره سوم میلادی بایستی از پنج قوه مستقل تشکیل گردد؟ / جواد قاسم آبادی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>