Comments

جهان پسادمکراسی ـ ۲ <br>منوچهر صالحی لاهیجی — 2 دیدگاه

  1. لابیها نقش مغز متفکر کل سیستم ارتجاع غرب را ایفا میکنند. کارشان ایجاد تناسب مناسب در رفرم و سرکوب است. حتی اگر لابیها را ممنوع کنند، چیز دیگری را جای آن می گذارند. تمام حیات ارتجاع از خوش بینی زنان و کارگران به سیستم موجود نشات میگیرد. تا وقتیکه این خوش بینی وجود دارد، ارتجاع راه خودش را پیدا میکند. ذهنیت بقا دهنده سیستم حاکمیت ارتجاع نوکرصفتی و خوشبینی است. این ذهنیت متعلق به قربانی نیست و از طریق ارباب تحمیل شده. درمبارزه واقعا انقلابی، که تروریستی نیست، خوش بینی به ارتجاع و چاکرمنشی نقد و نفی میشود بدون اینکه کسی آسیب جسمی ببیند. متاسفانه، مارکسیسم برای این نوع انقلاب درست نشده چون خودش با حزب و رهبر سازی، خوش بینی و چاکرمنشی را رشد میدهد و همین باعث شده کار انقلاب پیش نرود. مبارزه با دنباله روی و نوکرصفتی ساده نیست، باید تدریجی باشد، باید محیطهای گردهمایی بوجود آورد تا درد نقد و نفی نوکر صفتی کاهش یابد و پیوندها تقویت شود. وقتی میگوییم تشکل سازی، منظور صرفا کار برای عملیات نیست، بلکه منظور تنظیم روابط و تمرین روابط شورایی و اشتراکی بعنوان نطفه های شکل ساختاری جامعه بعد از ارتجاع است.
    آنارشیست

  2. مقاله مفید است اما بخشی از واقعیت را بیان میکند نه تمام آن را.
    دلیل موثر واقع شدن لابیگری ناآگاه بودن و اعتماد زنان و کارگران به اربابان سرمایه دار است. تا وقتیکه زنان و کارگران بجای درک شیاد بودن و سلطه طلب بودن و استثمارگر بودن سرمایه داران، انها را برای خود مفید ببینند، لابیگری موثر واقع می شود و توده ها چشم و گوش بسته دنبال سرمایه داران شیاد و نمایندگان سیاسی آنها راه می افتند و فکر میکنند نمایندگان خودشان هستند. وقتی زنان و کارگران به سرمایه داران بد بین بشوند و بفهمند که از اول، بر خلاف نظر مارکسیستی ،شیاد و استثمارگر و سلطه جو بوده اند و اصلا مفید نبوده اند و نیستند، بساط بازار سیاسی-انتحاباتی سرمایه داران کساد شده و دموکراسی احمقانه سرمایه داران غربی و شرقی واژگون می شود.
    بایدن غلط زیادی کرد که گفت آلیگاروشها در حال گرفتن قدرت و خطر برای دموکراسی هستند، خودش شیاد است، چون خودش و حزب خودش بخشی از کسانی هستند که برای این سیستم سالها کار کرده اند. بایدن و امثال او فقط بازنده ها در رقابت هستند.
    دلیل اینکه امروز در نظام سرمایه داری غرب اجماع در حال از بین رفتن است این است که دارند به سرمایه داران و امپریالیستهای شرقی می بازند و سهمشان در کل ارزش اضافی تولید شده در جهان کم می شود. این قضیه تضادهای درونی آنها را به اینصورت که کدام باید ضرر را متحمل شود زیاد کرده و ما شاهد این هرج و مرج سیاسی هستیم و راه تمرکز سرمایه به طرق گوناگون حتی شاید بزودی بصورت گانگستر بازی های جنایتکارانه تر بیشتر طی خواهد شد. واقعیت این نیست که آلیکاروشی بوجود آمده، واقعیت این است که تعدادشان زیاد شده و‌ رقابتها در صحنه جهانی افزایش یافته.
    اما،
    تا وقتیکه انقلابیون کمونیست – آنارشیست (به مارکسیستها که دولتگرا هستند امیدی نیست) نتوانند بدبینی به سرمایه داری و‌ سرمایه داران و ایدئولوگهای شیاد مذهبی و غیر مذهبی بوجود بیاورند،‌ یعنی اینکه کارگران و زنان به واقعیات پی نبرند، دغلبازی های دموکراتیک کماکان ادامه خواهد یافت و سیستم پابرجا خواهد بود.
    نباید دنبال دموکراسی” واقعی” رفت، دموکراسی همین است، باید برای از بین بردن نقش سیاست در جامعه از طریق نقد و نفی سلطه طلبی و وجه دیگرش استثمارگری در فرهنگ جامعه رفت.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>