قابل توجه مقامات جمهوری اسلامی
روشنگری. در جمهوری مقدس اسلامی تجاوز يک مرد 90 ساله به يک دختر 9 ساله با تصويب شرع آزاد است، اما در جمهوری کافر آمريکا کودک حق و حقوقی دارد که نه خودش و نه ديگران اجازه ندارند آن را پايمال کنند و اگر دولتی از اين حقوق پاسداری نکند او را به جهنم می فرستند.
به همين دليل خانم مری کی لتورنو هفت سال در زندان ماند و امروز پس از پايان اين دوره آزاد شد.
او که اکنون 42 سال دارد، با شاگرد خود ويلی فوالائو که اکنون 21 سال دارد يک رابطه عاشقانه برقرار کرده بود. عشق پر سوز و گداز آن ها از سال 1996 شروع شد. ويلی در آن موقع 12 سال و مری 34 سال داشت. عشق آن ها که با راز و نيازهای کوچک آغازشد يک سال بعد وقتی ويلی 13 ساله شد به رابطه جنسی انجاميد .
اين رابطه وقتی افشاء شد که شوهر مری نامه عاشقانه او به شاگردش را کشف کرد. کار به رسوايی کشيد، شوهر با دو فرزند خود به آلاسکا رفت و مری روانه زندان شد.
لازم به ذکر است که مری از خانواده ای صاحب مقام و پدرش يک کادر مهم دولتی بود ولی در دموکراسی هابر خلاف جمهوری ولايتی شهر وندان در برابر قانون مساوی اند و موقعيت پدر رسوايی را تشديد هم کرد و داستان را پر سر وصدا تر.
امانه رسوايي،ونه زندان نتوانسته است احساسات آن ها را خاموش کند. به لحاظ قانونی معلم حق ملاقات شاگردی را که مورد تجاوز قرار داده ندارد، ولی وکيل ويلی می گويد او اکنون يک مرد بالغ است و بايد مثل هر شخص بالغ اجازه داشته باشد اشخاص بالغ ديگر را ملاقات کند. وکيل تلاش می کند قرار ممنوعيت را لغو کند. ويلی خود به ان بی سی گفت در آستانه ملاقات مری کمی عصبی است ولی: می دانم که هنوز عاشق او هستم.
زوج ممنوع دو فرزند به نام های اودری 7 و آلکسيس دارند که پيش مادر ويلی بزرگ شده اند.مادر ويلی اگر چه از عشق آن دو استقبال نمی کرد، اما می گويد او 7 سال منتظر معشوق اش که 21 سال از او بزرگ تر است مانده است. دوست ويلی می گويد او به شدت خوشحال است که مری آزاد شده است وحالا فقط انتظار می کشد مری را ببيند.
****************************
رويکرد اهل بيتی!
روشنگری. بعضی ها تصور می کردند با شاملو شعر ايران به قله عروج خود دست يافت و،صعودی که فراتر از آن ميسر نيست . اما زمان هرگز متوقف نمی شود و اکنون خبرگزاری مهر از جهش ديگری از شعر فارسی خبر ميدهد،رويکرد اهل بيتی :
سيد محمد عباسيه کهن – شاعر ، گفت : در قلمرو شعر معاصر ، تلاش هايی در جهت تبيين مجاهدت های اهلبيت ( ع ) صورت گرفته است که در مجموع اين آثار را می توان در حوزه ادبيات دينی و آئينی به حساب آورد.
سراينده مجموعه شعر ” به رنگ نيلوفران ” در گفت و گو با خبرنگار ادبی ” مهر” با بيان اين مطلب افزود : طی سالهای اخير ، شعرهای نسبتا خوبی درتوصيف ائمه اطهار ( ع ) مانند امام حسين ( ع ) ، امام علی ( ع ) و امام زمان ( عج ) سروده شده است ، اما درباره حضرت زهرا ( س ) کمتر شعری را خوانده ام که دارای جذابيت لازم و درخور انتظار باشد .
سيد محمد عباسيه کهن که به تازگی مجموعه شعر ” بين خودمان باشد ” را منتشر کرده است ، تصريح کرد : در حال حاضر ، ضمن تاييد تلاش های انجام گرفته در حوزه شعر آئينی و دينی ، بايد به راه های تازه و فرداهای روشن ترفکر کرد و توانمندی های موجود را درراستای آفرينش آثار ادبی پر مايه با رويکرد اهلبيتی و زهرايی به کار گرفت.
گفتنی است اين شاعر به تازگی مجموعه شعر ديگری را نيز منتشر کرده است که تمام شعرهای آن ، رويکرد و مضمون دينی و مذهبی دارند ؛ اين دفتر ؛ ” يک کاروان شقايق ” نام گرفته است
********************************
جبرئيل روزی 75 بار برحضرت زهرا ظاهر ميشد،
شايد مسايل ايران را هم مطرح کرده باشد. مسالهى آمدن جبرئيل براى كسى يك مسالهى ساده نيست، خيال نشود كه جبرئيل براى هر كسى ميآيد و امكان دارد بيايد، اين يك تناسب لازم است بين روح آن كسى كه جبرئيل ميخواهد بيايد و مقام جبرئيل كه روح اعظم است. چه ما قائل بشويم به اين قضيه تنزيل، تنزل جبرئيل، به واسطهى روح اعظم خود اين ولى است يا پيغمبر است، او تنزيل ميدهد او را وادار ميكند تا مرتبهى پايين يا بگوييم كه خير، حق تعالى او را مامور ميكند كه برو و اين مسايل را بگو. چه آن قسمت بگوييم كه بعض اهل نظر ميگويند و چه اين قسم بگوييم كه بعض اهل ظاهر ميگويند، تا تناسب ما بين روح اين كسى كه جبرئيل ميآيد پيش او و بين جبرئيل كه روح اعظم است نباشد، امكان ندارد اين معنا و اين تناسب بين جبرئيل كه روح اعظم است و انبياء درجهى اول بوده است. مثل رسول خدا و موسى و عيسى و ابراهيم و امثال اينها، بين همه كس نبوده است، بعد از اين هم بين كس ديگر نشده است، حتى دربارهى ائمه هم من نديدهام كه وارد شده باشد اين طور كه جبرئيل بر آنها نازل شده باشد، فقط اين است كه براى حضرت زهرا سلامالله عليهاست كه آن كه من ديدهام كه جبرئيل به طور مكرر در اين 75 روز وارد ميشده و مسايل آتيهاى كه بر ذريهى او ميگذشته است، اين مسايلى كه گفته است، راجع به مسايلى است كه در عهد ذريهى او ميگذشته است، اين مسايل را كه گفته است، راجع به مسايلى است كه در عهد ذريهى بلندپايهى او حضرت صاحب سلامالله عليها است براى او ذكر كرده است كه مسايل ايران جزو آن مسايل باشد، ما نميدانيم، ممكن است.
تمام مطلب را اين جا بخوانيد
**********************
بی حجابي، بی حيايی و آزادی
در کيهان شريعتمداری
خانم جميله محمدی برای کيهان آقای شريعتمداری مينويسند. ايشان نوشته اند زن های ايرانی باورشان شده که بی حجابی يعنی آزادی مطلق و حجاب يعنی تحقير و محدوديت و توهين. برای همين است که ديگر باز گرداندن حجاب به ايران مشکل شده است.
اما به نظر خانم محمدی بی حجابی آزادی مطلق نيست، بی حيايی است و و قتی بی حجابی باب شود و حجب و حيا از بين برود، همه چيز ديگر هم از دست می رود و راه برای ديگر محصولات بی دينی هم باز می شود.
حالا محصولات بی دينی چه چيزهايی هستند؟ خانم محمدی که مقاله را در بخش مدرسه کيهان آقای شريعتمداری می نويسند و مخصوصا مايلند مسوولانه پدر و مادر ها را ارشاد کنند تا راه را بربی حيايی فرزندان و از دست رفتن همه چيز ببندند، اين محصولات را به شيوه ای پدا گوژيک يک به يک بر می شمرند:
*سی دی های غربی. پدر و مادرها فکر می کنند با خريد سی دی بچه ها را ازسرگردانی در کوچه و خيابان نجات می دهند، نميدانند که با سی دی غربی دزد ومفسد و جنايتکار را راست آورده اند توی خانه خودشان.
*فيلم و اينترنت : دزد و مفسد و جنايتکار توی همين چيزها هستند که با سی دی و کامپيوتر وارد خانه می شوند.
*کامپيوتر: اين وسيله شيطانی بچه ها را هر روز که می گذرد بيشتر در لاک تنهايی فرو می برد.
*کارتون و بازی های کامپيوتری: همان مشکل کامپيوتر
*داستان ها و شخصيت های تخيلی: وای وای ترا به خدا اين دفعه که” به خيابان رفتيد به عکس های روی سی دی ها نگاه کنيد. بعضی ها به ظاهر خوب و فريبنده اند و لی بعضی ها وحشتناک و ترسناک، بعضی شخصيت ها عجيب و غريب، با قيافه هايی که اصلا در عالم واقع يافت نمی شوند و فقط پرداخته ذهن کارگردانند، آيا از ديدن آن ها وحشت نمی کنيد؟”
همه اين ها محصولات بی دينی است که خود محصول بی حيايی است که خود محصول بی حجابی است. به همين جهت خانم محمدی خطاب به والدين عزيز می گويند من از مادرانى تعجب مى كنم كه با حجاب كامل در خيابان ظاهر مى شوند در حاليكه دخترانشان با حداقل حجاب كنارشان راه مى روند.
اول بايد پدر و مادر بچه ها را مجبور کنند تا حجاب کامل داشته باشند تا بی حيا و بی دين نشوند وبعد هم کامپيوتر نخرند. خانم محمدی غير از استدلال اجتماعی فوق يک استدلال علمی ديگر هم برای نخريدن کامپيوتر دارند: اصلا يعنی چه خريدن کامپيوتر!:در دنياى امروز، كامپيوتر سلطان خانه هاست و بيشتر كارها هم با كامپيوتر انجام مى گيرد، ولى اين دليل قانع كننده اى براى خريد يك دستگاه كامپيوتر نيست. ما يا مصرف كننده ايم، يا توليدكننده. اگر مصرف كننده ايم، پس همان به كه از رسانه هاى ابتدايى براى مصرف بهره گيريم و اگر توليدكننده علميم، خودسازى اولين قدم در راه توليد علم است.”
ما نميدانيم آن مادر با شنيدن حرف های جميله خانم چه فکری می کند، اما آن بچه بد حجاب که دارد کنارش توی خيابان می رود اولين فکری که با شنيد ن اين حرف ها به سرش می زند اين است که فورا بزند به سيم آخر و بدحجابی را بگذارد کنار و يک سره بی حجاب و بعد بی حيا و بعد بی دين بشود تا اقلا دستش به محصولات بی دينی و فيلم کارتون و کامپيوتر و بازی کامپيوتری و اينترنت وسی دی و فيلم برسد و حق داشته باشد فيلم ها و شخصيت های تخيلی را که به قوای فکری اش پروبال می دهد ببيند و احتمالا بلافاصله بعد از شنيدن حرف های جميله خانم بر می گرددو با صدای بلند- چون بی حيا شده است- به مادرش می گويد: آخ مامان آن حجاب ات را بردار و بی حيا و بی دين شو تا ببينی آزادی چه کيفی دارد ، يکهو از قرن يکم می پری به قرن بيست و يکم!
ب. توفيق
*************************
انسان های گرسنه و موش های سير:حمله 150 ميليون موش!
روشنگری: بين 100 تا 150 ميليون موش به شهر بورگاس در کنار دريای سياه واقع در بلغارستان حمله کرده اند. دولت منطقه را به عنوان محدوده فاجعه زده اعلام کرده است.
علت ترکيب هوای مرطوب و رشد محصولات کشاورزی با تکنيک جديد و بی توجهی به قواعد نگهداری زمين در سايه تکنولوژی جديد است.
هوای مساعد قدرت تکثير موش ها را افزايش داده است. اين در حالی است که روستائيان ديگر زمين های خود را تا عميق لازم شخم نمی زنند که به لانه موش ها برسند. غذا روی زمين می ماند و موش ها هم جا، هم غذا و هم امنيت برای يک توليد و تکثير و يک زندگی شاد و مفرح دارند، چيزی که انسان های عصر ما با توسعه کنونی روز به روز بيشتر از دست می دهند.
*************************
شرح پدوفيلى در كتاب “خاطره ها”ى رى شهرى
از کتاب “خاطره ها”، نوشته ى محمد محمدى رى شهرى:
در مدت اقامتم در نجف، معمولا، مانند بسيارى از طلاب شب هاى جمعه به کربلا مى رفتم، يکبار که تشرف پيدا کردم، خيلى ساده خدمت حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) عرض کردم: “آقا من مايلم ازدواج کنم”. صفحه ى 51
پس از بازگشت به نجف در مدرسه ى آخوند، سخن از ازدواج به ميان آمد. اصغر آقا گفت: “آقاى مشکينى دخترى دارد، ولى کوچک است، مى خواهى برايت درست کنم؟” صفحه ى 51
مادرم و عمه ام – عذرا خانم – رفتند و ديدند و پسنديدند و در پاسخ به نامه ى من نوشتند:”خوب است، ولى خيلى کوچک است.” او در آن هنگام تقريبا نه ساله بود. صفحه ى 52
قرار شد به طور خصوصى صيغه ى عقد اجرا شود، اما جشن ازدواج تا آمادگى يافتن وى به تاخير افتد. صفحه ى 52
قريب يک سال و نيم بدين منوال گذشت. به تدريج شرايطى پيش آمد که احساس کردم اين وضع به مصلحت نيست. با اين که قرار بود جشن ازدواج ما چند سال بعد باشد، پيشنهاد کردم که هر چه زودتر انجام شود تا بتوانيم زندگى مستقل تشکيل دهيم. صفحه ى 53
آقاى مشکينى ابتدا با اين پيشنهاد موافق نبود. دليل مخالفتش هم کوچک بودن همسرم از نظر سنى بود، چون در آن هنگام يازده سال بيشتر نداشت*. صفحه ى 53
من موضوع را با جديت پيگيرى مى کردم که همسر من است و شرعا حق دارم او را به خانه ى خودم ببرم. صفحه ى 53
سرانجام با اصرار من، ايشان راضى شد و جشن ازدواج ما در سال 1347 برگزار شد. صفحه ى 53
—————————————————————————–
* البته جمع يک سال و نيم با نه سال سن پيشين بانو رى شهرى مى شود ده سال و نيم نَه يازده سال.
Comments
قابل توجه مقامات جمهوری اسلامی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>